الف) دانش
از سود مند ترین نعمت های خداوندعلم و دانش است در بسیارى که از تقوا گریزانند و تحمل آن را را بر خود دشوار مى بینند، این حالت برخاسته از بى دانشى آنهاست.
آنها مقررات دینى را دست و پا گیر، دشوار، محدویت آفرین و تنها مناسب براى زندگى آن جهانى مى پندارند و بدیهى است، چنین برداشتى از دین نمى تواند جاذبه اى در دل کسى پدید آورد. از این رو از آن کناره مى گیرند در حالى که اگر اینان در پى دانش دین بودند درمى یافتند که رسالت اصلى دین هر چند تأمین زندگى جاودانه آن جهانى بشر است، ولى آن هدف را در سایه آبادانى مادى و معنوى همین جهان جستجو مى کند.
در قرآن کریم، مأموریت پیامبران آزادى بشر از قید و بند هواها، ستمگران، خرافات و بندگى ذلت بار از غیر خدا، ایجاد عدالت اجتماعى و تعلیم و تربیت بیان شده است، و این خواسته و آرزوى بشر از آغاز حیات خود تاکنون و براى همیشه است و کسى که داراى مقام تقواست، در درون خود حقیقتى را احساس مى کند که به واسطه آن میل به گناه ندارد و از فرمانبردارى از خداوند رضایت دارد و بى آن نمى توان پیوسته این گونه بود.
از سودمندترین نعمت هاى خداوند علم و دانش است در بسیارى که از تقوا گریزانند
و تحمل آن را را بر خود دشوار مى بینند، این حالت برخاسته از بى دانشى آنهاست.
تمامى مکتب هاى سیاسى، اجتماعى و فلسفى بشرى به همین منظور پدید آمده اند و این جز در سایه تقوا و خدامحورى بدست نمى آید. اساسا تمامى نابسامانى ها، تجاوز به حقوق انسان ها، ستم ها و جنایت ها، برخاسته از خدانشناسى و دورى گزینى بشر از تعلیمات پیامبران بوده و هست از این رو اگر احکام و دستورات دین به درستى شناخته شوند، دلیلى ندارد کسى از آن فاصله بگیرد و آن را نخواهد.
امیرمؤمنان(ع) مى فرماید: «الناس اعداء ما جهلوا؛ مردم نسبت به آنچه نمى دانند دشمنى مى ورزند.»
پرده نادانى که برداشته شد تازه انسان مى فهمد که آب در خانه داشته و او تشنه لب مى گشته و نیز: آنچه خود داشته ز بیگانه تمنا مى کرده این شناخت که بدست آمد، جاذبه آن انسان را به سوى خود مى کشد و رفته رفته صفت تقوا پدید مى آید.
ب) عمل
اگر درسى از آموزگار گرفته شود، ولى آموزهاى آن تمرین و ممارست نشود، آن یافته ها در حافظه جاى نمى گیرد و به تدریج از صفحه ذهن پاک مى گردند.
عمل صالح، در حقیقت تمرین یافته ها و گرایش هاى قلبى است.
امیرمؤمنان(ع) مى فرماید: «العلم مقرون بالعمل: فمن علم عمل و العلم یهتف بالعمل فان اجابه والاّ ارتحل عنه؛ علم و عمل، نزدیک به هم اند، کسى که چیزى را فرا گرفت به آن عمل مى کند. علم به عمل فرا مى خواند اگر پاسخ شنید مى ماند وگرنه کوچ مى کند»
بى تردید مداومت بر عمل صالح، روز به روز بر ایمان آدمى مى افزاید، آن را ارتقا مى دهد و او را تا ساحل امن تقوا مى رساند.
از سفارش هاى جناب لقمان به فرزندش این است: «یابنىّ ان کنت تحبّ الجنه فانّ اللّه یحبّ الطاعه فاحب ما یحبّ و ان کنت تکره النار فانّ ربک یرکه المصیه فاکره ما یکرهه لینجیک مما تکره؛ فرزندم! اگر بهشت را دوست مى دارى، خداوند هم فرمانبردارى خود را دوست دارد. پس آنچه او مى خواهد، محبوب خویش دار و اگر آتش قهرش، ناخوش آیند توست، او نیز از نافرمانى خود ناخرسند است، پس آنچه او بدان رضایت ندارد، دلخواه خویش مدار، تا از آنچه تو ناپسندیده مى دارى رهایى ات بخشد»
ج) بصرت و اخلاص
علم و عمل آنگاه کارسازاند که با بینش و اخلاص همراه باشند. کارهاى نیکى که از ما صادر مى شوند، ظاهرى دارند و باطنى و بین این دو پیوند برقرار است. براى دستیابى به تقوا باید از ظاهر آن عبور کرد و به باطن آن رسید و براى این منظور، بینش و اخلاص لازم است بینش توجه به عمق و ملکوت کار است و اخلاص پیراستن آن از انگیزه هاى غیرخدایى است. درجات و مراتب اعمال انسان ها که از صفر تا بى نهایت است نیز به تفاوت در بینش و اخلاص آنها باز مى گردد وگرنه صورت عمل ها در مردم عادى و اولیاى خدا یکسان است و یا تفاوتى ناچیز دارند.
على(ع) مى فرماید: «کم من صائم لیس له من صیامه الاّ الجوع الظّمأ و کم من قائم لیس له من قیامه الاّ السهر و العناء، حبّذا نوم الاّکیاس و إفطارهم؛ بسا روزدارى که از روزه اش جز گرسنگى و تشنگى سودى نمى برد و بسا شب زنده دارى که از نماز خود جز بیدارى و رنج (بیهوده) بهره اى ندارد، (در این صورت) خوشا خواب زیرکان و افطار آنها»
نماز و روزه، قربى ترین عمل صالح است، وقتى این دو برکنار از بینش و اخلاص تأثیرى در ایجاد تقوا در روح بنده نداشته باشند، وضعیت سایر کارها روشن است.
منبع:ماهنامه شبکه