رد پای شیطان و همکارانش

رد پای شیطان و همکارانش

وجود شیطان در زندگی انسان‌ها به عنوان دشمنی نامرئی که به دنبال اغفال و وسوسه انسان‌ها است در ادیان مختلف و کتاب‌های آسمانی روایت شده است و در دین اسلام نیز از موجودی به عنوان “ابلیس” که قسم خورده تا انسان‌ها را از صراط مستقیم اغوا کند نام برده شده و در احادیث و روایات درباره نامرئی بودن او در برابر انسان‌ها و قدرت‌های محدودش سخن گفته شده است.
سؤال :
پاسخ این سؤال در آیه 27 سوره «اعراف» بیان شده است، این آیه در حقیقت پاسخی است به یک ایراد مهم و آن اینکه اگر کسی بگوید: چگونه خداوند دادگر و مهربان دشمنی را با این قدرت بر انسان مسلط ساخته دشمنی که هیچ گونه موازنه قوا با او ندارد به هر کجا بخواهد می‌رود بدون این که کسی حضورش را احساس کند، حتی طبق بعضی روایات در درون وجود انسان همچون جریان خون در رگ‌ها حرکت می‌کند! آیا این با عدالت پروردگار سازگار است؟!
در سوره «نحل» آیه 100 می‌خوانیم: «تسلط شیطان بر آن‌ها است که به او عشق می‌ورزند و او را سرپرست خود انتخاب کرده‌اند و کسانی که او را پرستش می‌کنند
آیه در پاسخ این سؤال احتمالی می‌فرماید: «ما شیاطین را اولیاء و سرپرستان افراد بی‌ایمان قرار دادیم».
یعنی آن‌ها هرگز اجازه ورود به منطقه روح و قلب افرادی که آمادگی خود را برای پذیرش آنان اعلام نداشته‌اند، ندارند، و به تعبیر دیگر گام‌های نخستین از طرف خود انسان برداشته می‌شود، و اجازه ورود به کشور تن از طرف او داده می‌شود، و تنها پس از موافقت خود انسان است که شیطان می‌تواند از مرزهای روح او بگذرد.
بنابراین، کسانی که دریچه‌های روح خود را به روی شیاطین ببندند، آن‌ها قدرت عبور از آن را نخواهند داشت.
آیات دیگر قرآن نیز شاهد این حقیقت است، در سوره «نحل» آیه 100 می‌خوانیم: «تسلط شیطان بر آن‌ها است که به او عشق می‌ورزند و او را سرپرست خود انتخاب کرده‌اند و کسانی که او را پرستش می‌کنند».
و در آیه 42 سوره «حجر» می‌خوانیم: «تو بر بندگان من تسلط نخواهی داشت، مگر بر گمراهانی که از تو پیروی می‌کنند».
به تعبیر دیگر درست است که ما شیطان و همکارانش را نمی‌بینیم، ولی به اصطلاح ردّ پای آن‌ها را می‌توانیم مشاهده کنیم.
یافتن ردپای شیطان
هر جا مجلس گناه است، در هر نقطه‌ای وسائل معصیت، آماده است، در هر موقع پای زرق و برق دنیا و تجمل پرستی به میان می‌آید، به هنگام طغیان غرائز، و در موقع برافروخته شدن آتش خشم و غضب، حضور شیطان قطعی است، و گویا در چنین مواردی، انسان صدای وسوسه او را با گوش دل می‌شنود و ردپای او را با چشم خود می‌بیند.
در این زمینه حدیث جالبی از امام باقر(ع) نقل شده است که فرمود: هنگامی که نوح به قوم خود نفرین کرد (و هلاکت آن‌ها را از خدا خواست و طوفان همه را در هم کوبید) ابلیس نزد او آمده گفت: تو حقی بر گردن من داری که من می‌خواهم آن را تلافی کنم!
نوح در تعجب فرو رفت و گفت: بسیار بر من گران است که حقی بر تو داشته باشم، چه حقی؟!
نخستین گام در مبارزه با شیطان این است که اطاعت از او را به تدریج کم نموده و به آهستگی از شبکه‌های دام او خارج شویم هر چند در این مبارزه ممکن است پای انسان بلغزد و در مواردی فریب او را بخورد
گفت: همان نفرینی که درباره قومت کردی و آن‌ها را غرق نمودی، و احدی باقی نماند که من او را گمراه سازم، بنابراین من تا مدتی راحتم، تا زمانی که نسل دیگری به پاخیزند و من به گمراه ساختن آن‌ها مشغول شوم.
نوح با این که حداکثر کوشش را برای هدایت قوم خود کرده بود، در عین حال ناراحت شد و به ابلیس گفت: حالا می‌خواهی چه جبرانی بکنی؟
گفت:
در سه موقع به یاد من باش! که من نزدیک‌ترین فاصله را به بندگان در این سه موقع دارم:

!(حضرت آیت الله مکارم شیرازی در “تفسیر نمونه، جلد 6، صفحه 165” این‌گونه به آن پاسخ گفته‌اند.)
نخستین گام در مبارزه با شیطان
ستیز و مجاهده با شیطان کاری مستمر و دایمی است و تا انسان در این عالم زنده است و زندگی می‌کند ادامه دارد؛ و دام‌های شیطان برای انسان‌های با تقوا و دارای کمال و شناخت بیشتر، ظریف‌تر و پیچیده‌تر و مخفی‌تر است. نخستین گام در مبارزه با شیطان این است که اطاعت از او را به تدریج کم نموده و به آهستگی از شبکه‌های دام او خارج شویم هر چند در این مبارزه ممکن است پای انسان بلغزد و در مواردی فریب او را بخورد.
هر چقدر ارتباط انسان با خدای متعال و معرفت نسبت به او عمیق‌تر و گسترده‌تر باشد، تسلط شیطان بر او کمتر است. چنانچه خدای متعال در این مورد می‌فرماید: «انه لیس له سلطان علی الذین منوا و علی ربهم یتوکلون : شیطان تسلطی بر کسانی که مؤمن بوده و بر پروردگارشان توکل می‌کنند ندارد.» (نحل،99) و نیز می‌فرماید: « ان عبادی لیس لک علیهم سلطان : تو (شیطان) بر بندگان خاص من تسلط و نفوذی نداری .» (اسراء، یه 65)
بهترین راه حل، توجه کامل و دایمی به خداوند متعال و اولیائش و خود را در قلعه استوار و نفوذ ناپذیر او و اولیای پاک او و رعایت کامل تقوای الهی کردن است
کار اساسی شیطان چیست ؟
به طور کلی کار شیطان وسوسه کردن است و با پناه بردن دائمی به خداوند و ارتباط پیوسته با او و توسل و ربط با اولیای الهی (ع) می‌توان از این وسوسه‌ها رها شد و یا آن را به حداقل رسانید و شیطان را تسلیم نمود، چنانچه در روایت داریم که پیامبر بزرگ اسلام (ص) فرمودند:شیطان من به دست من مؤمن و رام گردید. پس بهترین راه حل، توجه کامل و دایمی به خداوند متعال و اولیائش و خود را در قلعه استوار و نفوذ ناپذیر او و اولیای پاک او و رعایت کامل تقوای الهی کردن است.
برای مبارزه با گناه و هواهای نفسانی رعایت چند نکته لازم است و از نجا که افراد از نظر روحیه و فکر متفاوت هستند برخی از نکات برای بعضی از اشخاص کاربردی‌تر می‌باشد و تشخیص این مطلب با خود شما است.
یک : کوچک نشمردن هیچ گناهی هرچند به نظر صغیره باشد.
دو : عزم جدی و آهنین بر ترک معصیت و مراقبت جدی و دائمی نسبت به تمام افعال خود.
سه : شرط نمودن با خدا مبنی بر ترک معصیت و هم چنین از او استعانت جستن.
چهار: هر گاه فکر گناه و وسوسه ن به ذهن آمد بلافاصله آن را از لوح ذهن خارج کردن و توجه خود را به خدا و امور شریفه مشغول داشتن .
جدیت و موفقیت در این امر پیروزی بزرگی است و در واقع دفع دشمن شیطان نفس از همان خاکریز اول است .
پنج : مطالعه و تفکر پیرامون عواقب سوء و وخیم گناه. (در این رابطه مطالعه کتب پیرامون معاد مانند معاد شهید دستغیب و معاد شهید مطهری بسیار نافع و لازم است)
مخصوصاً شب‌ها سوره واقعه را بخوانید. در باره فضیلت تلاوت این سوره از پیامبر عظیم‌الشأن اسلام نقل شده که فرمود:کسی که سوره واقعه را بخواند، نوشته می‌شود که این فرد از غافلان نیست

شش :‌استمداد از خداوند و دعا و نیایش که فرمود:«اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هیچ کدام به فضیلت و تزکیه روی نمیآ‌وردید» (و لو لا فضل الله علیکم و رحمته ما زکی منکم من احد ابدا و لکن الله یزکی من یشاء)(نور،21)
یاد خدا را فراموش نکنیم !
عصاره آنچه تا حال مطرح شد ذکر و یاد خداوند است.
این که انسان «حیا» را سرلوحه افکار و اعمال خود قرار دهد از مهم‌ترین اهداف تربیتی اسلام شمرده می‌شود. خداوند در اولین آیات نازل شده بر پیامبر – صلی الله علیه و له – روی این اصل تربیتی تاکید بسیار نموده، آنجا که می‌فرماید: آیا انسان نمی‌داند ( و حیا نمی‌کند) از این که خدا او را می‌بیند؟(الم یعلم بأن الله یری)(علق،14)
نکته مهمی که درباره ذکر خدا باید مراعات شود استمرار آن است. شیطان هرگز از تعدی نسبت به انسان صرف نظر نمی‌کند، بنابراین باید عامل دفع یا رفع آن نیز استمرار داشته باشد. از این رو به «ذکر کثیر» امر شده است. «یا ایها الذین منوا اذکروا الله ذکرا کثیرا» (احزاب، 41)
یکی از مهم‌ترین نمونه‌های ذکر، تلاوت قرآن است. سعی کنید از هر فرصتی برای این منظور استفاده کرده، آیات قرآن را با توجه به معانی و مفاهیم آن قرائت نمایید. مخصوصاً شب‌ها سوره واقعه را بخوانید. در باره فضیلت تلاوت این سوره از پیامبر عظیم‌الشأن اسلام نقل شده که فرمود:کسی که سوره واقعه را بخواند، نوشته می‌شود که این فرد از غافلان نیست.(تفسیر مجمع‌البیان، ج9 ص212، به نقل از تفسیر نمونه، ج23 ص194)
ذکر خدا آثار مثبت فراوانی دارد. «ذکر» از آن جهت که با ذاکر اتحاد وجودی می‌یابد و ذکر خدا با حضور او همراه است، پس ذاکر خود را در مشهد و محضر خدا حاضر می‌بیند و از کمال قرب بهره‌مند می‌شود. در نتیجه بر محور حیا از بسیاری از افکار پلید و اخلاق زشت و اعمال نکوهیده احتراز می‌کند.
هنگامی که خشم، تو را فرا می‌گیرد به یاد من باش!
هنگامی که میان دو نفر قضاوت می‌کنی به یاد من باش!
و هنگامی که با زن بیگانه‌ای تنها هستی و هیچ کس در آنجا نیست باز به یاد من باش!
چگونه خداوند دشمنی را بر انسان مسلط کرده که حتی حضورش را هم احساس نمی‌کند؟ و آیا این با عدالت پروردگار سازگار است؟!
منابع:سایت حوزه
سایت عصر
شیعه
سایت پرسمان

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید