در سال 106 هجری که هشام بن عبدالملک به عزم حج به مکه رفت، روزی پس از أداء مناسک حج در مسجد الحرام، حضرت امام باقر ـ علیهالسّلام ـ را دید که در مسجد جلوس فرموده و اطراف او را گروهی انبوه از مسلمین گرفتهاند و پرسشها و مسائل خود را از آن حضرت میپرسند و پاسخ میشنوند و مردم نسبت به او کمال ادب و خضوع و احترام را دارند.
هشام از «سالم» مشاور خود پرسید: «این مرد کیست که تا این حدّ مورد احترام مردم است.»
گفت: «این مرد ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین ـ علیهالسّلام ـ است و مردم فریفته و دوستدار او هستند.»
هشام که آتش حسد در وجودش شعلهور شده بود به او گفت: «برو و از او بپرس: مردم در روز قیامت که پنجاه هزار سال طول میکشد، چه میخورند و چه میآشامند تا زمانی که نوبت حساب آنها برسد.»
سالم در جمع مردم نشست و سؤال را پرسید.
حضرت ابی جعفر ـ علیهالسّلام ـ به او فرمود:
«یَحْشُرُ النّاسُ علی مثل قرصه البدْر النَّقی فیها أنهار متفجّره ، یأکلونَ و یشربونَ حتّی یفرغ من الحسابِ»
یعنی: «در آن روز مردم از نان « حواریون» که آب گوارا در آن هست میخورند و میآشامند تا از حساب فراغت یابند.» سالم برگشت و سخن امام ـ علیهالسّلام ـ را به هشام باز گفت.
هشام اندیشید که شاید بتواند بر ابوجعفر ـ علیهالسّلام ـ غالب شود ، لذا گفت: «برو و سؤال کن در آن غوغا و هول هیبت چگونه میل به خوراک پیدا میکنند؟»
«سالم» باز آمد و سؤال را مطرح کرد.
حضرت در پاسخ فرمود: «فِی النّارِ أشْغَل یشغلُو عَنْ أنْ قالوُ «أفیضوا عَلَیْنا مِن الماء أو ممّا رَزَقَکُمُ اللهُ»[1]
اشتغال اهل آتش، از آتش بیشتر است از اشتغال اهل محشر به هول و هیبت حساب؛ با این وجود کسانی که در جهنم و در میان آتشند، به فکر خوردن و آشامیدن هستند و میگویند:
«به ما دهید از آب از آنچه به شما روزی شده.»
هشام با شنیدن این پاسخ سر به زیر انداخت و خاموش شد.[1] . سوره اعراف آیه 50.
امام باقر(ع) با هشام بن عبدالملک