ازدواج و تشکیل خانواده در همه مراحل تاریخ آثارى گسترده بر ابعاد مختلف زندگى بشر داشته است و نمى توان تأثیرهاى آن را به زمینه ای خاص محدود ساخت. با اذعان به این واقعیت، در این فصل در پى آنیم که آثار روان شناختى ازدواج را بر زندگى افراد بررسى کنیم. پس از آن، با توجه به یکى از آثار ازدواج که گسترش روابط اجتماعى است، به روابط خویشاوندی و آثار آن از دیدگاه اسلام خواهیم پرداخت.
ارضاى نیازهاى جنسى
احساس جنسى و اندامهای مربوط به آن، بخشهای مهمى از وجود انسان هستند. برای حفظ و استمرار سلامت و آرامش روانى، اولین نکته تصدیق صریح و درک احساس و جنبه جنسى خویش و جنس مخالف است. عدم توجه به این نکته ممکن است افراد را دچار ناراحتى هاى جدى کند.(1) در روان شناسى فلسفى، یکى از قوای انسان را قوه شهویه نامیده اند که بخشى از آن به نیازهاى جنسى مربوط مى شود،(2) با وجود این، در بیشتر جوامع تا چند دهه قبل و پیش از افرادى مانند فروید، مسائل جنسى به صورت تابوى فرهنگى محسوب مى شد؛ برای نمونه، تحقیقى در مورد داندش آموزان نشان داد که آنان اغلب نمى توانند درباره مسائل جنسى از والدین پرسش کنند؛ زیرا آنها عصبانى شده و فرزندان را به بداخلاقى و سوء تربیت متهم مى کنند. گاه به احساس حقارت یا سراسیمگى دچار شده و احتمالا با پاسخ دروغ و اظهار بى اطلاعى، واکنش نشان مى دهند. هرچند انگیزه والدین صیانت کودکان است، لیکن به شکل رمز و راز در آوردن مسائل جنسى، آنان را در آینده دچار مشکل مى کند.(3) راه حل این مشکل، آموزش مناسب امور جنسى است و اولین گام تغییر این تلقى است که اطلاعات جنسى و اصل این رفتار شرم آور و زشت است. براى تغییر این نگرش باید مرز بین فضای خصوصى خانواده و فضاهاى عمومى را به طور واضح تعریف نمود. در محدوده زن و شوهر، انتقال اطلاعات در مورد رفتار جنسى در حد سالم و مشروع و کمک به آموزش یکدیگر، امرى مطلوب و گاه لازم است. اگر سئوالات و مشکلاتى در این زمینه بروز نماید، زن و شوهر باید با رعایت حدود لازم، مسائل را با متخصصان روان شناسى و پزشکى در میان بگذارند. در غیر این صورت، مشکلات تشدید مى شود. در تعالیم اسلام حیا در محدوده ای که بیان شد، نامطلوب محسوب مى گردد؛(4) به همین جهت، اولیای دین (ع) در پاسخ به مراجعان، با صراحت راهنمایى هایى ارائه مى دادند که گاه به نحوه روابط جنسى مربوط مى شد.(5) با وجود این، در فضاهای عمومى صحبت از این روابط باید با پوشش و در حد لازم باشد. آنچه در مورد حیا و اهمیت آن در دین اسلام بیان شده، به همین امر باز مى گردد؛(6) از این رو در متون اسلامى، در بحث از مسائل جنسى بیشتر از استعارات استفاده مى شود؛ یعنى از کلماتى که به طور صریح بر این روابط دلالت دارد، استفاده نمى شود؛ براى مثال، در قرآن برای اشاره به روابط جنسى از کلماتى مانند «مباشرت»(7) به معنای تماس بدنى و پوستى دو نفر، «لباس(8) بودن برای هم» و «رفث»(9) به معنای انواع لذت جنسى زن و مرد از هم، استفاده شده است.(10) گام دوم، ایجاد تلقى مثبت از روابط جنسى و محبتى است که در اثر آن پدید مى آید. در اثر این تلقى، فرد از احساس جنسى خود و همسر لذت مى برد و استفاده از آن را فقط در حد ضرورت نمى بیند. در غیر این صورت، ممکن است فرد در ارضای نیازهای جنسى خود در پرتو ازدواج دچار مشکل شود. همین امر ممکن است فرد را دچار تمایل به همجنس یا اختلال در روابط جنسى و یا جنایات جنسى کند. این گونه افراد اغلب با تحریمهاى غلط و نابجاى جنسى رشد و نمو کرده اند. افزون بر این، حتى تحریم احساس صحیح جنسى مى تواند فرد را در سازگاری با اشخاص و حتى عواطف خویش به دشواری افکند.(11) برخى مانند فروید، در رابطه با نیاز جنسى پا را فراتر گذاشته و رشد روانى و تحول شخصیت افراد را بر اساس غریزه جنسى و تمرکز آن بر بخشهاى مختلف بدن تبیین کرده اند. هرچند همه منتقدان، نگاه فروید به غریزه جنسى را مبالغه آمیز و افراطى تلقى مى کنند،(12) ولى در مجموع اهمیت مسائل جنسى و نقش مؤثر آن در رفتارهاى انسان قابل انکار نیست، به طوری که سرکوب و بى توجهى به این غریزه مى تواند منشا بسیاری از اختلالات روانى باشد.
اینک با تفصیل بیشتری به بررسى دیدگاه اسلام درباره ی رفتار جنسى مى پردازیم. تعالیم اسلام مطابق طبیعت انسان است(13) و به همه نیازهاى جسمانى و روانى انسانها توجه دارد. در این میان، نیاز جنسى مورد تأکید قرار گرفته و در بسیاى از آیات قرآن، نکاتى درباره آن بیان شده است. دوست داشتن و روابط جنسى و زینت آن برای زندگى، در قرآن تصریح شده(14) و حتى توجه انبیا به دوست داشتن زنان و روابط جنسى مورد تأکید قرار گرفته است،(15) به گونه ای که پیامبر اسلام (ص) مى فرماید: از دنیای شما عطر و زنان را دوست دارم.(16) در متون اسلامى وقتى از روابط جنسى سخن به میان مى آید، مردان بیشتر مورد خطاب هستند، یا به زنان توصیه مى شود که با همراهى و علاقه، به این روابط تن دهند. این امر ممکن است به دلیل لزوم رعایت حیا در زنان بیش از مردان باشد.(17) «الحیاء حسن ولکن فى النساء احسن». همانگونه که گفته شده است: حیا ده جزء دارد که نه جزء آن به زنان تعلق دارد و یک جزء آن در مردان است.(18) دلیل دیگر این امر، فعال بودن مردان، هر چند در ظاهر، در این روابط است؛ گویا زنان کم تر فعال یا بیشتر منفعل اند. در بحث انواع خانواده در اسلام بیشتر به این موضوع خواهیم پرداخت. در هر صورت، یکى از ابعاد مهم زندگى انسان لذت جویى است که مى توان اوج آن را در روابط جنسى دانست.(19) تعالیم اسلام، این واقعیت زندگى بشرى را تأیید کرده و حتى آن را به زندگى پس از مرگ تعمیم داده است. در سخنان اولیای دین (ع) آمده است که مردم در دنیا و آخرت از هیچ چیز به اندازه روابط جنسى لذت نمى برند.(20) افزون بر این، اسلام به این روابط با دید مثبت نگاه مى کند و حتى به آن رنگ معنوی و عبادى مى دهد. اولیاى دین (ع) در موارد متعدد از پاداش اخروی در روابط جنسى سخن مى گفتند که گاه تعجب افراد را برمى انگیخت.(21) اولیاء دین (ع) با معادل سازى پاداش روابط جنسى با برخى تکالیف دینى دشوار مانند جهاد، ریزش گناهان و پاک شدن افراد،(22) به دنبال ایجاد نگرش مثبت دینى به این رفتار در زن و شوهر هستند که این امر باعث مى شود آنان احساس مثبتى از این روابط داشته باشند و لذت و نشاط بیشترى برای آنها حاصل شود. تقویت این نگرش، مانع بروز احساس گاه در اثر روابط جنسى در زن و مرد است. هرچند تعالیم اسلام با روشهاى متعدد به دنبال فراهم آمدن لذت در روابط جنسى زن و مرد است، سنتهاى غلط و برداشتهای نادرست از دین و اخلاق باعث بروز احساس گناه در اثر روابط جنسى در برخى افراد مى شود که با استفاده از آموزه هاى دینى مى توان از بروز چنین حالتى جلوگیری کرد. از امتیازهای مهم دین اسلام نسبت به برخى ادیان که غالبا به روابط جنسى با دید منفى مى نگرند،(23) ارزش گذارى مثبت به این روابط است. ارضاى نیازهاى جنسى با رعایت عفت و تقوا منافاتى ندارد، بلکه تنها در پرتو رعایت تقوا و عفت مى توان این نیاز را در حدکافى ارضاء نمود و جلو هیجانهاى بى جا و ناراحتى هایى مانند احساس محرومیت و سرکوب شدید را گرفت و به عبارت دیگر، پرورش و ارضاى یک نیاز، غیر از تحریک غیر طبیعى و ارضای بدون قید و شرط آن است.(24)
با توجه به نکات یاد شده، اسلام ارضای جنسى را تنها از راه ازدواج مى پذیرد و آن را رکن اساسى ازدواج مى داند، به طوری که اگر به دلایلى، ارضای نیازهای جنسى در سایه ازدواج زن و مردى مقدور نباشد، به راحتى مى توان این ازدواج را بر هم زد.(25) بیماری ها یا ناتوانایى جنسى که در مرد مانع برقراری روابط جنسى مى شود، طبق ماده 1122 قانون مدنى و متون روایى، موجب حق فسخ عقد ازدواج براى زنان مى شود. در مورد زنان نیز طبق قانون 1123 قانون مدنى و متون روایى، برخى نقصها که موجب اختلال در روابط جنسى مى شود، موجب حق فسخ ازدواج برای مرد مى گردد.(26) همچنین از وظایف اساسى زن و مرد در ازدواج، ارضای نیازهای جنسى طرف مقابل است. در این رابطه زن یا مرد نمى توانند حتى به بهانه عبادت از روابط جنسى سرباز زنند.(27) تعالیم اسلام نه تنها به اصل برقرارى روابط جنسى اهمیت مى دهد، بلکه به حاصل آن که لذت طرفین است نیز توجه دارد؛ از این رو، راهکارهایى به زن و مرد توصیه مى کند که لذت متقابل حاصل شود. به زن توصیه مى کند که تا آن جا که امکان دارد، به این روابط تن دهد، حتى اگر در شرایط کاملا مساعد قرار نگرفته باشد.(28) افزون بر همراهى، مناسب است زن با استفاده از زیباترین لباسها و خوشبوترین عطرها و بهترین لوازم آرایشى خود، خویش را بیاراید(29) و هرگونه حیا و خودداری حین روابط جنسى را کنار گذارد(30) و همه نیازهاى جنسى مرد را در چهارچوب قوانین شرعى تأمین نماید(31) و در زمانهاى مناسبى از شبانه روز، زمینه برآورده شدن این نیازها را به طورکامل فراهم کند.(32)
تعالیم اسلام به مرد نیز توصیه هایى دارد تا روابط جنسى برای زن نیز لذت بخش باشد. اولین نکته زینت و ظاهر جسمانى مرد است. تمیزى بدن، زینت و استفاده از عطر، راههایى است که زمینه جذب طرف مقابل را فراهم مى کند. به طور کلى، آمادگى مرد باید به همان میزانى باشد که انتظار دارد زن برای او آماده باشد.(33) نکته دیگر، دورى از عجله و شتاب در روابط جنسى است. به مردان توصیه شده است به جهت نیازهای روانى زنان و لذت بخشى بیشتر، این روابط را با درنگ بیشتر همراه سازند.(34) به این منظور، مناسب است استفاده از ارتباطات کلامى(35) و الفاظ مناسب و نیز روابط غیر کلامى، مانند تماسهاى بدنى لذت بخشى چون بوسیدن،(36) مقدمه آمیزش جنسى قرار گیرد. ملاعبه ی پیش از آمیزش مورد تأکید قرار گرفته(37) و توصیه شده است که پیش از لذت بردن زن، مرد در پایان دادن به آمیزش شتاب نکند.(38) توجه زن و مرد به این نکات و رعایت آنها، روابط جنسى را براى هر دو لذت بخش مى کند. در غیر این صورت، بروز مشکلات روانى و سازشى اجتناب ناپذیر است.(39) در قرآن، پس از بیان حکم جواز روابط زناشویى در شبهای ماه مبارک رمضان، زنان را لباس مردان و مردان را لباس زنان معرفى مى کند.(40) از این تعبیر مى توان برداشت کرد که در روابط جنسى نیز در صورتى زن و مرد مى توانند(41) عفت یکدیگر را حفظ کنند که این روابط برای هر دو رضایت بخش باشد. افزون بر این، این تعبیر با متقابل بودن و همراهى کردن در روابط جنسى مناسبت بیشترى دارد.(42)
تعالیم اسلام پس از ازدواج رسمى بین زن و مرد، گونه های مختلف روابط جنسى بین آنها را اجازه مى دهد و در واقع، زن و مرد را در ارضای انگیزه جنسى در محدوده ی شرعى آزاد گذاشته است. با وجود این، به مردان توصیه مى کند که تلاش کنند در روابط جنسى، به زن آسیبهاى جسمانى و روانى وارد نشود. در این رابطه گفته شده است که زن، عامل نشاط بخش و سرگرم کننده ی شماست، و به هیچ وجه نباید او را آزار دهید.(43) برخى شیوه های روابط جنسى اگر برای زن ناخوشایند باشد، نامناسب اعلام شده است،(44) هرچند در صورتى که موجب آسیب جدی نباشد، جایز است.(45) روابط جنسى یکى از با اهمیت ترین ارکان و تکیه گاه هاى روابط زن و شوهر است که در پرتو آن صمیمت و نزدیکى بسیار شدیدی مبادله مى شود. در روابط جنسى مشکلات مربوط به دوری یا نزدیکى رابطه زن و شوهر به عمیق ترین شکل بروز مى کند و البته تأثیرات این روابط سبب تغییرات بسیار گسترده ترى ورای صرف آمیزش جنسى است(46) تعالیم اسلام به این گونه آثار روابط جنسى نیز اشاره دارد. تعامل جسم و روان که مبنایى برای تن آرمیدگى عضلانى (relaxation) محسوب مى شود و فرد با آرامش ماهیچه هاى بدن و رفع تنش از آن، به آرامش روانى نائل مى گردد،(47) در روابط جنسى نیز موجب بروز نشاط در فرد در اثر لذت جسمانى و تسکین برخى دردها و تنشهای بدن مى شود که در کلمات اولیاى دین (ع) به این امر تصریح شده است.(48) براى رفع افسردگى و حصول شادمانى و برطرف شدن سستى و عدم تحریک پذیری نیز روابط جنسى مؤثر است.(49) از سوی دیگر، ناتوانى یا دوری از روابط جنسى موجب تندى خلق و خو و خشم در فرد مى شود.(50) اولیای دین (ع) به همین جهت راه هایى برای تقویت میل جنسى و ایجاد رغبت بیشتر به روابط جنسى ارائه داده اند.(51) در این رابطه براى حل مشکلات افراد در روابط جنسى، توصیه هایى در انتخاب همسر دارند(52) و در موقعیتهای خاص(53) و به طور کلى، افراد را به صراحت به انجام دادن عمل جنسى توصیه مى کنند.(54)
از آن جا که تولید نسل از طریق روابط جنسى بین زن و مرد تحقق مى یابد،(55) تعالیم اسلام در خصوص این بعد نیز توصیه هایى درباره چگونگى روابط جنسى،(56) زمان،(57) مکان(58) و برخى شرایط زن و مرد در این حالت دارد. همراهى این رفتار با یاد خدا و درخواست فرزندان سالم و صالح از او، مورد تأکید قرار گرفته است.(59) بر اساس تعالیم اسلام، وضعیت روانى زن و مرد در حال روابط جنسى از جمله کلامها،(60) افکار،(61) رفتار(62) و حتى آرامش و اضطراب،(63) و نیز چگونگى، مکان و زمان وقوع روابط جنسى در شخصیت و رفتار فرزند آنها مؤثر است؛(64) براى مثال، گفته شده است که روابط جنسى زن و مرد اگر در شب جمعه باشد و فرزندی از آن پدید آید، استعداد سخنران شدن در او وجود دارد.(65)
آخرین نکته در روابط جنسى، مسائل بهداشتى آن در بعد روانى و جسمانى است. تعالیم اسلام در این جهت توصیه هاى بسیارى دارد.(66) از آن جا که بعثت پیامبر اسلام (ص) در محدوده ی جغرافیایى دور از فرهنگ و دانش و در زمان فقدان بهداشت مناسب بود، مى توان به الهى و فوق بشرى بودن توصیه هاى دین در این زمینه اذعان کرد. توصیه کلى اسلام در مورد روابط جنسى، تعدیل و مهار آن با توجه به مقتضاى سنى افراد است که این امر در سلامت و طول عمر مؤثر است.(67) و افزون بر این، زیاده روى در این روابط نیز تأثیرات روان شناختى نامطلوبى بر افراد دارد که در کلمات اولیاى دین (ع) به از آنها اشاره شده است.
پی نوشت :
1. ستیر، ویرجنیا، آدم سازی در روان شناسی خانواده،ص 131.
2. خواجوی، محمد، ترجمه اسفار، ج 4/2، ص 85-87.
3. ستبر، آدم سازی در روان شناسی خانواده، ص 131.
4. از جمله، روایاتی که حیا نکردن زن در کنار شوهر را از صفات نیک زن به شمار مى آورد، این روایت است: «خیر نسائکم التى اذا خلت مع زوجها خلعت له درع الحیاء» حر عاملى، وسائل الشیعه، ج 14، ص 15.
5. ر.ک: همان، ص 38، 72، 75، 77، 83 و 84.
6. «لا ایمان لمن لاحیا له» کلینى، کافی، ج 2، ص 606؛ و مجلسى، بحارالانوار، ج 68، ص 331.
«الحیاء على وجهین، فمنه الضعف و منه قؤه و احلام و ایمان» مجلسى، بحارالانوار، ج 5، ص 197. روایاتى که بر لزوم رازدارى و پوشش روابط جنسى تأکید شده است، به علاوه آیه 58 سوره ی نور، در مورد لزوم اجازه کودکان در سه وقت از شبانه روز برای ورود به اتاق والدین، همه بر لزوم حیا در محدوده ی عمومى دلالت دارد.
7. «فالن بشروهن و ابتغوا ما کتب الله لکم» بقره، 187.
8. «هن لباس لکم و أنتم لباس لهن» بقره، 187.
9. «أحل لکم لیله الصیام الرفث الی نسائکم…» بقره، 187.
10. اسماعیلى، على، جوان، انگیزه و رفتار جنسی، ص 40.
11. ستیر، آدم سازی در روان شناسی خانواده،ص 132 – 134.
12. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، مکتبهای روان شناسی حوزه و دانشگاه، ص 321.
13. آیات بسیاری از قرآن بر این واقعیت تأکید دارد، از جمله آیه 30 سوره روم: «فأقم وجهم للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها» و نیز «لم یرسلنی الله تعالی بالرهبانیه و لکن بعثنی بالحنیفه السهله السمحه» کلینی، کافی، ج 5، ص 494.
14. «زین للناس حب الشهوت من النساء…» آل عمران، 14.
15. «من اخلاق الانبیاء حب النساء» حرعاملی،وسائل الشیعه، ج 14، ص 10 و «ثلاث من سنن المرسلین… کثره الطروقه»، ص 4.
16. «حبب الی من الدنیا ثلاث: الطیب و النساء و قره عینی فی الصلاه» مجلسی، بحارالانوار، ج 73، ص 649.
17. فرید، مرتضی، نهج الفصاحه، ص 425.
18. مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 336.
19. «الذ الاشیاء مباضعه النساء» حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 10.
20. «ما تلذذ الناس فی الدنیا و الآخره بلذه اکثر لهم من لذه النساء» همان.
21. «ائت اهلک توجر فقال: یا رسول الله (ص)، آتیهم و أوجر؟… اذا خاف علی نفسه فأتی الحلال أجر» همان، ص 77.
22. همان، ص 76؛ نوری، مستدرک الوسائل، ج 14، ص 150.
23. اکنر. ر. ا. برگزیده افکار راسل، روان شناسی رابطه زناشویی، ص 121 – 136.
24. مطهرى، اخلاق جنسى، ص 55.
25. مطابق قوانین اسلام، عیوب و نقصهایى که مانع ارضاى جنسى زن یا مرد باشد، باعث فسخ ازدواج مى شود. خمینى، سید روح الله، تحریر الوسیله، ج 2، ص 292 – 293.
26. راستى: زهرا، و… انحلال نکاح به واسطه عیب، ص 31 و 61.
27. «… أترغبون عن النساء، انی آتی النساء… و لا تحرموا طیبت ما أحل الله لکم… (مائده، 87)» حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 8 و برای زنان: «لا تطولن صلاتکن لتمنعن ازواجکن» ص 117.
28. «و لا تمنعه نفسها و ان کانت علی ظهر قتب» همان، ص 112.
29. «ان تطیب باطیب طیبها و تلبس احسن ثیابها و تزین باحسن زینتها» همان.
30. «خیر نسائکم التی اذا خلت مع زوجها خلت له درع الحیاء…» همان، ص 15.
31. «المتبرجه مع زوجها… و اذا خلا بها بذلت له ما یرید منها» همان، ص 14.
32. «و تعرض نفسها علیه غدوه و عشیه» همان، ص 112.
33. «ایسرک ان تراها علی ما تراک علیه اذا کنت علی غیر تهیه؟… من اخلاق الانبیاء التنظف و التطیب و حلق الشعر…» همان، ص 183.
34. «فلیکن بینهما ملاعبه «مداعبه» فانه اطیب للامر» همان، ص 82 و «اذا اراد احدکم ان یأتی زوجته فلا یعجلها فان للنساء حوائج» ص 83 و «اذا جامع احدکم اهله فلا یأتیهن کما یأتی الطیر لیمکث و لیلبث» ص 83.
35. «ولیکن بینهما رسول، قیل: ما الرسول؟ قال: القبله و الکلام» جزائری، سید عبدالله، تحفه السنیه، ص 277.
36. همان؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 327 و «لا بأس ان یستعین بکل شی ء من جسده علیها» حرعاملی، وسائل الشیعه، جج 14، ص 77.
37. «فهلا فتاه تلاعبها و تلاعبک» نوری، مستدرک الوسائل، ج 14، ص 179 و 221.
38. «… ثم اذا قضی حاجته قبل ان تقضی حاجتها فلا یعجلها حتی تقضی حاجتها» موصلی، احمد بن علی، مسند ابن یعلی، ج 7، ص 209؛ الهیثمی، علی ابن ابوبکر، مجمع الزوائد، ص 295.
39. عک، خالد عبدالرحمان، آداب الحیاه الزوجیه….، ص 413 – 416.
40. «أحل لکم لیله الصیام الرفث الی نسائکم هن لباس لکم و أنتم لباس لهن» بقره، 187.
41. «بر اساس سخن صاحب تفسیر مجمع البیان می توان لباس را در این جا اشاره به روابط جنسی مرد و زن دانست (طبرسی، مجمع البیان، ج 1، ذیل آیه 187 بقره).
42. عک، آداب الحیاه الزوجیه، ص 421.
43. «انما المرأه لعبه من اتخذها فلا یضیعها» حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 120.
44. «سألت عمن اتی جاریته فی دبرها… الممرأه لعبه لا توذی…» مجلسی، بحارالانوار، ج 101، ص 29 و «…ان یوتی النساء فی ادبارهن فقال (علی «ع»): سفلت سفل الله بک، أما سمعت الله یقول: «أتاتون الفحشه ما سبقکم بها من أحد من العلمنین (اعراف، 80)»همان.
45. طباطبایی یزدی، عروه الوثقی، ج 2، ص 808 و «احلتها آیه فی کتاب الله فی قوم لوط: «هولاء بناتی هن اطهر لکم» هود، 78، «وقد علم أنهم لیس الفرج یریدون» مجلسی، بحارالانوار، ج 100،ص 29.
46. زیمون، ف، ب، مفاهیم و تئوری های کلیدی…، ص 190.
47. فتحی،رسول، ریلاکس تراپی، ص 158 – 200.
48. «اذا کان بأحدکم اوجاع فی جسده و قد غلبته الحراره فعلیه بالفراش… غشسان النساء فانه یسکنه و یطیفه» مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 291.
49. «ما افاد رجل بعد الایمان خیرا من امرأه ذات دین و جمال شره اذا نظر الیها…» نوری، مستدرک الوسائل، ج 14، ص 169؛ ابن سینا، حسین بن عبدالله، قانون، ج 1، ص 31. و «اما لک جاریه تضحکک… فان ذلک یقطع البلغم» حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 37. بلغمی ها حالتی کند دارند و در جسم و روان کم تر تحریک پذیرند و چالاک و سرزنده نیستند.
50. مجلسی، بحارالانوار، ج 101، ص 46.
51. همان ص 80 – 83؛ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج 14، ص 85.
52. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 34 – 38.
53. «باب استحباب اتیان الزوجه لمن نظر الى اجنبیه فأعجبته» همان، ص 72.
54. «فارجع الى اهلک فاصبهم» و «قم فأصب من اهلک فانه منک صدقه علیها» همان، ص 75 – 76.
55. عبارانهای متعددى در قرآن به این مسئله اشاره دارد؛ از جمله: «نسائکم حرث لکم»، «وابتغوا ما کتب الله لکم» بقره، 187.
56. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 85 درباره نگاه کردن، و ص 84 درباره ی نحوه ی روابط.
57. همان، ص 80 و 88 و 90 و 91 و 93 و 187.
58. همان، ص 84، 98.
59. همان، ص 79، 81، 82 و 96.
60. همان، باب «کراهه الکلام عند الجماع بغیر ذکر الله و الدعا.»، ص 86 – 87.
61. «لاتجامع امرأتک بشهوه امرأه غیرک…» همان، ص 188؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 282.
62. «لاتجامع امرأتک من قیام… فان قضى بینکما ولد کان جؤالا فى الفراش…» همان، ص 189.
63. «فان الرجل اذا اتى اهله بقلب ساکن و عروق هادئه و بدن غیرمضطرب… فخرج الرجل یشبه اباه و امه» مجلسى، بحارالانوار، ج 36، ص 415 و ج 40، ص 169 و ج 60، ص 251 و 359.
64. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 89، 94، 95، 99، 187، 189 و 190.
65. «إن جامعتها لیله الجمعه و کان بینکما ولد فانه یکون خطیبأ قوالا مفوها» همان، ص 190.
66. همان، ص 80، 98، 99، 191 و 192؛ مجلسى، بحارالانوار، ج 59، ص 327 و 261.
67. «من اراد البقاء و لابقاء… و لیقل غشیان النساء» مجلسى، بحارالانوار، ج 100، ص 295.