امام سجاد(ع) در عصر عاشورا و پس از شهادت پدرش حسین بن علی( ع ) به مقام امامت نایل آمد. آن حضرت(ع) از آن پس تا زمان شهادت، در مدت 34 سال حضوری ویژه داشت که با دوره های سه امام پیش از خود متفاوت بود.
برای تجزیه و تحلیل مواضع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هر یک از امامان، شناخت و آگاهی از شرایط و مقتضیات عصر آنان ضروری است؛ چه اینکه بدون این شناخت، تجزیه و تحلیل مواضع و خط مشی آن، نمی تواند بایسته و مطابق واقع باشد. ناکامی کسانی که نمی توانند میان جنگ و صلح، قیام و سکوت، و انتقاد و تقیه امامان(ع) رابطه ای مستحکم و منطقی جستجو کنند، معلول بی توجهی به واقعیتها و عینیتهایی است که نقش تعیین کننده ای در خط مشی سیاسی و اجتماعی رهبران دارد. در صورتی که زمینه ها شناخته شود، تعارضی در برنامهى امامان معصوم(ع ) دیده نخواهد شد. در یک دید کلی، موضع گیری امامان بر چهار قسم است:
1. برخی عَلم مبارزه به دست گرفتند و پیکار کردند؛
2. برخی مبارزات منفی و پنهانی داشته و از تاکتیهای مختلفی بهره مند بردند؛(1)
3. برخی بخش بزرگی از عمر خود را در حبس به سر بردند؛
4. برخی به گونه ای با مسائل سیاسی همراه شدند که حتی به مقام ولایت عهدی نیز رسیدند، بدون آنکه در آن مسائل دخالت مستقیم کنند.
امام سجاد(ع) با مشکلات و واقعیتهایی روبه رو گردید که می بایست با خط مشی صحیح، از یک سو حماسهى حسینی را در سینه ها زنده نگه دارد و توطئهى تحریف کنندگان را خنثی کند و از سوی دیگر، به بازسازی و ترمیم تشکیلات علوی و شیعی که آسیبهای کلی دیده بود بپردازد و مبانی اسلام و تشیع و تفکر ناب محمدی(ص) و علوی(ع) را استحکام بخشیده و تبیین کند. از این رو، اقدامات امام سجاد(ع) را در ابعاد فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و عبادی بررسی می کنیم.
1-4. فعالیتهای فرهنگی
بحث از علم امام سجاد (ع) و سروری او بر عالمان، محدثان و فقیهان زمان خود، آگاهی امام از اسرار پنهان هستی و ارتباط مردم با سرچشمه زلال حکمت و علم الهی، از مباحث بسیار مهمی به شمار می آید که رسالت ما در این نوشتار، جز آن است. در بینش وسیعی، امام کسی است که در عقل، علم، ایمان و کردار ارزشی، سرآمد همهى خلق باشد. علم او چون دانش پیامبران، برگرفته از علم خداست، نه علوم بشری.(2)
در تفکر اسلامی، فلسفه وجودی پیامبران، بر دو اصل تعلیم و تربیت استوار است و در اندیشهى شیعی، فلسفهى وجودی امام نیز همان گونه است؛ زیرا امامت معصوم، تداوم بخش رسالت پیامبر(ص) است. مانع و سد راه تحقق آن دو اصل و رسالت امام، ناهمگونی تعالیم و رهنمودهای عقیدتی، سیاسی و اجتماعی آنان با پندارها، عملکردها و خواهشهای حاکمان زمانشان بود. زمامداران، با احساس خطر از آن تعالیم، با دست یازیدن به شیوه های گوناگون ارعاب و تهدید، وعد و وعید، زندان و شکنجه و قتل و غارت ایشان و پیروانشان و محدود کردن حوزهى فعالیت آنان، مانع بسط و گسترش فرهنگ اسلامی و شیعی می شدند.
حتی گاه تلاشهای علمی و فرهنگی آن بزرگواران، به صورت تعالیم سری در می آمد یا در قالب دیگر عرضه می شد و شیعیان در بیان و انتقال آن، به تقیه امر می شدند.
در طول تاریخ تشیع و در عصر امامان شیعه، به رغم مشکلات و موانع فراوان، هیچ گاه امامان و شیعیانشان تعلیم و تربیت را به طور کلی رها نکرده و کنار نزدند. آنان همچون باران رحمتی بودند که هر چند اندک، لب تشنهى امت را به آبی گوارا سیراب می کردند.
امام سجاد(ع)، مسجد پیامبر(ص) را به مدرسه خویش ساخت و مباحث علمی و حوزهى درسی در موضوعهای فقه، تفسیر، حدیث، فلسفه، کلام، عرفان و اخلاق دایر کرد. آن حضرت هر روز جمعه، جلسهى سخنرانی عمومی برگزار می فرمود و به پند و اندرز مردم، ترغیب به زهد در دنیا، و شوق به آخرت و انتقال معارف می پرداخت. عبدالله محض گوید: مادرم فاطمه همواره مرا به حضور در جلسات دایی ام امام سجاد(ع) تشویق می کرد و در هر جلسه ای که می رفتم، بر خداترسی و علمم افزوده می شد.(3)
عالمان و دانشمندان، همواره در مقابل امام زانوی ادب زده و از کوثر علم الهی و می نوشیدند و هیچ گاه حضرت را رها نمی کردند. حتی هنگام عزیمت برای مراسم حج، حدود هزار عالم با امام همراه شدند تا از بوستان علوم او ثمری بچینند.(4)
آن حضرت، شاگردان بسیاری تربیت کرد که برخی از آنان، از بزرگان و سرآمدان دانشمندان اسلامی شدند. آقای باقر شریف قرشی، تعداد 461 تن از آنان را نام برده است که هر یک دارای برکاتی بوده اند. آنان با متخصصان در علوم مختلف و صاحبان آثاری بوده اند، یا مناصب مهم سیاسی و اجتماعی و نقشهای کلیدی در تاریخ تشیع داشته اند. برخی نیز سلسله جنبان قیامهایی بوده اند و تعدادی از آنان نیز به شهادت رسیدند.(5)
موضوعهایی که امام(ع) به تعلیم و نشر آن اهتمام داشت عبارت اند از:
یک، مفهوم امامت: تعریف امامت و تبیین مقام و جایگاه امام در میان امت و نفی پذیرفتن ولایت غیر امام معصوم، با بیان زیر:
الف) امام، عالم به حلال و حرام و امین بر دین خداست. هر کس تولای او را بپذیرد، هدایت یافته و هر کس رو بگرداند، گمراه خواهد شد.
ب) اهل بیت(ع) علت اصلی سکون و امنیت اهل زمین، و حجت خدا بر مردم و ترازوی عدل الهی هستند.
ج) تبیین ضرورت عقلی و شرعی اطاعت و پیروی از امام معصوم، و آن را شرط قبولی عبادت دانستن.
اصل امامت و مفهوم ولایت و خلافت، از موضوعهایی است که در بسیاری از دعاها به ان توجه، و مرجعیت اهل بیت(ع) و جایگاه فرزندان پیامبر(ص) برای مردم تبیین شده است:
دو، مبارزه با فساد اخلاقی؛ گسترش فساد و فحشا میان همهى طبقات جامعه حتی فقیهان، امام را بر آن داشت تا هم زمان، در دو جبههى مبارزه با ظلم و فساد بجنگد و با سلاح دعا، مظاهر فساد را نشانه رود.
سه، توجه به خدا؛ پیروی از قرآن و سنت و نیز تقویت ایمان مردم و آشتی دادن امت با امام و اهل بیت(ع) بسیار چاره ساز بود و امام(ع) مبارزات مثبت و آشکاری با مظاهر فساد و فحشا انجام می داد.
چهار، مبارزه با قصاصین؛ قصه پردازان، ابزار دست حاکمان بودند و سیاستهای دیکته شده آنها با هنرمندی و هنرنمایی بر مردم تحمیل و به آنان تلقین می کردند. از این رو، امام سجاد(ع) پرده از چهره ایشان برداشت و خطر آنان را گوشزد کرد.
پنج، گسترش اعتقاد به اصول اسلامی؛ امام در قالب دعا، مضامین بلد توحیدی را تعلیم می فرمود. مباحث توحیدی و ترک شرک و بت پرستی در دعاهای صحیفه سجادیه هویدا است.
امت، در دورهى اسلامی، در جاهلیت جدیدی به سر می برد. جاهلیت نخستین به سر آمده بود. پیامبر(ص) در آغاز ظهور اسلام، جاهلیت را زنده به گور کرد، اما چیزی نگذشت که حاکمان اموی، دوباره سنتهای جاهلی را زنده کردند. در جاهلیت جدید، فقد مظاهر شرک تغییر یافته بود و بتهای سنگی و چوبی، جای خود را به حاکمان و خلفا داده بودند. امام توجه به توحید صفاتی را ترغیب می کرد تا مردم بدانند رزق و روزی، مرگ و زندگی و قضا و قدر، تنها به دست خداست، تا دل از حاکمان کنده و دست از ایشان بشویند.
حرکت علمی و فرهنگی حضرت در تأسیس مدرسه تفسیر، حدیث و فقه ادامه یافت تا فرزندش امام باقر(ع) آن را پی گرفت و رسمیت بخشید.
شش، مباحث علمی، در صحنهى فعالیتهای فرهنگی، امام به آوردگاه ارباب مذاهب رفته و با استدلالهای قوی، کید آنان را در هم می شکست.(6)
هفت، مقابله با مدعیان عقل گرایی؛ امام در جبهه های مختلف اعتقادی، یک تنه به مقابلهى مدعیان نقل گرایی و با متمسکان به ظاهر کتاب خدا رفته و خانه های عنکبوتی سست بنیان تفکری آنان را فرو می ریخت.
سه گرایش اسلامی در اواخر نیمه اول قرن اول هجری پا به عرصه اندیشه گذاشت؛ عدلیه، معتزله و اشاعره، و به مرور از دل مکتبها، گروه ها و نحله های دیگری بیرون آمد.(7) دربارهى علل و عوامل و چگونگی شکل گیری آنها بحثی نخواهیم داشت؛ آنچه در این مورد اهمیت دارد، بخش مهمی از تعالیم امام سجاد(ع) در موضوع خداشناسی و توحید است.(8)
امام در تبیین چگونگی خداشناسی می فرماید: شناخت خدا چون شناخت اشیا نیست که انسان آنها را درک و مشاهده کند، ماهیتشان را بفهمد و بتواند آنها را تصور کند؛ و احاطه بر خدا ناممکن است پس سبحانک لا تحس و لا تجس و لا تمس.(9)
بحث از این مقوله خارج از موضوع است و با اشاره ای کوتاه از آن می گذریم. امام می فرماید: باید برای خداشناسی، از خدا توفیق شناختش را بخواهیم و برای رسیدن به خدا، باید به خود او متوسل شویم.(10)
هشت، صحیفه سجادیه؛ مهم ترین میراث فرهنگی امام سجاد(ع) صحیفه سجادیه می باشد که همان قرآن صاعد، و مجموعهى ادعیه ای است که همه معارف الهی و آنچه مورد نیاز سالک الی الله است در آن گرد آمده و سرچشمهى فیض، مشعل هدایت، مدرسه اخلاق و تهذیب به شمار می آید که همواره دست نیاز انسان به سوی آن بلند است.(11)
رساله حقوق امام سجاد(ع) کتاب قانون اسلام است و در تمام شئونات و همه مناسبات و تعاملات انسان با خویشتن، با خدا، با دیگران و با محیط اطراف آن، قوانینی وضع و حقوق متقابلی تعریف کرده است.
افزون بر آن، دیوان شعری منسوب به امام سجاد(9) به جا مانده و روایات بسیاری نیز از شاگردان امام(ع) در موضوعهای مختلف در مجامع رواج گرایی درج گردیده است.
عصر فقاهت
گفته شد که سیاست امویان اقتضا میکرد مردم را به نادانی سوق دهند و آنان پایه های حکومت خود را بر جهل استوار کرده بودند و آگاه شدن مردم، ستونهای نظام حکومتشان به لرزه در می آورد. امام سجاد(ع) یکی از ارکان مهم و زیربنایی را، بالا بردن سطح علمی مردم و جامعه می دانست و به دنبال توسعه فرهنگی و علمی، جهاد فرهنگی را پی ریخت و خود طلایه دار آن بود و مدرسهى اهل بیت(ع) را تأسیس کرد. پس از آن، مدرسهى تابعین در مدینه راه اندازی شد و شخصیتهایی نظیر سعید بن مسیب، عروه بن زبیر، قاسم بن محمد بن ابی بکر، ابوبکر بن عبدالرحمان بن حارث، سلیمان بن یسار، عبیدالله بن عتبه بن مسعود و خارجه بن زید، متولیان آن بودند که به «فقهای سبعه» شهرت یافتند. لازم به یادآوری است که برخی از این دانشمندان، افتخار شاگردی امام سجاد(ع) را دارا بودند.(12)
اهداف و رسالتهای مدرسه تابعین، ترویج معارف اسلامی بود، اما مدرسه ای در برابر مدرسه اهل بیت(ع) به شمار می رفت و از حمایتهای دولتی نیز برخودار می گشت. امویان با پشتیبانی مادی و معنوی، آنان را برای مبارزه با نهضت علمی اهل بیت(ع) تقویت می کردند. و با بزرگ نمایی، می خواستند جلوهى امام سجاد(ع) را تحت الشعاع قرار داده و او را از حالت بلامنازع بودن خارج کنند. آن عصر را عصر فقاهت و عصر فقها نامیدند و شاعران را برای تبلیغات به نفع آنان و عالمیان درباری به کار گرفتند.(13) از آنجایی که جوشش فیض الهی و حکمت خداوندی از گفتار و کردار امام سجاد(ع) زینت پارسایان جاری بود، همهى معارضان و فقیهان بر ساخته را به زانو در افکند و زبانشان را به اعتراف بر عظمت امام سجاد(ع) گشود و حضرت را «سید الفقهاء وافقه الفقهاء» نامیدند.(14) سخن بسیاری از فقیهان آن عصر چنین بود: « ما رأینا أفقه من علی بن الحسین(ع) ؛(15) در میان فقیهان، داناتر و فقیه تر از علی بن الحسین(ع) نیافتیم».
برخی از شمار فقیهان آن دوران عبارت اند از: ابوحازم، محمد بن شهاب زهری، سفیان عینیه، نافع بن جبیر، سالم بن عبدالله و آن چند تن که نامشان گذشت. شگفتا که بسیاری از این فقها، یکی پس از دیگری با فاصلهى اندکی از دنیا رفتند و در سال 95 ق، را که سال وفات بسیاری از آنان بود، «سنه الفقهاء» نامیده اند.(16)
2-4. فعالیتهای اجتماعی
امام سجاد(ع) در طول مدت پربار امامت خویش، برای اصلاح امت و پیراستن و پالایش جامعه و مردم از مظاهر فساد و فحشا و فقر، و نیز دفع تبعیضها و محرومتیهای گوناگونی که از سوی حاکمان اموی بر همهى مردم و در مواردی بر ضد شیعیان اعمال شده بود، اهتمام ورزید. پیش از این گفته شد که جامعه از شکل جامعه اسلامی، به نظام قبیلگی جاهلی تغییر کرده بود و دوران جاهلیت جدیدی را می گذراند.
امام زین العابدین(ع) در کنار فعالیتهای فرهنگی و سیاسی، کارهایی انجام دادند که در قالب فعالیت اجتماعی قابل طرح است. البته همه اقدامات آن امام(ع) برای رسیدن به اهداف مشترکی بود، اما شکل و قالب آن متفاوت می نمود.
یک، سوق دادن جامعه به سوی اهداف بالا و والای معنوی
مهم ترین هدفی که امام سجاد(ع) با ابزار گوناگون فرهنگی و اجتماعی تعقیب می کرد، به کارگیری شیوه های تربیتی برای هدایت و رهنمون شدن مردم به تعالیم دینی بود.
امام(ع) درد مردم را خوب شناخته و درصدد درمان آن بود. آلودگی به مظاهر فسق و فجور، جز با تقویت ایمان و پرورش تقوا درمان نمی پذیرد. آن حضرت مردم را با دعا، ذکر، مناجات، گریه، تضرع، عبادت و خداترسی، آهسته آهسته به درون دژ و پناهگاه خدا می برد و دلها و چشمهایشان را از آلودگی به فساد و فحشا می شست. ایشان با احترام و بزرگواری با کودکان و نوجوانان برخورد می کرد و آنان را که کمتر به آلودگی ها آمیخته بودند، تحت تعلیم و تربیت خود گرفته و می فرمود: شما، بزرگان آینده هستید.(17) جذبهى امام چنان قوی بود که اگر کسی یک بار دل به او می سپرد، دیگر نمی توانست آن را بازستاند و مجذوب نیک خلقی و نیک رفتاری او نشود.(18)
گفته شد پس از حادثه کربلا و سیاستهای امویان، مردم از اهل بیت(ع) فاصله گرفتند و امام یاورانی نداشت و شرایط به گونه ای بود که امام تشخیص داد باید شیعه را بازسازی کند که لازمهى آن شیعه سازی بود. به عبارت دیگر، آن حضرت باید مردم را با اصول اسلام و معارف دینی و مبانی تشیع آشنا می کرد تا تشیع را پذیرا شوند؛ زیرا تنها تکیه گاه های مذهبی و اعتقادات قوی دینی می تواند نجات دهد.
دو، ویژگی ممتاز امام سجاد(ع)
از ویژگی های ممتاز امام سجاد(ع)، اخلاق نیکو بود. او مظهر عفو خدا بود و به سادگی از مجرمان می گذشت. مردم تحت تأثیر تبلیغات امویان، از او عیب جویی کرده و زبان به بدگویی و درشت گویی زده و خاطر حضرت را می رنجاندند، اما هر بار ملایمت و بردباری و برخورد محبت آمیز او رامی دیدند و از کردهى خود شرمگین می شدند.(19)
سه رسیدگی به تهیدستان و بینوایان
بسیاری از خانواده های محروم و نیازمند مدینه، از لطف و بخشش مردی ناشناس و در تاریکی شب بهره مند می شدند و هرگز او را نشناختند، مگر زمانی که علی بن الحسین(ع) درگذشت و انتظار محرومان بی پاسخ ماند؛ آنگاه بینوایان دانستند آن ناشناس درد آشنا، همو بوده است.(20)
چهار، آزاد سازی بردگان
امام سجاد(ع) به آزاد سازی بردگان و مستخدمان اهتمام زیاد داشت؛ چنانکه در روایات آمده است که حضرت هزار بنده را در راه خدا آزاد کرد.(21) امام(ع) بردگان را می خرید و آنان را تحت پوشش خویش قرار می داد. آنان از نزدیک با امام پرهیزگاران آشنا شده و از گفتار و رفتار آن حضرت تأثیر می پذیرفتند. هنگامی که برده ای آزاد می شد، در حقیقت انسانی آزاده، آگاه، دانش آموخته، شیعه و مرید اهل بیت(ع) از مرکز علم و اخلاق فارغ التحصیل شده بود. جذبهى امام به حدی بود که برخی از بردگان، بندگی در خدمت امام را بر آزادی ترجیح می دادند. امام زین العابدین(ع) افزون بر آنکه خود تلاش می کوشید بردگان را خریداری کرده و پس از مدتی آزاد سازد، دیگران را به این امر مهم ترغیب می کرد و می فرمود:
هیچ مؤمنی بندهى مؤمنی را آزاد نمی کند، مگر اینکه خداوند به جای هر عضوی از اعضای آن بنده، عضوی از اعضای او را از آتش دوزخ ایمن می سازد.(22)
3-4. فعالیتهای سیاسی – عبادی
در این قسمت، فعالیتهای امام سجاد(ع) را در این دو بعد مورد بررسی قرار می دهیم:
الف) فعالیتهای عبادی
بخشی از عبادتهای که جنبه سیاسی زیادی دارد، مورد توجه امام سجاد(ع) بوده است. اهتمام آن حضرت در مورد مراسم باشکوه حج از آن شمار قلمداد می شود. امام سجاد(ع) بیست بار سفر حج را پیاده برگزار کردند و در طول مدت 34 ساله امامت خود، همواره به این عبادت توجه داشتند. حج، کنگره عظیم مسلمانان بود که همه ساله در مکه برگزارمی شد. حضور امام سجاد(ع) در میان مردمان، بهترین فرصت برای رساندن پیام اسلام و اعلان مواضع شیعیان در قبال ظالمان و ستمگران بود.
گفته شد که بسیاری از فقیهان و بزرگان، امام را در سفر حج همراهی می کردند. از همه طبقات جامعه، کارگزاران، فقیهان، محدثان، اشراف، رجال مذهبی، سیاسی و اجتماعی و عموم مردم و گاهی اوقات شخص خلیفه در آن شرکت می کردند. امام سجاد(ع) با دعا و موعظه و سلوک فردی، جمعیت را به حقیقت و روح حج توجه داده، برائت عملی را که تجسم حج ناب بود، به نمایش می گذاشت. گزارش ملاقات هشام بن عبدالملک با امام سجاد(ع) و شعر حماسی فرزدق در مدح آن حضرت(ع) مشهور است و این بی اعتنایی امام به امویان، نمونه ای از اعلان برائت به شمار می آید.
امام سجاد(ع) در نمازهای جمعه شرکت می کرد و نماز را به جماعت می خواند. این حرکت، گرچه در ظاهر به معنای همراهی با حاکم و زمامدار است و شرکت نکردن در آن، به معنای به رسمیت نشناختن حکومت تلقی می شد، اما امام در آن شرکت می کرد؛ زیرا خطر عدم حضور بیشتر بود و بهانه ای به دست دشمن می داد. از دوره معاویه، با سوء استفاده از اصولی نظیر اصل لزوم جماعت و اصل شقّ عصای مسلمانان (خلاف ورزیدن جماعتی از اسلام) و نظایر آن، هر شخصی را که با نظام حکومتی و جریان حاکم در جامعه هم گام نمی دیدند، با استناد به اصول طرد کرده، یا به کیفر می رساندند. نماز جمعه به دلیل بعد سیاسی آن، اهمیت زیادی داشت و حضور در آن مهم می نمود. کناره گیری امام(ع) از این گردهمایی عبادی – سیاسی کافی بود تا وی را عامل تفرقه و اختلاف معرفی کنند و یا او را منکر نماز و تارک معروف بشناسانند. همچنین پیامدهایی که آن تهمتها و تبلیغات داشت، به ضرر امام و شیعیان بود. امام با شرکت در نماز جمعه، آنان را خلع سلاح کرد، اما پس از اقامه نماز جمعه، آن را از تکلیف نماز ظهر کافی نمی دانست و نماز ظهر را نیز می خواند. در حقیقت با این عمل، نامشروع بودن آن و عدم صلاحیت امام جمعه را مطرح می کرد و از این نماز عبادی – سیاسی نیز به شیوه ای مطلوب بهره می جست.
یکی دیگر از کارهای عبادی امام، در قالب ذکر صلوات بر پیامبر(ص) و خاندان او بود. گفته شد که سیاست امویان، بر ترور شخصیت اهل بیت(ع) و متروک کردن و منزوی داشتن پیامبر(ص)، اهل بیت(ع) و سنت نبوی بود. امام سجاد(ع) در مقابله با این سیاست دشمن، با ذکر صلوات به زنده نگه داشتن نام و یاد پیامبر و خاندانش پرداخت؛ از این رو، تقریبا همه و یا بیشتر دعاهای صحیفه، در بردارندهى ذکر صلوات است.
ب ) فعالیتهای سیاسی
– بیان مرجعیت، تبیین جایگاه امامت و تصریح به نقش سیاسی امامان شیعه
نمونه های فراوانی در این خصوص در مآخذ تاریخی و به ویژه در ضمن دعاهای صحیفه سجادیه یافت می شود. نکات اساسی و کلیدی در تبیین و تفهیم معارف سیاسی شیعی عبارت است از:
– الهی بودن منصب امامت؛
– نصب و تعیین امام از سوی خداوند( به عبارت دیگر، امامت منصوص)؛
– عصمت امامان و دوربودن آنان از گناه خطا؛
– معرفی کردن امامان به عنوان نگاهبانان دین؛
– اختصاص داشتن اهل بیت(ع) به فرزندان حضرت زهرا(س) و نقش محوری دادن به آنان؛
– خلافت و جانشینی خداوند بر زمین را از آن امامان دانستن….(23)
زنده نگه داشتن نهضت عاشورا
امویان با توجیهات و تفسیرهای گوناگون، درصدد تحریف و به فراموشی سپردن واقعه عاشورا بودند و امام سجاد(ع) از روشهایی برای احیای آن استفاده کرد و پیروزی امام سجاد(ع) در این زمینه، در جور خفقان آن روز چشمگیر است.
روشهای احساسی و عاطفی؛ گریه مداوم و پیوسته امام سجاد(ع) در طول دوران امامت آن حضرت بر سیدالشهداء، یک روش مطلوب برای بیان مظلومیت اهل بیت(ع) بود. وی با عزاداری بر سالار شهیدان عواطف و احساسات مردم را نیز برای شناخت حقایق آماده می کرد و خاطرهى حماسه ها، شجاعتها، رنجها و مظلومیتهای آن امام را به یادآوری همیشگی از روز عاشورا زنده نگه می داشت و همواره زیارت امام حسین(ع) را توصیه می کرد. او نخستین کسی است که بر تربت سیدالشهدا(ع) سجده کرد و شیعیان را به آن ترغیب نمود.
– روشهای سیاسی؛ امام در مدت اسارت خویش پس از حادثه کربلا، در چند مقطع شجاعانه دست به اقداماتی زد که در نوع خود درخور اهمیت است. وی در کوفه و شام، در حضور عبیدالله بن زیاد و یزید، با پاسخهای صریح و سخنرانی عمومی و افشاگرانه و پرده برداری از جنایتها و ددمنشی های امویان و معرفی خاندان عصمت و بیان حقانیت راه و مرام امام حسین(ع) و ارشاد و هدایت مردم گمراه و فریب خورده، به بیداری وجدان عمومی پرداخت.
آن حضرت(ع) از هر موقعیتی، برای یادآوری جنایات یزید در کربلا و حماسه ایثار و شجاعت و شهادت شهیدان کربلا و پدرش امام حسین(ع) استفاده می کرد و نمی گذاشت تحریف و تغییری در آن ایجاد گردد یا به فراموشی سپرده شود. البته نقش حضرت زینب(س) را نیز نباید از نظر دور داشت که در این زمینه بسیار تعیین کننده بود.
اهتمام به امر به معروف و نهی از منکر
در روایات آمده است که همه فرایض به سبب امر به معروف و نهی از منکر اقامه خواهد شد. امام سجاد(ع) می فرماید: کسی که امر به معروف و نهی از منکر را ترک کند، نظیر کسی است که کتاب خدا را پشت سر افکند، مگر آنکه انسان در تقیه ویژه به سر برد و از پنهان داشتن عقاید و برنامه های خود ناگزیر باشد. نیز آن حضرت فرمودند: منظور از تقیه ویژه آن است که انسان از سوی ستمگری ستیزه جو و سرکش تهدید شود.(24)
افشاگری بر ضد امویان و زمامداران ناصالح
تاریخ، گواه آن است که امام سجاد(ع) در هر زمان و مکانی که فرصتی دست می داد، از جنایات اموی پرده برمی داشت و اعمال ناشایست آنان را نکوهش می کرد و از ابراز تنفر از امویان باکی نداشت.
نافع بن جبیر در مدح معاویه گفت: معاویه کسی بود که از روی بردباری سکوت می کرد و از روی دانش سخن می گفت، ولی امام سجاد(ع) فرمود: نافع دروغ می گوید، معاویه کسی بود که قدرت و انحصار طلبی او را ساکت می کرد و سرمستی و شادمانی او را به سخن می آورد.(25)
براساس گزارشی، امام سجاد(ع) در گفتگو با شخصی به نام منهال، دربارهى جنایاتی که بر اهل بیت(ع) رفته بود، چنین گفتند:
با ما خاندان پیامبر(ص) چونان بنی اسرائیل در نظام فرعونیان رفتار شد؛ مردانمان را کشتند و زنانمان را باقی گذاشتند. با اینکه عرب بر عجم فخر می فروشد و قریش بر عرب فخرفروشی می کند به اینکه محمد(ص) از آنان است، ما که فرزندان پیامبریم، مورد غضب و قهر و ستم آنان قرار گرفته ایم؛ ما را کشتند و آواره کردند انا لله و انا الیه رجعون.(26)
مقابله با حاکمان و نهی از تبعیت از ظالمان
امام سجاد(ع) اطاعت و فرمانبرداری از ظالم را، به منزله بی دینی شمرده و می فرماید:
کسی که لا اله الا الله (شعار توحید) بگوید، ادعا و اعتراف او به ملکوت آسمان بار نمی یابد، مگر زمانی که سخن خود را با عمل شایسته کامل گرداند و کسی که در برابر ظالم سر فرود آورد، بی دین است.(27)
– ترغیب و تشویق به مبارزه، جهاد و شهادت
امام سجاد(ع) سیمای شیعه حقیقی را این گونه ترسیم کرده است:
شیعه راستین ماکسی است که در راه اهداف و برنامه های ما جهاد و تلاش کند و با کسانی که بر ما ستم می کنند، درگیر شود و ظلم آنان را دفع کند، تا اینکه خداوند حق را از ستم پیشگان بازگیرد.(28)
آن حضرت به نقل از پیامبر(ص) درباره جهاد و شهادت فرمودند:
هیچ گاه نزد خداوند محبوب تر از دو گام نیست: قدمی که در جهاد پیش نهاده شود و صفی از صفهای جهاد در راه خدا را پر کند، و قدمی که در راه صله رحم برداشته شود و… و هیچ قطره ای نزد خداوند محبوب تر از دو قطره نیست: قطره خونی که در راه خدا ریخته شود، و قطره اشکی که در ظلمت شب از بیم خدا از دیده فروغلطد.(29)
تاکتیهای سیاسی
امام در ادامه مبارزات سیاسی برای حفظ شیعیان از خطر دشمنان، راهکارهای مناسبی طرح و اعمال فرمودند که برخی از آنها بدین قرار است:
سفارش به بردباری و تشویق به رازداری؛ این دو موضوع، دو اصل اساسی در مبارزه تلقی می شد و البته شیعیان این دو ناحیه آسیب پذیر بودند و بر اثر هجوم مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، و نیز سختی و تنگناهایی که حاکمان برای آنان ایجاد می کردند، کم تحمل، کم صبر و ناشکیبا می شدند و شکوه و شکایت به امام می بردند. حضرت می فرمود:
به خدا سوگند، دوست داشتم گوشت و دست و بازوهایم را می دادم، تا دو ویژگی بی صبری و راز نداری در میان شیعه از بین می رفت.(30)
معلوم می شود خطاهایی از سوی شیعیان صورت گرفته بود که امام این گونه اظهار نگرانی کرده و آنان را سرزنش کرده است.
سفارش به مبارزه پنهانی (پوششی) با ستمگران؛ یکی از اصول مهم در همه مبارزه ها، اصل مخفی کاری است. امام سجاد(ع) در این باره فرمودند:
حق امام بر مردم این است که در نهان و آشکار از او پیروی کنند و فرمانبردار او باشند و کلامش را بزرگ شمارند، ولی حق سطان این است که در ظاهر حکمش را مخالفت نکنند.(31)
رهنمود امام(ع) در حقیقت ترسیم یک استراتژی است، نه یک سیاست اصولی(32) شیعیان به دلیل عدم توان کافی برای مبارزه علنی و مسلحانه، به دستور امام شیوه تقیه را پیش گرفتند و فرمان اطاعت ظاهری از سلطان، به معنای تعطیل کردن جهاد نیست و به گواهی تاریخ، در تاریخ پرافتخار تشیع، هرگز مشعل جهاد خاموش نشد و خط سرخ شهادت، همواره پررهرو بوده وهست.
پی نوشت :
1- توضیح این مطلب ضروری است که موضع گیری سیاسی، و اقدامات سیاسی لزوما مبارزات مسلحانه و نزاع داغ و تند بر سر تصاحب حکومت نیست. در قاموس اهل بیت(ع) اقدام سیاسی گاه به همان شکل است که گذشت و زمانی در قالب رهبری فکری و اقدام فرهنگی، ارشاد، تبیین افکار اصیل، و روشن کردن محدودهى معارف اسلامی و گسترش آشنایی با قوانین حاکم بر روابط فردی و اجتماعی.
2- «ییحیی خذ الکتب بقوه و ءاتینه الحکم صبیا»؛(مریم، 21) ای یحیی کتاب(وحی) را با قدرت(و جدیت ) دریافت کن، ما به او [یحیی] حکم نبوت را به هنگامی که خردسال بود عطا کردیم. «یرفع الله الذین ءامنوا منکم و الذین أوتوا العلم درجت »( مجادله، 11) خداوند از میان انسانها، کسانی را که دارای ایمان هستند و نیز آنان را که علم و دانش عطا شده اند، برتری می بخشد. ر.ک:(مریم، 29).
در این باره، روایتی از امام سجاد(ع) است که حضرت دربارهى الهی بودن علم امامان و پهنهى گسترده آن می فرماید: «محمد(ص) به راستی امین خداوند در زمین بود و چون به ملاقات حق شتافت، اهل بیت او، وارثان وی و امینان خدا در زمین شدند. علم منایا و بلایا، [علم به سرنوشت و مقدرات انسانها] نسب عرب، طهارت مولد آنان، نام شیعیان و نام پدران ایشان نزد ماست. ما برگزیدگان خدا و اوصیای پیامبریم و از هر فرد دیگر به قرآن دین سزاوارتریم. در مراتب عالی علم قرار دادیم و علوم همهى انبیا نزد ما به ودیعت نهاده شده است». صفار قمی، بصائر الدرجات، ص 120.
3- شریف قرشی، باقر، حیاه الامام زین العابدین(ع)، ج 2، ص 264. نقل از: أعیان الشیعه.
4- همان.
5- همان، ص 257-331.
6- الامام زین العابدین(ع) ص 260؛ الحیاه السیاسیه للامام السجاد(ع) ص 41، نمونه ای در برخورد امام با اهل رأی و قیاس این گونه است: حضرت فرمود: ان دین الله تعالی لا یصاب بالعقول الناقصه، و الآراء الباطله، والمقاییس الفاسده، و لا یصاب الا بالتسلیم، فمن سلم لنا سلم، و من اقتدی بنا هدی، و من کان یعمل بالقیاس و الرأی هلک و من وجد فی نفسه شیئا مما تقوله، أو نفض به حرجاً کفر بالذی انزل السبع المثانی و القران العظیم و هو لا یعلم. دین خدا با عقلهای ناقص و اندیشه های باطل و قیاسهای پوچ دست نایافتنی است و جز با تسلیم (و تعبد و بندگی) به دست نمی آید. هر کس تسلیم ما شد، سالم می ماند و هر که به ما اقتدا کرد، راه یافت. (در مقابل) هر کس در عمل به قیاس و رأی رو آورد، هلاک شد و هر کسی که دربارهى آنچه ما می گوییم، شک و تردید کند یا عیب و ایرادی بگیرد به آن(خداوندی) که سبع مثانی و قرآن عظیم را نازل کرده، کفر ورزیده است، در حالی که خودش نمی داند [که کفر ورزیده است].
7- نظیر مشبّهه، مقدّره، مفوّضه، مجسّمه و…
8- قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، مناجات دوازدهم، ص 229، امام(ع) چنین نجوا می کند:… و عجزت العقول عن ادراک کنه جمالک. و انحسرت الابصار دون النظر الی وجهک، و لم تجعل للخلق طریقا الی معرفتک الا بالعجز عن معرفتک: خردها از ادراک کنه جمالت درماندند، و دیده ها در برابر نگاه به جلوهى جمال تو تار شدند. برای مردم راهی به شناخت تو مقرر نشده، مگر به درماندگی از معرفت تو.
9- همان، بخشی از دعای کوفه.
10- همان، مناجات هشتم، ص 224.
11- برگرفته: از مقدمه شهید صدر بر صحیفه سجادیه.
12- حیاه الامام زین العابدین(ع) ج 2، ص 414.
13- مثل اینکه اگر گفتند: هفت دریای علم که سخنشان ( عین علم است) و خارج از علم نیست کدام اند؟ بگو: آنان عبیدالله، عروه، قاسم، سعید، ابوبکر، سلیمان و خارجه هستند. همان، ص 415.
14- امام سجاد(ع) جمال نیایشگران، ص 196.
15- ابن جوزی، عبدالرحمان، تذکره الخواص، ص 241.
16- تاریخ الطبری، ج 5، ص 262.
17- قبلاً در ضمیمه آمده بود.
18- فرزدق در قصیده خود گوید: نرم خویی است که کسی از او هراسان و بیمناک شده است، دو چیز زینت اوست خلق نیکو و خوی پسندیده. زندگانی علی بن الحسین(ع)، ص 113؛ امام سجاد(ع) جمال نیایشگران، ص 83.
19- ر.ک: امام سجاد(ع) جمال نیایشگران، ص 72. هشام بن اسماعیل، در زمان ولایتش بر مدینه امام جساد(ع) بسیار می آزرد. هنگامی که عزل شد منادیان ولید در مدینه ندا دادند:«بر هر کس در زمان فرمانروایی هشام، ظلمی رفته و یا حقی از او ضایع شده است، می تواند حق خود را بازستاند». هشام بیش از همه از امام بیم داشت. زیرا می دانست که با حضرت چگونه رفتار کرده است اما برخلاف تصور او( و شاید دیگران) زمانی که امام(ع) در برابر او قرار گرفت، بر او سلام کرد و به یاران خود سفارش کرد که متعرض او – که اکنون ضعیف و ناتوان است – نشوند. الارشاد….، ج 2، ص 146؛ تذکره الخواص، ص 295.
20- کشف الغمه…، ج 2، ص 266.
21- همان، ص 279.
22- دعائم الاسلام، ج 2، ص 301.
23- برای نمونه، امام(ع) مجموعهى این مباحث و اندکی بیش از آن را در دعای روز عرفه چنین ذکر می کند: « رب صل علی أطائب اهل ببته الذین اخترتهم لامرک» خداوندا بر پاکان از اهل بیت او، همانان که برای قیام به امر خود انتخابشان کردی درود فرست – «و جعلتهم خزنه علمک» و آنان را که خزانه دار علم خود قرار دادی ( به قرار دادن تکوینی). «و حفظه دینک» و آنان را حافظان دین خود قرار دادی (و لازمه آن این است که امین و به تمام دین عالم باشند).- « و خلفاءک فی أرضک» و آنان را جانشینان خویش در زمین قرار دادی- «و حججک علی عبادک » و آنان را حجتهای خود بر بندگانت تعیین کردی،- «و طهرتم من الرجس و الدنس تطهیرا بارادتک» (آنان را به اراده تکوینی) از هر پلیدی و بدی طهارت [وعصمت علمی و عملی] دادی، – «و جعلتهم الوسیله الیک و المسلک الی جنتک » و آنان وسیله [برای جلب رضایت خدا] و راهی به سوی بهشت خود قرار دادی. « اللهم انک ایدت دینک فی کل اوان بامام اقمته علما لعبادک و منارا فی بلادک » خداوندا، تو همواره دین خود را در هر زمانی به وجود امامی تأیید می کنی؛ امامی که نشانه های هدایت مردم و چراغ روشنی بخش در زمین توست -«بعد ان وصلت حبله بحبلک و جعلته الذریعه الی رضوانک » – «وافترضت طاعته» و اطاعت او را بر همه واجب گرداندی. «و حذرت معصیته» و نافرمانی از او را بیم دادی، -«و امرت بامتثال اوامره و بالانتهاء عند نهیه» به اطاعت فرمانهایش و باز ایستادن از نواهی او فرمان دادی، «و الا یتقدمه متقدم، و لا یتاخر عنه متاخر» و بر پیشی نجستن بر او و واپس نماندن از حضرتش دستور دادی. امام سجاد(ع) صحیفه کاملهى سجادیه، ترجمه حسین انصاریان، دعای روز عرفه، دعای 47، ص 259-261( با اندکی تصرف).
24- کشف الغمه، ج 2 ص 299؛ تذکره الخواص، ص 294.
25- همان، ص 304.
26- شوشتری، قاضی نور الله، احقاق الحق، ج 12، ص 121.
27- مفید، محمد بن محمد بن نعمان، امالی المفید، ص 109؛ بحارالانوار، ج 78، ص 152.
28- قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده لذوی القربی، ص 276.
29- امالی مفید، ص 5؛ بحارالانوار، ج 78، ص 152.
30- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 3، ص 314.
31- احقاق الحق، ج 12، ص 117.
منبع:برگرفته از تاریخ تشیع(1)