قرآن و عصمت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) (2)

قرآن و عصمت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) (2)

نویسنده: آیت الله جوادی آملی

پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ خزانه دار علم الهی
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ خزانه دار علم الهی است، چنانکه امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ در نهج البلاغه درباره‌ی آن حضرت ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌فرماید «خازن علمک المخزون»[1] خداوندا! علم مخزون تو در نزد رسول توست و او خزانه دار علم توست. کلیدهای جهان غیب همگی در نزد خدا است « وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ»[2] و اگر رسول خدا به مقام «لدن» رسید « إِنَّکَ لَتُلَقَّی الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ عَلِیمٍ»[3] یا به مقام قرب « دَنا فَتَدَلَّی *فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی»[4] نایل آمد و عنداللهی شد « عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ»[5] یقیناً کلیدهای غیب در حضور آن ولی الله است و او به اذن خدای دانای علت‌های غیبیّه اشیاست و همه‌ی علوم جهان در نزد وی خواهد بود، بنابراین، چگونه می‌شود سهو و نسیان و خطا در مخزن علم الهی و درخزانه‌ی وحی رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ راه داشته باشد؟
در بحثهای گذشته نیز گفته شد که شیطنت شیطان در محدوده‌ی خاص وهم و خیال است که در جایگاه بلند حضرت رسول ـ صلّی الله علیه وآله ـ راه ندارد؛ زیرا در مقام عقل محض، نه وهم درونی می‌تواند به عنوان سبب قریب عامل مغالطه، سهو و نسیان شود و نه ابلیس از بیرون به عنوان سبب بعید می‌تواند آسیبی وارد سازد.

3ـ عصمت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در تلاوت قرآن
مرحله‌ی سوّم عصمت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ ، عصمت در مقام تلاوت و ابلاغ است. خدای سبحان یکی از شئون رسالت رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ را تلاوت قرآن بیان فرموده است: «یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَه‌ی»[6] و خود آن حضرت نیز در سوره‌ی «نمل» می‌فرماید: « إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هذِهِ الْبَلْدَه‌ی الَّذِی حَرَّمَها وَ لَهُ کُلُّ شَیْ‌ءٍ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ* وَ أَنْ أَتْلُوَا الْقُرْآنَ»[7] یعنی من مأمور شده‌ام که پروردگار شهر مکّه را که آن را حَرَم قرار داده و تمام چیزها ملک او است بپرستم و از مسلمین باشم و نیز قرآن را تلاوت کنم یعنی همان طوری که خودم آیات الهی را شنیده‌ام عین همان آیات را بدون کاهش یا افزایش به سمع شما برسانم.
تلاوت آن حضرت ـ صلی الله علیه و آله ـ همانند تلاوت خداوند بر ایشان که فرمود « تِلْکَ آیاتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ»[8] از صیانت و حفظ الهی برخوردار است؛ زیرا خدای سبحان رسول خود را در این زمینه به چند صفت ممتاز، برجسته ساخته است و می‌فرماید: هر چه را که ما گفتیم همان را به مردم می‌رساند و چیزی از آن را کتمان نمی‌کند و هر چه را که او می‌گوید، عین وحی است و نه چیز دیگر که این دو صفت در پیامبر شناسی به عنوان دو اصل مهم مطرح است.
درباره‌ی کوتاهی نکردن آن حضرت و دور بودن از بخل و کاهش در وحی الهی می‌فرماید: «وَ ما هُوَ عَلَی الْغَیْبِ بِضَنِینٍ»[9] پیامبر بر غیب الهی بخل نمی‌کند. آن حضرت در هیچ یک از شئون رسالت خود بخیل نیست چه در تلاوت قرآن و چه در تعلیم و تفسیر آن و چه در تزکیه و تهذیب جان‌ها و چه در تذکّر دادن به مؤمنان. بنابراین، آن چه که استفاده می‌شود از این آیه‌ی کریمه آن است که قرآن سفره‌ی خداوند و مهمان خانه‌ی او است که به دست سخاوتمند پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ همچنان گسترده است و هیچ بخششی مانند جود آن حضرت نخواهد بود؛ زیرا اگر دیگران با مواد غذایی طبیعت انسان را تعذیه می‌کنند، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فطرت و ماورای طبیعت انسان را با معارف غیبی قرآن، که مهمانی خدا و غذای آماده‌ی الهی است، شکوفا می‌کند و همگان را از روزی معنوی خداوند بهره‌مند می‌سازد.
رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ در روایتی می‌فرماید «أجود الأوجواد الله جلّ جلاله و أنا أجود ولد آدم» یعنی خدا از همه‌ی بخشندگان بخشنده‌تر است و در عالم امکان و فرزندان آدم ـ علیه السّلام – احدی بخشنده‌تر از من نیست. آن حضرت نه تنها جواد است بلکه مجسّمه جود و حقیقت سخاوت است، و از اسراف و ریخت و پاش مبرّاست. اسراف و نگهداری که دو طرف جودند، افراط و تفریط هستند و با جود سازگاری ندارند. اگر کسی بذر را بیجا بپاشد می‌گویند تبذیر کرد یعنی بی‌مورد بذر افشانی کرده و در پاشیدن بذر اسراف کرده است و چنین بذری جوانه نمی‌زند، رشد نمی‌کند، و به بار نمی‌نشیند. بذر افشان بی‌حساب را می‌گویند «مبذّر» و اگر در زمان ضرورت بذر افشانی، بذر نپاشد، او را خودداری کننده می‌گویند و عملش را امساک می‌نامند که این نیز با جواد بودن سازگاری ندارد.
آن حضرت ـ صلّی الله علیه و آله ـ جوادترین موجود امکانی است که از اسراف و امساک به دور است و بهترین غذای معنوی انسانها را به آنان می‌بخشد؛ البتّه آن حضرت علاوه بر این جود بزرگ، در امور مادّی و طبیعی نیز به گونه‌ای بود که هرگز در برابر درخواست دیگران «نه» نمی‌فرمود و در این زمینه آنچنان بود که در اعمال منا از طرف امتش شتر قربانی کرد.
در بُعْد دیگر یعنی اینکه هر چه آن حضرت ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌فرمایند عین وحی و در امتداد همان مجرای وحی الهی، می‌فرماید: « وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی* إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحی»[10] هر چه را که رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ درباره‌ی دین بفرمایند وحی است که گاهی به صورت قرآن و گاهی به صورت حدیث متعارف و گاهی به صورت حدیث قدسی جلوه می‌کند. اگر فرمود نماز ظهر و عصر چهار رکعت است و دو رکعت به اصل نماز اضافه کرد که «فرض النبی ـ صلّی الله علیه و آله ـ» است، این «فرض النبی ـ صلّی الله علیه و آله ـ» در برابر «فرض الله» نیست که آن حضرت ـ صلّی الله علیه و آله ـ از خودش دو رکعت را اضافه کرده باشد بلکه خدا به او فرمود: چنین بگو. گاه خداوند خود مستقیماً دستورمی‌دهد که می‌شود واجب خدا و گاه به پیامبرش می‌گوید که او بگوید که می‌شود واجب پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ . در هر صورت، همه‌ی آنچه که از زبان مطهّر آن حضرت درباره‌ی دین جاری می‌شود همگی از وحی الهی سرچشمه می‌گیرد.
بنابراین، همان گونه که رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ در مقام گرفتن و نگهداری قرآن معصوم بودند، در مقام تلاوت و ابلاغ و تعلیم نیز چنین هستند و در خود مقام تلاوت نیز علاوه بر اینکه در بُعد عقل نظری وعلمی اشتباه نسیان و خطا نمی‌کنند، در بُعْد عقل عملی نیز از افراط و تفریط وارسته‌اند و نه تنها آیات الهی را کتمان نمی‌کنند بلکه چیزی از ناحیه‌ی خود یا دیگران بر آن نمی‌افزایند.

پی نوشت:

[1] ـ نهج البلاغه، خطبه‌ی 72.
[2] ـ سوره‌ی انعام، آیه‌ی 59.
[3] ـ سوره‌ی نمل، آیه‌ی 6؛ به یقین این قرآن از سوی حکیم دانایی بر تو القا می‌شود.
[4] ـ سوره‌ی نجم، آیات 8 و 9؛ نزدیکتر و نزدیکتر شد. تا آن که فاصله‌ی او (با پیامبر) به اندازه‌ی فاصله دو کمان یا کمتر بود؛
[5] ـ سوره‌ی قمر، آیه‌ی 55؛ نزد خداوند مالک مقتدر.
[6] ـ سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 164؛‌که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد.
[7] ـ سوره‌ی نمل، آیات 91 و 92.
[8] ـ سوره‌ی بقره، آیه‌ی 252؛ اینها، آیات خداست که بحق، بر تو می‌خوانیم.
[9] ـ سوره‌ی تکویر، آیه‌ی 24.
[10] ـ سوره‌ی نجم، آیات 3 و 4.
منبع: قرآن در قرآن

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید