بازشناسی مسئله امامت در تراث حدیثی امام رضا (ع)

بازشناسی مسئله امامت در تراث حدیثی امام رضا (ع)

نویسنده: مرضیه امینی اصل (1)

 

چکیده
مسئله امامت در روایات امام رضا (علیه السلام)، بسیار زیاد به چشم می‌خورد و این حاکی از اهمیت موضوع، نزد آن حضرت است. ایشان با اشاره به صفات و ویژگی‌های امام، او را حجت و دلیل خداوند بر مردم، پاسدار حریم ارزش‌های الهی، راهنمای مردم به سوی سعادت و مایه عزت مسلمانان بر می‌شمارد.
این امام بزرگوار معتقد است که امام باید به تورات و انجیل و زبور احاطه داشته باشد و با پیروان هر کدام، به کتاب خودشان احتجاج کند و افزون بر این باید از هر آلودگی و عیبی پاک باشد. هم چنین از دیدگاه امام رضا (علیه السلام)، امام باید عادل، منصف، حکیم، دلسوز، مهربان، بردبار، بخشنده، باگذشت و نیکوکار باشد. همه اینها بیان‌گر این نکته است که امام، منصوب از جانب پروردگار و حجت الهی برخلق است که با چنین ویژگی‌ها و صفاتی، به هدایت مردم
می‌پردازد.
در نهایت با بررسی روایات امام رضا (علیه السلام) می‌توان گفت ایشان پذیرش توحید و قبول آن از سوی خداوند متعال را در سایه ولایت‌پذیری وامامت بر می‌شمارد.

1. مقدمه
امام، نور جهان افروز و آب حیاتی است که حیات سیاسی و اجتماعی انسان را بارور و دنیا و آخرت بشر را نورانی می‌سازد و او را به مسیر سعادت رهنمون می‌شود. شناخت امام، یکی از مهم‌ترین وظایف مسلمانان است و در روایت آمده: «هرکس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.»
اما شناخت صفات امام و مصادیق آن، از مشکل‌ترین مسائل است. بهترین راه در این زمینه، استفاده از دلایل عقلی و نقلی است که یکی از مهم‌ترین منابع آن، احادیث اهل بیت است. در این میان، سخنان امام رضا (علیه السلام) از ارزش ویژه‌ای برخوردار است، چرا که آن حضرت در عصری زندگی می‌کرد که می‌توانست بدون تقیه، دلایل امامت و سایر معارف مرتبط با آن را بیان کند. نشست‌های علمی آن بزرگوار با دانشمندان ادیان و مذاهب گوناگون، زمینه بیان این مطالب را بیشتر فراهم کرد.
نوشتار حاضر، مجموعه‌ای از احادیث نقل شده از آن حضرت درباره مسئله امامت است که با توضیح مختصری ارائه می‌گردد.

2. مفهوم امام

الف – امام در لغت
امام از ماده «ام» به معنای قصد است و کلمات ام و امام، از همان ماده مشتق می‌شوند. امام بر وزن کتاب در اصل، مصدر است و به کسی اطلاق می‌شود که مورد قصد وتوجه دیگران واقع گردد و دیگران از وی پیروی کنند. (2) امام، کسی است که انسان‌ها به قول و فعل او عمل کنند و آنها را به سوی هدفی مشخص، راهنمایی نماید، چه حق باشد و چه باطل؛ (3) این یعنی مطلق پیشوا، مقتدا و رهبر. (4)

ب- امام در اصطلاح
امام در اصطلاح علم کلام، کسی است که دارای ریاست عامه بر جمیع امت در تمام امور دینی و دنیوی به نیابت از پیامبر
(صلی الله علیه و آله و سلم) باشد. (5) ذکر کلمه «دنیوی» برای تأکید بر وسعت قلمرو امامت است، وگرنه تدبیر امور دنیوی جامعه اسلامی، جزئی از دین اسلام است. به تعبیر روشن‌تر، امامت عبارت است از جانشینی فردی از جانب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در اجرای احکام شریعت و پاسداری از حوزه دین، به گونه‌ای که فرمان‌بری از او بر همه واجب باشد.
امام رضا (علیه السلام) در تعریف امامت می‌فرماید:
همانا امامت، زمام دین و مایه نظام مسلمانان و سبب سامان یافتن دنیای‌شان و موجب عزّت مؤمنان است. امامت، اساس اسلام پیشرو و برازنده و شاخه بلند و رفیع آن است و نماز و زکات و روزه و حجّ و جهاد و افزونی اموال مسلمین، همه و همه وابسته به امام و امامت اوست. (6)
آن حضرت در جای دیگری، معنای جامع‌تری را از امامت، بیان می‌کند:
امام چونان خورشید نورافشانی است که با نور خود، روشن‌گر جهان است و در جایگاهی قرار دارد که دست‌ها و چشم‌ها بدان نایل نمی‌شوند. امام، آب گوارایی از پس تشنگی و عطش است.
این تعابیر بلند درباره امام، بازگو کننده جایگاه و منزلت واقعی امام است.
امام رضا (علیه السلام) در ادامه می‌فرماید:
امام، رهنمای بشریّت به سوی هدایت و نجات‌دهنده آنان از پستی و فرومایگی است. امام برای انسان‌ها، همدمی رفیق و پدری مهربان و برادری همانند است. امام به امّت خویش مهر می‌ورزد، همانند مادری که به فرزند خردسال خود مهربان و نیکوکار است، امام، پناه‌گاه بندگان خدا در مصیبت‌ها و دشواری‌های عظیم است. امام، امین الهی در میان خلق و حجّت خداوند بر بندگان او و خلیفه پروردگار در جامعه بشری است. امام، مردم را به سوی خدا دعوت می‌کند و از حریم ارزش‌های الهی و ساحت قدس خداوندی، پاسداری می‌کند. امام از هرگناه، پاکیزه و از هر عیب و کاستی به دور است. امام دارای علم ویژه و حلم و بردباری است و وجود او مایه استواری دین است. امام، مایه عزّت و سربلندی مسلمانان و باعث ناخشنودی و نگرانی عمیق منافقان و عامل شکست و حقارت کافران است. امام، یگانه‌ی عصر خویش است، به طوری که هیچ کس در شرافت و فضیلت به پای او نرسد و در دانش به مرتبه او راه نیابد، همانندی برای او یافت نمی شود و مثل و نظیر ندارد. (7)
هم‌چنین ایشان در بیان ویژگی‌های امام، فرموده است:
امام دارای نشانه‌هایی است: امام، آگاه‌ترین، استوارترین، با تقواترین و بردبارترین مردم و از همه شجاع‌تر و عابدتر و با سخاوت‌تر است. (8)
بنابراین امامان جانشین پیامبران هستند که عنصر هدایت و رهبری معنوی و تربیت استعدادهای بشری برای رسیدن به تعالی را بر عهده دارند.

3. تعیین امام
توصیف مقام و منزلت امامان و بیان فضایل آنان از توان عقل و اندیشه‌های بشری، خارج است. بی‌گمان باید از منظر سخنان امام معصوم به این جایگاه نورانی نگریست تا درک کاملی از آن حاصل گردد. شناسایی و انتخاب امام نمی‌تواند به اختیار مردم باشد، زیرا انسان‌ها نمی‌توانند تشخیص دهند که چه کسی دارای برترین مقام علمی و معنوی است و از گناهان آشکار و پنهان، مبراست. مردم نمی توانند با اندیشه و تجربه خود دریابند که چه کسی صلاحیت خلاف الهی را دارد. تنها خداوند است که از دل انسان باخبر است و می‌داند که شایسته‌ترین انسان‌ها برای بردوش کشیدن بار امانت و خلافت الهی کیست. به همین منظور، امام رضا (علیه السلام) در بیان قدر و منزلت امامت به عبدالعزیز بن مسلم فرمود:
هل یعرفون قَدرَ الامامه و محلَّها مِنَ الاُّمه فَیَجوز فیها اختیارُهم؟!
مگر مردم، مقام و منزلت امامت در میان امت را می‌دانند تا روا باشد که اختیار انتخاب امام به آنان واگذار شود؟
ایشان هم چنین می‌فرماید:
إنَّ الامامه اَجَلُّ قدراً و اعظمُ شأناً و اَعلا مکاناً و اَمنَعُ جانباً و اَبعدُ غوراً من اَن یبلغها النّاس بعقولهم؛ (9)
همانا قدر امامت، والاتر و شأنش بزرگ تر و منزلتش عالی‌تر و مکانش رفیع‌تر و عمقش ژرف‌تر از آن است که مردم با عقل خود به آن برسند یا با آرای خود آن را دریابند و یا به انتخاب خویش، امامی را منصوب کنند.
در روایت دیگری از آن حضرت آمده است:
امامت، مقامی است که خداوند بعد از رتبه نبوّت و خلّت، در مرتبه سوم به ابراهیم (علیه السلام) عطا کرد و او را به فضیلت، مشرّف ساخت و نامش را بلند و استوار نمود و فرمود: «همانا من تو را امام مردم قرار دادم.» (10) ابراهیم خلیل از نهایت شادی به خداوند عرض کرد: «فرزندانم هم [به این مقام می‌رسند]؟» خدا فرمود: «پیمان و فرمان من به ستم کاران نمی‌رسد».
امامت، خلافت خدا و رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و مقام امیرالمؤمنین (علیه السلام) و میراث حسن (علیه السلام) و حسین (علیه السلام) است. امامت، زمام دین و مایه نظام مسلمانان و صلاح دنیا و عزّت مؤمنان است. امامت، ریشه با نموّ اسلام و شاخه بلند آن است. کامل شدن نماز، روزه، حج، جهاد و بسیار شدن غنیمت و صدقات، به امامت است. (11)
خداوند که دارای علم بی‌پایان و گسترده است، هنگام آفرینش انسان‌ها می‌دانست که مطیع ترین، عابدترین و پرهیزگارترین بندگان چه کسانی هستند و بر اساس علم بی‌نهایت خود، آنان را برای رسالت و امامت برگزید، تا دیگر بندگان را به سوی نور و پاکی هدایت کنند:
«وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا ؛ (12)
و آنها را امامان و پیشوایانی قرار دادیم که مردم را به امر ما هدایت کنند».
بر این اساس، دلیل انتخاب انبیا و امامان از سوی خداوند، لیاقت و شایستگی ایشان بوده و آنان در طول زندگی خود، این شایستگی را به اثبات رسانده‌اند، چنان که حضرت ابراهیم (علیه السلام) گام در آتش گذاشت و برای اطاعت از امر الهی، به انجام سخت‌ترین آزمایش خداوند تن داد و به ذبح فرزند عزیز خویش نیز گردن نهاد. حضرت موسی (علیه السلام) نیز با قدرت فرعونی درگیر شد و برای هدایت بنی‌اسرائیل، سخت‌ترین مرحله‌ها را گذراند و دشوارترین رنج‌ها را تحمل کرد. حضرت عیسی (علیه السلام) دیگر پیامبر بزرگ الهی هم برای اجرای رسالت خود، چندان مقاومت ورزید که تا پای دار پیش رفت. در نهایت، پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) در راه رسالتش بیش از همه انبیای الهی، ستم دید و تا بدان پایه هدایت مردم اهتمام ورزید و برای آنان دل سوزاند که خداوند به او دستور داد: «تا این اندازه خود را در مشقّت مینداز.» (13)
امام علی بن ابی طالب (علیه السلام) نیز در طول زندگی خود اثبات کرد که جز به خدا و دین و خلق نمی‌اندیشد و زندگی و مرگ خود را در راه حق و برای حق قرار می‌دهد، تا آن جا که یک ضربت او در جنگ با خشن‌ترین چهره کفر ولجاج، برتر از عبادت همه جن و انس معرفی شد. خداوند که شایستگی و صلاحیت انبیا و امامان را از آغاز خلقت می‌داند، آنان را به عنوان معلمان و راهنمایان خلق برگزید و به ایشان کرامت خاص و توفیق ویژه بخشید و از آنان مسئولیت‌های بیشتری را طلب کرد.
امام رضا (علیه السلام) با استناد به دو آیه از قرآن کریم، تعیین امام را منحصراً کار خداوند متعال دانسته، می‌فرماید:
از گزینش خدا و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیتش (علیه السلام) به گزینش خود روی آوردند، در حالی که قرآن به آنها ندا می‌دهد که «پروردگار تو می‌آفریند آنچه را که می‌خواهد و بر می‌گزیند. آنها را حق گزینش نیست . پاک و منزه است خداوند تعالی از آنچه آنها شریک قرار می‌دهند.» (14)
هم چنین می‌فرماید:
هیچ مرد و زن مومنی حق ندارند وقتی خدا و رسولش به حکمی امر کردند، اختیاری درباره امرشان داشته باشند. (15)
ایشان در ادامه سخن، مقام امامت را بالاتر از آن می‌داند که مردم با خردهای‌شان بتوانند بدان دست یابند. ویژگی‌های امام معصوم، هم چون عصمت، معنویت، ارتباط با عالم غیب، دانش برتر و شایستگی‌های مدیریتی والا، برای مردم عادی، قابل شناخت و سنجش نیست. از این رو امام معصوم با انتخابات تعیین نمی گردد.
بنابراین می‌توان گفت امام، انسان کامل الهی و نایب و منصوب از سوی خداوند متعال است که به تمام احکام و دستورات لازم برای هدایت بشر آگاه است. او از گناهان و اشتباهات، معصوم و از همه امّت در خصوصیات و صفات، برتر و امین و مورد اعتماد بر احکام و اسرار الهی است. امام مرتبط با مبدأ اعلی و صراط مستقیم، حجتی بر بندگان، حافظ دین الهی، مرجع علمی برای حلّ معضلات و اختلافات و تفسیر مبهمات، زعیم سیاسی و اجتماعی، هدایت‌گر انسان‌ها برای رسیدن به کمالات معنوی و واسطه فیض الهی است و اطاعتش بر همه بندگان واجب است.

4. ویژگی‌های امام
آنچه در این قسمت بیان می‌شود، گوشه‌ای از ویژگی‌ها و فضایل امامان معصوم است که می‌توان آن را بدین‌گونه خلاصه کرد:

الف – اخلاق نیکو
امام، مسئولیت تربیت و هدایت مردم را به دوش دارد و به سان قافله سالاری هوشیار، دل سوزانه مردم را در حرکت به صراط مستقیم فرا می‌خواند. ناگفته پیداست که این همه، نیاز به معرفتی والا و آگاهی و دانشی بسیار دارد. از این رو حضرت حق، این گران‌مایه‌گان را گنجینه‌های علم خود قرار داده و آگاهی از حقایق و معارف بلند دین را در نهادشان به امانت سپرده است.
آنچه در زندگانی ائمه (علیه السلام) نمایان است و سبب تمایز آنان از دیگران شده، این حق تعلیم و تربیت آنان بر دیگران است. بدون تردید این از فضل پروردگار به آنهاست که ایشان را بر آفریدگار حجت قرار داده و حتی دشمنان‌شان به این فضیلت گواهی داده‌اند؛ به عنوان نمونه امام رضا (علیه السلام) چنان مزین به اخلاق اسلامی بود که دوست و دشمن در برابر خوی آسمانی و رفتار ملکوتی‌اش سرتعظیم فرود می‌آورند و موافق و مخالف، شیفته آن امام همام می‌شدند، به گونه‌ای که تمامی حالات آن حضرت به شیفتگان، درس کرامت و بزرگواری می‌آموخت.

ب- عدالت
در قرآن کریم به مسئله قضاوت و داوری بین مردم اشاره‌های فراوانی شده و خداوند، مقام داوری را از مقامات پیامبران و امامان برشمرده است. (16) امام، قضات جامعه‌ی اسلامی را نصب می‌کند و براساس عدالت، بین مردم، قضاوت و حکم می‌کند. از این رو لازم است که امام، عادل‌ترین مردم باشد.
امام رضا (علیه السلام) در این خصوص می‌فرماید:
همانا از امام و راهنمای جامعه، مساوات و عدالت خواسته شده است که در سخنان، صادق و در قضاوت‌ها، عادل و نسبت به وعده‌های‌شان وفادار باشد. (17)

ج – علم
امام رضا (علیه السلام) در بیان مقام علمی امامان می‌فرماید:
امام به دانش، مخصوص و به خویشتن‌داری، نشانه‌دار است. امام، یگانه زمان خود است. کسی به هم طرازی او نرسد و دانشمندی با او برابر نباشد. جایگزین، مانند و نظیر ندارد. به تمام فضایل، مخصوص است، بی‌آن که خود او در طلبش رفته و به دست آورده باشد، بلکه امتیازی است که خداوند به فضل و بخشش به او عنایت فرموده است. (18)
نیز از آن حضرت نقل شده است:
امام، دانشمندترین فرد زمان خویش است و از آن جا که علم او الهی است، با جهل آمیخته نمی‌شود. (19)
امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) طی دوران اقامت خود در مرو، برای ترقی اندیشه و اعتقادات مردم، بسیار تلاش نمود و با مناظره‌های علمی با اهل کتاب و نحله‌های فکری گوناگون، موجبات اعتلای معرفت و بینش دینی انسان‌ها را فراهم آورد. آن حضرت با تشکیل محافل علمی، کلامی و حدیثی، به دفاع از اصول اسلام و فرهنگ اهل بیت (علیه السلام)، پرداخت و به شبهات و ایرادات فِرَق مختلف پاسخ داد.
شمار مناظرات امام رضا (علیه السلام) با اهل کتاب و نمایندگان مسیحیان، یهودیان، مانویان، زرتشتیان، صابئین و فرق اسلامی، بسیار است. این مناظرات از یک سو موجب عیان شدن عظمت علمی امام رضا (علیه السلام) و حقانیت و شایستگی ایشان از سوی دیگر منجر، به پی بردن علمای ادیان، به جایگاه رفیع شریعت و احکام اسلام و کامل بودن آن را شد، چنان که امام رضا (علیه السلام) قبل از برگزاری مناظرات با علمای ادیان، به نوفلی فرمود: «ای نوفلی! می‌خواهی بدانی چه زمانی مأمون پشیمان می‌شود؟» نوفلی عرضه داشت: «بله». فرمود:
زمانی که ببیند با اهل تورات با تورات‌شان و با اهل انجیل با انجیل‌شان و با اهل زبور با زبورشان و با صابئین به عِبری و با زردشتیان به فارسی و با رومیان به رومی و با هر فرقه‌ای از علما به زبان خودشان بحث می‌کنم و آنگاه که همه را مجاب کردم و در بحث بر همگی پیروز شدم و همه آنان، سخنان مرا پذیرفتند، مأمون پشیمان خواهد شد. (20)

د- شکیبایی، تقوا، شجاعت و سخاوت
خود نگه‌داری و تقوای امام، در بالاترین مرتبه قرار دارد، به طوری که او هیچ گناهی را مرتکب نمی‌شود و به درجه عصمت رسیده است. پیشوای مسلمانان در مسیر هدایت جامعه، با مشکلات زیادی روبه رو می‌شود. از این رو لازم است شکیباترین مردمان نیز باشد.
او هم چنین برای مقابله با دشمنان و دفاع از کیان دین، باید در شجاعت و شهامت، سرآمد انسان‌ها باشد. رهبر جامعه اسلامی، صاحب اختیار خزانه دولت اسلامی است و مردم مسلمان، هم چون خانواده او هستند که باید به آنها رسیدگی کند. از این رو رهبری امت، باید از خصلت سخاوت و بخشندگی نیز برخوردار باشد.
سیره‌ی اهل بیت (علیه السلام) بیان‌گر اوج بخشش و گشاده‌دستی آنان است، چنان که امام رضا (علیه السلام) هرگاه از کارها فارغ می‌شد، تمام اطرافیان خویش را از کوچک و بزرگ پیرامون خود جمع می‌کرد، با آنان حرف می‌زد، با آنان انس می‌گرفت و آنان هم با وی مأنوس می‌شدند. هرگاه بر سفره می‌نشست، همه، حتی کارپرداز و حجامت کننده را صدا می‌کرد و بر سفره خویش می‌نشانید. (21)
در چشم امام رضا (علیه السلام) همه افراد از نظر انسانی، مقام و ارزشی یک‌سان داشتند. آن حضرت به همه احترام می‌گذاشت و از تحقیر انسان‌ها و پست شمردن و توهین و استهزای آنان، سخت جلوگیری می‌کرد. ایشان شکل و شمایل و رنگ و ثروت را ملاک برتری نمی‌دانست، بلکه انسان در نظر او محترم و عزیز بود، حتی غلامان و سیاهان هم مورد عنایت و توجه او بودند و با آنان هم با احترام رفتار می‌کرد.

هـ – عبودیت
رهبر جامعه اسلامی، نیازمند ارتباط با خالق هستی و امدادجویی و هدایت خواهی از اوست. از این رو رهبر جامعه باید بیشترین ارتباط را با خدا داشته باشد و عابدترین مردمان باشد.
از دیگر ویژگی‌های امام بر اساس روایت (22) امام رضا (علیه السلام) می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
– خلیفه وامین الهی در جامعه بشری؛
– حجت و دلیل خداوند بر مردم؛
– دعوت کننده مردم به سوی خدا؛
– پاسدار حریم ارزش‌های الهی؛
– پناهگاه مردم در مشکلات و دشواری‌ها؛
– مایه عزّت مسلمانان و باعث خشم منافقان و رسوایی کافران.

5. اوصاف امامان
عظمت مقام امامت به عنوان جایگاه هدایت و رهبری جامعه اسلامی ایجاب می نماید که امام از بالاترین صفات کمالی برخوردار باشد. لذا هر کس که در پی کسب شناخت امام باشد، ناگزیر بایداز این صفات آگاهی یابد. در این جا به برخی از این صفات اشاره می‌شود:

الف – نصب از جانب خداوند
همان‌طور که در قسمت قبل بیان شد، آیات و روایات فراوانی به انتخاب امامان از جانب خداوند اشاره می‌کند که از جمله آن می‌توان به آیات اولی الأمر (23) و ولایت (24) اشاره کرد. خداوند در این آیات، اطاعت و فرمان‌برداری از خلیفه خویش را واجب بر می‌شمرد؛ به عنوان نمونه خداوند در سوره قدر تصریح می‌کند که فرشتگان و روح در شب قدر به زمین فرود می‌آیند (25) و این فرود آمدن به جهت ابلاغ تقدیرات یک سال پیش رو به محضر امام است.
در روایات به این مطلب تصریح شده که شب قدر، اختصاص به زمان پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) ندارد و پیش از او و بعد از او نیز شب قدر بوده و خواهد بود. تناسب شب قدر با نزول فرشتگان و روح اقتضا می‌کند که نزول آنها به زمین با هدف ابلاغ امور تقدیر شده در این شب به زمینیان باشد. معلوم است در زمان پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرشتگان، تقدیرات را بر او نازل می کردند. بعد از او نیز کسی که تقدیرات بر او فرو می‌آید، خلیفه پیامبر و امام مسلمانان است.

ب – عصمت از گناه، خطا و نسیان
خداوند قوه و استعداد عصمت در انبیا و ائمه (علیه السلام) را به گونه‌ای قرار داده که هیچ گاه مغلوب قوای احساسی خود نمی‌شوند، بلکه تمام قوا و استعداد خود را در مسیر خداوند قرار می‌دهند. (26) امامان از گناهان، پاک و از عیب‌ها مبرا و منبع پاکی و طهارت هستند. خدای متعال این ویژگی را به ایشان بخشید تا حجت خدا بر بندگانش و گواه بر آفریدگانش باشند؛ چرا که امامان جانشینان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند و وظایف آن حضرت را در تبیین ابلاغ دین و اجرای آن به عهده دارند وحجت الهی بر مردم به شمار می‌آیند. زیرا در غیر این صورت، با ارتکاب خطا و گناه توسط امام، اعتماد مردم از او سلب می‌شود و نمی‌تواند وظایف فوق را انجام دهد. از این رو عقل حکم می‌کند که امام، معصوم باشد.

ج – داشتن خلافت الهیه
خلافت همه ائمه معصوم (علیه السلام) الهی است و آنان جانشینان به حق پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در موارد متعدد بر این مطلب تأکید کرده است.در حقیقت، امام با روح‌القدس تأیید می‌شود، چنان که از امام رضا (علیه السلام) نقل شده است:
خداوند (عجل الله) ما را با روح الهی تأیید کرده است؛ روح پاک و مطهری که فرشته نیست و با گذشتگان همراهی نکرده است، مگر با رسول خدا. این روح الهی با امامان از ما اهل بیت (علیه السلام) است و آنان را تأیید می‌کند و موفق می‌سازد و آن، ستونی از نور است که بین ما و خدای متعال قرار دارد. (27)
بنابراین روح، همان علم الهی است که به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان داده شده و از سنخ علوم معمولی نیست، بلکه بر اثر مجاهدت‌های نفسانی و استقامت در راه عبودیت اعطا شده است. این علم تمام صفات رذیله را محو و نابود کرد و از آن در روایات به روح‌القدس تعبیر شده است. با وجود این علم، روح امامان از غیر خدا منصرف شده، به خدا می‌پیوندد و ثمره آن، عصمت است. (28)

د – علم به احکام الهی
یکی از منابع علم امامان معصوم (علیه السلام)، اطلاعاتی است که از طریق پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) و فاطمه زهرا (علیه السلام) رسیده و سپس به فرزندان معصومش منتقل شده است. (29) به همین دلیل امامان معصوم از مسائل و حوادث و افعال و احوال شیعیان، آگاهی کامل دارند.
شخصی از امام رضا (علیه السلام) پرسید: «چگونه شما از دل‌های مردم خبر می‌دهید؟» حضرت در پاسخ فرمود: «آیا سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به تو نرسیده که فرمود: از زیرکی و فراست مؤمن بپرهیزید و خود را حفظ کنید که مؤمن با نور الهی به امور نظر می‌کند؟ پرسش کننده گفت: «آری». حضرت فرمود: «هیچ مؤمنی نیست، مگر آن که زیرکی و فراستی دارد و به اندازه ایمان و بینش و دانشی که دارد، با نور الهی به امور می‌نگرد. و خدا همه فراست‌هایی را که در مؤمنان پراکنده ساخته، در اهل بیت (علیه السلام) جمع کرده است.
در حقیقت خدا، پیامبران و امامان را از منبع علم و حکمتش سیراب می‌کند. بنابراین دانش آنان بالاتر از سایر دانش‌هاست و آنان عالم‌ترین افراد به مسائل مختلف هستند. از این رو کلام شان تا همیشه منبع استخراج معارف و علوم مختلف است.

هـ – زعامت امت در همه زمینه‌ها
یکی از نقش‌های مهم رهبری در جامعه اسلامی، نظام بخشیدن به امور دنیای مسلمانان است. رهبر، نظام سیاسی و اقتصادی و نظامی جامعه را سامان می‌دهد. این نظام بخشی به نهادهای جامعه، موجب قدرت‌مندی و عزت مؤمنان در درون جامعه و در سطح بین‌المللی می‌شود. سازمان دهی امور مدیریتی، زمینه‌ساز اجرای حدود و احکام الهی در سطح جامعه نیز می‌شود، چرا که رهبری با استفاده از بازوهای اجرایی و مدیریتی، با متجاوزان، برخورد و گناه کاران را تنبیه می‌کند و به این طریق، جامعه را به سوی صلاح و سعادت سوق می‌دهد.
بنابراین امام مسلمانان حق دارد در چارچوب قوانین کلی الهی که در قرآن بیان شده، برخی امور را حلال یا حرام اعلام نماید، چنان که می‌تواند از باب احکام حکومتی، قوانین خاصی وضع نماید تا احکام کلی الهی در جامعه اجرا شود.
یکی دیگر از نقش‌های اجتماعی رهبری، مبارزه با دشمنان داخلی و دشمنان خارجی است. جامعه اسلامی همواره از درون و بیرون تهدید می‌شود. دشمنان داخلی همان منافقانی هستند که به ظاهر مسلمان، ولی در باطن، هم دست کفارند و دشمنان خارجی، همان کافران هستند. رهبر اسلامی هم چون سدی در برابر هر دو گروه ایستادگی می‌کند.
همچنین از مهم‌ترین نقش‌های امامت در جامعه اسلامی، رهبری سیاسی است. امام، رهبر سیاسی و تعیین کننده سیاست‌های کلان نظام اسلامی است. البته این سیاست‌ها در چارچوب دستورات الهی و بر اساس خیرخواهی برای مردم تنظیم می‌شود. از آنجا که اطاعت از امام و رهبر جامعه اسلامی واجب است، این سیاست‌ها در ارکان جامعه جریان می‌یابد و اجرا می‌شود.

و- اگاهی از مصالح و مفاسد و هدایت انسان‌ها
امام رضا (علیه السلام) حدیث سلسله‌الذهب (30) را در سرزمینی بیان فرمود که مردم آن در تاریخی نه چندان دور، گرفتار شرک و آتش‌پرستی بودند. آنان یاد اهل بیت (علیه السلام) را دورادور شنیده بودند و چه بسا در لابه لای آن، رگه‌هایی از غلو و افراط یا کوتاهی و تفریط را در حق اهل بیت (علیه السلام) دریافت کرده بودند. به همین دلیل، امام رضا (علیه السلام) می‌بایست در کوتاه‌ترین زمان، بزرگ‌ترین رسالت را ایفا می‌فرمود و چهره مکتب اهل بیت (علیه السلام) را از هر گونه افراط و تفریط، پاک می‌نمود تا بدین وسیله، اندیشه ناب رهبری و ولایت ائمه اطهار (علیه السلام) را به تشنگان حقیقت، ارزانی دارد. این نیز یکی دیگر از هدایت‌گری‌های امام به سوی حق است.
از دیگر صفات امامان می‌توان به موارد زیر نیز اشاره نمود:
– برتری در صفات و خصوصیات؛
– عدالت در تمام شئون؛
– ریاست عامه در امور دینی و دنیوی؛
– اجرا کننده حدود، احکام و تعالیم الهی در جامعه.

6. ضرورت وجود امام
ضرورت وجود امام، همان ضرورت وجود و بعثت پیامبران است، زیرا انبیا آمده‌اند تا حقایق و اصول و فروع دین را به مردم شناسانده، آنان را به سوی خداوند، هدایت کنند. هم زمان با ایشان نیز مدعیان دروغینی بوده‌اند که خود را پیشوا و راهنما معرفی می‌کردند و با فراخواندن مردم به پیروی از خویش، مایه‌گم راهی آنان می‌شدند. به همین دلیل آیین انبیا ممکن است دست خوش انواع تحریفات گردد. برای جلوگیری از این تحریف، لازم است پاسدارانی معصوم و الهی باشند تا به وظیفه الهی خود، عمل کنند.
درست است که خداوند درباره قرآن مجید فرمود: (ما قرآن را فرستادیم و خود حافظ و نگهبان آن هستیم)»، (31) اما حفظ دین باید از طریق علل و اسباب آن باشد که این اسباب، همانا امامان معصوم (علیه السلام) هستند. امام رضا (علیه السلام) در تبیین ضرورت وجود امام می‌فرماید:
زمین بدون امام نبوده و نخواهد بود و در غیر این صورت، اهل خود را فرو می‌بلعد. بدون حجت الهی، ادامه حیات برای هستی مقدور نیست، چون خداوند، نظم هستی را چنین قرار داده است. (32)

7. راه‌های اثبات امامت
امامت در اسلام، از جایگاه والایی برخوردار است، به گونه‌ای که قرآن مجید آن را آخرین مرحله سیر تکامل انسان می‌داند که پیامبران اولوالعزم بدان رسیده‌اند. آنان به منظور اثبات نبوت خویش، به ارائه مطالب قانع کننده و هماهنگ با فطرت بشر و هم‌ساز با معارف انبیای پیشین می‌پرداختند و در مواقعی بنا به نیاز جامعه، معجزاتی را از خود نشان می‌دادند.
امامان هم به عنوان جانشینان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، از تمامی اختیارات و مسئولیت‌های رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، برخوردار و از علم لدنی بهره‌مند بودند. آنان نیز باید مانند انبیا، برای اثبات امامت خویش شواهدی داشته باشند تا مردم بتوانند به آنان اعتماد و از ایشان پیروی کنند. امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) در این باره فرمود:
چون امام کسی است که اطاعت کردن از او واجب است، ناگزیر باید بر امامت او دلیلی اقامه شود تا در پرتو آن دلیل، بتوان امام را از غیر امام تشخیص داد.
شاید یکی از مهم‌ترین دلایل مرتبط با بحث امامت، حدیث سلسله‌الذهب است. آن جا که امام رضا (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل فرمود:
لا إِلَهَ إِلاّ اللهُ حِصنِی، فَمَن دَخَلَ حِصِنی أَمِنَ عَذَابی… بِشُرُوطِها و أنَا مِن شُرُوطِهَا؛ (33)
لا اله الا الله حصار من است. هر کس داخل این حصار شود، از عذاب من در امان خواهد بود… با شرایطش که من یکی از شرایط آن هستم.
براساس این حدیث، اقرار به توحید در صورتی نجات‌آفرین است که بشر، ولایت و سرپرستی معصوم را بپذیرد. در حقیقت، امام رضا (علیه السلام)، ولایت معصوم را تکمیل کننده توحید می‌داند، زیرا در غیر این صورت، حکومت طاغوت‌ها موجب محو اندیشه توحید از جامعه می‌شود. (34)
هم چنین امام رضا (علیه السلام) در یکی از مناظرات خود می‌فرماید:
هم الذّین وَصَفَهم الله فی کتابِه، فقال: « إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً » (35) (36)
اهل بیت (علیه السلام) همان کسانی هستند که خداوند ایشان را در قرآن توصیف کرده و درباره آنان فرموده است: (همانا خداوند اراده کرده است تا هر گونه گناه و آلودگی از شما اهل بیت به دور باشد و شما را به گونه‌ای خاص، پاک و منزّه از گناه بدارد).
سپس آن حضرت در پاسخ به این سؤال که این آیه درباره چه کسانی نازل شده و منظور از اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چه کسانی هستند، فرمود:
هم الذّین قال رسول الله: «انّی مُخَلَّف فیکم الثَّقَلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی. لَن یَفتَرِقا حتّی یردا عَلَیَّ الحوض»؛
اهل بیت (علیه السلام) در این آیه همان کسانی هستند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره آنان فرمود: «من پس از خود دو یادگار گران‌بها میان شما می‌گذارم؛ کتاب الهی و عترتم که اهل بیت من هستند واین دو از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا در روز قیامت نزد حوض کوثر، بر من وارد شوند.» (37)
در آیه‌ای از قرآن کریم می‌خوانیم:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ؛ (38)
ای اهل ایمان! اطاعت کنید خدا و رسول خدا را و نیز آنان که صاحب فرمان هستند.
عدم بهره‌گیری از روایات اهل بیت (علیه السلام) در تفسیر این آیه، ممکن است ما را به بدفهمی دچار نماید، زیرا منظور از «أُولی الأَمرِ» – آن‌گونه که برخی تصور کرده اند – کسانی نیستند که تحت عنوان فرمان‌روا و سلطان و بر اساس هوای نفس و قدرت‌طلبی بر مردم حکومت می‌کنند، بلکه مقصود، کسانی هستند که امام رضا (علیه السلام) در توصیف آنان فرموده است:
الذّین اورَثَهم الکتاب و الحکمه و حُسِدُوا عَلَیهم بِقَولِهِ «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنَا آلَ إِبْرَاهِیمَ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ آتَیْنَاهُمْ مُلْکاً عَظِیماً » (39) (40)
«أُولی الأَمر» در این آیه کسانی هستند که وارث کتاب و حکمت‌اند و مورد حسادت قرار گرفته‌اند، چنان که خداوند در قرآن فرموده است: «آیا مردمان به سبب آنچه خداوند از فضل خود به ایشان عطا کرده است، به آنان حسد می‌ورزند! با این که به آل ابراهیم کتاب و حکمت را عطا کردیم و نیز ملکی عظیم بخشیدیم».
سپس امام توضیح می‌دهد که «ملک عظیم» در این آیه به معنای فرمان‌روایی بر سرزمین‌ها نیست، بلکه منظور فرمان‌روایی بر دل‌هاست که بر مردم واجب شده است از برگزیدگان الهی اطاعت کنند.
در آیه دیگری از قرآن کریم آمده است:
«قُل لا أسألکم علیکم أجراً الاّ المودّه فی القُربی؛ (41)
بگو من در برابر رسالتی که انجام داده‌ام، از شما مردم اجر و پاداشی نمی‌طلبم، مگر دوستی خویشاوندان و نزدیکانم را.»
امام رضا (علیه السلام) در توضیح این آیه و دلالت آن بر منزلت اهل بیت (علیه السلام) فرموده است:
نظیر این آیه در قرآن درباره برخی انبیای دیگر، مانند نوح، هود، صالح، لوط و شعیب نیز آمده است، با این تفاوت که فقط جمله «پاداش انبیا با خداست» آمده و مسئله «دوستی و نزدیکان» در مورد آنان مطرح نشده است.
خداوند، دوستی اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به این سبب واجب کرده که می‌دانست اهل بیت پیامبر اسلام، هرگز از دین الهی روی بر نمی‌تابند و هرگز به گم‌راهی و کج‌روی کشیده نمی‌شوند. پس از نزول این آیه و قبل از این که آیه برای مردم خوانده شود، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، در میان پیروان خود به حمد و ثنای الهی پرداخت و فرمود: «ای مردم! خداوند تکلیفی را بر شما واجب کرده است، آیا این وظیفه را انجام خواهید داد؟»
هیچ کس به این پرسش پیامبر پاسخی نداد، زیرا گمان می‌کردند که این تکلیف به پرداخت وجه مادّی مربوط است. روز دوم و سوم نیز همین مسئله تکرار شد و مخاطبان پیامبر سکوت کردند، تا این که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «این تکلیف مربوط به پرداخت طلا و نقره و خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها نیست.» مردم پرسیدند: «اگر درباره این امور نیست، پس درباره چیست؟» در این هنگام رسول خدا، آیه‌ای را که بر او نازل شده بود، برای مردم بازخواند و فرمود: «اجر رسالت من، دوستی اهل بیت من است».
مردم با شنیدن این آیه گفتند: «ما این فرمان الهی را می‌پذیریم و این واجب را به جای خواهیم آورد.» امّا بیشتر مردم به این تکلیف الهی عمل نکردند و به این پیمان وفا ننمودند.

نتیجه‌گیری
امامت که ادامه خط رسالت و نبوت است، لازمه هدایت و سعادت بشریت است.گر چه شناخت کامل امامت برای مردم ممکن نیست، لکن لازم است هر کس به اندازه ظرفیت و معرفت خود، در جهت شناسایی و شناساندن این عنصر هدایت‌بخش تلاش کند و با شناخت فضایل و ویژگی‌های ائمه معصوم (علیه السلام)، زمینه هدایت، سعادت و کمال خود و جامعه اسلامی و انسانی را فراهم کند.
در این راستا امام رضا (علیه السلام) با ویژگی‌های امام در جامعه اسلامی، تصریح می‌فرماید که امام، حجت خدا بر مردم و دعوت‌کننده آنان به سوی خدا، پاسدار حریم ارزش‌های الهی، برقرار کننده عدالت و مجری حدود الهی است که این همه در سایه اخلاق حسنه، طهارت، عصمت، علم، حکمت و سیاست ائمه (علیه السلام) در جامعه به منصه ظهور می‌رسد. لذا جامعه بشری در هر عصر و زمانی به وجود چنین انسانی کامل نیازمند است تا با اداره همه امور دنیوی و اخروی انسان‌ها، آنها را به سوی کمال و سعادت، هدایت نماید.

پی‌نوشت‌ها:

1. دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآن وحدیث، دانشکده‌ی اصول‌الدین قم.
2. مصطفوی، حسن، تفسیر روشن، ج2، ص 143.
3. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ج1، ص 78؛ طریحی، مجمع البحرین، ج6، ص 10؛ ابن منظور، لسان‌العرب، ج12، ص 24.
4. قرشی، قاموس قرآن، ج1، ص 121؛ مهیار، فرهنگ ابجدی عربی به فارسی، ص 127.
5. موسوی اصفهانی، امامت از دیدگاه شیعه، ب 3.
6. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ترجمه: مستفید و غفاری، ص 396.
7. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ترجمه: آقا نجفی اصفهانی، ص 193 و 195.
8. همان، ص 187.
9. حکیمی، الحیاه، تحقیق: احمد آرام، ص 307؛ صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، تحقیق: حسین الاعلمی، ص195.
10. بقره، آیه 24.
11. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ترجمه: آقا نجفی اصفهانی، ج1، ص 191.
12. انبیا، آیه 73.
13. طه،آیه 2.
14. قصص، آیه 68.
15. احزاب، آیه 36.
16. نساء، آیه 26، 58 و 105.
17. مجلسی، بحارالانوار، تحقیق محمد باقر بهبودی و عبدالرحیم ربانی شیرازی، ج10، ص 351.
18. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ترجمه: آقا نجفی اصفهانی، ج1، ص 197.
19. همان، ص 192.
20. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، تحقیق: حسین الاعلمی، ج1، ص 140.
21. همان، ج2، ص 399.
22. کلینی رازی، الکافی، ترجمه: جواد مصطفوی، ج1، ص 287.
23. نساء، آیه 59.
24. مائده، آیه 3.
25. قدر، آیه 4.
26. حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ص 38.
27. مجلسی، بحارالانوار، تحقیق محمدباقر بهبودی و عبدالرحیم ربانی شیرازی، ج25، ص 134.
28. حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ص 39.
29. ابن المغازی، مناقب علی بن ابیطالب (ع)، ص 61؛ شوکانی، نیل الاوطار، ج6، ص 139؛ مجلسی، بحارالانوار، تحقیق: محمد باقر بهبودیت و عبدالرحیم ربانی شیرازی، ج38، ص 307.
30. ری شهری، میزان الحکمه، ج1، ص 425.
31. حجر، آیه 9.
32. مجلسی، مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج2، ص 293؛ کلینی رازی، الکافی، ج1، ص 250.
33. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، تحقیق: حسین الاعلمی، ج2، ص 144.
34. شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، یاد ایام، ص 89.
35. احزاب، آیه 33.
36. حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص 426.
37. مجلسی، بحارالانوار، تحقیق: محمد باقر بهبودی و عبدالرحیم ربانی شیرازی، ج5، ص 68.
38. نساء، 59.
39. نساء، 54.
40. حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص 437.
41. شورا، آیه 32.
منابع تحقیق :
1. ابن مغازی، مناقب علی بن ابی طالب (علیه السلام)، سبط النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)، 1384 ش.
2. ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، دارالصادر، بیروت 1414 ق، چاپ سوم.
3. بیابانی اسکویی، محمد، امامت، انتشارات نبأ، 1390 ش، چاپ اول.
4. حرانی، ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، ترجمه: بهزاد جعفری، دارالکتب الاسلامیه، 1380 ش، چاپ اول.
5. ــــــــ ، ترجمه: علی‌اکبر غفاری، نشر اسلامی، 1363ش، چاپ دوم.
6. حسینی تهرانی، محمدحسین، امام‌شناسی، انتشارات سوره مهر، تهران 1386 ش، چاپ دوم.
7. حکیمی، محمّدرضا، الحیاه، ترجمه: احمد آرام، انتشارات فرهنگ اسلامی، 1373 ش.
8. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات فی غریب القرآن، تحقیق: صفوان عدنان، دارالعلم و الدار الشامیه، بیروت و دمشق، 1412 ق، چاپ اول.
9. ری شهری، محمّد، میزان الحکمه، انتشارات دارالحدیث، قم 1416 ق، چاپ اول.
10. شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، یاد ایام، انتشارات صادق، 1375 ش، چاپ اول.
11. شوکانی، نیل الأوطار، دارالجیل، بیروت 1973 م.
12. صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، تحقیق: حسین اعلمی، مؤسسه الأعلمی، بیروت 1404 ق.
13. ــــــــ ، ترجمه: آقانجفی اصفهانی، پیام علمدار، 1388 ش، چاپ دوم.
14. ــــــــ ، ترجمه: حمیدرضا مستفید و علی‌اکبر غفاری، صدوق، 1372 ش، چاپ اول.
15. طباطبایی، علی، انسان کامل، انتشارات مطبوعات دینی، 1382ش، چاپ اول.
16. طریحی، فخر‌الدین، مجمع‌البحرین، تحقیق: احمد حسینی، مرتضوی، 1375 ش، چاپ سوم.
17. عبدوس، محمدتقی و محمّدی اشتهاردی، محمّد، آموزه‌های اخلاقی و رفتاری امامان شیعه، انتشارات بوستان کتاب، قم 1384ش، چاپ دوم.
18. عطاردی، عزیزالله، مسند الامام الرضا (علیه السلام)، کنگره جهانی امام رضا (علیه السلام)، 1406 ق.
19. قرشی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، دارالکتاب الاسلامیه، 1371 ش، چاپ ششم.
20. کلینی رازی، ابی جعفر محمدبن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ترجمه: جواد مصطفوی، انتشارات علمیه اسلامیه، بی‌تا، چاپ اول.
21. مجلسی، محمّدباقر، بحارالأنوار، تحقیق: محمّدباقر بهبودی، انتشارات داراحیاء التراث العربی، 1403 ق، چاپ سوم.
22. ــــــــ ، تحقیق: یحیی عابدی و عبدالرحیم ربانی شیرازی، شیرازی، انتشارات الوفاء، 1403 ق، چاپ دوم.
23. ـــــــ ، مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، 1404 م، چاپ دوم.
24. مصطفوی، حسن، تفسیر روشن، انتشارات نشر کتاب، 1380 ش، چاپ اول.
25. موسوی اصفهانی، حسن، امامت از دیدگاه شیعه، انتشارات دارالعلم، قم 1382 ش، چاپ اول.
26. مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی به فارسی، بی جا، بی‌تا.
منبع مقاله :
جمعی از پژوهشگران؛ (1394)، مجموعه مقالات همایش ملّی «حدیث رضوی» (جلد دوم)، مشهد: انتشارات بنیاد بین‌المللی فرهنگی هنری امام رضا (ع)، چاپ اول.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید