نویسندگان: علی احمد پناهی
احمد حسین شریفی
2. معاشرت پسندیده و نیکو
معاشرت نیکو با همسر مراتب مختلفی دارد که برخی از آنها واجب شرعی بوده، همسران موظف هستند آن را رعایت کنند. اما مراد از معاشرت نیکو در این بحث، برخوردی نیکوتر و مناسب تر از مقدار واجب است. به عبارت دیگر، مقداری که شرعاً و قانوناً واجب نیست، ولی لزوم اخلاقی دارد و در تکمیل ایمان و همچنین بهبود روابط همسری بسیار مؤثر است.
نمودهای معاشرت پسندیده
الف)خوش خلقی
خوش خلقی و مهربانی با همسر یکی از نمودهای برجسته ی معاشرت پسندیده است. این ویژگی اخلاقی دو جانبه است و هر یک از همسران باید به آن آراسته باشند. کسی که در برخورد با همسر با چهره ای بشّاش، ادای کلمات زیبا، بدون داد و فریاد، منطقی، متواضعانه و دلسوزانه ظاهر می شود، شخصی خوش اخلاق تلقی می گردد. این شخص با حضور خود در جمع خانواده، افزون بر ایجاد صفا و آرامش درخانواده، از اجر معنوی نیز برخوردار می شود و همچنین مورد لطف اعضای خانواده قرار می گیرد. فضای به وجود آمده با حضور پدر و یا مادر خوش اخلاق، در آرامش روانی، اعتماد به نفس، شکوفایی و پیشرفت همه ی اعضای خانواده به ویژه فرزندان تأثیر زیادی دارد. پیامبر گرامی اسلام درباره ی ارزش و جایگاه خوش اخلاقی می فرماید: «شایسته ترین مردم از نظر ایمانی، خوش اخلاق ترین آنها و مهربان ترین آنها با خانواده اش است و من مهربان ترین شما نسبت به خانواده ام هستم».(20)
ترش رویی، اخم، داد و فریاد، غُر زدن و بی حوصلگی با همسر، نه تنها زندگی را به جهنمی سوزان تبدیل می کند، بلکه هیچ منفعتی ندارد و فقط کارهای خوب انسان را نابود می سازد و انسان را از معنویت دور می کند و از چشم اعضای خانواده می اندازد. امام رضا علیه السلام می فرماید: «از بدخلقی بپرهیزید؛ زیرا بدخلقی شما را جهنمی می کند».(21) و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
«بد اخلاقی اعمال و حسنات انسان را نابود می کند، همان طوری که سرکه عسل را نابود می نماید».(22)
ب)مهربانی و محبت
محبت و مهربانی به همسر یکی از راه کارهای اساسی در شیرینی و شادکامی زندگی زناشویی و یکی از آموزه های اخلاقی اسلام است. این شاه کلید خوشبختی دو جانبه بوده و هم زن و هم مرد موظفند به آن ملتزم باشند. ولی باید گفت زن عاطفی تر، احساسی تر و لطیف تر از مرد است. از این رو، نیاز زن به محبت و مهربانی، بیش از مرد می باشد. ترحم و مهربانی به همسر، اکسیری کم نظیر است و تأثیری که در نزدیکی دل ها و در ایجاد صمیمیت دارد، کم بدیل است. این تأثیرشگرف به این دلیل است که انسان ذاتاً تشنه ی دوستی و محبت است و یکی از نیازهای روانی انسان تعلق و دوستی می باشد. محبت، انگیزه بسیاری از تلاش ها و زحمت های طاقت فرسای زندگی است. انسان همان طور که از محبت خویش به دیگران لذت می برد، پیوسته در تلاش است تا محبت دیگران را به خود جلب کند. انسان می خواهد او را دوست داشته باشند و اگر احساس کند هیچ کس به او علاقه ندارد، جهان با همه ی وسعتش برای او تنگ و تاریک خواهد بود.
برخی از روان شناسان مانند آبراهام مزلو و کوینیگ، نیاز به محبت و تعلق پذیری را از نیازهای اساسی و از نیازهای روان شناختی تلقی کرده اند و اعتقاد دارند که ارضای این نیازها در آرامش روانی و سلامت روانی افراد تأثیر اساسی دارد.(23)
از منظر اسلام، اساس و شالوده ی زندگی خانوادگی بر محبت استوار است. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «از نشانه های قدرت خداوند این است که از جنس خودتان همسرانی برایتان آفرید تا در کنار آنها آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد. در این امر نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند».(24) بر همین اساس، می توان ادعا کرد که نیرومندترین عامل دوام و رشد خانواده، عاطفه و محبت است و بهترین عامل برای استحکام و بقای آن، برانگیختن عواطف متقابل افراد خانواده، به ویژه همسران به یکدیگر است. از این رو، در آموزه های دینی فراوان توصیه شده است تا همسران ــ به ویژه مردان ــ نسبت به همدیگر اظهار محبت و مهربانی کنند و این محبت خود را آشکار سازند.
پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله می فرماید: «با زنان مهربانی کنید و دل هایشان را به دست آورید تا با شما همراهی کنند و هرگز آنان را مجبور و خشمگین نکنید».(25) ایشان در روایت دیگری فرمودند: «اگر مردی به همسرش بگوید دوستت دارم، هرگز از قلب او خارج نمی شود».(26)
لازمه ی شادابی و نشاط روانی زن و مرد، به ویژه زن، این است که خود را محبوب همسر خویش ببیند و از عشق و علاقه ی او به خود مطمئن باشد. همین اعتماد واطمینان، امنیت خاطر زن را تأمین می کند و به آرامش روانی او می افزاید. اگر زن در مورد محبت و علاقه ی همسرش نسبت به خود تردید کند یا به علاقه ی او به افراد دیگر پی ببرد، احساس درماندگی و ناتوانی عاطفی به او دست می دهد و از اینکه نتوانسته عواطف شوهر را تصرف کند، احساس خسران می کند. در نتیجه ی این احساس، ممکن است رو به پژمردگی نهاده و از نشاط روحی اش کاسته شود. این مسئله چنان بر روان زن تأثیر می گذارد که علاقه ی او نسبت به فرزندانش نیز کمتر می شود؛ یعنی حتی عاطفه ی مادری نیز به شدت از عواطف شوهر نسبت به زن تأثیر می پذیرد. حمایت و مهربانی قلبی مرد، آن قدر برای زن ارزش دارد که زندگی زناشویی بدون آن برای زن قابل تحمل نبوده، هرگز احساس خوشبختی نمی کند.(27)
زن به دلیل ویژگی های خاصی که دارد، اغلب نمی تواند به طور مستقیم از بی مهری یا کم توجهی شوهرش نسبت به خود گلایه کند. گویی این کار را یا در شأن خود نمی داند و یا آن را مایه تحقیر خود و چه بسا مایه تحقیر شوهر بداند. حال اگر از چنین وضعی پیوسته رنج ببرد، آثار نامطلوب این احساس درونی به مرور زمان در رفتارهای او با اعضای خانواده، به ویژه همسر پدیدار می شود. زن اگر از عواطف همسری ارضا شود، عالی ترین احساسات خود را نثار شوهر می کند و بیش ترین فداکاری را نثار زندگی و شوهر خواهد کرد. بنابراین، مهم ترین وظیفه ی اخلاقی و انسانی مرد این است که همسر خود را از همان آغاز زندگی، از محبتی که به او دارد آگاه سازد و پیوسته با نثار محبت و انجام کارهایی که نشان از علاقه و عشق او به همسر است، نهال نورسیده ی زندگی زناشویی را سیراب و سرسبز سازد. زن نیاز دارد حرف های پر مهر و محبت را به طور مداوم بشنود؛ با شوهرش بیرون برود؛ در تحسین و تمجید از هر چیزی، با شور و شوق شوهرش شریک شود و نیز یکی شدن واقعی با همسرش را در سکوتی لذت بخش تجربه کند. برای زن، عشق به معنای علاقه ی دائمی و در سطح عالی است. به همین دلیل، می خواهد همیشه در کنار شوهرش باشد. زن برای ساعت هایی که شوهرش با اوست، ارزش قائل است؛ جمعه هایی که او در خانه است و غروب هایی که شوهر او را به مهمانی یا تفریح می برد، اگر شوهر به کار و تفریحی بپردازد که مورد رضایت زن نیست، زن احساس می کند دیگر مورد علاقه نیست و از این کار مرد عصبانی می شود.(28)
زن نیز باید به شوهر خود عشق بورزد و از اظهار محبت به او دریغ نکند و علاقه ی خود را به گونه های مختلف بیان، و از خدمات مرد و تلاش او قدردانی کند و با برجسته کردن فداکاری های مرد، به او توجه کند. ابراز علاقه ی زن به شوهر، افزون بر جلب رضایت و عواطف شوهر، موجب افزایش انگیزه مرد برای تلاش و تأمین آسایش خانواده می گردد. همچنین موجب رضایت خاطر مرد از زندگی و احساس ارزشمندی در خانواده می گردد. امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید: «زن باید با اظهار علاقه و با دلربایی و آرایش در برابر شوهر، به گونه ای عمل کند که رضایت و خوشنودی شوهر جلب شود».(29)
3. پرهیز از آزار همسر
رعایت حدود و حقوق همسر و آزار نرساندن به او (اعم از آزار جسمی و یا زبانی)، از وظایف اخلاقی دو طرفه است و همسران باید آن را رعایت کرده، بدان ملتزم باشند. زن باید از هر گونه عملی که موجب رنجش خاطر شوهر می شود، بپرهیزد و دقت کند که شوهر از چه کاری، حرفی و حرکتی ناراحت می شود و او سعی کند آنها را انجام ندهد. زن باید زبان خود را کنترل کرده و از زخم زبان، طعنه، متلک، کنایه زدن و هر عملی که به نوعی تخریب کننده ی عواطف و شخصیت شوهر است، اجتناب ورزد. امام باقر علیه السلام می فرماید: «بدا به حال زنی که شوهرش را عصبانی کند و خوشا به حال زنی که شوهرش از او راضی باشد».(30) رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله نیز فرمودند: «بهترین زنان شما، آن زنی است که اگر شوهرش خشمگین شود به او (شوهر) بگوید: دستم در دست توست و اختیار من به دست توست، خواب نخواهم رفت تا از من راضی شوی».(31) همچنین امام صادق علیه السلام درباره ی عواقب بدزبانی همسر فرمودند: «سه چیز زندگی را تیره و تار می گرداند: حاکم ستمگر، همسایه بد و زن بددهن و فحاش».(32)
از سوی دیگر، مرد نیز وظیفه دارد از ناسزا گویی، نیش زدن و هر کاری که آزار و اذیت به شمار می آید، بپرهیزد. همچنین حق ندارد همسر خود را تنبیه بدنی کند و او را بزند. تنبیه بدنی همسر، عواطف موجود در میان همسران را از بین می برد، و نفرت و بدبینی ایجاد می کند، همچنین دلبستگی زن به زندگی را کم رنگ کرده و برایش عقده روانی می شود و به مرور زمان از چنین مردی نفرت عاطفی پیدا می کند. پیامبر گرامی اسلام(ص) درباره ی آثار تنبیه زن می فرماید: «هر کس به صورت زنش سیلی بزند، خداوند به مالک جهنم دستور می دهد تا هفتاد سیلی به صورت او بزنند».(33) همچنین در جای دیگر فرمودند: «کسی که همسر خود را بدون دلیل بزند، در روز قیامت، من دشمن او خواهم بود. زنانتان را نزنید؛ کسی که زنش را بدون دلیل بزند، خدا و رسولش را عصیان کرده است».(34)
4. مدارا
مدارا به معنای مهربانی و نرمی کردن، شفقت و ملایمت نشان دادن، درایت و فهم، مماشات و سلوک، از آموزه های اخلاقی دین اسلام و حتی از دستورهای اخلاقی سایر ادیان است. این دستور اخلاقی در زندگی اجتماعی به طور عام، و در نهاد خانواده به طور خاص، جایگاه و اهمیت ویژه ای دارد. این ویژگی اخلاقی در تعاملات عمومی و تعامل با خانواده و فرزندان نقش تعیین کننده ای دارد؛ به طوری که بدون رعایت آن، خیلی از امور جامعه و خانواده به سامان نمی یابد. اگر شخصی در مسائل اجتماعی، خانوادگی و همسرداری نتواند با ملاطفت، نرمی و مماشات رفتار کند، با شکست مواجه خواهد شد و در ادامه ی زندگی ناتوان می گردد. پیامبر گرامی اسلام درباره ی ارزش مدارا در برخورد با مردم می فرمایند: «مدارا با مردم نیمی از ایمان و نرم خویی با آنان نیمی از زندگی است».(35)
مدارا در زندگی خانوادگی و زناشویی موجب همدلی، همکاری،(36) خوش بختی،(37) امنیت روانی و جانی،(38) برکت،(39) محبت و صمیمیت،(40) همراهی و همدلی،(41) نیل به اهداف،(42) آسان شدن مشکلات(43) و موفقیت(44) می گردد. وقتی معاشرت نیکو و مدارا در زندگی حاکم باشد، اعضای خانواده به همدیگر حسادت نمی کنند، از مکر و حیله به دور می مانند و به دلیل صمیمیت و صفایی که در زندگی حاکم است، امنیت روانی و جانی افراد تأمین می گردد. همچنین اعضای این خانواده با همدلی و همفکری، به سوی اهداف بلند قدم برداشته، به موفقیت می رسند.
5. رازداری
بی تردید هیچ فردی به جز حضرات معصومان علیهم السلام کامل و بدون نقص نیست. هر فردی ممکن است کاستی ها، عیب ها، رازها و مسائل محرمانه ای داشته باشد که دوست ندارد دیگران از آن مطلع گردند. از این رو، حفظ اسرار و عیوب و رازهای دیگران از فضیلت های اخلاقی شمرده شده و به آن توصیه گردیده است. از نظر اخلاقی، کسی حق ندارد اسرار دیگران را فاش کند. چه بسا افشای اسرار افراد موجب اختلاف، آبروریزی، دشمنی و مشکلات دیگر گردد.
آثار رازداری، در محیط خانواده به مراتب مهم تر و بیشتر از اجتماع خواهد بود. زن و شوهر باید مَحرم اسرار یکدیگر باشند و همانند همدمی امین، مطمئن و دلسوز، عیوب یکدیگر را بپوشانند و از افشای اسراری که ممکن است باعث دردسر و اختلاف شود، خودداری کنند.
قرآن کریم در تعبیری زیبا و سنجیده می فرماید: «زن و مرد لباس یکدیگر هستند».(45) خاصیت لباس این است که علاوه بر ایجاد گرمی و زینت بودن، عیب های جسمانی فرد را می پوشاند. زن و مرد نیز همانند لباس که حافظ تن و حجابی بر روی عیب های بدن است، باید عیب ها و اسرار نهایی همدیگر را بپوشانند. رازداری همسران به ویژه زن، افزون بر اینکه موجب کسب اجر معنوی می گردد،(46) موجب ارتقای منزلت انسانی نیز می شود. افراد رازدار، در نگاه مردم ارزش بیشتری کسب می کنند. بنابراین، در آموزه های دینی توصیه شده است با همسری رازدار و مطمئن ازدواج کنید. امام صادق علیه السلام در روایتی در این باره می فرماید: «نگاه کن و توجه نما که خود را در چه موقعیتی قرار می دهی و چه کسی را شریک زندگی و اموالت می کنی و چه کسی را از دین و رمز و راز زندگی آگاه می سازی».(47)
رازداری همسر نشانه ی امانتداری، الفت، دلسوزی، بزرگواری، سعه ی صدر و خدا ترسی اوست. افشای اسرار خانواده و همسر افزون بر سلب اعتماد در میان اعضای خانواده، باعث ایجاد فتنه و درگیری و هتک حیثیت در اقوام می گردد و چه بسا خانواده هایی دچار بحران و از هم گسستگی گردند.
6. هدیه دادن به همسر
یکی از کارهای ارشمند و تأثیرگذار در روابط همسران، هدیه دادن است. تقدیم هدیه به یکدیگر، افزون بر اینکه اجر معنوی و پاداش اخروی(48) در پی دارد، موجب جلب محبت، دوستی و علاقه مندی بیشتر میان همسران می گردد. امام علی علیه السلام درباره ی آثار هدیه می فرماید: «هدیه دادن موجب جلب دوستی و محبت بین افراد می شود».(49) امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: «به یکدیگر هدیه دهید تا میان شما محبت برقرار شود. همانا هدیه دادن کینه ها را از دل می برد».(50) زن و شوهر وقتی در مناسبت های مختلف همانند تولد، سالگرد ازدواج، روز زن و مادر، روز پدر و در بازگشت از مسافرت، هدیه ای به یکدیگر تقدیم می کنند، در واقع علاقه قلبی و درونی خود را ظاهر کرده و این کار آثار روانی و عاطفی و تربیتی ویژه ای در پی خواهد داشت. این عمل، موجب به وجود آمدن این تصور می شود که همسرم هنوز به من علاقه ی کافی دارد و به فکر من هست و به روزهای مهم توجه دارد. در روایتی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: «هر گاه یکی از شما مسافرتی می رود و از سفر بر می گردد، باید برای خانواده اش آنچه ممکن است هدیه بیاورد».(51) این حدیث شریف، بیانگر این مطلب است که نفس توجه به خانواده، حتی اگر با هدیه ای ناچیز باشد، در تعاملات اعضای خانواده و در روابط عاطفی آنان تأثیر گذار است و آثارخوبی بر روحیه افراد می گذارد.
منبع: معرفت اخلاقی (1)
ادامه دارد…
احمد
عالی بود