صحنه مبارزه حق و باطل و فزونی لشکر باطل در واقع یک آزمون الهی است که افراد حق طلب و حق جو در این میان شناخته شوند. آنها که همرنگ جماعتهای باطل نمیشوند و نان را به نرخ روز نمیخورند و روح تقوا و پرهیزگاری آنها را به سوی حق میبرد ـ هرچند حق در اقلیّت باشد .
——————————————————————————–
آیا میتوان به بهانه زیاد بودن لشکریان باطل، عقب نشینی کرد؟
امام علی(علیهالسلام) در خطبه16 نهجالبلاغه به مردم در مورد آزمایشهای الهی که در حکومت او و در تمام طول زندگی در پیش دارند هشدار میدهد و میفرماید: «همیشه حق و باطلی وجود دارد و برای هر کدام اهل و طرفدارانی است» (حَقّ وَ باطِل، وِ لِکُلٍّ اَهْل) .
آری صحنه زندگی بشر از روز نخستین آفرینش میدان جولان این دو گروه بوده است و داستان مبارزه آنها با یکدیگر چنان طولانی است که تمام طول تاریخ را فرا میگیرد و سخن در این رابطه بسیار است; ولی امام(علیهالسلام) از میان همه آنها انگشت روی یک نکته گذارده، میافزاید: «اگر باطل حکومت کند جای تعجّب نیست، از دیر زمانی چنین بوده است!»
(فَلَئِنْ اَمِرَ الْباطِلُ لَقَدیماً فَعَل) .
امام علی(علیهالسلام) در خطبه16 نهجالبلاغه به مردم در مورد آزمایشهای الهی که در حکومت او و در تمام طول زندگی در پیش دارند هشدار میدهد و میفرماید: «همیشه حق و باطلی وجود دارد و برای هر کدام اهل و طرفدارانی است» (حَقّ وَ باطِل، وِ لِکُلٍّ اَهْل)
«و اگر حق و پیروانش کم باشند (نگران نباشید) چه بسا افزوده گردند و بر لشکر باطل پیروز شوند!» (وَلَئِنْ قَلَّ الْحَقُّ فَلَرُبَّما وَ لَعَلَّ) .
داستان «حق و باطل» و مبارزه این دو با یکدیگر در طول تاریخ انسانی و ابزار این مبارزه و نتایج آن، داستان بسیار دامنه داری است. آنچه در این جا لازم است بر آن تکیه شود این است که نه کثرت طرفداران باطل باید انسان را به وحشت بیندازد و نه کمی طرفداران حق او را مأیوس کند; چرا که غالباً در طول تاریخ حامیان باطل فزونی داشتهاند و بسیار شده که گروه اندک طرفداران حق بر انبوه حامیان باطل پیروز شدهاند; همان گونه که قرآن از زبان پیروان «طالوت»، فرمانده لشکر بنی اسرائیل، میگوید: «کَمْ مِنْ فِئَه قَلیلَه غَلَبَتْ فِئَهً کَثیرَهً بِاِذْنِ اللهِ» ; (چه بسیار گروههای کوچکی که به فرمان خدا بر گروههای عظیمی پیروز شدند)!(1)همین معنا در قالب دیگری در آیه دیگر به روشنی بیان شده است، میفرماید: «قُلْ لا یَسْتَوِی الْخَبیثُ وَ الطَّیِبُ وَ لَوْ اَعْجَبَکَ کَثْرَهُ الْخَبیثِ» ; (بگو (هیچ گاه) ناپاک و پاک مساوی نیستند، هر چند فزونی ناپاکها تو را به شگفتی اندازد)!(2)
همین معنا را در خطبه 201 میخوانیم: «اَیُّهَا النّاسُ لا تَسْتَوْحِشُوا فی طَریقِ الْهُدی لِقِلَّهِ اَهْلِهِ» ; (ای مردم در طریق هدایت (و حق و حقیقت) از کمی نفرات هرگز وحشت نکنید)!
ولی باید توجّه داشت که این فزونی نفرات نه دلیل حقّانیّت است و نه پیروزی و نجات; بلکه در منطق قرآن و احادیث اسلامی و منطق صاحبنظران، مدار بر کیفیّت است نه کمیّت و به همین دلیل حکومتهای باطل که از میان میروند همه آثارشان محو میشود و جز نام ننگینی از آنها باقی نمیماند; ولی برکات و آثاری که از حکومتهای حق و انبیا و اولیاء الله باقی مانده تا پایان جهان برقرار است.
قلّت جمعیت حقّ و کثرت اهل باطل، نباید ما را در مسیر و پیمودن راه حقّ، مضطرب و دل سرد کند، یا باز دارد! [در محضر بهجت:2/191]
امر به معروف را فراموش نکنیم !
آیات ناظر به موضوع
آیات وارده در این موضوع گرچه فراوان است اما با اندکی درنگ در آیات متوجه میشویم که خداوند در تشریع و بیان این امر روش خاصی دارد:
الف) اشاره و ترغیب به آن؛ ب) بیان عاقبت ترک آن؛ ج) الزام مکلفین به آن امر و د) قرار دادن وصف لازم برای آن.
شاید به خاطر اهمیت جایگاه امر به معروف و نهی از منکر و همچنین دشواری آن خداوند عالَم ابتدا انسانها را آمادهی قبول نموده سپس آن را بر مکلفین واجب نموده است.
برخی آیات در اینباره عبارتند از:
1- وَالْعَصْرِ ، إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ ، إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ
این سوره علاوه بر این که مکی بوده و در ابتدای بعثت نازل شده، در آن فقط اشارهای به امر به معروف و نهی از منکر دارد و همانگونه که مرحوم طبرسی میفرماید در وجوب «تواصی به حق» اشارهای به امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد .
2- یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاهَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلی ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ
اْلأُمُورِ. (لقمان: 17).
فزونی نفرات نه دلیل حقّانیّت است و نه پیروزی و نجات; بلکه در منطق قرآن و احادیث اسلامی و منطق صاحبنظران، مدار بر کیفیّت است نه کمیّت و به همین دلیل حکومتهای باطل که از میان میروند همه آثارشان محو میشود و جز نام ننگینی از آنها باقی نمیماند; ولی برکات و آثاری که از حکومتهای حق و انبیا و اولیاء الله باقی مانده تا پایان جهان برقرار است. قلّت جمعیت حقّ و کثرت اهل باطل، نباید ما را در مسیر و پیمودن راه حقّ، مضطرب و دل سرد کند، یا باز دارد!
این آیه نیز مکی است و در ابتدای بعثت نازل شده ولی دلالت بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر بر مسلمانان ندارد و فقط حکایت از نصایح لقمان خطاب به پسرش دارد. اما ترغیب به این امر و همچنین حسن و فضیلت آن از آیه برداشت میشود.
آزمون الهی
3- خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ .(آل عمران ، 199)
این آیه نیز مکی میباشد و در آن پیامبر(ص) مأمور به امر به معروف میگردد .
4- یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ .(اعراف ،157)
این آیه نیز پیامبر اکرم(ص) را وصف به آمر به معروف و ناهی از منکر بودن مینماید .
5- واَسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَهِ الَّتِی کَانَتْ حَاضِرَهَ الْبَحْرِ إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتَانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَیَوْمَ لاَ یَسْبِتُونَ لاَ تَأْتِیهِمْ کَذَلِکَ نَبْلُوهُم بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ ، وَإِذَ قَالَتْ أُمَّهٌ مِّنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِیدًا قَالُواْ مَعْذِرَهً إِلَى رَبِّکُمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِ أَنجَیْنَا الَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِینَ ظَلَمُواْ بِعَذَابٍ بَئِیسٍ بِمَا کَانُواْ یَفْسُقُونَ فَلَمَّا عَتَوْاْ عَن مَّا نُهُواْ عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ کُونُواْ قِرَدَهً خَاسِئِینَ (همان ، 163 – 166)
این آیه دلالت بر عاقبت ترک امر به معروف و نهی از منکر در میان امتهای پیشین دارد به طوریکه افراد این امتها سه دسته بودند: دستهای که فرمان برده و امر به معروف کردند و نجات یافتند؛ دستهای که فرمان الهی را انجام داده اما امر به معروف نکردند، این گروه مسخ شدند و بالاخره دستهای که فرمان خداوند را انجام نداده و امر به معروف نیز ننمودند که این گروه هلاک شدند .
6- وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.(آل عمران ،104)
این آیه مدنی بوده و از دو جهت دلالت بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دارد: الف) به دلیل وجود کلمهی «و لتکن» که صیغهی امر است؛ ب) به دلیل حصر فلاح و رستگاری در این عمل و دعوت به خیر که همان امر به معروف و نهی از منکر است؛ بنابراین جملهی «یدعون الی الخیر» جملهی مجملی است که جملههای بعدی آن را تفصیل میکند .
7- کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ.(همان ،110)
این آیه دلالت بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر دارد و این که به عنوان واجب لازمی بر عهدهی هر شخصی که به خداوند ایمان دارد نهاده شده است.
8- لَیْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّهٌ قائِمَهٌ یَتْلُونَ آیاتِ اللَّهِ آناءَ اللَّیْلِ وَ هُمْ یَسْجُدُونَ .(همان ،119)
این آیه دلالت بر این مطلب دارد که امر به معروف و نهی از منکر فریضهی مسلّمهای بر عهدهی امت مسلمان است. زیرا عمل به آن از علایم انجام وظیفه محسوب میگردد.
9- الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاهَ وَآتَوُا الزَّکَاهَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَهُ الْأُمُورِ .(حج ،41)
این آیه و همچنین آیات 71، 111 و 112 از سورهی توبه، امر به معروف و نهی از منکر را از اوصاف لازمهی مؤمنین و به عنوان شأنی از شئون ولایت برخی از مؤمنان بر دیگران شمرده است.
نتیجه گیری :
در هر حال صحنه مبارزه حق و باطل و فزونی لشکر باطل در واقع یک آزمون الهی است که افراد حق طلب و حق جو در این میان شناخته شوند. آنها که همرنگ جماعتهای باطل نمیشوند و نان را به نرخ روز نمیخورند و روح تقوا و پرهیزگاری آنها را به سوی حق میبرد ـ هرچند حق در اقلیّت باشد.(3)
پینوشتها:
1- سوره بقره، 249
2- سوره مائده، 100
3- پیام امام علی(ع)، جلد1، ص 550
-منبع : سایت آیت الله مکارم شیرازی سایت آیت الله بهجت