مشکلات و موانع ازدواج (قسمت دوم: تحصیل و ازدواج)
تحصیل و ازدواج
جای خوشبختی و سعادت است که جوانان امروز –اکثرا- خواهان ادامه ی تحصیلات علمی اند و به تحصیلات پایین، اکتفاء نمی کنند. اما باید توجه داشت که این عمل مثبت و پسندیده، نقاط منفی و ناپسندی را به دنبال نیاورد.
متأسفانه در جامعه ی ما، این عمل خوب و پسندیده، مسائل ناپسند و زیانبار و گاهی فاجعه آمیزی را به دنبال خود آورده است و این بخاطر اصل موضوع یعنی ادامه ی تحصیلات نیست؛ بلکه ناشی از اشتباهات و کج سلیقگی های خود ماست. این خود ما هستیم که امر مفید و کمال آفرین تحصیلات و علم را به انحراف کشانده ایم.
اصل مشکل
برای رسیدن به درجات عالی تحصیل، لازم است پسر و دختر تا حدود 25 سالگی و حتی بالاتر، تحصیل کنند و تحصیل کردن را با ازدواج و پذیرفتن مسؤولیت زندگی مشترک، مغایر در غیر عملی می دانند.
بررسی این مشکل
این مشکل و مانع، مانند بسیاری از موانع دیگر بر سر راه ازدواج، حقیقی و واقعی نبوده بلکه مصنوعی و ساختگی است و با «برنامه ریزی» و «حساب شده عمل کردن» می توان بخوبی آن را بر طرف کرد؛ بلکه می توان از «ازدواج»، «نردبانی» برای بالا رفتن و پیشرفت در تحصیلات و مدارج علمی ساخت!
اینک در مقدمه ی بحثها بیان شد که: «مرد و زن، مکمل همدیگرند و در کنار هر مرد موفقی، زنی شایسته بوده و در کنار هر زن سعادتمند، مردی لایق وجود داشته است»، شامل تحصیلات علمی هم می شود و بسیاری از دانشمندان، به خاطر همراهی و فداکاری و همکاری همسرشان، موفق به رسیدن به مدارج عالی عملی شده اند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بعد ازازدواج حضرت علی و فاطمه زهراء، به دیدنشان رفتند و به عروس و داماد تبریک گفتند. آنگاه رو به حضرت علی کرده و فرمودند: «همسرت را چگونه یافتی»؟ داماد، سر به زیر انداخت و با حیای معصومانه اش گفت: «نعم العون علی طاعه الله»: همسرم، یاور و همراه خوبی است در راه اطاعت خدا. سپس همان سؤال را از حضرت فاطمه کردند و او نیز جوابی همانند جواب همسرش داد. (درود خداوند بر این خاندان شریف)
تحصیلات علمی، از شریفترین اطاعتها و عبادتهای خداوند است که همسران می توانند یکدیگر را در این راه یاری کنند و به هم دلگرمی و امید دهند و همدیگر را تشویق به ادامه ی راه کنند و حتی می توانند –به قول طلاب علوم اسلامی- با هم «هم مباحثه» باشند!
در پرتو ازدواج، آرامش و تعادل روحی و فکری برای هر دو به وجود می آید که در موفقیتشان در تحصیلات علمی، بسیار مؤثر است.
دانشجویانی که می گویند: «باید صبر کنیم تا تحصیلاتمان را به جایی برسانیم و مدرک تحصیلی مان را بگیریم و آنگاه کار کنیم تا پولدار شویم و زندگی شخصی مان را روبراه کنیم و سپس ازدواج کنیم.» باید به این نکته ی مهم توجه داشته باشند که با عقب انداختن ازدواج، ممکن است دچار ناراحتیهای روحی و جسمی شوند و پس از گذراندن آن مراحل، دیگر سلامتی و شادابی و حوصله ای نداشته باشند که زندگی سعادتمندانه ای تشکیل دهند و از آن لذت و بهره ببرند!
این مشکل در بین طلاب علوم اسلامی، کمتر مطرح است. بسیاری از طلاب با اینکه – معمولا- وضع مالی شان پایینتر از دانشجویان دیگر است،- تقریبا- به موقع ازدواج می کنند و تحصیلاتشان را هم ادامه می دهند.
راه حلهای این مشکل نیز –همانند مشکلات مالی و اقتصادی – دو نوع است: دراز مدت و کوتاه مدت. درباره ی دراز مدت ها، که مربوط به دولت و دانشگاهها و بزرگان قوم و… می شود، فعلا صحبتی نمی کنیم، بلکه می پردازیم به کوتاه مدتها، که بیشتر به خود دانشجویان و پدران و مادران و خودمان مربوط می شود.
اینک راه حلها:
1- بیرون کردن این فکر: «تحصیلات، با ازدواج سازگار نیست» از ذهن خود
«فکر»، «عمل» را به دنبال می آورد. اینکه فکر کنیم: «با ادامه ی تحصیلات نمی شود ازدواج کرد»، مشکل اساسی ماست در این موضوع. باید ابتداء و قبل از هر کار دیگر، این فکر غلط را از ذهنمان بیرون کنیم. اگر چنین کردیم، آنگاه راه حل مناسبی به ذهنمان خواهد آمد و زمینه برای رفع این مشکل، فراهم خواهد شد.
هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که تحصیلات با ازدواج سازگار نیست؛ بلکه بر عکس، اگر ازدواج، صحیح انجام گیرد و همسر کفؤ و متناسب و شایسته ای انتخاب شود، پشتوانه ی خوبی برای ادامه ی تحصیلات خواهد بود و می تواند انسان را در رسیدن به اهداف علمی و تحصیلی، یاری کند. ما این را در زندگی بسیاری از طلاب علوم دینی و بعضی از دانشجویان علوم دیگر، مشاهده و تجربه کرده ایم.
بله، اگر همسر دانشجو و دانش آموز(چه پسر و چه دختر و در تمام رشته های علوم) متناسب با او نباشد و بین دو همسر، هماهنگی فکری و عقیدتی و… وجود نداشته باشد و به اصطلاح «باهم جور در نیایند»، مشکلاتی به وجود خواهد آمد که قابل انکار نیست. این را هم می شود با دقت در انتخاب همسر و رعایت معیارها و شروط انتخاب همسر –که در آینده بیان خواهد شد- حل کرد.
2- نامزدی شرعی و قانونی
دختر و پسر دانشجو و دانش آموز، می توانند با مقدمات ساده و کم خرج و بدون تشریفات، نامزد شوند و عقد شرعی و قانونی کنند و رسما همسر همدیگر شوند؛ اما «عروسی» عرفی را به تأخیر بیندازند. رفت و آمد و معاشرت، داشته باشند و به تحصیلات هم ادامه دهند تا در فرصتی مناسب، عروسی کنند و زندگی شان را مشترک نمایند. در این صورت، از انحرافات و زیانهای مجرد بودن در امان خواهند ماند و از آرامش و فائده های همسرداری بهره مند خواهند شد.
اینکه بعضیها می گویند: «اگر دختر و پسر نامزد شوند، حواسشان از درس پرت خواهد شد و دیگر به درسشان نمی رسند»، اشتباه محض است؛ بلکه بر عکس، وقتی نامزد شدند، خیلی بهتر حواسشان جمع درس می شود؛ زیرا: افکار پریشان و آلوده، از سرشان بیرون می رود و دل و فکر و چشمشان از جاهای دیگر جدا و منصرف می شود و متوجه همدیگر می گردند. از طرف دیگر: احساس مسؤولیت بیشتری نسبت به زندگی آینده شان می کنند. در نتیجه، بهتر درس می خوانند تا زودتر زندگی شان را سروسامان بدهند و زندگی مستقلی ایجاد کنند.
البته این را تأکید می کنیم که: مقدمات اولیه ی نامزدی و عقد، نباید خرج زیاد و دردسر برای پسر و دختر به وجود آورد. اگر هم مراسم جشن عقد می خواهند بگیرند، ساده و بدون مخارج کلان باشد.
پدر و مادران و بزرگترها نیز باید یاور نوجوانان باشند و سعی درراه انداختن زندگی عزیزانشان داشته باشند و بکوشند هزینه و باری بر دوش آنان تحمیل نکنند و به بهانه و عنوان «آداب و رسوم»، سدی بر سر راه آنان ایجاد نکنند.
3- کمک والدین به دختر و پسر
پدر و مادرها می توانند در ازدواج دانشجویان و دانش آموزان، نقش فراوانی داشته باشند و دختر و پسرشان را یاری کنند تا هم تحصیلاتشان را انجام دهند و هم ازدواج کنند و از نعمت همسر بهره مند شوند و هم از زیانها و مفاسد و خطرات مجرد بودن محفوظ بمانند. به این صورت که: والدین دختر و پسر، عاقلانه بیندیشند و حساب کنند که: «ما که فعلا مخارج زندگی این دختر و پسر را داریم می دهیم، چه اشکال دارد همسرشان دهیم و چند سال دیگر هم مخارجشان را تأمین کنیم تا تحصیلاتشان تمام شود و سر و سامان بگیرند و از ما جدا و مستقل و بی نیاز شوند؟ چه فرقی می کند؟ اگر چند سال دیگر هم مجرد بمانند باید که خرجشان را بدهیم، پس بهتر است ازدواج کنند و ما باز همین خرج را چند سال دیگر ادامه دهیم. اینطور بهتر است از آنکه فرزندان دلبندمان بدون همسر و تنها بمانند و از این دوران بهار نوجوانی، که فصل ازدواج است، بی بهره شوند و یا –خدای ناخواسته- دچار انحرافات و مفاسد و بیماریهای روحی و جسمی گردند.»
اگر پدر و مادر اینگونه فکر کنند، حتما به نتیجه ی مطلوب خواهند رسید.
هر لطمه ای به پسر و دختر بخورد، زیانش مستقیما متوجه پدران و مادران می شود و مسؤولند. و هر سعادتی هم نصیب آنان شود، بهره و خوشبختی اش نصیب پدر و مادرها نیز خواهد شد. پس چه بهتر که به خاطر خشنودی خدا و برای سعادت فرزندانشان-که سعادت خودشان هم هست- آنان را در این امر مهم یاری کنند.
پدر و مادر و بزرگترهای دختر و پسر، بازهم بنشیند و صحبت کنند و با توافق و تفاهم به یک تصمیم مشترک برسند و دست به دست همدیگر داده، یک زندگی ساده و آبرومندی برای فرزندانشان فراهم کنند و آنان را یاری نمایند تا بتوانند در کنار یکدیگر با خوشبختی زندگی کنند و به تحصیلاتشان هم ادامه دهند.
اجر اخروی و پاداش الهی این کار، آنقدر زیاد و عظیم است که به قلم و بیان نمی آید.
4- جلوگیری از بچه دار شدن
یکی از مشکلاتی که برای «ازدواج در دوران تحصیلات علمی» بیان می شود، «بچه دار شدن» و حفظ و نگهداری آن است.
حل این مشکل، بسیار آسان است. می توان تا پایان دوران تحصیل، با توافق همدیگر، از بچه دار شدن جلوگیری کرد. راههای جلوگیری مشروع وسالم و آسان هم فراوان است.
پس، این هم مشکلی نیست که مانع ازدواج در دوران تحصیلات باشد.
5- قناعت
«قناعت» گنجی است بی پایان (1) و پشتوانه ی محکمی است برای همه، مخصوصا دانشجویان و دانش آموزان متأهل.
دانشجویان و دانش آموزانو تحصیل کرده ها-که برای رهایی خود و دیگران از قید و بندهای جهل و خرافات، مبارزه و تحصیل می کنند –نباید خودشان گرفتار خرافات و تشریفات و آداب و رسوم جاهلی و خلاف عقل و شرع شوند.
برادر و خواهر نوجوان! در زندگی دانشمندان و افراد مؤفق، مطالعه کن و بنگر که اکثر آنان، زندگی ساده و قانعانه و بی تشریفاتی داشته اند. اصلا ممکن نیست که انسان دچار اسراف و ولخرجی و تشریفاتی باشد و بتواند در مسائل علمی و پژوهشی و صنعتی، پیشرفت کند؛ زیرا –همانگونه که قبلا بیان شد- تشریفات، همانند تارهای عنکبوت است که انسان را گرفتار می¬کند و از موفقیت و ترقی، باز می¬دارد. به خود سخت نگیرید. زندگی را بر خود دشوار نکنید.
6- انجام کارها و امور زندگی بطور مشترک
وقتی زن و شوهر، هر دو «محصل» باشند، باید کارهای منزل را مشترکا انجام دهند و نگذارند بر دوش یک نفر سنگینی کند.
خداوند برای زن و شوهری که در امور زندگی، یاور همدیگر باشند، اجر و پاداش فراوانی قرار داده است. انجام مشترک امور زندگی، محبت نسبت به یکدیگر را افزایش می دهد و برای هر دو، دلگرمی بیشتری به وجود می آورد.
البته زن و شوهری که هر دو مشغول علم و دانش هستند، در امور علمی و درسی هم به خوبی می توانند همدیگر را یاری کنند. چه شیرین و لذتبخش و رشد دهنده است زندگی مشترکی که هر دو رکن آن، هم¬هدف، هم¬جهت، همکار، یاور و هم مباحثه باشند!
سخنی با پدران و مادران در این باره
این روزها مد شده که هرگاه صحبت از خواستگاری و ازدواج پیش می آید، پدر و مادران (مخصوصا والدین دختر) می گویند: «فرزندمان می خواهد درس بخواند؛ هنوز وقت ازدواجش نرسیده»!
پدر و مادر عزیز! این حرف شما خلاف اسلام و عقل است و حتی خلاف میل و خواسته ی درونی فرزندانتان می باشد. مگر شما دوران نوجوانی خودتان را فراموش کرده ایند؟! شما که اندازه و همسن اینان بودید، همسر نمی خواستید؟! قاعدتا نباید فراموش کرده باشید. پس چرا اکنون با ازدواج این جوانان مخالفت می کنید؟ می دانید که هر لطمه ای به اینان بخورد، دودش مستقیما به چشم خودتان می رود؟ متوجه باشید که معمولا فرزندانتان، مخصوصا دختران، خجالت می کشند که صریحا بگویند: «همسر می خواهیم»؛ حتی ممکن است -به ظاهر- جواب منفی و رد هم بدهند (مخصوصا دختران)، اما در درونشان غوغایی برپاست.
پی نوشت
1- «القناعه مال لا ینفد» نهج البلاغه صبحی صالح، حکمت 57.