گناهان کبیره

گناهان کبیره

شارح : محمد محمدی ری شهری
منبع:حکمت‌نامه حضرت عبد العظیم الحسنی علیه‌السلام

گناهان کبیره

حدیث

الکافى : عدّه من أصحابنا ، عن أحمد بن محمّد بن خالد ، عن عبد العظیم بن عبد اللَّه الحسنى ، قال :

حدّثنى أبو جعفر صلوات اللَّه علیه ، قال : سَمِعتُ أبى یَقولُ : سَمِعتُ أبى موسى‌ بنَ جَعفَرٍ علیهم السلام یَقولُ : دَخَلَ عَمرُو بنُ عُبَیدٍ عَلى‌ أبى عَبدِ اللَّهِ علیه السلام ، فَلَمّا سَلَّمَ وجَلَسَ تَلا هذِهِ الآیَهَ : ( الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ )[۱]ثُمَّ أمسَکَ .

فَقالَ لَهُ أبو عَبدِ اللَّهِ علیه السلام : ما أسکَتَکَ ؟ قالَ : اُحِبُّ أن أعرِفَ الکَبائِرَ مِن کِتابِ اللَّهِ‌عزّ وجلّ .

فَقالَ : نَعم یا عَمرُو ! أکبَرُ الکَبائِرِ الإشراکُ بِاللَّهِ ، یَقولُ اللَّهُ : ( ومَن یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّهَ )[۲] .

وبَعدَهُ الأیاسُ مِن رَوحِ اللَّهِ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ یَقولُ : ( إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ‌الْکَافِرُونَ )[۳] .

ثُمَّ الأَمنُ لِمَکرِ اللَّهِ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ یَقولُ : ( فَلاَ یَأْمَنُ مَکْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ )[۴] .

ومِنها عُقوقُ الوالِدَینِ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ سُبحانَهُ جَعَلَ العاقَّ جَبّاراً شَقِیّاً[۵] .

وقَتلُ النَّفسِ الَّتى حَرَّمَ اللَّهُ إلّا بِالحَقِّ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ یَقولُ : ( فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِیهَا … )[۶] إلى‌ آخِرِ الآیَهِ .

وقَذفُ المُحصَنَهِ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ یَقولُ : ( لُعِنُوا فِى الدُّنْیَا وَالآخِرَهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظیمٌ )[۷] .

وأکلُ مالِ الیَتیمِ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ یَقولُ : ( إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیراً )[۸] .

وَالفَرارُ مِنَ الزَّحفِ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ یَقولُ : ( وَمَن یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلى‌ فِئَهٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ ) [۹] .

وأکلُ الرِّبا ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ یَقولُ : ( الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لاَ یَقُومُونَ إِلاَّ کَمَا یَقُومُ الَّذِى یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ )[۱۰] .

وَالسِّحرُ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ یَقولُ : ( وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِى الْآخِرَهِ مِنْ خَلاَقٍ )[۱۱] .

وَالزِّنا ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ یَقولُ : ( وَمَن یَفْعَلْ ذلِکَ یَلْقَ أَثَاماً * یُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَیَخْلُدْ فِیهِ مُهَاناً )[۱۲] .

وَالیمینُ الغَموسُ الفاجِرَهُ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ یَقولُ : ( الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَیْمَانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ لاَ خَلاَقَ لَهُمْ فِى الآخِرَهِ )[۱۳] .

وَالغُلولُ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ یَقولُ : ( وَمَن یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَهِ )[۱۴] .

ومَنعُ الزَّکاهِ المَفروضَهِ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ یَقولُ : ( فَتُکْوَى‌ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ )[۱۵] .

وشَهادَهُ الزّورِ ، وکِتمانُ الشَّهادَهِ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ یَقولُ : ( وَمَن یَکْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ‌قَلْبُهُ )[۱۶] .

وشربُ الخَمرِ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ نَهى‌ عَنها کَما نَهى‌ عَن عِبادَهِ الأَوثانِ .

وتَرکُ الصَّلاهِ مُتَعَمِّداً أو شَیئاً مِمّا فَرَضَ اللَّهُ ؛ لِأَنَّ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه علیه و آله قالَ : «مَن تَرَکَ الصَّلاهَ مُتَعَمِّداً فَقَدَ بَرء مِن ذِمَّهِ اللَّهِ وذِمَّهِ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه علیه و آله» .

ونَقضُ العَهدِ وقَطیعَهُ الرَّحِمِ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ‌عزّ وجلّ یَقولُ : ( أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَهُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ )[۱۷] .

قالَ : فَخَرَجَ عَمرٌو ولَهُ صُراخٌ مِن بُکائِهِ وهُوَ یَقولُ : هَلَکَ مَن قالَ بِرَأیِهِ ونازَعَکُم فِى الفَضلِ وَالعِلمِ .[۱۸]

ترجمه
حضرت عبد العظیم علیه السلام : امام جواد علیه السلام فرمود : «از پدرم شنیدم که مى‌فرمود : از پدرم موسى بن جعفر شنیدم که فرمود : عمرو بن عبید خدمت صادق علیه السلام رسید و پس از آن که سلام کرد و نشست، آیه شریف ( آنان که از گناهان کبیره و کارهاى زشت ، خوددارى مى‌کنند) را قرائت نمود و پس از خواندن آیه، سکوت کرد .
صادق علیه السلام به او فرمود : چرا سکوت کردى ؟
گفت: مایلم گناهان کبیره را از [طریق‌] قرآن بشناسم .
ایشان فرمود : باشد، اى عمرو! بزرگ‌ترینِ گناهان کبیره ، شرک به خداست . خداوند مى‌فرماید : (وهر کس براى خدا شریکى قائل شود، خداوند، بهشت را بر او حرام خواهد ساخت) .
از گناهان کبیره ، نومیدى از رحمت خداوند است ؛ زیرا خداوندعزّ وجلّ فرموده : (از رحمت خداوند، نومید نمى‌گردد، مگر کافران) .
از گناهان کبیره، در امان بودن از مکر خداست [یعنى انسان به عذاب و غضب خداوند، اعتنا نکند و با کمال آسایش، خود را به معصیت و نافرمانى پروردگار مشغول سازد] ؛ زیرا خداوند مى‌فرماید : (از مکر خدا ایمن نیست، مگر گروه زیانکاران) .
از جمله گناهان کبیره ، نافرمانى پدر و مادر است ؛ زیرا خداوند سبحان، کسانى را که از فرمان پدر و مادر سرپیچى نمایند، بدبخت و ستمگر معرّفى فرموده است .
از گناهان کبیره ، کشتن کسى است که خداوند، ریختن خون وى را حرام نموده است ، مگر کسى که به دستور شرع کشته شود؛ زیرا خداوندعزّ وجلّ مى‌فرماید : (جزاى او (کسى که خون مؤمنى را بریزد)، دوزخ است و او همواره در آن خواهد بود …) .
از گناهان کبیره، نسبت دادن زنا به زن مسلمان است ؛ چون خداوندعزّ وجلّ فرموده : (آنان در دنیا و آخرت، از رحمت و آمرزش خدا دور هستند و آنان عذاب سختى خواهند داشت) .
از گناهان کبیره ، خوردن مال یتیم است ؛ چون خداوند مى‌فرماید : ([کسانى که مال یتیم را به ستم مى‌خورند، ]جز این نیست که آتشى در شکم خود فرو مى‌برند و زود است که به آتش دوزخ بپیوندند) .
از گناهان کبیره، فرار از جهاد است ؛ زیرا خداوند مى‌فرماید : (و هر کس در آن روز (روز جهاد) به آنان (دشمن) پشت کند، قطعاً به خشم خداوند گرفتار مى‌شود و در دوزخ خواهد بود – و چه بد سرانجامى است – مگر آن که کناره‌گیرى براى نبردى [مجدّد] یا پیوستن به جمعى [دیگر از همرزمانش‌] باشد) .
از گناهان کبیره، خوردن رباست؛ چون خداوند مى‌فرماید : (کسانى که ربا مى‌خورند، [روز قیامت از گور] به پا نمى‌خیزند، مگر مانند برخاستنِ آن کس که شیطان بر اثر تماس، آشفته‌سرش کرده باشد) .
از گناهان کبیره، سِحر و جادوست ؛ زیرا خداوند فرموده : (همانا دانسته بودند که هر کس که آن [سحر و جادو ]را بخرد [و فرا گیرد] ، در آخرت، بهره‌اى ندارد) .
از گناهان بزرگ، زِنا کردن است ؛ زیرا خداوندعزّ وجلّ فرموده : (و هر کس مرتکب آن گردد، سزایش را دریافت خواهد کرد ، و براى او در روز قیامت ، عذاب دو چندان خواهد بود و در آن به خوارى ، جاودان خواهد ماند) .
از گناهان کبیره ، دروغى است که صاحبش را در زشتى و بدکارى فرو برد ؛ زیرا خداوند فرموده : (کسانى که با پیمان خدا و سوگندهاى خود، بهاى اندکى مى‌خرند [یعنى با سوگند دروغ، منافع خود را در نظر مى‌گیرند]، آنان در آخرت، بهره‌اى نخواهند داشت) .
از گناهان کبیره ، خیانت است ؛ زیرا خداوندعزّ وجلّ مى‌فرماید : (هر کس خیانت بورزد، با همان خیانت که انجام داده، در قیامت، حاضر خواهد گردید) .
از گناهان کبیره، ندادن زکات واجب است ؛ زیرا خداوند مى‌فرماید : (با آنها (پول‌هاى اندوخته از حقوق واجب)، پیشانى و پهلو و پشت آنان داغ خواهد شد) .
از گناهان کبیره، گواهى دادن به دروغ و مخفى داشتن شهادت است ؛ چون خداوند مى‌فرماید : (هر کس شهادت را کتمان کند، دلش معصیتکار است) .
از گناهان کبیره ، نوشیدن شراب است ؛ زیرا خداوند از خوردن شراب نهى فرموده ، همچنان که از پرستش بتان نهى نموده است .
از گناهان کبیره، ترک عمدى نماز است ، و یا ترک هر عملى که خداوند، واجب نموده است ؛ زیرا پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود : هر کس نماز را به عمد ترک نماید ، از ذمّه خدا و پیغمبر او بیرون خواهد رفت .
از گناهان کبیره، پیمان‌شکنى و قطع رحم است ؛ زیرا خداوند مى‌فرماید : (این دسته از مردمان [که گرفتار این صفت نکوهیده مى‌شوند] ، مشمول لعنت هستند و براى آنان سراى بدى خواهد بود) .
در این هنگام، عمرو بیرون رفت ، در حالى که گریه‌اش بلند شده بود و مى‌گفت : هلاک گشت کسى که از نزد خود، [در باره دین‌] اظهار نظر کند و با شما در فضیلت و دانش، دشمنى ورزد!» .

حدیث

علل الشرائع : حدّثنا محمّد بن موسى‌ ، عن علىّ بن الحسن السعد آبادى ، عن أحمد بن أبى عبد اللَّه ، عن عبد العظیم بن عبد اللَّه الحسنى ، عن محمّد بن علیّ ، عن أبیه عن جدّه ، قال :

سمعت أبا عبد اللَّه علیه السلام یقول : عُقوقُ الوالِدَینِ مِنَ الکَبائِرِ ؛ لأَنَّ اللَّهَ تَعالى‌ جَعَلَ العاقَّ عَصِیّاً شَقِیّاً .[۱۹]

ترجمه

حضرت عبد العظیم علیه السلام : امام جواد علیه السلام، از پدرانش نقل نمود که امام صادق علیه السلام فرمود : «نافرمانى پدر و مادر ، از گناهان کبیره است؛ زیرا خداوند متعال [در قرآن ]نافرمان را عصیانگر بدبخت قرار داده است» .

شرح‌

حدیث نخست را ثقه الإسلام کلینى به سند صحیح، از حضرت عبد العظیم علیه السلام در تبیین گناهان کبیره نقل کرده است . نکات قابل توجّه در شرح آن، عبارت اند از :

۱ . عَمرو بن عبید (۸۰ – ۱۴۳ق) یکى از دانشمندان معتزلى و دومین شخصیت این گروه پس از واصل بن عطاست . وى مى‌خواست که امام صادق علیه السلام گناهان کبیره را با استناد به آیات قرآن براى او توضیح دهد . از این رو وقتى که خدمت ایشان رسید، پس از عرض سلام ، این آیه را تلاوت کرد :

(وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَوَ حِشَ .[۲۰] و کسانى که از گناهان بزرگ و زشتکارى‌ها اجتناب مى‌کنند) .

او پس از تلاوت آیه، سکوت نمود .

امام علیه السلام علّت سکوت او را پرسید و وى پاسخ داد : مایلم گناهان کبیره را از طریق قرآن بشناسم .

این پرسش ، نشان مى‌دهد که عَمرو در باره جایگاه علمى امام علیه السلام ، چیزهایى شنیده بوده؛ ولى از آن، آگاهى کاملى نداشته و تصوّر مى‌کرده که امام مانند خودش بر اساس نظریات شخصى ، اظهار نظر مى‌کند . او در واقع مى‌خواست امام را امتحان کند . از این رو ، وقتى امام علیه السلام پاسخ وى را با استناد به آیات قرآن داد ، چنان تحت تأثیر ایشان قرار گرفت که بى‌اختیار، بلند بلند گریه کرد و گفت : هلاک گشت کسى که [در باره دین‌] از نزد خود اظهار نظر کند و با شما در فضیلت دانش، دشمنى نماید!

۲ . شمارى از آیات قرآن، دلالت دارند بر این که گناهان، دو دسته اند : دسته اوّل : گناهانى که قرآن از آنها با «کبائر» تعبیر کرده ، مانند: (کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَوَحِشَ)[۲۱] و یا (کَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ)[۲۲] و دسته دوم: گناهانى که قرآن آنها را «لَمَم» و یا «سیئه» نامیده است‌[۲۳] و مقصود، گناهانى هستند که نسبت به دسته اوّل از اهمّیت کمترى برخوردارند ، هر چند فى نفسه، آنها نیز کارهایى ناپسند هستند و خداوند متعال از آنها نهى کرده است .

۳ . تعداد گناهان کبیره در احادیث، گوناگون بیان شده است: پنج ، هفت ، نُه ، و در حدیثى که در متن آمده، هجده و در شمارى از احادیث، بیش از اینها .[۲۴] این احادیث، در واقع با هم اختلافى ندارند ؛ زیرا احادیثى که عدد در آنها ذکر نشده – مثل حدیثى که در متن آمد – ، هر یک به بخشى از گناهان کبیره اشاره دارند . همچنین احادیثى که عدد خاصّى در آنها آمده، ممکن است ذکر عدد در آنها ، اشاره به مراتب خطر گناهان کبیره باشد ، این که خطرناک‌ترین آنها پنج گناه، پس از آنها هفت ، و پس از آنها نُه گناه است .

۴ . امام خمینى رضى اللَّه عنه در تبیین معیار تشخیص گناهان کبیره مى‌فرماید :

گناهان کبیره ، هر معصیتى است که نسبت به آن، وعده به آتش یا عقاب داده شده ، یا با شدّت و عظمت از آن یاد شده است ، یا دلیلى دلالت مى‌کند که آن گناه از بعضى از کبایر، بزرگ‌تر یا مانند آن است ، یا عقل حکم مى‌کند که کبیره است ، یا در اذهان دین‌مداران ، بزرگ شمرده مى‌شود ، یا نصّى (آیه و روایتى) وارد شده که کبیره است .[۲۵]

۵ . علّامه طباطبایى رضى اللَّه عنه در تفسیر آیه ۳۱ از سوره نساء، پس از بیان حدیثى که در متن از حضرت عبد العظیم علیه السلام آوردیم، مى‌فرماید :

قریب به همین معنا، از اهل سنّت ، و منسوب به ابن عبّاس ، روایت شده است .

از این روایت، دو چیز به دست مى‌آید :

اوّل آن که: گناه کبیره، گناهى است که نهى سخت در آن باشد ، به وعده به آتش یا اصرار در نهى ، در قرآن یا در روایت ، همان طور که از موارد استدلال حضرت علیه السلام معلوم مى‌شود و ضمناً معنى حدیث کافى : «کبیره آن است که خدا آتش را به سبب آن، واجب کند» ظاهر گردید . پس واجب کردن و وعده آتش، اعم است از آن که در قرآن باشد یا در روایت پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله .

گمان مى‌کنم که آنچه از ابن عبّاس نقل شده هم همین طور و اعم از تصریح و تلویح در قرآن یا احادیث باشد و شاهد بر این ، روایت ابن عبّاس (در تفسیر طبرى) است : «کبیره هر گناهى است که خداوند با آتش یا غضب یا لعنت یا عذاب ، آن را ختم کرده باشد» ، و مبیّن مى‌گردد که روایت دیگر وى (در تفسیر طبرى و غیر آن) : «هر آنچه را که خداوند نهى فرموده، کبیره است»، مخالفت در معناى کبیره نیست ؛ بلکه منظور، بزرگ نمودن همه گناهان است بالنسبه به حقارت انسان در مقابل عظمت پروردگار .

دوم ، آن که: منحصر کردن گناهان کبیره در روایات گذشته و آینده یا در هشت یا در نُه عدد – که در برخى روایات نبوى از طریق اهل سنّت رسیده – ، یا در بیست عدد (مثل همین روایت سابق) ، یا در هفتاد (مثل روایات دیگر) ، همه و همه به مناسبت اختلاف در بزرگى و کوچکى گناهان است ، همان طور که از جمله امام علیه السلام : «و بزرگ‌تر از همه گناهان، شرک است» استفاده مى‌شود .[۲۶] ۶ . گناهانى که در شمارى از احادیث اهل بیت علیهم السلام، به کبیره بودن آنها تصریح شده است،[۲۷] عبارت اند از :

۱ . شرک و کفر، ۲ . ناامیدى از رحمت خدا، ۳ . احساس امنیت از مکر خدا، ۴ . نافرمانى کردن از والدین، ۵ . آدم‌کشى، ۶ . اتّهام زدن به زنان پاک‌دامن، ۷ . خوردن مال یتیم، ۸ . فرار از جنگ، ۹ . رباخوارى، ۱۰ . جادوگرى، ۱۱ . زنا، ۱۲ . لواط، ۱۳ . قسم خوردن دروغ، ۱۴ . خیانت کردن، ۱۵ . زکات ندادن، ۱۶ . کذب و کتمان در شهادت، ۱۷ . شرابخوارى، ۱۸ . نماز نخواندن، ۱۹ . عهدشکنى، ۲۰ . قطع رحم، ۲۱ . دزدى، ۲۲ . خوردن مردار و خون، ۲۳ . خوردن گوشت خوک، ۲۴ . قماربازى، ۲۵ . کم‌فروشى، ۲۶ . همکارى با ستمگران، ۲۷ . یارى نکردن ستم‌دیدگان، ۲۸ . ادا نکردن حقوق بدون عذر، ۲۹ . دروغگویى، ۳۰ . تکبّر، ۳۱ . اسراف، ۳۲ . بى اعتنایى به حج و ترک آن، ۳۳ . جنگ با اولیاى خدا، ۳۴ . اشتغال به لهو و لعب، ۳۵ . اصرار بر گناهان صغیره، ۳۶ . انکار ما أنزل اللَّه (انکار آنچه خداوند نازل کرده است) ، ۳۷ . دروغ بستن بر خدا و پیامبر و اوصیا، ۳۸ . انکار حقّ اهل بیت علیهم السلام، ۳۹ . تعرّب بعد الهجره (ارتداد و ارتجاع پس از دین‌مدارى)، ۴۰ . تخلّف در عمل به وصیّت، ۴۱ . شکستن حرم امن الهى،[۲۸] ۴۲ . بردن آبروى مؤمن،[۲۹] ۴۳ . بدگمانى به خدا . [۳۰] [۱] شورا : آیه ۳۷ .

[۲] مائده : آیه ۷۲ .

[۳] یوسف : آیه ۸۷ .

[۴] اعراف : آیه ۹۹ .

[۵] ر . ک : آیه ۳۲ سوره مریم .

[۶] نساء : آیه ۹۳ .

[۷] نور : آیه ۲۳ .

[۸] نساء : آیه ۱۰ .

[۹] انفال : آیه ۱۶ .

[۱۰] بقره : آیه ۲۷۵ .

[۱۱] بقره : آیه ۱۰۲ .

[۱۲] فرقان : آیه ۶۸ و ۶۹ .

[۱۳] آل عمران : آیه ۷۷ .

[۱۴] آل عمران : آیه ۱۶۱ .

[۱۵] توبه : آیه ۳۵ .

[۱۶] بقره : آیه ۲۸۳ .

[۱۷] رعد : آیه ۲۵ .

[۱۸] الکافى : ج ۲ ص ۲۸۵ ح ۲۴ ، علل الشرائع : ج ۲ ص ۳۹۱ ، بحار الأنوار : ج ۷ ص ۶ ح ۷ .

[۱۹] علل الشرائع : ج ۲ ص ۴۷۹ ح ۲ .

[۲۰] شورا : آیه ۳۷ .

[۲۱] (الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَ حِشَ إِلَّا اللَّمَمَ) (نجم : آیه ۳۲) .

[۲۲] (إِن تَجْتَنِبُوا کَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیَِّاتِکُمْ) ( نساء : آیه ۳۱) .

[۲۳] ر . ک : نجم : آیه ۳۲ و نساء : آیه ۳۱ .

[۲۴] وسائل الشیعه : ج ۱۵ ص ۳۱۸ «باب تعیین الکبائر التى یجب اجتنابها» .

[۲۵] تحریر الوسیله : ج ۱ ص ۲۱۴ .

[۲۶] ترجمه تفسیر المیزان : ج ۴ ص ۴۹۶ – ۴۹۷ .

[۲۷] عمده این احادیث، در کتاب وسائل الشیعه (ج ۱۵ ص ۳۱۸ باب «تعیین الکبائر التى یجب اجتنابها») آمده‌اند. همچنین شمارى از گناهان کبیره در تحریر الوسیلهى امام خمینى رحمه اللَّه علیه در تبیین شرایط امام جماعت بیان شده اند. گفتنى است که استخراج و جمع‌بندى این روایات توسط جناب آقاى امیرحسین ملک‌پور از پژوهشگران دار الحدیث انجام گرفته است.

[۲۸] ر . ک : الکافی : ج ۲ ص ۲۱۷ ح ۲۴ و ص ۲۱۶ ح ۲۱ ، تهذیب الأحکام : ج ۴ ص ۱۴۹ ح ۴۱۷ ، کتاب من لایحضره الفقیه : ج ۳ ص ۳۶۶ ح ۱۷۴۵ و ص ۳۶۷ ح ۱۷۴۶ و ص ۳۷۲ ح ۱۷۵۵ و ج ۴ ص ۱۸۴ ح ۵۴۲۰ ، عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج ۲ ص ۱۲۵ ، کنز الفوائد : ص ۱۸۴ .

[۲۹] سنن أبى داوود : ج ۴ ص ۲۶۹ ح ۴۸۷۷ .

[۳۰] الفردوس : ج ۱ ص ۳۶۴ ح ۱۴۶۹ ، کنز العمّال : ج ۳ ص ۱۳۵ ح ۵۸۴۹ .

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید