هنگامیکه در جنگ صفین پرچمدار لشگر معاویه کشته شده، و آثار ضعف و هزیمت در صفوف لشگر آشکار گردید، عمروعاص نزد معاویه آمده، و پیشنهاد کرده که: دستور بده هر چه زودتر قرآن ها بسر نیزه ها زده و بلند کنند.
عمروبن عاص اظهار کرد: در این هنگام تنها چاره ما همین است زیرا در اینصورت اگر مخالفین (لشگر امیرالمؤمنین(ع) همگی پیشنهاد ما را پذیرفتند: البته خطر بکلی از ما دفع شده است و اگر نه بطور مسلم در میان آن ها ایجاد اختلاف و افتراق خواهد کرد.
بموجب این دستور، جمعی قرآن ها را در مقابل جمعیت لشگر امیرالمؤمنین(ع) بوسیله نیزه ها بلند کرده، و پیشنهاد نمودند که: ما همه پیروان قرآنیم و چون بأحکام آن عمل کنیم، اختلاف و دشمنی در میان ما نخواهد ماند، پس بیائید همه بسخنان این کتاب آسمانی عمل نمائیم.
مردم ظاهر پرست از دیدن این منظره فریب خورده، و دست از کارزار برداشته، و حضرت امیرالمؤمنین(ع) را احاطه نموده، میگفتند ما در مقابل قرآن تسلیم هستیم.
علی بن ابیطالب(ع) فرمود: در راه حق و در انجام دادن وظائف خود کوتاهی ننموده، و در مبارزه و کارزار با دشمن پابرجا باشید، زیرا که من بزرگان و امرای لشگر دشمن را (معاویه – ابن ابی معیظ – ابن ابی سرح – ضحاک – حبیب) بهتر از همه شماها میشناسم، اینها علاقه بدین و قرآن نداشته، و منظوری بجز فریب دادن و از بین بردن شماها ندارند، اینها در زمان بچه گی و هم در بزرگی بدترین و شریرترین مردم بودند، قسم بخداوند که قرآن را وسیله انجام نیت شوم خود قرار داده اند.
مردم جواب دادند: اینها ما را بسوی قرآن دعوت می کنند، و ما نمی توانیم در مقابل این پیشنهاد مخالفت و سرپیچی نمائیم.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: وای بر شما، مگر ما برای چه و روی چه اصلی با مبارزه میکنم؟ مگر مخالفت و دشمنی ما با این جماعت بجز از این جهت است که: آنان را بسوی حقیقت و قرآن دعوت مینمائیم و آنها نمی پذیرند؟ اینها قرآن را ترک کرده اند، و احکام قرآن را پشت سر انداخته، و با اهل حق و قرآن ستیزه و دشمنی می کنند.
جمعی از قراء و مقدّسین ظاهر پرست اظهار کردند: باید در مقابل قرآن تسلیم بوده و پیشنهاد آنان را قبول کنیم، و اگر نه، ما همه از اطاعت و پیروی امر تو بیرون رفته، و طوریکه با عثمان مخالفت و ستیزه کردیم با تو هم برای جنگ و مبارزه بر میخیزیم.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: عقیده من اینستکه در این مبارزه سستی نشود، حالا شما خود میدانید، اگر میخواهید از فرمان من اطاعت کنید و مبارزه و جنگ را ادامه دهید.
و اگر نه: هر چه میخواهید انجام دهید.(20)
نتیجه
مردم نادان و بی معرفت فریب تظاهر و تزویر معاویه را خورده؛ و دست از مظهر حق و تقوی کشیده، و برای همیشه حقیقت و عدالت و تقوی را زیر پا گذاشتند، از ولی حق و خلیفه پروردگار که قرآن ناطق بود روی برگردانیدند، فریب و تزویر و ریاکاری و سخن دروغ معاویه را خوردند.
آری مردم ظاهر پرست و نادان بخاطر یک تظاهر بحق: هزاران حقیقت را زیر میگذراند، و برای عمل کردن بیک امر مستحبی: صدها حرام را مرتکب میشوند، از آدم ریاکاری پیروی میکنند و بسخنان مرد حقیقت که تظاهری ندارد گوش نمیدهند، و پیوسته ریاکاری و خودنمائی و حیله گری و ریاکاری اشخاص ناپاک و دنیا پرست را نخورده، و هیچگونه باین اشخاص بیحقیقت اعتماد و اطمینان نداشته باشیم.
20) ابن خلدون