نویسنده: سید محمد ناظم زاده قمی
یکی از اهداف مهم هر حکومت، تأمین امنیت مردم آن حکومت است. بررسی امنیت ملی از دید امامان و معصومین به ویژه آنهایی که حکومت را نیز در دست داشتهاند، مثل علی بن ابیطالب(علیه السّلام) بسیار مهم و راهگشا خواهد بود. گرچه واژه امنیت ملی در صدر اسلام به کار نمیرفته، اما اصل وجود آن همواره در دروههای مختلف تاریخی از جمله صدر اسلام و در میان حاکمان مسلمان وجود داشته است.
به طور خلاصه امنیت ملی عبارت است از این که کشورها چگونه سیاستها و تصمیمات لازم را برای حمایت از ارزشهای داخلی در مقابل تهدیدات خارجی اتخاذ کنند.
ارکان امنیت از منظر امیر مومنان علی (علیه السّلام)
– وحدت در مسائل سیاسى و اجتماعى
یکى از پایهها و پارامترهاى سازنده امنیت ملى، “وحدت و همدلى” حاکم بر مردم است اگر افراد یک جامعه و یا یک مملکت در مسائل مهم و اساسى مملکت با هم همدل و هم جهت باشند، و در اختلافات جزئى و سلیقهاى نسبت به سلیقه و نظر خود پافشارى نکنند، خود این وحدت و همدلى باعث استقرار و دوام امنیّت ملى مىگردد. امیر مؤمنان على(علیه السّلام) آن گاه که با فتنه خوارج روبرو شد، فرمود: “همواره همراه بزرگترین جمعیتها باشید که دست خدا با این جمعیت است. از پراکندگى بپرهیزید که انسانِ تنها و پراکنده بهره شیطان است، همچنان که گوسفند تکرو طعمه گرگ مىشود.”
همچنین وقتی که خلافت از امام(علیه السّلام) دور شد و دیگران بر مسند جانشینی پیامبر(ص) تکیه زدند. افرادی بودند که امام را به قیام و گرفتن حق خود دعوت میکردند که برخی از روی دلسوزی و ایمان و برخی دیگر با مطامع سیاسی به دنبال تحریک امام بودند. ابوسفیان یکی از این افراد بود که در حکومت ابوبکر میخواست تحت عنوان حمایت از علی(علیه السّلام) فتنه بر پا کند با این جواب امام(علیه السّلام) روبهرو شد که فرمود: “امواج دریای فتنه را با کشتیهای نجات بشکافید. از راه خلاف و تفرقه دوری گزینید و نشانههای تفاخر بر یکدیگر را از سر بر زمین نهید.
در جایی دیگر امام (علیه السّلام) ضمن سخنانی با اشاره به توانایی خود در گرفتن حقش تنها دلیل اقدام نکردن برای گرفتن حق خود را جلوگیری از تفرقه مسلمین بیان کرده، و میفرماید:”به خدا سوگند اگر بیم تفرقه میان مسلمین و بازگشت کفر و تباهی دین نبود رفتار ما با آنان طور دیگر بود.”
چنان که ملاحظه میشود امام علی(علیه السّلام) در راه ایجاد وحدت مسلمین از حق خلافت خود نیز گذاشتند و 25 سال را در حالی به سختی سپری کردند که به فرموده آن حضرت “پس صبر کردم در حالی که چشمانم را خاشاک و غبار و گلویم را استخوان گرفته بود.”
امام علی(علیه السّلام) در دوران خلافت نیز حفظ وحدت را مهمتر از اقدامات نظامی دانسته و در برخورد با بیعتشکنان جمل و خوارج نهروان و سپاهیان شام و معاویه پیش از آن که اقدام به جنگ نماید؛ تمام تلاش خود را به کار بست تا از جنگ و خونریزی میان مسلمانان جلوگیری شود و در همهی جنگها نیز پس از آن که مجبور به جنگ شد یارانش را فرمان داد که آغازگر جنگ نباشند.
به هر حال از آنجا که وحدت یکی از نخستین فاکتورهای مهم برای ایجاد امنیت است، امام علی(علیه السّلام) نیز همواره بر آن تأکید داشتند و این مهم در گفتار و روش آن حضرت، نمایان است.
– جهاد و آمادگى دفاعى عمومی
جهاد و آمادگى دفاعى یکى از پایههاى ایدئولوژى اسلام است. و این یکى از رمزهاى پیروزى چشمگیر مسلمانان به ویژه در صدر اسلام و سدههاى نخستین است.
حضرت در سخنانشان، جهاد را از ارکان استقرار امنیت ملى خواند و محرومیت از آن را مایه سیهروزى و ناامنى معرفى نمود.
به عنوان نمونه، آنگاه که به حضرت خبر دادند که عمال معاویه با ستمگرى کمنظیر به شهر «انبار» یورش بردند، و مسلمانان در این شهر به دفاع از خود به پانخاستند، حضرت در سخنانى به نقش آمادگى دفاعى و جهاد همگانى مسلمانان مىپردازد و مىگوید: “مردمى که از جهاد روى برگردانند، خداوند لباس ذلّت بر تن آنان مىپوشاند و بلا به آنان هجوم مىآورد، حقیر و ذلیل مىشوند، عقل و فهمشان تباه مىگردد و به خاطر تضییع جهاد حقّ آنان پایمال مىشود، و نشانههاى ذلّت در آنان آشکار مىگردد، و از عدالت محروم مىشوند. آگاه باشید، من شب و روز، پنهان و آشکارا شما را به مبارزه با این جمعیت (معاویه و پیروانش) دعوت کردهام و گفتهام پیش از آن که با شما بجنگند، با آنان نبرد کنید. به خدا سوگند هر ملتى که در درون خانهاش مورد هجوم دشمن قرار گیرد حتما ذلیل خواهد شد ولى شما سستى به خرج دادید و دست از یارى برداشتید، تا آن جا که دشمن پى در پى به شما حمله کرد و سرزمین شما را تصاحب نمود.”
– ایمان و تقوای مردمى
ایمان محکم و همراه با تقواى الهى در امنیت ملى نقش بهسزایى دارد، چون که مسلمان موحد، اولین شعار دینىاش، کلمهاى «لا اله الاّ اللّه» است. مسلمان با این شعار بیان مىدارد که سر تسلیم به هیچ فردى فرود نمىآورد، جز براى خداوند واحد عزّوجلّ، تسلیم هیچ قدرتى نمىشود جز قدرت خداوند و از هیچ چیزى نمىترسد، جز از خداوند سبحان، چنانچه امام على (علیه السّلام) فرمود:”هرکه از خدا بترسد، خدا او را ایمن مىگرداند از همه چیز.”
– مماشات و تسامح و تساهل همه گروهها
در جامعهاى که همانند جامعه امروزه ایران در امور سیاسى دگراندیشى برقرار است و از گروههاى سیاسى متعددى برخوردار است اگر هر یک از این گروهها با دیگران مماشات داشته باشند و از دیدگاههاى خویش پافشارىها را بزدایند، و تا حدودى با رقیب سیاسى خویش کنار بیایند، خود این کار یکى از پارامترهاى مهم در برقرارى امنیّت ملى به شمار مىآید.
این حقیقت را امام (علیه السّلام) هم در سیره و عمل از خود بروز داده و هم در سخنان خویش، بعد از رحلت رسول گرامى اسلام(ص) با وجودى که حکومت و زمامدارى مسلمانان حق مسلم آن حضرت بود، آنگاه که احساس کرد، با پافشارى در این حقّ مسلم امنیّت ملى تهدید مىشود و دشمنان وسوسه مىشوند از اصرار و پافشارى حقّ خویش خوددارى نمود و در برابر پیشنهاد ابوسفیان و عباس مبنى بر بیعت با آن حضرت پاسخ منفى مىدهد و چنین مىفرماید: “اى مردم، امواج کوه پیکر فتنهها را با کشتىهاى نجات درهم بشکنید. از راه اختلاف و پراکندگى کنار آیید. تاج تفاخر و برترى جویى را از سر بنهید. دو کس راه صحیح را پیمودند، آن کس که با داشتن یار و یاور نیروى کافى به پا خاست و پیروز شد؛ و آن کس که با نداشتن نیروى کافى کنارهگیرى کرد و مردم را راحت ساخت. زمامدارى بر مردم همانند آبى متعفّن و یا همانند لقمهاى گلوگیر است. آنان که میوه را پیش از رسیدنش چینند، همانند کسى مانند که بذر را در کویر و شورهزار پاشد.”
– قانون مداری
اقتدار و موفّقیت نظام و حکومت به این است که کارگزاران نظام مردم را راضى نگهدارند.
امام على(علیه السّلام) براى فرماندار آذربایجان، «اشعث بن قیس» مىنویسد: “فرمانداری براى تو وسیله آب و نان نیست. بلکه امانتى است، در گردنت. تو نیز باید مطیع مقام بالاتر باشى. درباره مردم حق ندارى استبداد به خرج دهى”
– امر به معروف و نهى از منکر
دو مسؤولیت بزرگ همگانى، «امر به معروف» و «نهى از منکر» از پایههاى امنیت ملى به شمار مىآیند. اگر مردم به این دو وظیفه پایبند باشند و عمل کنند، جامعه روح آرامش و امنیت را به خود مىبیند؛ از جمله سفارشهاى امام على به فرزندانش تذکر آنان به امر به معروف و نهى از منکر است.
حضرت خطاب به آنان فرمود: “امر به معروف و نهى از منکر را ترک نکنید چون که ترک این دو وظیفه موجب مىشود که اشرار بر شما مسلط شوند.”
اقدامات حضرت امام علی بن ابیطالب(علیه السّلام) در اثنای حکومت
اقدامات امنیتی
1- خبرگیری از دشمن: یکی از مهمترین اقدامات اطلاعاتی و امنیتی برای مقابله با دشمنان، آگاه بودن از اقدامات و امکانات آنان است.در زمان خلافت امام علی(علیه السّلام) همواره افرادی از طرف آن حضرت به صورت مخفیانه برای خبرگیری از دشمن به نقاط مختلف فرستاده میشدند که اخبار دشمن و تصمیمات آنها را برای امام(علیه السّلام) گزارش میکردند.
از باب نمونه امام در نامهای به قثم بن عباس والی مکه چنین نوشتند:”جاسوس من در مغرب(شام) در نامهای به من اطلاع داده که مردمی از اهل شام با دلهای نابینا و گوشهای ناشنوا و دیدههای کور مادرزاد گسیل شدهاند؛ کسانی که حق را از راه باطل میجویند و در مصیبت آفریننده و نافرمانی خدا از مخلوق پیروی میکنند… پس به آن چه در دست توست (حکومت مکه و حفظ امنیت آن) پایداری کن… و مبادا کاری کنی که به عذر خواهی بیافتی.”
2- نظارت بر کارگزاران: یکی از تهدیدهای خطرناک برای هر حکومت، ارتباط دشمن با کارگزاران آن حکومت است. رفع این تهدید، نظارت مستمر و پنهانی بر رفت و آمد و ارتباطات والیان را می خواهد. در این راستا علی(علیه السّلام) به وسیله نیروهای اطلاعاتی خود ارتباطات احتمالی دشمن با برخی کارگزاران خود را نیز زیرنظر داشته و در مواردی ضروری آنها را از خطراتی که در کمینشان بود آگاه کرده و به آنها هشدار میدادند.
چنانچه ، امام علی(علیه السّلام) در نامهای به زیاد خطر معاویه را گوشزد می کنند و می فرمایند:”آگاهی یافتم که معاویه نامهای به تو نوشته، میخواهد دلت را بلغزاند و میخواهد در زیر تو رخنه کند، پس از او برحذر باش، زیرا او شیطانی است که از پس و پیش و راست و چپ شخص میآید تا ناگهان در هنگام غفلت عقل او را برباید.”
نظارت مخفی امام علی(علیه السّلام) بر کارگزاران خود در موارد دیگری نیز گزارش شده است. برای نمونه میتوان به نامه آن حضرت به مصقله بن هبیره شیبانی حاکم اردشیر خوره از جانب امام و نیز عثمان بن حنیف انصاری حاکم بصره از طرف حضرت اشاره کرد.
3- حفظ اسرار نظامی: برخی از اطلاعات و امکانات هر کشور به ویژه امور نظامی آن در هر مقطع زمانی چه جنگ و چه صلح باید از دید عموم حتی ساکنان و کارگزاران آن کشور مخفی بوده و تنها در موقع لزوم از آن آگاه شوند. اهمیت اسرار نظامی به اندازهای است که سربازان و نیروهای نظامی نیز تا زمان اجرا نباید از آن آگاه شوند تا مبادا دشمن از طریق جاسوسان و نیروهای مخفی خود از آن آگاه شده و در صدد ضربه به آن برآمده و یا به تدارک قوا و آمادگی نیروهایش بپردازد.
همانطور که امیرالمومنین نیز به این نکته توجه داشته و در نامهای خطاب به مرزداران و نیروهای مسلح خود ضمن اشاره به برخی از حقوق آنان بر حاکم میفرماید:”بدانید که حق شما بر من این است که هچ رازی جز اسرار نظامی را از شما پوشیده ندارم.”
اقدامات نظامی
1- اقدام پیشگیرانه: یکی از نکات مهم در برخورد با دشمن این است که باید فرصت حمله را از وی گرفته و او را در موضع دفاعی قرار داد. امام (علیه السّلام) نیز به این نکته توجه داشته و همواره تأکید میکردند که قبل از حمله دشمن باید در مقابل او آماده شد و قبل از آن که در خانه، غافلگیر دشمن شوند اقدام به مقابله کرد.
زمانی که طلحه و زبیر بیعتشکنی کردند و به سمت عراق رفتند، برخی اصحاب امام از آن حضرت خواستند تا از تعقیب آنان خودداری کند، اما امام ضمن رد این درخواست فرمود:”سوگند به خدا من مانند کفتار خوابیده نیستم تا صیاد به او رسیده و او را در دام اندازد، بلکه همراه کسی که به حق رو آورد و شنوا و فرمانبردار است، برگنه کاری که از حق رو گردانیده شک و تردید در آن دارد شمشیر میزنم و می جنگم تا زنده هستم.”
در جای دیگر نیز ضمن سرزنش کوفیان و یاران خود و اشاره به تقاضاهای مکرر خود از آنان مبنی بر آماده شدن برای جنگ با دشمنان، به این نکته اشاره میکند که اگر جنگ به میان دیار کسانی کشیده شود باعث ذلت و خواری آنها خواهد شد، یعنی اگر کسانی در جنگ و جهاد سستی کنند تا دشمن وارد دیار آنها شود، آنها شکست خورده و خوار میشوند. در خطبه 27 نهجالبلاغه به این نکته اشاره کرده میفرماید:”آگاه باشید من شما را به جنگیدن (با معاویه) شب و روز، نهان و آشکار دعوت کردم و گفتم پیش از آن که آنها به جنگ شما بیایند شما به جنگشان بروید. سوگند به خدا هرگز با قومی در میان خانه (دیار) ایشان جنگ نشده مگر آن که ذلیل و مغلوب گشتهاند.”
2- گزینش سپاهیان: امام علی(علیه السّلام) علاوه بر اهتمام ویژه به وجود سپاهیان سربازان، رسیدگی به وضعیت آنها و نیز انتخاب فرماندهان شایسته و مهربان نسبت به سربازان را نیز مورد توجه قرار میدادند، چنان که در نامه خود خطاب به مالک اشتر فرماید:”فرمانده سپاهت را کسی قرار ده که برای خدا و رسول او و برای و پیشوایت پندپذیرتر، پاک دلتر و خردمندتر و بردبارترین آنها باشد از کسانی که دیر به خشم میآید و زود عذر پذیرند و به زیر دستان مهربان بوده و به زورمندان سختگیری و گردن فرازی نمایند و از آن که درشتی او را از جای نکند و نرمی او را ننشاند.”
3 – توجه به امنیت داخلی پیش از جنگ: نکته دیگری که امام علی(علیه السّلام) بدان توجه داشتند، آن که پشت سر باید محفوظ بماند و هنگام رویارویی با دشمنان، سرزمینهای داخلی باید در امنیت باشند تا سربازان بدون نگرانی و با آرامش خیال به جنگ با دشمنان بپردازند. وجود خوارج باعث نگرانی سپاهیان و خانواده آنها شده بود و رفتن به جنگ معاویه در حالی که چنین خطری مرکز حکومت علوی را تهدید میکرد، بسیار خطرناک بود. بنابر این لازم بود که ابتدا این خطر برطرف گردد و امام علی(علیه السّلام) نیز سپاهیان خود را که به قصد رفتن به شام و جنگ با معاویه گرد آمده بودند به سوی خوارج راهنمایی کرد و آنها را از میان برد39 تا بعد از آن به سوی معاویه برود، اگر چه بعد از جنگ خوارج دیگر سپاه امام علی(علیه السّلام) آمادگی جنگ پیدا نکرد، اما نکته مهم آن بود که خطر خوارج دفع گردد.
اقدامات سیاسی
1 – انتخاب کوفه به عنوان پایتخت: یکی از اقدامات امام در اوایل خلافت، انتقال مرکز حکومت از مدینه به کوفه بود. اگر نگاهی به وضعیت جامعه مسلمانان آن زمان افکنده و وضعیت جغرافیایی و انسانی و اقتصادی عراق به ویژه کوفه را در نظر بگیریم. بهتر میتوانیم به علت این اقدام دست یابیم.
کوفه از جهت اقتصادی، جغرافیایی و نیروی انسانی بر حجاز برتری داشت. از نظر جغرافیایی عراق حالت مرکزیتی برای سرزمینهای اسلامی داشت و بهتر و زودتر میتوانست به مقابله خطرات احتمالی که از نواحی مختلف متوجه سرزمینهای اسلامی میشد، بشتابد، در حالی که مدینه از چنین موقعیتی برخوردار نبود.
از جهت اقتصادی نیز وضعیت اقتصادی عراق با حجاز قابل مقایسه نبود. حجاز سرزمینی خشک و بیآب و از جهت کشاورزی فقیر بود، در حالی که منطقه عراق سرزمینی پر نعمت و سرسبز بود و همین سرسبزی آن که از دور به سیاهی میزد باعث نامگذاری آن به منطقه سواد شده بود.
از جهت نیروی انسانی هم علاوه بر آن که منطقه عراق جمعیت بسیار بیشتری نسبت به حجاز داشت، دوستداران و شیعیان امام علی(علیه السّلام) در آن جا به ویژه در کوفه فراوان بودند.
2 – مذاکره و نامهنگاری: امام در دوران خلافت همواره بر جلوگیری از جنگ و خونریزی تأکید میکردند و در مقابل دشمنان، نخست به مذاکره و نامهنگاری و استفاده از روشهای دیپلماتیک توجه داشته و تلاش میکردند اختلافات را بدون درگیری و جنگ خاتمه داده و رقیبان و دشمنان را با استدلال و برهان متقاعد کنند. رفتار آن حضرت پیش از جنگ با ناکثین و قاسطین و مارقین که بدان اشاره شد گویای این مدعاست.
موانع بسط امنیّت از دیدگاه امیرالمومنین علی (علیه السّلام)
– سستى و تنبلى در دفاع ملّى
در حکومت چند ساله امیر مؤمنان علی (علیه السّلام) در مورد استقرار امنیّت ملى، فراز و نشیبهایى وجود داشت که همه آنها براى ما درس زندگى، درس دیندارى و درس حکومتدارى است.
در آن ایّامى که مردم زیر پرچم، به نداى آن حضرت مبنى بر گرم نگهداشتن جبهه نبرد با «ناکثین»، «قاسطین» و «مارقین» لبیک مىگفتند و فعالانه در این حرکت دفاعى ملى شرکت مىکردند، امنیت ملى برقرار مىبود؛ ولى در هنگامى که مردم به جاى لبیک گفتن، به سستى و تنبلى و بهانه تراشى رو مىآوردند، امنیت ملى آنان به خطر مىافتاد و متزلزل مىشد و دشمنان از این فرصت سوءاستفاده مىکردند.
حضرت على این حقیقت تلخ را چنین بیان مىدارد: “نفرین بر شما، از بس شما را سرزنش کردم خسته شدم. آیا به جاى زندگى آخرت به زندگى دنیا راضى شدهاید؟! به جاى عزّت و سربلندى، بدبختى و ذلّت را بر گزیدهاید؟! بر شما اعتماد نیست که در دفع دشمن به شما تکیه شود… به خدا سوگند شما وسیله بدى براى افروختن آتش جنگ بر ضدّ دشمنن هستید. ”
– اختلافات داخلى
امام على(علیه السّلام) در تفسیر و تحلیلى که از آینده جامعه عراق و کوفه نمود، یکى از عوامل ناامنى که در آینده گریبانگیر این شهر مىشود را اختلافات داخلى بیان نمود.
حضرت بعد از آگاه شدن ازحمله وحشیانه بسربن ارطاه به مناطق تحت کنترل آن حضرت، فرمود: ” به جهت اختلاف و تفرقه شما من شکست شما و تهدید امنیت ملى شما را مىبینم.”
– کم رنگ شدن ایمان و تعهّد دینى مسلمانان
شکى نیست که ایمان یکى از پارامترهاى بسیار قوى در توان و انسجام مبارزان به شمار مىآید حال اگر این ایمان کمرنگ شود و یا تعهد دینى مبارزان ضعیف شود، طبیعى است که ملّت براى برقرارى امنیّت خویش، توانش را از دست مىدهد.
چنانچه امام على می فرماید: ” هرکه بترسد از مردم خداوند سبحان بترساند او را از هرچیز.”
– جنگ افروزى
اگر فردى، جمعیتى و کشورى در پى تهاجم نظامى و زدودن امنیت دیگران باشد، بازتاب این کار این است که امنیت خویش را از دست مىدهد.
حضرت امیر(علیه السّلام) فرمود: ” هر که جنگ کند با مردم، ربوده شود اموال او.”
– قانونشکنى
رواج هر نوع قانونشکنى، پردهدرى، بىحرمتى و هتکحرمت دیگران، خود عامل و زمینهساز ناامنى است.
چنانچه امام على به رعایت هر نوع حقوق مردم سفارش مىنمود. حتّى حضرت اجازه نمىداد به غیر مسلمان ظلم و ستم روا داشته شود. چنانکه نوشتهاند: در دوران حکومت حضرت امیر مومنان علی(علیه السّلام) شخص مسلمانى خوک یک ذمى نصرانى را کشته بود، حضرت به نفع ذمى نصرانى و به ضرر مسلمان حکم کرد که باید به خاطر این کار بهاى آن را به نصرانى بپردازد.
– حرمتشکنى نسبت به رهبر
در پایان جنگ صفین و جریان حکمیّت عدهاى که بعدها به خوارج نام یافتند، نسبت به رهبر و امام المسلمین گستاخ شدند، حرمتشکنى کردند، خودشان را بر حضرت علی بن ابیطالب(علیه السّلام) مقدم داشتند، این امر زمینهساز هجوم ناامنى براى کوفیان شد.
چنانچه امام على در یکى از سخنرانىها این حقیقت را بیان مىدارد که مخالفت با رهبر و حرمتشکنى سبب مىشود که سرانجام با هجوم دشمن، امنیت ملى به مخاطره افتد و دشمن تفوّق یابد و مایه بدبختى و سیهروزى مردم شود. فرمود” :به من خبر رسیده است که «بُسر» از عمال معاویه، بر یمن مسلّط شده است، به خدا سوگند، من از قبل مىدانستم و مىدانم که اینها به زودى بر شما مسلّط خواهند شد، چون که آنان در یارى از باطلشان متحدند و شما در راه حقّ متفرقید. شما پیشواى خویش را که در مسیر حق به پا خاسته است اطاعت نمىکنید ولى آنان پیشواى خویش را که در مسیر باطل است، اطاعت مىکنند. ”
– غفلت از وجود دشمن
هم جدال و دشمنى و جنگ با مردم باعث ناامنى مىشود. و هم بىتوجّهى و غفلت از دشمن زمینهساز ناامنى است.
چنانچه امام على فرمود:”هر که ایمن نشیند از ربوده شدن اموال، ربوده شود اموال او.”
– فساد کارگزاران
حضرت در این آیندهنگرى و تحلیل از وضعیت حال و آینده جامعه عراق یکى از عوامل تحقّق ناامنى را فساد کارگزاران اعلان مىکند. و مىفرماید: “چون که شما در شهرهایتان در پى فساد هستید ولى سپاهیان دشمن در پى صلاح. شما در آیندهاى نزدیک شکست مىخورید.”
منابع
– نهجالبلاغه
– غرر الحکم
– تاریخ طبری
– سایت معارف قرآن
– فقهاء و مساله امنیت ملی
– فصلنامه علوم سیاسی، شماره 9
– مواضع سیاسی حضرت علی (علیه السّلام) در قبال مخالفین
منبع : باشگاه اندیشه