شارح : محمد محمدی ری شهری
منبع: حکمتنامه حضرت عبد العظیم الحسنی علیهالسلام
بیمارى مؤمن و لطف خداوند
حدیث
الأمالى للطوسى : حدّثنا الشیخ أبو جعفر محمّد بن الحسن بن علیّ الطوسی ، قال : أخبرنا جماعه عن أبى المفضّل ، قال : حدّثنا أبو أحمد عبیداللَّه بن الحسین بن إبراهیم العلوى النصیبى ، قال : حدّثنا أبى ، قال : حدّثنا عبد العظیم بن عبد اللَّه الحسنى بالرىّ ، قال :
حَدَّثَنا أبو جَعفَرٍ مُحَمَّدُ بنُ عَلِیِّ بنِ موسى الرِّضا ، عَن أبیهِ ، عَن آبائِهِ ، عَن عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ ، عَنِ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ ، عَن أمیرِ المُؤمِنینَ علیهم السلام – أنَّهُ قالَ – : المَرَضُ لا أجرَ فیهِ ، ولکِنَّهُ لا یَدَعُ عَلى العَبدِ ذَنباً إلّا حَطَّهُ ، وإنَّمَا الأَجرُ فِى القَولِ بِاللِّسانِ وَالعَمَلِ بِالجَوارِحِ ، وإنَّ اللَّهَ بِکَرَمِهِ وفَضلِهِ یُدخِلُ العَبدَ بِصِدقِ النِّیَّهِ وَالسَّریرَهِ الصّالِحَهِ الجَنَّهَ .[۱]
ترجمه
حضرت عبد العظیم علیه السلام – به نقل از امام جواد علیه السلام، از پدرانش – : امیر مؤمنان علیه السلام فرمود : «بیمارى، موجب ثواب نمىشود ؛ لیکن سبب از بین رفتن گناهان بندگان مىگردد . همانا پاداش، در برابر گفتن به زبان و عمل کردن با اعضاى بدن است و خداوند، از روى لطف و کَرَمش، بندگان خود را به خاطر نیّتهاى درست و دلهاى پاک، به بهشت، وارد مىکند» .
شرح
نقل شده که امیر مؤمنان علیه السلام در بازگشت از جنگ صفّین در نزدیکى کوفه، به پیرمردى به نام صالح بن سلیم بر خورد که در سایه خانهاى نشسته و آثار بیمارى در چهرهاش نمایان بود . امام علیه السلام ضمن احوالپرسى، گفتگوى کوتاهى با وى داشت و در پایان، خطاب به او فرمود :
جَعَلَ اللَّهُ ما کانَ مِن شَکواکَ حَطّاً لِسَیِّئاتِکَ ؛ فَإِنَّ المَرَضَ لا أَجرَ فیهِ ، و لکِن لایَدَعُ لِلْعبدِ ذَنْباً إلّا حَطَّه ، وَ إِنَّمَا الأَجرُ فى القَولِ بِاللِّسانِ وَ العَمَلِ بِالیَدِ وَ الرِّجْلِ ، وَإنَّ اللَّهَعزّ وجلّ یُدخِلُ بِصِدقِ النِّیَّهِ وَ السَّریرَهِ الصّالِحَهِ [عَالَماً جَمّاً] مِن عِبادِهِ الجَنَّهَ . [۲]
خداوند ، این درد و رنجى را که داشتهاى ، مایه ریختن گناهانت قرار دهد ؛ چرا که در بیمارى ، پاداشى نیست ؛ امّا گناهى براى بنده فرو نمىگذارد، مگر آن که آن را فرو مىریزد . پاداش ، تنها در گفتن به زبان و عمل کردن به دست و پاى است و خداوندعزّ وجلّ ، جمعِ فراوانى از بندگان خویش را به راستىِ نیّت و به نهادِ درست ، به بهشت وارد مىکند .
بنا بر این، به نظر مىرسد آنچه در روایت حضرت عبد العظیم علیه السلام آمده، بخشى از متن اخیر است . سیّد رضى رضى اللَّه عنه نیز این متن را با اندکى تفاوت لفظى ، در نهج البلاغه (حکمت ۴۲) آورده و در ادامه گفته است:
امام علیه السلام راست فرموده که در بیمارى ، اجرى نیست ؛ چرا که بیمارى ، از قبیل آن چیزهایى است که بنده به موجب آن ، مستحقّ عوض مىشود ؛ زیرا استحقاق عوض ، در مقابل چیزهایى پیدا مىشود (از قبیل: دردها و بیمارىها و آنچه در این حکمت است) که فعل خداوند با بنده خویش باشد ؛ امّا استحقاق اجر و ثواب، در مقابل فعل بنده تحقّق مىیابد . بنا بر این ، میان این دو، تفاوتى وجود دارد که ایشان، چنان که دانش ژرفکاو و رأى درست ایشان اقتضا مىکرده ، بیان فرموده است .
باید گفت : مؤلّف گرانقدر نهج البلاغه ، در تبیین کلام امام علیه السلام ، میان «عوض» و «اجر» ، در معنا، تفاوت قائل شده است . از این رو ، بیمار را مستحقّ «عوض» دانسته ، نه «اجر» ؛ چون بیمارى ، فعل خداوند متعال است ؛ لیکن تأمّل در احادیث رسیده در مورد پاداش بیمارىها ، ما را بِدین رهنمون مىشود که این احادیث ، در چند دسته جاى مىگیرند :
۱ . برخى از احادیث، بر این تصریح کردهاند که در بیمارى ، هیچ پاداشى وجود ندارد ؛ امّا بیمارى ، مایه پاکىِ بیمار از گناهان است .[۳]
۲ . شمارى از احادیث، بیان مىکنند که بیمارى ، گناهان انسان را مىریزد ، با این تفاوت که این دسته احادیث ، نسبت به مسئله اجر و پاداش ، سکوت کردهاند . [۴]
۳ . برخى از احادیث، بیان مىکنند که بیمارى ، مرتبه انسان را بالا مىبرد .[۵]
۴ . بعضى از احادیث، به وجود پاداشى بزرگ براى بیمارى تصریح مىکنند [۶] و برخى نیز از این خبر مىدهند که پاداش سه شب تبدار بودن ، با عبادت هفتاد سال ، برابر است .[۷]
۵ . در برخى احادیث، آمده که در نامه عمل بیمار ، نوشته مىشود؛ پاداشى معادل انجام دادن اعمالى که به سبب بیمارى، توفیق انجام دادن آنها را نیافته است.[۸]
۶ . در حدیثى از امام حسین علیه السلام روایت شده است: امیر مؤمنان، على بن ابىطالب علیه السلام ، سلمان فارسى را عیادت کرد و فرمود : «اى ابو عبد اللَّه! از بیمارى خویش ، در چه حالى؟» .
گفت : اى امیر مؤمنان! فراوان ، خدا را سپاس مىگویم و از دلْآزردگى بسیار، به تو شکایت مىآورم .
فرمود : «اى ابو عبد اللَّه! دلآزرده مباش ؛ زیرا هیچ کس از شیعیان ما نیست که به او دردى رسد ، مگر به واسطه گناهى که پیشتر، از او سر زده و آن بیمارى ، مایه پاک شدن اوست» .
سلمان گفت : اگر چنان باشد که تو مىگویى – که چنان نیز هست – ، پس در این کار براى ما پاداشى جز پاک شدن از گناهان نیست .
على علیه السلام فرمود : «اى سلمان! به واسطه شکیبایى بر بیمارى و نالیدن به درگاه خداوند و دعا کردن در پیشگاه او ، برایتان پاداش نیز هست و به سبب همین کارهاست که براى شما حسنه نوشته مىشود و جایگاههایتان فراتر برده مىشود ؛ امّا درد ، فقط موجب پاک شدن گناه ، و نوعى کفّاره است» .
سلمان پس از شنیدن این سخن ، پیشانى على علیه السلام را بوسید و گریست و گفت : اى امیر مؤمنان! اگر تو نبودى ، چه کسى براى ما این چیزها را از هم باز مىشناسانْد؟![۹] این حدیث در واقع ، جمعبندى همه احادیث پیشگفته است .
توضیح، این که: بیمارى ، عمل انسان نیست تا به سبب آن به وى پاداش داده شود. از سوى دیگر، در بیان امام علیه السلام آمده است که وقتى مؤمنى در برابر درد و بیمارى شکیبایى ورزد و در پیشگاه خداوند ، دعا و زارى کند ، پاداش خواهد داشت و به واسطه آن بر رتبه وى در پیشگاه خداوند ، افزوده مىشود و براى او حسنات نوشته خواهد شد، و این، بدان سبب است که این شکیبایى و دعا ، عملى از اعمال انسان اند .
از همین جاست که مىبینیم احادیث مربوط ، به رغم همه اختلافات ظاهرى ، هیچ تعارضى با همدیگر ندارند ؛ زیرا احادیثى که از پاداش نداشتن بیمارى سخن مىگویند ، نه به عمل و نیّت بیمار ، بلکه به خود بیمارى نظر دارند ، و احادیثى که از ثواب بیمار و بالا رفتن رتبه او حکایت مىکنند ، به شکیبایى و مقاومت و نیّت او ناظرند. از این رو ، اگر بیمار در دوران تندرستى ، عمل نیکى انجام مىداده (براى مثال ، نماز شب مىخوانده) ، پاداش آن براى وى در دوران بیمارى نیز نوشته مىشود . بیمارى که علاوه بر این ، شکیبایى هم مىکند ، افزون بر آن پاداش ، پاداش شکیبایى خویش را هم مىگیرد ، و بیمارى که علاوه بر شکیبایى ، دعا و گریه و زارى نیز مىکند ، از جایگاه بالاترى نزد خدا برخوردار مىشود .
[۱] الأمالى ، طوسى : ص ۶۰۲ ح ۱۲۴۵ ، بحار الأنوار : ج ۵ ص ۳۱۷ ح ۱۵ . [۲] وقعه صفّین : ص ۵۲۹ . آنچه ما بین کروشه آمده، از تاریخ الطبرى افزوده شده است . براى آگاهى از متن کامل گزارش، ر.ک: بحار الأنوار : ج ۲۲ ص ۵۵۲ . [۳] ر . ک : دانشنامه احادیث پزشکى : ح ۱۶۰ و ۱۷۷ . [۴] ر . ک : دانشنامه احادیث پزشکى : ح ۱۵۸ – ۱۵۹ و ۱۶۱ . [۵] ر . ک : دانشنامه احادیث پزشکى : ح ۱۸۰ . [۶] ر . ک : دانشنامه احادیث پزشکى : ح ۱۸۷ و ۱۹۰ . [۷] ر . ک : دانشنامه احادیث پزشکى : ح ۱۸۹ . [۸] ر . ک : دانشنامه احادیث پزشکى : ح ۱۹۲ – ۱۹۹ . [۹] طبّ الأئمّه ، ابنا بسطام : ص ۱۵، بحار الأنوار : ج ۸۱ ص ۱۸۵ ح ۳۹ .