آن شب قدر است که در آن گروههای به حج رونده، طاعات یا معاصی، با زندگانی یا ممات نوشته میشود و خداوند در آن شب و روز، آنچه را میخواهد واقع میکند، سپس آنها را به صاحب زمین القا مینماید.
ابن حارث به آن حضرت(علیه السّلام) عرض کرد: صاحب زمین کیست؟
از شب قدر به عنوان محکمترین دلیل بر وجود حجت خدا بعد از حجت دیگر و استمرار امامت تا روز قیامت یاد شده است، از این رو، امامان(علیهم السّلام)، شیعیان را به احتجاج و استدلال به آن در برابر اهل سنت راهنمایی کردهاند. از حضرت امام باقر(علیه السّلام) روایت شده است:
ای شیعیان، به وسیله سوره «إنا انزلناه» احتجاج کنید تا پیروز شوید. به خدا سوگند، که آن (سوره) حجّت خدا بر آفریدگان، بعد از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بوده، مهتر و سرور دینتان، و غایت علم ماست. ای جماعت شیعیان، به وسیله «حم و الکتاب المبین إنّا أنزلناه فی لیله مبارکه إنّا کنّا منذرین» احتجاج کنید که مقصود از آن، به ویژه صاحبان امر ـ ائمه(علیهم السّلام) ـ بعد از رسول خدایند.1
امام صادق(علیه السّلام) نیز در روایتی بلند از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، به نقل از خداوند تبارک و تعالی میفرمایند:«انا انزلناه» را بخوان، در حقیقت آن نسبت تو و نسبت اهل بیتت تا روز قیامت است. 2
استدلال به شب قدر، منوط به اثبات دو امر است: اولاً، اینکه شب قدر بعد از وفات رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) تا روز قیامت باقی است و این مطلب مورد اجماع فریقین ـ شیعه و سنی ـ است و از همین رو میبینیم که بندگان خدا برای درک آن شب در هرسال میکوشند.
دلایل این امر عبارتند از:
1. وجود صیغه مضارع که بر نزول و فرو فرستادن مستمر و مکرّر، در هر ماه رمضان دلالت میکند.
2. کلام خدای متعال که:
شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است.
و نفرموده که آن از هزار ماه «بهتر بود» بلکه میفرماید: «بهتر است».
3. کلام خدای متعال که:
در آن شب فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، برای هر کاری [که مقدّر شده است] فرود آیند.
نزول قرآن را با صیغه ماضی بیان نفرموده که فقط بر یک بار نزول دلالت کند، بلکه از فرود آمدن ملائکه با صیغه مضارع تعبیر کرده که دلالت بر نزول مستمرّ آن دارد.
4. وجود روایاتی که بر بقا و استمرار شب قدر دلالت دارند. از جمله روایت ابوذر که میگوید: به پیامبر خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) عرضه داشتم: ای رسول خدا، آیا شب قدر مخصوص زمان پیامبران است که [کتب آسمانی] در آن شب نازل میشوند و پس از آنکه ایشان از دنیا رفتند، برداشته میشود؟
آن حضرت(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: خیر، بلکه آن تا روز قیامت وجود دارد».3
امام صادق(علیه السّلام) میفرمایند: «چنانچه شب قدر برداشته شود، قرآن برداشته میشود».4
ثانیاً، میدانیم که ملائکه امر خداوند را به همراه خود فرود میآورند، حال سؤال این است که ملائکه بر چه کسی فرود میآیند؟
آیا فرود میآیند، اما نه بر فرد؟ یا آنکه بر پادشاهان و سلاطین، یا بر سایر مردم؟
بنابراین ملائکه بر قلب انسان ـ نه فقط بر زمین ـ فرود میآیند. در اینجا همچنین سؤال میکنیم: آن کدام قلب است که اوامر خداوند را که به وسیله ملائکه و روح فرود آمده پذیرا میشود؟
پاسخ: ملائکه و روح، امر الهی را بر قلب ولیالله و حجت او در زمین فرود میآورند، زیرا تنها آن قلب شایستگی و توانایی نزول اوامر الهی را داراست. این ولایت در عصر رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در آن حضرت متجلّی بود و همه مسلمانان متّفقاند که آن حضرت(صلّی الله علیه و آله و سلّم) محور لیله القدر در زمان حیات خود بودند.
حال که این مطلب پذیرفته شد، به دومین نتیجه میرسیم که:
استمرار شب قدر در هر سال، و استمرار نزول همه امور به وسیله ملائکه، بعد از رحلت رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، وجود جانشین و خلیفه آن حضرت(صلّی الله علیه و آله و سلّم) را، به منظور ایفای همان نقش در شب قدر، اثبات مینماید. از همینرو از امیرمؤمنان حضرت علی(علیه السّلام) روایت شده که به ابن عباس فرمودند:
به حقیقت، شب قدر در هر سال وجود ارد، در آن شب امر همه سال نازل میشود، و آن امر، بعد از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) صاحبانی دارد.
ابن عباس عرض کرد: آنان کیستند؟
امام(علیه السّلام) فرمودند: من و یازده [فرزند] از صُلبم.5
و حضرت امام باقر(علیه السّلام) میفرمایند:
هر کس به شب قدر، بر خلاف نظر و رأی ما ایمان داشته باشد، صادق نیست جز آنکه بگوید آن (شب قدر) از آن ما (اهل بیت(علیهم السّلام)) است، و هر کس چنین نگوید به حقیقت تکذیب کننده است. خدای عزّ و جلّ بزرگتر از آن است که امر را به همراه روح و ملائکه بر کافر فاسق نازل نماید، پس اگر بگوید که، او آن را بر خلیفهای [غیر از ما] نازل میکند، این سخن باطل است و اگر بگویند که آن را بر هیچ کس نازل نمیکند، ممکن نیست که چیزی نازل شده اما بر هیچ چیز فرود نیاید. و اگر بگویند ـ که خواهند گفت ـ
[اساساً] نازل شدنی واقع نشده، در گمراهی عمیق و آشکاری فرو رفتهاند.6امیر مؤمنان(علیه السّلام) در بیانی بلند، پس از ذکر حجج الهی، در پاسخ به سؤال کنندهای که پرسید:
این حجّتها کیستند؟، فرمودند:
آنان عبارتند از: رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و جانشینان برگزیده آن حضرت(صلّی الله علیه و آله و سلّم)؛ با کسانی که خداوند ایشان را همراه و قرین خود و رسولش ساخت و بندگان را به طاعتشان فرا خواند، چنانکه از آنان بر خویش پیمان گرفت. ایشان صاحبان امر و کسانی هستند که خداوند دربارهشان فرمود: « أطیعوالله و أطیعوا الرسول و اُولیالأمر منکم؛7 [ای کسانی که ایمان آوردهاید] خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را نیز اطاعت کنید».
و فرمود: «و لو ردّوه إلی الرسول و إلی اُولیالأمر منهم لعلمه الّذین یستنبطونه منهم8؛ [و چون خبری حاکی از ایمنی یا وحشت به آنان برسد] و اگر آن را به پیامبر و اولیای امر خود ارجاع کنند، قطعاً از میان آنان کسانیاند که [میتوانند درست و نادرست] آن را دریابند».
شخص سؤال کننده عرض کرد: آن امر چیست؟ امام(علیه السّلام) فرمودند: همان که ملائکه در شبی که همه امور(خداوند) حکیم، از قبیل: روزی، طول عمر، اعمال، زندگانی، مرگ، علم غیب آسمانها و زمین، و معجزاتی که جز برای خداوند، برگزیدگان و فرستادگان او در بین آفریدگانش امکانپذیر نیست، فرو میفرستند. آنان روی خدایند؛ که فرمود: « فأینما تولّوا فثمّ وجه الله؛9 پس به هر سو رو کنید آنجا روی خداست. (از جمله) [آنان بقیتالله]، یعنی حضرت مهدی(علیه السّلام) است که هنگام پایان [روزگار] این [دنیا] میآید و زمین را از قسط و عدل لبریز مینماید، همان طور که از ظلم و ستم مملو شده باشد. و از نشانههای او غیبت و کتمان در وقت فراگیر شدن طغیان و فرا رسیدن انتقام است.
و اگر مورد خطاب این امر در کلام خداوند، منحصراً پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و نه غیر ایشان بود، میبایست به وسیله فعل ماضی دالّ بر عمل غیر دائمی بیان میشد، نه به صورت مستقبل، یعنی میفرمود: «نزلت الملائکه؛ ملائکه نازل شدند». و «فرق کلّ امرٍ حکیمٍ؛ هر کاری، [به نحو] استوار فیصله یافت» و نمیفرمود:
« لا تنزّل الملائکه؛ ملائکه نازل میشوند» و «یفرق کلّ امرٍ حکیمٍ؛ هر کاری [به نحو] استوار فیصله مییابد».10
از وجود ارتباط میان امامت و شب قدر، این نتایج به دست میآید:
1. وجود حجت خدا در هر عصر؛ علامه مجلسی(ره) در این باره میگوید: «محتوای سورههای دخان و قدر بر این امر دلالت دارد که حُکم نازل شده از نزد خداوند سبحان، در شب قدر، حکم یقینی، حتمی و واقعی است، و ناگزیر از وجود فردی آگاه و عالم نسبت به آن حکم هستیم، زیرا در غیر این صورت، فایدهای بر فرو فرستادن آن حکم، مترتّب نیست. عالم به آن حکم، شخصی غیر از امام معصوم(علیه السّلام) تأیید شده از جانب خداوند سبحان نیست. بنابراین، وجود امام واجبالاطاعه، عالم به همه امور دین در هر زمانی، تا هنگامی که تکلیف شرعی باقی است، لازم و ضروری است».11
2. شمول ولایت ائمه(علیهم السّلام) بر همه مخلوقات؛ زیرا ایشان جایگاه نزول اوامر الهی مربوط به زندگانی بشر توسط ملائکهاند. به بیان دیگر، اوامر خداوند بر صاحبان امر ـ بعد از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نازل میشود.12
از حضرت امام باقر(علیه السّلام) در باره این کلام خدای تعالی که: «فیها یفرق کلّ أمرٍ حکیمٍ» روایت شده است که:
هر آینه، در شب قدر تفسیر امور هر سال بر ولیّ خدا نازل میشود؛ بخشی از آن امور مربوط به امور شخصی وی، و بخش دیگر مربوط به امور مردم است.13
همچنین حضرت امام صادق(علیه السّلام) میفرمایند:
آن شب قدر است که در آن گروههای به حج رونده، طاعات یا معاصی، با زندگانی یا ممات نوشته میشود و خداوند در آن شب و روز، آنچه را میخواهد واقع میکند، سپس آنها را به صاحب زمین القا مینماید.
ابن حارث به آن حضرت(علیه السّلام) عرض کرد: صاحب زمین کیست؟
امام(علیه السّلام) فرمودند: صاحب شما».14
3. علم امامان(علیهم السّلام) از جانب خدا افاضه میشود؛
ابابصیر نقل میکند، که از امام صادق(علیه السّلام) شنیدم که فرمودند: «اگر بر [علم] ما افزوده نشود، به افول میرویم».عرض کردم: فدایتان شوم، آیا از آنچه نزد رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیست هم بر علم شما افزوده میشود؟
امام(علیه السّلام) فرمودند: «اگر چنین باشد، [ابتدا] پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) آورده و از آن آگاه میشود، سپس حضرت علی(علیه السّلام)، و سپس یکی پس از دیگری، تا آنکه به صاحب این امر برسد».15
سلیمان دیلمی میگوید، به حضرت صادق(علیه السّلام) عرض کردم: بارها از شما شنیدهام که فرمودید: «اگر بر [علم] ما افزوده نشود به افول میرویم». امام(علیه السّلام) فرمودند: «احکام حلال و حرام را خداوند در کاملترین صورت آن بر پیامبر خود(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نازل فرمود و امام بر حلال و حرام، چیزی نمیافزاید».
عرض کردم: پس منظور از آن زیادی چیست؟ فرمودند: «در چیزهای دیگر، غیر از حلال و حرام».
عرض کردم: آیا چیزی بر شما افزوده میشود که از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) پوشیده بوده و از آن حضرت آگاه نبوده است؟ فرمودند: «خیر، علم فقط از نزد خدای متعال خارج میشود، پس فرشتهای آن را به سوی رسولخدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) برده، میگوید: ای محمّد، پروردگارت تو را به چنین و چنان فرمان میدهد، آنگاه آن حضرت(صلّی الله علیه و آله و سلّم) میفرمایند: آن را به سوی علی ببر، و آن را به علی(علیه السّلام) میرساند. آنگاه حضرت علی(علیه السّلام) میفرمایند: آن را به سوی حسن ببر. و همچنان به سوی [امامان(علیهم السّلام)] یکی بعد از دیگری میرود تا به ما میرسد. محال است که یکی از ائمه(علیهم السّلام) چیزی را بداند که رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امامان قبل از او آن را ندانند».16
4. ولایت امامان(علیهم السّلام) در شب قدر مقدّر میشود؛ امیرمؤمنان(علیه السّلام) دراینباره به نقل از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) میفرمایند:
«ای علی، آیا معنای لیلهالقدر را میدانی؟ گفتم: خیر، ای رسولخدا، فرمودند: به حقیقت خداوند، در آن همه آنچه تا روز قیامت واقع خواهد شد را تقدیر مینماید، و از جمله آنچه مقدّر میشود، ولایت تو و ولایت امامان(علیهم السّلام) از فرزندانت تا روز قیامت است».17
همچنین امام صادق(علیه السّلام) فرمودند: «آن شبی است که آسمانها و زمین و ولایت امیرالمؤمنین در آن مقدّر شد»18.
5. همانطور که بیشتر مردم از قدر و منزلت شب قدر ناآگاهاند، و از شناخت آن باز داشته شدهاند؛ همین طور آنان از شناخت و معرفت یافتن نسبت به اهل بیت(علیهم السّلام) نیز باز داشته شدهاند، و جز خداوند متعال کسی آنان را به حقیقت معرفتشان نشناخته است. مردم تنها بخشی ناچیز از ظاهر ایشان را میشناسند.
روایت حضرت امام باقر(علیه السّلام) نیز به همین مطلب اشاره میکند که فرمودند:
در حقیقت فاطمه(سلام الله علیها) ، همان لیلهالقدر است. هر کس فاطمه را به حقیقت معرفتش بشناسد، به تحقیق شب قدر را درک کرده است. همانا آن حضرت(سلام الله علیها) فاطمه نامیده شد، زیرا خلایق از معرفتش باز داشته شدهاند. نبوت هیچ پیامبری کامل نشد، تا آنکه به فضیلت و محبّت آن حضرت اقرار نمود. او صدیقه بزرگ است و اعصار نخستین بر مدار معرفت و شناخت او چرخیده است.19
پی نوشت :
1. تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 635.
2. همان.
3. همان، ص 620.
4. همان، ص 621.
5. همان، ص 619.
6. همان، ص 638.
7. سوره نساء (4)، آیه 59.
8. سوره نساء (4)، آیه 83.
9. سوره بقره (2)، آیه 115.
10. تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 626.
11. مرآه العقول، ج 3، ص 79.
12. جهت آگاهی درباره «ولا\ الامر = صاحبان امر» به موضوع «ولایت» مراجعه کنید.
13. تفسیر نورالثقلین، ج4، ص 622.
14. همان، ص 625.
15. اهل البیت، ص 231.
16. همان.
17. همان، ص 629.
18. همان، ص 617.
19.علوی، فاطمهالزهراء(سلام الله علیها) لیلهالقدر، ص 7.