نویسنده: آیت الله سیدمحمدتقی مدرسی
مترجم: محمد تقدمی صابری
نگاهی به درونمایه و محورهای سوره ی کهف
قرآن حکیم در سوره ی کهف دو سلسله از قضایا را دنبال می کند:
اول: از زیور زندگانی دنیا و موضع اسلام در برابر آن سخن می راند.
دوم: به موضوعاتی می پردازد که با هدایت، علم و معرفت در پیوند است.
بی گمان میان این دو سلسله از قضایا، پیوندهای مهمی برقرار است، چه، انسانی که سلاح هدایت و علم در دست دارد، در برابر زیور زندگانی دنیا، موضعی منفی می گیرد و خویش را بالاتر از آن می داند، امّا آنکه از این سلاح برخوردار نیست، موضع او در برابر زیور زندگانی دنیا و بهره های ناپایدار آن، پیروی مطلق و تسلیم محض است.
در حقیقت، این از جلوه های اعجاز قرآن و رسیدن آن به اوج سخنوری است، چه، آیات قرآن چند خط موازی و متناسب را پی می گیرد، این خطوط به کمک یکدیگر قلب بشر را به موضوع اساسی واحدی متوجه می کند، جز اینکه گویا سلسله قضایای نخست در این دسته از آیات سوره کهف، محور می باشد؛ زیرا سوره کهف از نگرش اسلامی به زیور زندگی، سخن می گوید و اینکه چگونه شایسته است بشر از فشار زیور زندگانی و دوستی دنیا، رهایی یابد. سوره ی کهف به زندگانی نگاهی واقع بینانه دارد، این نگاه بر پایه ی شناخت فرجام زندگی و پیوند مستحکم میان زیور زندگی دنیا و استفاده از آن و کردار انسان، استوار است.
در این سوره به داستان کهف و رقیم برمی خوریم، که خود را از جاه پرستی رهایی دادند و اراده ی پولادینشان، توانست آنها را از پستی زندگی مادّی به آسمان حقیقت و ارزش بَرَد. همچنین در این سوره، داستان دیگری نیز، خلاف داستان اصحاب کهف می یابیم؛ این داستان درباره ی صاحب باغی است که به باغ خود درآمد و گمان برد در آن جاودان و ماندگار خواهد بود و هر اندازه پندآموزی امین، او را پند داد که این باغ به اذن خدا از آنِ توست و اگر هنگام ورود به آن نگویی: هرچه خدا بخواهد، همان می شود (ماشاء الله) این باغ بهره ای از آنِ تو نمی سازد، صاحب باغ نپذیرفت، و ستمکارانه به باغ درآمد و گفت: گمان نمی برم که این باغ ویران گردد، لیک زندگی و باغش به فساد و تباهی انجامید.
سپس قرآن، از واقعیت کار ذوالقرنین مثالی پیش می نهد، این مثال برای کسانی است که کرنش در برابر فشارهای مقام و زیور حکومت داری را ردّ کردند.
سوره ی کهف در چارچوب عمومی خود، دیدگاهی فراگیر از موضع اسلام در برابر زیور زندگانی دنیا ارایه می دهد. بخش نخستین سوره، نگاهی عمومی به درونمایه های سوره دارد، همانگونه که روش قرآن در آغاز سوره بدین سان است و به حسن استهلال (1) شناخته می شود، چه، قرآن در آیات نخستین سوره ها، بر چارچوب سوره و چکیده موضوعاتی که آن را بررسی می کند، پرتو می افکند.
(آیات 1-8) یادآور می شود قرآن کتاب هدایت است و هدایت راه استوار آدمی فراسوی نعمتهای الهی است. همچنین از انگیزه هایی سخن می گوید که انسان را پایبند به هدایت خدا می کند؛ بیم و بشارت دادن، در شمار این انگیزه ها می باشد.
آیات یادشده به خطرهای شرک اشاره دارد، زیرا مشرکان، به خدا نسبت فرزند دادند، لیک پروردگار سبحان از پند شرک آلوده ی آنان بسی بالاتر است. سپس آیات اشاره دارند بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یا جانشین او، تبلیغ و بیان حقایق واجب است و اگر مردمان هدایت الهی را اجابت نکردند، بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بایسته نیست با غم خوردن و اندوهگین شدن، خویش را بُکشد.
در پایان، این آیات نگرش اسلامی به زیور و متاع دنیا را روشن ساخته اند که اینها، مایه ای هستند تا خداوند مردمان را به وسیله ی آن بیازماید و در پایان نابود می شوند، چرا که زمین بیابانی بی گیاه خواهد شد.
سپس (آیات 9-16) از وجوب اندیشیدن آدمی به سنتهای خدا در هستی سخن می گوید. هر اندازه رخدادهایی که انسان می بیند یا می شنود، شگفت و جدّی باشند، باز او باید به حکم الهی گردن نهد. قیام در برابر ستم یکی از سنتهای الهی در زندگی است، چرا که پروردگار به عدالت فرمان می دهد و او برپادارنده ی داد است. همچنین این آیات، روش قیام را نیز روشن می سازد، بر اساس این روش، آدمی باید به ندای فطرت گوش فرا دهد و در برابر تمامی گونه های ستم و بیداد به پا خیزد؛ او باید قیام را نخست از خود بیاغازد و از جامعه ی شرک و جاهلیت دوری گزیند، پس از این، یاری خداوند در می رسد و او به افزارهای مادّی و معنوی پیروزی دست می یابد.
آنگاه (آیات 17-20) از الطاف الهی و نسیم رحمت ربّانی سخن می گوید، آنان که برای خدا و به نام او به پا خاسته اند، خویش را از این الطاف بهره مند می سازند و خود را در مسیر نسیم رحمت ربانی قرار می دهند، چندان که خداوند پاره ای از سنتهای طبیعی را متوقف می سازد، یا به سود آنان به دگرگونی دچار می کند. سپس این آیات به سلاحی مهم اشاره دارد که پروردگار به دوستان خویش می دهد، این سلاح، ترس افکنی آنان است. همچنین آیات، برخی ویژگیهای اخلاق انقلابی را یادآور می شود، همانگونه که روشن می سازد نخستین گام در راه دانش اندوزی، اعتراف به نادانی است و پس از این باید دانش را خاستگاه حقیقی آن جویا شویم، که پروردگارِ دانا و حکیم است.
آنگاه (آیات 21-26) نقش رویداد یاران غار (اصحاب کهف) را بر می رسد، که برای مردم، درستی وعده ی الهی را روشن می ساخت و هرگونه تردیدی را در پیرامون پدیده ی رستاخیز از جان آنان می زدود. این آیات، سپس با نگرشی مثبت به دیدگاه قرآن درباره ی زیارت آرامگاه برگزیدگان و نیکان پرداخته، روشن می سازد آیین اسلام روش علمی استوار بر حقایق را تأیید کرده، ستیزه جویی های بی نتیجه یا سخنانی را که چون تیر در تاریکی است، رد می کند. قرآن، آدمی را به انعطاف پذیری و سازگاری درست با زندگی، فرامی خواند و برنامه های خشک و اندیشه های متحجرانه را نمی پذیرد.
(آیات 27-31) از تضمین هایی سخن گفته، که آدمی را در برابر فشارهای زیور زندگی نگاه می دارد، این تضمین ها عبارتند از: خواندن قرآن، پیوند همیشگی با خدا، وابستگی به جامعه ی ایمانی که بر پایه ی اصول اعتقادی استوار است نه ملاحظات مادّی و در پایان آراستگی به روحیه ی مبارزه طلبی و آمادگی برای کشمکش. قرآن سپس معیارهایی را روشن ساخته که با پیروی از آن، انسان می تواند رهبریِ شایسته را بشناسد و آنگاه از دوزخ و بهشت، صحنه هایی قابل درک، ارایه کرده، که در آن برای پندگیران، پندی پنهان است.
(آیات 32-44) موضع آدمی در برابر نعمت و نعمت دهنده را روشن ساخته و اینکه خداوند بسته به مکر خویش، منکران را فرصت می دهد و روزی را برآنان گسترده می سازد و از همین رهگذر است که منکران به واسطه روزی گسترده، فریب می خورند تا آنکه کیفری سخت بر آنان فرود می آید. این آیات، سپس مراحل بحران عقیدتی و از آنجا رفتاری انسان ناسپاس را بیان می کند، همو که بر اساس معادله ای نادرست باور دارد که روزیِ خدا در دنیا، نشانه ی خشنودی پروردگار از اوست، حال آنکه این روزی برای آزمایش بندگان داده شده است. همچنین بر اساس این آیات، روشن شده کرنش و فروتنی در برابر ثروت و ثروتمندان، چونان شرکِ به خداست و ولایت حقیقی بر بندگان تنها از آنِ خداوندی است که مردمان هنگام نیاز به او روی می کنند، نه آفریدگانی که به تغییر و نابودی دچار می شوند.
(آیات 45-49) زندگی را از رهگذر واقعیت داستان طبیعت به تصویر کشیده، ما را فرا می خواند تا در راه به دست آوردن زیورهای اُخروی تلاش کنیم، این زیورها، کردارهای نیکی است که بر جای می ماند (الباقیات الصالحات). آنگاه آیات، از نقش کارِ نیک در ساختن تمدّن سخن به میان آورده، خواسته است در نگرش به آینده، نگاهی فراگیر داشته باشیم و نگاهمان را تا ورای این زندگی ناپایدار، امتداد دهیم.
سپس این آیات، صحنه ای از صحنه های روز رستاخیز را عرضه می دارد که بر اساس آن روشن می شود تمامی اشیاء، حتی کوههای بلند و سر به فلک کشیده در این زندگی در حرکت اند و بر حال خود ثابت نمی مانند، بر این بنیان هیچ دلیل قانع کننده ای برای اعتماد به زیورهای دنیا در دست نیست، چه، این زیورها نیز در حال از دست رفتن و نابودی هستند. همچنین این آیات، مسؤولیت کارها را در پیشگاه خداوند، کاملاً بر دوش خود انسان نهاده است، همان کارهایی که آنها را به تمامی نزد پروردگار، نوشته و نمایان خواهد دید و اگر نیک باشد به نیکی و اگر بد باشد به بدی جلوه گر خواهد شد.
(آیات 50-56) بر آن است تا موضع انسان در برابر زیوردوستان را روشن سازد، آنانی که در زمین تکبّر می ورزند. قرآن از رهگذر صحنه های تاریخی و یا ارایه حالتهایی از آینده، بر آن است فاصلی میان مؤمنان و زیور دوستان ایجاد کند. از دیدگاه قرآن، مؤمنان نباید از زیور دوستان پیروی کنند و یاری طلبند، چه، زیور دوستان، نخست دشمن آنهایند، سپس خود گمراهند.
این آیات آنگاه از نقش تصوّرات ذهنی در شناخت حقایق پنهان، سخن گفته، بیان می دارد ستیزه جویی آدمی حدّ و مرزی ندارد، اگرچه حقایق قرآنیِ بسیاری پیش روی او باشد. قرآن تأکید کرده که انسان بر هدایت مجبور نیست و مسخره کردن، خطرناک ترین مانع میان خرد آدمی و هدایت است. چه کسی بر خویش، مردم و حقایق، بیشتر از کسی ستم کرده که خداوند فطرت ایمان را در نهاد او نهاد، سپس او از رهگذر رسالتهای خویش هشدار داد، لیک او روی گردانده، گناهانش را فراموش کرد، خداوند نیز بر قلب او پرده ای نهاد و از دانستن بازش داشته، گوشش را سنگین کرد بدین روی، هرگز به راه نیاید.
از آن رو که پروردگار آمرزنده و صاحب رحمت است، در کیفر دادن کافران، شتابی ندارد، لیک برای کیفر آنان سررسیدی است که از آن گریزی ندارند، گواه این سخن، تاریخ شهرهایی است که در سررسید مشخص، به هلاکت رسیدند. (آیات 57-59)
سخن قرآن در (آیات 60-82) ادامه پیدا می کند، و این آیات در پیرامون داستان موسی (علیه السلام) با آن دانشی مرد است و از این رهگذر، ویژگیهای دانشمند و دانش آموز و اهمیت دانش برشمرده می شود، نیز به وجود بازتاب های مهم تقدیرات الهی و احکام شرعی اشاره دارد.
در چارچوب سخن از زیور زندگی دنیا در سوره ی کهف، آیات این سوره به مهمترین زیور زندگی پرداخته، که همان سلطه و چیرگی است. قرآن از واقعیت کار ذوالقرنین مثالی عرضه می دارد که چگونه پروردگار در زمین به او امکاناتی داد و از هر چیزی راه و وسیله اش بخشید و او با به کارگیری این وسایل به اهداف بزرگی دست پیدا کرد. ذوالقرنین به غروبگاه خورشید رسید و میان مردمی که در نزدیکی آن بودند، روشی نیکو پیشه کرد. سپس راهی دیگر دنبال کرد تا به جایگاه برآمدن خورشید شد. آنجا مردمانی را یافت که در زندگی ابتدایی بودند و حتی پوششی در برابر نور خورشید، به تن نداشتند. ذوالقرنین دیگربار راهی را دنبال نمود، او به سرزمین کوهستانی رسید که مردمان آن نیازمند سدی بودند تا آنان را از گزند غارت اقوام فسادگر یأجوج و مأجوج نگاه دارد، ذوالقرنین سدّی بنا کرد بدون این که پاداشی دریافت دارد، بلکه او پروردگار خویش را به سبب نعمت سلطنت سپاس گزارد.
ذوالقرنین پروردگار خویش را به سبب نعمت چیرگی و سلطه، سپاس گزارد، بدون اینکه مردمان را وادار به ستایش و سپاس خود کند، همانگونه که معمولاً پادشاهان چنین می کنند. او آنان را آگاه ساخت که این سد در برابر فرمان پروردگار ایستادگی نمی کند، پس هرگاه وعده ی پروردگار دررسد، آن سد را در هم کوبد و در آن روز مردم، موج آسا برخی با بعضی درآمیزند و در صور دمیده می شود و خداوند همه ی مردم را در بیابانی گرد آورد.
خداوند اینگونه مثالی از انسان مؤمنی عرضه می کند که به سلطنت رسید و آن را به دست آورد لیک، این سلطه او را به بردگی نگرفت؛ این انسان مؤمن از سلطنت در راه نیل به اهداف خویش، سود برد نه اینکه سلطنت از او به سود خود، بهره گیرد. (آیات 83-101)
در آیات پایانی این سوره (آیات 102-110) مهمترین پندهای قرآن را می یابیم که در این آیات و داستانهای شگفت آن پراکنده شده اند. برجسته ترین این پندها، عبارتند از: ضرورت یگانه کردن پرستش برای خدا و این که بندگان سرپرستی غیر از خدا نگیرند. قرآن روشن می سازد زیانکارترین مردم، کسانی هستند که کوششان در زندگی دنیا هدر رفته و خود می پندارند کردار نیک به انجام می رسانند. آری آنان کسانی هستند که آیات پروردگارشان را انکار کردند و پروردگار نیز در روز رستاخیز به رغم جلوه های زینت و قدرت دنیایی شان، به آن رویی نشان نمی دهد، چه، آنها آیات خدا و فرستادگانش را به ریشخند گرفتند. در این میان، کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، باغهای فردوس جایگاهشان است و آنان جاودانه در آن جایگاه می مانند و به دنبال جایگزینی برای آن نمی گردند.
این سوره، از سخنان خداست و سخنان خدا بسیارند، چندان که اگر دریا برای نوشتن سخنان خدا، جوهر شود، پیش از آنکه سخنان پروردگار پایان پذیرد، قطعاً دریا پایان می پذیرد.
چکیده ی سخنان خداوند، توحید و یگانگی او و اعتقاد به این است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، انسانی است که به او وحی شده و هر کس به لقای پروردگار امید دارد، باید به کار شایسته بپردازد و آن را خالصانه انجام دهد و هیچ کس را در پرستش پروردگارش، شریک نسازد.
پینوشتها:
1. مراد از حسن استهلال، چیزی شبیه همان براعت استهلال در علم بیان است که گوینده در آغاز گفتار واژه هایی را می آورد که پیشاپیش روشنگر زمینه ی سخن است. (م)
منبع مقاله :
مدرسی، سید محمدتقی؛ (1386)، سوره های قرآن: درونمایه ها و محورها، ترجمه: محمد تقدمی صابری، مشهد: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوی، چاپ اول.