فکری پاک و عقیده ای پاک، که مسلم اساسش عقیده توحید است، مثلش مثل درخت پاک پاکیزه ای است که ریشه ای محکم در زمین داشته باشد که از جای خودش تکان نمی خورد، هیچ بادی او را نمی لرزاند، و شاخه به آسمان کشیده است، چنین برگ و میوه می دهد، و در این زمینه ما اخبار و احادیث زیاد داریم که مثلا آن تنه درخت کیست، شاخه درخت کیست، میوه درخت کیست، برگ درخت کیست، که اینها بیشتر تشبیه (است)، یعنی همه آنها نشان می دهد که مقصود امور معنوی است، توحید است، نبوت است، امامت است، اخلاق است.
از طرف دیگر ما داریم که بهشت طوبی دارد و در روایات به طور قطع گفته اند طوبی درخت است و بعد این طور بیان کرده اند که طوبی درختی است که تنه اش در خانه علی بن ابیطالب است و شاخه اش در خانه همه مؤمنین در هر جای دنیا تا روز قیامت، معلوم است که ما در خانه امیرالمؤمنین که الان جزء مسجد حضرت رسول است یک درخت جسمانی نداشته ایم، آنهم درختی که شاخه های آن تا همه جای دنیا کشیده شده باشد الی الابد. معلوم است که مقصود این روایات هم این است که آن درخت بهشتی ریشه اش از اینجا آب می خورد و شاخه هایش در خانه های مردم است. باز مقصود همان عقاید پاک و اخلاق پاک و اعمال است که اعمال انسان برای اخلاق و افکار انسان حکم میوه ها را دارد.
شجره طوبی، درخت ولایت است
بنابراین بهشت محل پاکی و طهارت، و جای طیب و پاکیزه، و مکان ورود پاکان و طیبان است، شجره طوبی در بهشت است. شجره طوبی درختی است که حقیقتش از طهارت و پاکی است. چون «طوبی » از ماده طاب یطیب طیبا مشتق است و معنایش پاک و طیب و پاکیزه خواهد بود. «الذین ءامنوا و عملوا الصـ’لحـ’ت طوبی ‘ لهم و حسن مـاب؛ کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند، پاکیزه ترین (زندگی) و سرانجام نیکو برای آنهاست» (آیه 29، از سوره الرعد ). پس واقعیت طوبی، همان نزاهت و قداست است، و چون دارای فروع و شاخه هائی است و طهارت و قداست به انواع و اشکالی متحقق میگردد، در آخرت نیز بصورت درختی است که دارای شاخه و فروع نیکو و با ثمر است. و چون اصل درخت طهارت و قداست، ولایت است که از آن هر خوبی و هر خیری مترشح می شود، و بدون ولایت که ناشی از محبت است هیچ چیز دارای ارزش نیست، فلهذا ریشه و اصل این درخت در خانه ولایت است.
این درخت که درخت ولایت است، از معدن ولایت رشد و نمو میکند، و شاخه های آن که طهارت و رحمت، و عافیت، و ایثار، و إنفاق، و عبودیت، و عبادت، و جهاد، و نماز، و روزه، و سائر افعال و صفات پسندیده است، همه از این تنه و ریشه منشعب میگردد، و هر شاخه ای از این ریشه نیرو میگیرد و رشد پیدا میکند. و بنا بر همین اصل در «مجمع البیان » مرحوم طبرسی پس از آنکه از بزرگان مفسرین، نه معنی برای کلمه طوبی روایت میکند، معنای دهمین آنرا به معنای درختی گرفته است که ریشه اش در منزل رسول الله صلی علیه وآله وسلم است، و در خانه هر مؤمنی شاخه ای از شاخه های آنست. و گوید این معنی را عبید بن عمیر و وهب و أبو هریره و شهر بن حوشب گفته اند، و شهر بن حوشب مرفوعا از أبو سعید خدری از رسول الله روایت کرده است. و همین معنی از حضرت باقر علیه السلام مروی است. و سپس گفته است اصل و ریشه درخت طوبی در بهشت، درخانه رسول الله و أمیرالمؤمنین صلی الله علیهما و آلهما، و شاخه هایش در منازل شیعیان است.
ثعلبی با اسناد خود از کلبی از أبو صالح از ابن عباس روایت کرده است که: «قال: طوبی شجره أصلها فی دار علی علیه السلام فی الجنه، و فی دار کل مؤمن منها غصن.و رواه أبوبصیر عن أبی عبدالله علیه السلام، و روی الحاکم أبوالقاسم الحسکانی بإسناده عن موسی بن جعفر علیهما السلام عن أبیه عن ءابآئه علیهم السلام قال: سئل رسول الله صلی الله علیه وءاله وسلم عن طوبی، قال: شجره أصلها فی داری و فرعها علی أهل الجنه. ثم سئل عنها مره أخری فقال: فی دار علی علیهالسلام، فقیل له فی ذلک؛ فقال: إن داری و دار علی فی الجنه بمکان واحد؛ او گفته است: طوبی درختی است که ریشه آن در بهشت، در خانه علی علیه السلام است، و در خانه هر مؤمنی شاخه ای از آن می باشد. این روایت را أبو بصیر از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است، لیکن حاکم أبوالقاسم حسکانی با إسناد خود از حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام از پدرش از پدرانش علیهم السلام آورده است که: از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم درباره طوبی پرسیدند، فرمود: درختی است که ریشه اش در خانه من است، و شاخه هایش بر اهل بهشت پخش شده است. مرتبه دیگری از رسول الله پرسیدند، فرمود: درختی است که ریشه اش در خانه علی علیه السلام است. و چون از علت اختلاف این دو پاسخ پرسیدند فرمود: خانه من و خانه علی در بهشت در مکان واحدی است» («مجمع البیان » طبع صیدا، مجلد 3، ص 291).
در «تفسیر علی بن إبراهیم » از پدرش از ابن محبوب از علی بن رئاب از ابو عبیده، از حضرت صادق علیه السلام روایت میکند که :« قال: طوبی شجره فی الجنه فی دار أمیر المؤمنین علیهالسلام. و لیس أحد من شیعته إلا و فی داره غصن من أغصانها و ورقه من أوراقها یستظل تحتها أمه من الامم؛ طوبی درختی است در بهشت، در خانه أمیرالمؤمنین علیه السلام. و هیچیک از شیعیان او نیستند مگر آنکه در خانه اش یک شاخه از شاخه هایش، و یا یک برگ از برگهایش می باشد که در زیر سایه آن، امتی از امت ها می آرمند» («تفسیر قمی » طبع سنگی، ص 341).
و نیز در همین تفسیر از پدرش از ابن أبی عمیر از هشام بن سالم، از حضرت صادق علیه السلام در خبر معراج روایت کرده است که رسول الله گفتند: سپس من از بیت المعمور خارج شدم، و دراین حال دو نهر به اطاعت من درآمدند؛ یکی از آن دو نهر، کوثر نامیده شد و دیگری رحمت. من از نهر کوثر آشامیدم، و در نهر رحمت غسل کردم. و سپس این دو نهر به انقیاد من بودند تا من داخل بهشت شدم. و چون داخل شدم دیدم که در اطراف و حاشیه های آن، خانه های من و خانه های ازواج من است. و دیدم که خاک آن مانند مشک بود. و دیدم که یک کنیزکی خود را در نهرهای بهشت فرو می برد و با آب شستشو میکند، گفتم: ای خانم تو از برای کیستی ؟! گفت: من برای زید بن حارثه هستم. و چون صبح شد من این بشارت را به زید دادم. و دیدم مرغانی را که به مانند و به شکل شتران خراسانی بودند. و دیدم انارهای بهشت را که به اندازه دلوهای بزرگ بودند. و دیدم یک درخت را که اگر پرنده ای را بخواهند به گرداگرد تنه آن به پرواز درآورند، از شدت عظمت و بزرگی آن درخت، هفتصد سال بیشتر طول می کشد. و در بهشت منزلی نبود مگر آنکه شاخه ای از آن درخت در آن بود. من گفتم: ای جبرائیل! این درخت چیست ؟! گفت: این درخت طوبی است که خدا می فرماید: «طوبی ‘ لهم و حسن مـاب» («تفسیر قمی » ص 374).
و در «خصال » صدوق با سند خود از حضرت باقر علیه السلام از حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام روایت میکند که فرمودند: طوبی درختی است در بهشت که ریشه آن در خانه رسول الله است، و هیچ مؤمنی نیست مگر آنکه در خانه او شاخه ای از شاخه هایش می باشد. و آن مؤمن هر چه بر دلش بگذراند و بدان میل کند، آن شاخه آنرا برای او می آورد. و اگر یک مرد سوار، با کمال اهتمام و جدیت، در سایه آن درخت صد سال سیر کند، از آن سایه بیرون نمیرود؛ و اگر کلاغی از تنه و بن آن درخت، به طرف بالای آن به پرواز درآید، به آخرین نقطه أعلای آن نمیرسد مگر آنکه از پیری بدنش سپید گردد. آگاه باشید! و در مثل چنین نعمت هایی رغبت کنید ـ الخبر. («خصال » طبع سنگی، ج 2، ص 82).
شجره طوبی، مهریه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام است
در «تفسیر عیاشی » از عمرو بن شمر از جابر، از حضرت باقر علیه السلام از پدرش از پدرانش علیهم السلام روایت کرده است که فرمود: روزی از روزها که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نشسته بود أم أیمن وارد شد و در زیر چادر و روپوش خود چیزی داشت. رسول الله فرمود: ای ام أیمن! در زیر روپوش و عبای خود چه داری ؟! ام أیمن گفت: ای رسول خدا! فلانه دختر فلانه را تزویج کردند، و بر او نثار کردند، و من مقداری از نثار او را برداشتم. و پس از این ام أیمن گریه کرد. رسول الله فرمود: چرا گریه میکنی ؟! أم أیمن گفت: فاطمه را تو تزویج کردی و چیزی بر او نثار نکردی !؟رسول الله فرمود: گریه مکن! سوگند به آن کسیکه مرا به حق پیامبر بشیر و نذیر قرار داده است، که بر تزویج فاطمه جبرئیل و میکائیل و اسرافیل در میان هزاران نفر از فرشتگان حضور داشتند، و خداوند به درخت طوبی امر کرد تا از زینت ها و جواهرات و لباس های سندس و استبرق خود، و از در و زمرد و یاقوت و عطر خود بر آنها نثار کرد، و آن فرشتگان بقدری از آن نثارها برداشتند که ندانستند با آن چکار کنند! و خداوند طوبی را به عنوان مهریه فاطمه به فاطمه بخشید؛ و طوبی در خانه علی بن أبی طالب است («تفسیر عیاشی » ج 2، ص 211 و212 ).
و نیز در «تفسیر عیاشی » از أبان بن تغلب وارد است که: رویه و دأب رسول الله چنین بود که فاطمه را بسیار می بوسید؛ و عائشه بر این امر رسول خدا را عتاب کرد و گفت: ای رسول خدا! تو زیاد فاطمه را می بوسی! رسول الله فرمود: ویلک! چون مرا به آسمان معراج دادند، جبرئیل مرا از درخت طوبی مرور داد، و از میوه آن به من داد و من خوردم، و خداوند آن را در پشت من تبدیل به نطفه گردانید؛ و چون به زمین فرود آمدم، با خدیجه مواقعه نمودم و به فاطمه آبستن شد. و من هیچگاه فاطمه را نمی بوسم مگر آنکه بوی درخت طوبی را از او استشمام میکنم. («تفسیر عیاشی » ج 2، ص 212).
و در «تفسیر فرات بن إبراهیم » چهار روایت به سندهای مختلف از رسول الله و یک روایت مفصل از أمیرالمؤمنین درباره درخت طوبی ذکر میکند که حاوی تفصیلات و خصوصیات این شجره طیبه است («تفسیر فرات » ص 72 و 73؛ و ص 74 و 75).