راه اول: مشورت
ارزش و اهمیت «مشورت»، برای عموم مردم، روشن است. پس لزومی ندارد که در اینجا وارد بحث آن شویم؛ بلکه آنچه در اینجا ضرورت دارد، بیان «چگونگی مشورت، در انتخاب همسر» است.
راهنمای دانا
بر هر انسانی لازم است که یک «راهنمای دانا» برگزیند و در همه ی امور مهم زندگی اش، با او مشورت کند؛ هرچند که برای یافتن چنین راهنمایی، لازم باشد زحمتهایی را تحمل کند. زیرا «راهنما» در زندگی انسان، تأثیر بسزایی دارد.
تکیه به رأی خود و مشورت نکردن، برای نوجوانان خطرناک است؛ خصوصا در مسأله ی «انتخاب همسر» و ممکن است پشیمانیهای غیر قابل جبرانی به بار آورد.
خداوند در توصیف مؤمنان می فرماید: آنان اهل مشورتند، «و أمرهم شوری بینهم (1) و چه امری مهمتر از انتخاب همسر؟!»
پس، در همه ی مراحل ازدواج و تشکیل زندگی مشترک، باید با این «راهنمای دانا» مشورت کرد و مسائل را «گام به گام» با او در میان گذارد.
صفات مشاور
با هر کسی نمی توان مشورت کرد؛ زیرا اگر «مشاور»، ویژگیهای «مشاوره» را نداشه باشد، «مشورت کننده» را گمراه می کند. در نتیجه: زیانش بیش از سودتش می شود.
اینک صفات مشاور:
1- تدین: به انسان بی دین، نمی شود اعتماد کرد. انسان متدین، علاوه بر اینکه مورد اعتماد است، قضایا را از دیدگاه اسلام می نگرد و مطابق معیارهای اسلامی نظر می دهد.
2- عقل وفهم.
3- نسبت به مسائل انتخاب همسر و ازدواج، آگاهی کافی داشته باشد.
4- حریت رأی. رأی و عقیده ی خود را آزادانه و بدون ترس و مصلحت اندیشی غلط، بیان کند. انسانی که «آزادی رأی» نداشته باشد، ممکن است مصلحتهایی را در نظر بگیرد که به زیان مشورت کننده تمام شود.
5- دلسوز و خیرخواه.
6- امین و راز دار باشد.
و…
پدران و مادران، می توانند نقش مهمی در این باره داشته باشند و مشاوران دلسوز و خیرخواهی برای جوانان باشند و نظرات و تجربیات خود را در اختیار فرزندانشان قرار دهند؛ اما نظراتشان را بر آنان تحمیل نکنند.
تذکری مهم!
جوانان، پس از مشورت و گرفتن نظرات و تجربه های دیگران، تصمیم نهایی را خودشان باید بگیرند. رابطه ی مشورت کننده با مشاور، باید مانند رابطه ی «خلبان» با «برج مراقبت فرودگاه» باشد. یعنی اطلاعات و راهنمایی ها را بگیرد، اما فرمان و کنترل و تصمیم به دست خودش باشد.
خداوند در این باره به پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید: «شاورهم فی الأمر» با مسلمانان درباره ی امور مشورت کن آنگاه تصمیم بگیر و با توکل به خدا عمل کن «فإذا عزمت فتوکل علی الله.»(2)
راه دوم: واسطه و معرف
واسطه و معرف در امر ازدواج، کسی است که: دختر و پسری را می شناسد و آنان را برای ازدواج، به یکدیگر معرفی می کند. و یا اینکه: علاوه ی بر معرفی، در ادامه کار نیز آنان را یاری می نماید. و یا اینکه: او معرفی نمی کند، اما جوان (خودش یا خانواده و بستگانش) به او مراجعه کرده و از او می خواهد که فرد مناسبی را برای ازدواج به او معرفی کند و یا در امر انتخاب همسر، راهنمایی و کمکش نماید.
ارزش و اهمیت و ثواب این کار، در آخر فصل چهارم بیان شد؛ لذا دیگر تکرار نمی کنیم.
این وساطت و معرفی و مراجعه ی به معرف و واسطه، می تواند اهمیت بسزایی در امر انتخاب همسر داشته باشد. بنابراین باید با ظرافت و دقت با آن برخورد کرد و نمی شود به هر کسی اعتماد نمود، بلکه شخص معرف و واسطه باید خصوصیاتی داشته باشد و دختر و پسر نیز وظایفی در این باره دارند که لازم است مورد بررسی قرار گیرد:
انواع واسطه ها
این واسطه ها و معرف ها چند نوعند:
1- خیرخواه و آگاه
اینان معیارها را می دانند و راه و رسم این وظیفه ی مهم را می شناسند و بخوبی از عهده ی آن بر می آیند. به اینها می شود اعتماد کرد.
معیار برای شناختن و ارزشیابی این «معرفها و واسطه ها»، همان است که در مبحث «مشورت» بیان شد؛ یعنی باید همه ی آن صفات و مشخصاتی که برای «مشاور» بیان گردید، داشته باشند.
ممکن است «مشاور» و «معرف» یک نفر باشد و یا دو نفر جداگانه. یعنی می شود همان فردی که مورد مشورت قرار می گیرد، بتواند معرف و واسطه هم باشد و نیز می شود یکی از آن دو کار را انجام دهد؛ یعنی صلاحیت مشاور بودن را داشته باشد، اما کسی را نشناسد که معرفی کند.
2- خیرخواه، اما ناآگاه
اینان نیتشان«خیر» است و می خواهند کاری صواب کنند و به ثواب برسند؛ اما راه و رسم آن را نمی دانند. می خواهند «خیر» برسانند، اما چون معیارها و روشهای انتخاب همسر را نمی دانند، «شر» به بار می آورند. نیتشان «خیر» است اما عملشان «شر». «خیر خواهند»، اما «ناآگاه». اعتماد به اینان، خسارتبار است و موجب پشیمانی و ناراحتی.
نمونه ی تأسفبار
فردی بود «خیرخواه» و دارای نیتی پاک و همتی بلند. خیرخواهی و خیررسانی و کمک به دیگران، از خصوصیات بارز او بود و در این کار موفق هم بود.
از جمله کارهای خیر او، معرفی دختران و پسران به یکدیگر و وساطت در امر ازدواج، بود؛ اما – متأسفانه- در این قسمت از کارهایش، آگاهی و تجربه و بینش کافی نداشت و به همین دلیل، وساطتها و معرفی هایی که می کرد –معمولا- ناموفق از کار در می آمد.
یک مورد از این معرفی هایش این بود:
«افسانه» را برای همسری «غلام» معرفی و خیلی هم از «افسانه» تعریف کرد. «برادر غلام» که از روحیه و خصوصیات برادرش شناخت کامل داشت و نسبت به «افسانه» نیز مقداری شناخت پیدا کرده بود، به آن «معرف» گفت: « این دختر برای برادرم مناسب نیست و با هم جور در نمی آیند و نمی توانند زندگی موفقی داشته باشند…» اما آن «معرف و واسطه» پافشاری می کرد و می گفت: «بگذار با هم صحبت کنند و همدیگر را ببینند، شاید به توافق برسند»! «برادر غلام» که ازضعف و بی ارادگی و نادانی برادرش با خبر بود و از حیله گری و شیطنت و زبانبازی «افسانه» نیز مقداری آگاه شده بود، به آن «واسطه» گفت: « من برادرم را خوب می شناسم و از روحیات او خبر دارم؛ اگر با این «افسانه» صحبت کند، فریفته ی او خواهد شد و تسلیمش می گردد و آنگاه توافق اصطلاحی صورت می گیرد، اما این توافق، حقیقی نخواهد بود و در آینده عواقب وخیمی به دنبال خواهد داشت.»
اما آن «واسطه» همچنان پافشاری می کرد و در این پافشاری و اصرار، نیت خیر داشت و هیچ گونه غرض سوئی نداشت.
به هر حال، «غلام» وارد میدان شد.؛ «آن برادر» با خود «غلام» نیز صحبت کرد و به او گفت: «برادرم! این دختربه درد تو نمی خورد. خصوصیاتی دارد که اصلا با تو متناسب نیست و اگر با او ازدواج کنی، زندگی تان خراب خواهد شد.» اما –متأسفانه – تلاشهای او به جا نرسید و سرانجام «غلام» و «افسانه» با هم ملاقات و صحبت کردند و نتیجه هما شد که «برادر» می گفت! «غلام» تسلیم «افسانه» شد!… و بالاخره ازاواج کردند… (افسوس!)
«برادر» به «واسطه» گفت: «دیدی چه کردی؟!» «واسطه» گفت: «من قصد خیر داشتم و هرگز نمی خواستم چنین شود. «برادر» گفت: «من می دانم که تو قصد خیر داشتی، اما چون توان و صلاحیت این کار را نداری، «شر» به بار آوردی! دیگر هرگز از این کارهای خیر نکن…»
این «معرف» همان کسی بود که «اسماعیل و صفورا» را –که داستانشان در فصل پنجم گذشت- به یکدیگر معرفی کرد!!
3- افرادی که نیت سوء دارند و غرضهای پلید و منافع خاصی را دنبال می کنند.
این افراد، نیتشان «شر» است و عملشان هم «شر»، همانند «دلالان حقه بازی» هستند که با ظاهر سازی و سرهم بندی و زبانبازی و حیله گری، می خواهند منافع و غرضهای پلید خود را تأمین کنند.
جوانان و خانواده ها باید کاملا مواظب باشند که دچار این «شیادان» نشوند و فریبشان را نخورند.
تذکری لازم به جوانان:
با اینکه واسطه ها و معرفهای گروه اول، کاملا مورد اعتمادند و کمک خوبی برای جوانان در انتخاب همسر هستند؛ اما اینطور نیست که هرچه بگویند و هر که را معرفی کنند باید جوانان بپذیرند؛ هرگز چنین نیست. بلکه این خود جوانان هستند که باید «تصمیم نهایی» را بگیرند. یعنی وظیفه¬ی آنان فقط «معرفی» و راهنمائی و کمک است؛ اما «انتخاب» و «تصمیم گیری نهایی» به عهده¬ی خود پسر و دختر می باشد. این نکته را هرگز فراموش نکنید.
پی نوشت :
1- سوره ی شوری، آیه ی 38.
2- سوره ی آل عمران، آیه ی 159.