نویسنده: آیت الله سیدمحمدتقی مدرسی
مترجم: محمد تقدمی صابری
نگاهی به درونمایه و محورهای سوره ی نساء
قرآن نام « نساء » را برگزید و بر این سوره نهاد، چه، سوره در آغاز از حقوق زن سخن گفته، آنگاه به پیوندهای زن با مرد پرداخته، گوشه هایی از زندگی زنان بَرمی رسد.
زن، سیما و جلوه گاه تمدّن بشری است، که میزان تعهد و پایبندی این تمدّن به ارزشهای والا را نشان می دهد؛ ارزشهایی که به نگاهبانی حقوق ناتوان، فرمان می دهد. از آن رو که اسلام به زن اهتمام بسیار دارد، پس بایسته بود موضوعات زنان را در سوره ای از قرآن بررسد و سوره ی نساء، بسته به موضوع اجتماعی آن، بهترین جایگاه برای سخن گفتن در پیرامون زنان بود.
این سوره ی خجسته، رنگ و رسم عمومی جامعه ی اسلامی را نمایان می سازد؛ از این رو، از آیه ی نخست تا آیه ی (25) سپس از آیه ی (33) تا (35) و آنگاه از آیه ی (127) تا (130) و در آیه ی پایانی، سوره از حقوق زن (و به تناسب آن، حقوق ایتام و کم خِردان)، چگونگی تقسیم ارث میان مرد و زن، پرهیز از رفتار ناشایست با زنان، گواهی دادن باطل، به ارثیه گرفتن زنان برخلاف خرسندی آنها و نادیده انگاشتن حقوقشان در مَهریه سخن می گوید، همانگونه که حرمت ازدواج با زنان معیّنی را گوشزد می کند که همسر پیشین پدر، در شمار آنهاست.
سپس سوره از سرپرستی مردان نسبت به همسران خود، در محدوده ی شرع سخن می راند. گفتگو در پیرامون زنانِ دانا، آشتی و سازش میان مرد و زن، پایبندی به عدالت راستین در بنیان نهادن خانواده و در پایان، برخی موارد ارث، از دیگر درونمایه هایی است که سوره بدان پرداخته است.
امّا موضوع دیگری که سوره در پیرامون آن سخن گفته، با مصونیت و گرامی داشتن جان و مال انسانها و ضرورت نگاهبانی از آنها، در پیوند است. سوره، انگیزه هایی را برشمرده که بشر را به دست درازی در جان و مال آدمی فرامی خواند؛ نادانی و حسادت از آن جمله اند. (آیات 26-32)
امّا موضوع سوم، سوره در (آیات 36-40) در پیرامون ضرورت نیکویی به ناتوانان و خودداری از تنگ نظری و بخل و یا نفاق آلوده به ریا، سخن گفته است.
امّا اصلی ترین موضوعی که بیشتر آیات سوره نساء در پیرامون آن سخن می گوید، حکومت اسلامی با جنبه های گوناگون آن است؛ در (آیات 41-42) سخن را در پیرامون پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می یابیم که بر امّت خویش گواه است، یعنی بر آنان حاکم است. آنگاه از حرمت سرکشی و طغیان در برابر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حرمت پنهان داشتن شهادت، سخن به میان آمده است.
در (آیات 44-57) به گستردگی، از نقش دانش در برپا داشتن حق، و مسؤولیّت دانشمندان در رساندن امانتِ دانش از راه بیان حقایق، بدون دستکاری یا تحریف، سخن به میان آمده است. همچنین از میزان هولناکیِ جنایت کسانی که بر خدا دروغ می بندد و ویژگیهای زشت آنان، که تقلّّب و نیتهای فاسدشان را آشکار و رسوا می سازد، سخن رفته است.
در (آیات 58-70) قرآن کریم ارزشهایی را بازگو می کند، که سیاست اسلامی بر آن استوار است و برجسته ترین آنها بازپس دادن امانت (گزاردن حقوق مردم) و حکم راندن با دادگری است.
سپس این آیات در پیرامون پیروی از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم و فرمانروایان (امامان معصوم) و حرمت به داوری خواندن طاغوت سخن می گوید و پیروان طاغوت را منافق خوانده، در پیرامون فرمانبرداری دشوار، که منافقان از آن درگریزند، نمونه ای پیش می دارد؛ این فرمانبرداری دشوار، پیروی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به هنگام جنگ و ستیز است. سپس سوره، دفاع از ستمدیدگان را پیش کشیده، آن را ارزشی در سیاست اسلامی، معرفی کرده است.
امّا (آیات 77-87) نخست از ضرورت نظم و انضباط در نبرد و پایبندی به اطاعت کامل در تمامی فرمانها سخن گفته، آنگاه نقش رهبر در تشویق به جنگاوری و واداشتن مردم به فرمانبرداری را یاد کرده است.
در آیات 88-91) گفتار بر موضعگیری یکپارچه و دوراندیش در برابر منافقان تمرکز یافته است. قرآن سرشت و گونه های منافقان را مشخص ساخته، آنگاه چگونگی موضع گیری در برابر آنان را نیز تعیین کرده است
سپس در (آیات 95-100) از مجاهدان، طفره روندگان از جنگ و مهاجران، به مثابه ی طبقاتی متمایز در جامعه اسلامی سخن به میان آمده است و این طبقات در برابر طبقات منافقی قرار گرفته، که در آیات پیشین یادی از آنها رفته است.
در (آیات 105-111) ، قرآن دیگر بار به سخن گفتن از ارزشهای سیاست اسلامی بازگشته، بیان می دارد چگونه حکومت اسلامی، حکومت قانون بوده، از فساد اداری به دور است. قرآن، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را از کشمکش با خیانت پیشگان و فریب کاران، که در پی گمراهی اویند، بازداشته است.
در (آیات 117- 126) ، قرآن جنبه های گوناگون نفاق و دورویی را بر رسیده است، جنبه هایی چون: ریشه نفاق و نقش شیطان در نشاندن نهال آن از رهگذر اشاعه ی آرزوهای فریبنده و دروغین و افسانه های زودباور.
پس از آن که قرآن در (آیات 131-134 ) ضرورت پرهیزگاری، پایبندی، برپاداری عدالت و گواهی دادن به سود خدا را برای پاک داشتن جانها از عوامل نفاق، یادآور می شود، دیگر بار در (آیات 136-146) روشن می سازد ایمان حقیقتی نیامیخته، یکدست و غیرقابل تجزیه است و کسانی که در عرصه ی ایمان، میان اندیشه های باورپذیر، تفاوت قائل می شوند، در شمار کافران و منافقان اند که خویش را می فریبند، چه، آنان کافران را به دوستی برگزیده اند و در پست ترین جایگاه آتش، جای خواهند گرفت.
قرآن، سپس تنها راه برونرفت اینان از وضعیتی اینچنین را، روشن می سازد که همانا توبه و اصلاح، سپاس و ایمان، آشکارا بدگویی نکردن و با کارهای نیکو، خشنودی خدا را جویا شدن است.
قرآن دیگر بار- با گستردگی فزونتر- نیامخیتگی و یکدستی ایمان را بازگو می کند و اینکه حقیقتی است غیرقابل تجزیه. در (آیات 150-160) کسانی که به بهانه ناباوری و متقاعد نشدن، ایمان نمی آورند، مردمانی دروغگو در شمار آمده اند، که بنی اسرائیل، نمونه ی این دسته از مردمانند؛ آن هنگامی که از موسی (علیه السلام) خواستند پروردگار خویش را آشکارا به آنان بنمایاند، لیک پس از آن که نشانه های پروردگار الهی، کفر را گزیدند و مریم (سلام الله علیها) را به زشتکاری متهم ساختند و ادّعا کردند که آنان عیسی را کشته اند و خویشتن را ستم کرده، رباخوار شدند.
در آیات پایانی سوره، قرآن از ضرورت ایمان کامل به پروردگار و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و چنگ در زدن به نوری که خدا فرو فرستاده، سخن به میان آورده، چونان نمونه ای از این ایمان، حکمی در پیرامون ارث را بازگو می کند و بدان، سوره ی نساء را پایان می دهد.
این بررسی کوتاه از سخن گسترده سوره ی نساء، زنجیره ای را برای ما آشکار می سازد که موضوعات اصلی سوره را به یکدیگر پیوند می دهد و آن، جامعه اسلامی با تمامی ارزشهای حق، عدالت و پرهیزکاری موجود در آن است و یا آنچه از حقوق زنان، یتیمان، کم خردان و تهیدستان و دفاع از ستمدیدگان و محرومان است که در آن به چشم می خورد یا رهبریِ حکیمانه و سیاست شفافت و اراده ی دوراندیشانه ی جامعه اسلامی است که بر قواعد پایداری تکیه دارد و در ایمان امّت به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم پس از او، ریشه دوانده است.
طبیعی است که قرآن در پیرامون جامعه مسلمان، تنها به شیوه ی علمی سخن نمی گوید، بلکه شیوه های تربیتی را نیز بازگو کرده است. بدین سبب از سخن قرآن درمی یابیم که چه سان جامعه را بنیان نهیم و انگیزه هایی که ما را به گزینش این جامعه وامی دارد، کدام است.
منبع مقاله :
مدرسی، سید محمدتقی؛ (1386)، سوره های قرآن: درونمایه ها و محورها، ترجمه: محمد تقدمی صابری، مشهد: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوی، چاپ اول.