نویسنده: دکتر احمد (رجبعلی) زمانی
هـ) أنعام
8. (هَلْ یَنظُرُونَ إِلاَّ أَن تَأْتِیهُمُ الْمَلآئِکَهُ أَوْ یَأْتِیَ رَبُّکَ أَوْ یَأْتِیَ بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ لاَ یَنفَعُ نَفْسًا إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْرًا قُلِ انتَظِرُواْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ)؛ (1)
آیا جز این انتظار دارند که فرشتگان (مرگ) به سراغشان آیند یا خداوند (خودش) به سوی آنان بیاید و یا بعضی از آیات و نشانه های پروردگارت نشان داده شود، اما آن روز که بعضی از آیات خداوند تحقق پذیرد ایمان آوردن افرادی که قبلاً ایمان نیاورده اند به حال آن ها سودی نخواهد داشت. بگو اکنون انتظار بکشید ما نیز در انتظار آن نشانه ها و [کیفر شما] خواهیم بود.
علی بن رئاب نسبت به تأویل آیه ی فوق از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود:
الآیَاتُ: هُمُ الأَئِمَّهُ (علیهم السلام) وَ الآیَهُ المُنتَظَرُ: القَائِم (علیه السلام)؛
مقصود از « آیات »، امامان معصوم (علیهم السلام) و از آیه منتظره (آخر آیه)، امام منتظر و قائم آل محمد (علیهم السلام) اراده شده است. سپس فرمود: تا آن روز چنان چه کسی ایمان آورده بود بهره خواهد برد و الّا ایمان آوردن از ترس شمشیر برای کسی سودی نخواهد بخشید. (2)
مرحوم فیض (رحمه الله) در ذیل آیه ی فوق روایات مناسبی را نقل کرده است که: امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) فرمودند:
طُلُوعُ الشَّمسِ مِنَ المَغرِبِ وَ خُرُوجُ الدَّجَّالِ وَ ظُهُورُ الدّخَانِ وَ الرَّجُلُ یَکُونُ مُصِرّاً وَ لَم یَعمَل عَمَلَ الإِیمَانِ ثُمَّ تَجِیءُ الآیَاتُ فَلا یَنفَعُهُ إِیمَانُهُ؛
نشانه های ظهور عبارتست از طلوع خورشید از مغرب، خروج دجّال و آشکار شدن دود در فضا. در آن هنگام کسانی که در کج اندیشی خویش پافشاری داشته و کردار خود را براساس ایمان و اعتقاد صحیح انجام نداده باشند، حال بخواهند بعد از پدیدار شدن آن علائم ایمان بیاورند، آن ایمان برای آنان هیچ سودی را در بر نخواهد داشت. (3) [پس باید قبل از ظهور قائم آل محمد (علیهم السلام) چاره ای بیندیشند و موضع گیری های خود را بر اندیشه و ایمان صحیح استوار سازند.]
و) أعراف
9. (اسْتَعِینُوا بِاللّهِ وَاصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ یُورِثُهَا مَن یَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ)؛ (4)
از خداوند یاری جوئید و استقامت پیشه کنید که زمین از آنِ خداوند است و آن را به هر کس از بندگانش بخواهد واگذار می کند و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است.
ابوخالد کابلی گفته است امام باقر (علیه السلام) فرمود: در کتاب جدّم، علی بن ابی طالب – صلوات الله علیه – درباره ی آیه ی شریفه چنین یافتم: من و اهل بیتم آن کسانی هستیم که خداوند زمین را از آنِ ما قرار خواهد دادو ما آن انسان های متقیِ معرفی شده ای هستیم که زمین با همه ی سرمایه هایش از آنِ ماست. پس هر کس از مسلمانان زمینی را احیا کرد و آن را به بهره برداری رساند و مالیات مربوطه به آن را به امام زمان خویش که از اهل بیت من باشد پرداخت، تصرّف در باقی مانده آن برایش حلال می شود، اما چنان چه آن شخص زمین را رها کرد و یا بعد از عمران، زمین را تخریب نمود و شخص دیگری از مسلمانان آن را حیازت کرد و به بهره برداری رساند پس آن شخص دوم سزاوارتر است که تملیک نماید و مالیات مربوط به آن را به پیشوای منسوب به اهل بیت من پرداخت کند. در آن هنگام همه ی باقی مانده آن بر او حلال است و هر گونه خواست می تواند تصرّف می کند و او مالک خواهد بود تا آن که قائم آل محمد – صلوات الله علیهم – با قدرت (شمشیر) ظاهر گردد. در آن وقت آن حضرت چنان چه بخواهد آن زمین را از تصرف او خارج می کند و خود، مالکیت آن را در دست می گیرد؛ همان طور که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در زمان حاکمیت خود چنین کرد و اما در جاهایی که زمینی در تصرف شیعیان ما باشد، آن حضرت وضعیت آن زمین را برای آنان روشن می کند و سپس جهت انتفاع و بهره برداری در اختیار آنان قرار خواهد داد. (5)
10. (وَمِن قَوْمِ مُوسَى أُمَّهٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ)؛ (6)
از قوم موسی [بن عمران] گروهی هستند که [مردم را] به سوی حق هدایت می کنند و به حق و عدالت رفتار می نمایند.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: به هنگام ظهور قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) خداوند از پشت کعبه 27 نفر از قوم موسی (علیه السلام) را جهت پشتیبانی آن حضرت آشکار می سازد. کسانی که هدایت شده و به حق و عدالت رفتار خواهند نمود و نیز هفت نفر از اصحاب کهف به همراه « یوشع بن نون » و « سلمان فارسی (رضی الله عنه) » و « ابودجانه انصاری » و « مقداد بن أسود کندی » و « مالک اشتر نخعی » همراه آن حضرت خواهد نمود. اینان بهترین یارانی هستند که گوش به فرمان آن بزرگوارند و فرمان روایان و حاکمان تحت امر او خواهند بود. (7)
ز) أنفال
11. (وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَهٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلّه فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ بَصِیرٌ)؛ (8)
و با آنان [کفار و مشرکان محارب] پیکار کنید و بجنگید تا فتنه و آشوب برچیده شود و آیین و پرستش همه مخصوص خداوند است. چنان چه آنان [از راه شرک و فساد باز گردند و ] از اعمال نادرست خویش خودداری کنند خداوند به آن چه انجام می دهند بیناست.
محمد بن مسلم در محضر امام باقر (علیه السلام) بود. حضرت نسبت به آیه فوق فرمود: لم یجیء تأویل هذه الآیه…؛ تأویل و مصداق خارجی این آیه تحقق نیافته است، زیرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) براساس نیازمندی خود و یارانش با مشرکان مراعات کرد و به آنان مهلت داد. چنان چه فرمان راستین خداوند در آیه تحقق می یافت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) وضعیت آنان و برخی از خواسته ها را نمی پذیرفت، بلکه با آنان پیکار می کرد تا توحید را بپذیرند و شرک نورزند. (9)
زراره و دیگران از امام صادق (علیه السلام) چنین نقل کرده اند:
تأویل آیه ی (وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَهٌ…) تا به حال انجام نگرفته است. چنان چه قائم ما [آل محمد علیهم السلام] ظهور کند و بپا خیزد بعد خواهید دید چه کسانی دین خدا را در آغوش می گیرند و آیین محمد – صلوات الله علیه – همه ی جهان را فرا خواهد گرفت؛ همان طور که تاریکی شب همه جا را فرا گرفته باشد. همانا آیین حق، جهان شمول می گردد تا این که بر روی زمین آثاری از شرک باقی نماند. خداوند سبحان فرموده است: (یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا)؛ (10) مرا پرستش می کنند و چیزی را شریک من نمی سازند. (11)
ح) توبه
12. (هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ)؛ (12)
او [خداوند] کسی است که پیامبرش را برای هدایت مردم به آیین حق فرستاد تا بر همه ی ادیان غلبه یابد؛ گر چه مشرکان را ناخوشایند باشد.
امام باقر (علیه السلام) فرمود: این جریانِ (غلبه اسلام بر ادیان دیگر) در زمان ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) از آل محمد (علیهم السلام) خواهد بود. در آن هنگام احدی بر روی زمین باقی نخواهد ماند مگر آن که به نبوت محمد – صلوات الله علیه – اعتراف می نماید. (13)
سُدَی و کلبی دو تن از روات معروف گفته اند: اسلام بر همه ی ادیان غلبه خواهد کرد و تا این جهان شمولی دینی تحقق پیدا نکند قیامت برپا نخواهد شد. (14) و نیز مقداد بن اسود گفته است: از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که فرمود: هیچ خانه گلی و موئی [ساختمان و خیمه] در روی زمین باقی نماند مگر آن که دین اسلام در آن جا داخل شود [با عزّت و یا خواری] یا این که با پذیرش اسلام عزت یابند و یا این که در پذیرش لجاجت کنند و با خواری و ذلّت تحت اطاعت و فرمان برداری درآیند. (15)
13. (إِنَّ عِدَّهَ الشُّهُورِ عِندَ اللّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِی کِتَابِ اللّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَهٌ حُرُمٌ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ فَلاَ تَظْلِمُواْ فِیهِنَّ أَنفُسَکُمْ وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِکِینَ کَآفَّهً کَمَا یُقَاتِلُونَکُمْ کَآفَّهً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ)؛ (16)
تعداد ماهها در نزد خداوند، از آن روز که آسمانها و زمین را آفریده دوازده ماه است که چهار ماه از آن ماه حرام است [و جنگ در آن ممنوع است]. این آیین ثابت و پابرجا(ى خداوند) است. بنابراین به خود ستم نکنید [و از هرگونه خون ریزى بپرهیزید]. و به هنگام نبرد با مشرکان دسته جمعى پیکار کنید همان گونه که آن ها با شما دسته جمعی پیکار می کنند و بدانید خداوند با پرهیزکاران است.
ظاهر آیه شریفه فوق بیان گر ماه هایی است که جنگیدن در آن با دشمن ممنوع است و اجازه نمی دهد مسلمانان آغاز کننده ی نبرد با دیگران باشند. از این جهت مفسّران گران قدر گفته اند آن چهار ماه ممنوع عبارتست از: رجب، ذی قعده، ذی حجّه و محرّم. (17) لکن تأویل و حقیقت، چیز دیگری است که امامان معصوم (علیهم السلام) برای بعضی از یاران خویش بیان داشته اند.
ابوحمزه ی ثمالی گفته است: روزی به منزل امام محمد باقر (علیه السلام) رفته بودم؛ عدّه ای نیز حضور داشتند. مقداری انتظار کشیدم تا آنان رفتند. حضرت به من رو کرد و فرمود: اباحمزه! قیام قائم ما [و ظهور حضرت مهدی (علیه السلام)] از امور حتمی و قطعی نزد خداوند است که هرگز تغییر نپذیرد. پس هر کس در آن تردید کند کافر و منُکِر حق – جلّ و علا – خواهد شد و با همان حال خداوند سبحان را ملاقات می نماید. امام باقر (علیه السلام) در ادامه سخنان خود فرمود: پدر و مادرم فدای کسی باد که هفتمین نفر بعد از من است. نام و کنیه او همانند من می باشد. پدرم فدای کسی باد که زمین را پر از عدل و داد می کند؛ همان طور که از ستم پر شده باشد. بعد فرمود: ابوحمزه! کسی که او را درک کند و تسلیم او نگردد و [اوامر و نواهی او را نپذیرد]، در برابر [پیامبر خدا] محمد و علی (علیهما السلام) سر فرود نیاورده و تسلیم آنان نگردیده است و خداوند نیز بهشت برین را بر چنین فردی حرام می نماید و جایگاهش را آتش قرار می دهد که جهنم محل تجمّع ستم کاران است. (18) روشن تر (با ستایش خداوند) و برتر و زیباتر – برای کسانی که خداوند آنان را به اطاعت و پیروی آن حضرت هدایت کرده – قول خداوند در قرآن کریم است که فرمود: (إِنَّ عِدَّهَ الشُّهُورِ عِندَ اللّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا…) (آیه را ادامه داد و بعد ماه های دوازده گانه را از محرم تا ذی حجّه برشمرد و بعد فرمود: ماه های حرام؛ رجب، ذی قعده (19)، ذی حجه و محرّم است) آن وقت فرمود: شناخت ماه های دوازده گانه و چهارگانه آن، آیین ثابت و ارزش مند الهی نیست، زیرا قوم یهود، نصاری، مجوس و همه مردم از موافق و مخالف آن را می شناسند و با نام آن ها آشنایند و آن ها را بر می شمارند. لکن آن چه مهم است آن که آن دوازده ماه، امامان دوازده گانه ای (علیهم السلام) هستند که قوام دین خدا به وجود آن هاست و آن چهار ماهی که قرق گاه الهی است [شخصیت هایی هستند که راه یافتن به حریم آنان دشوار و سخت است]، امیرمؤمنان، علی (علیه السلام) است [کسی که نامش را خداوند از نام علیّ خودش انتخاب کرد همان گونه که نام پیامبرش را از نام محمودیت خود برگزید] و سه نفر از فرزندانش به نام علیّ بن الحسین، علیّ بن موسی و علیّ بن محمد (علیهم السلام) می باشد که این چهار نام به جهت اشتقاق از نام خداوند « علیّ أعلا »، عظمت خاصی را در بر دارد.
حضرت در آخر کلام خود، درود و رحمت الهی را برای پیامبر خدا، محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت با شرافتش، درخواست نمود. (20)
ط) هود
14. (بَقِیَّهُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ)؛ (21)
چنان چه ایمان آورده و معتقد باشید، وجود بقیّه الله (باقی مانده ی خدا) برای شما بهتر است و من بر شما حافظ و نگاه بان نیستم.
گر چه بسیاری از مفسران بر اساس سیاق آیات گذشته، واژه ی « بقیّه الله » را باقی مانده ی اموال حلال دانسته اند و برخی هم باقی مانده ی هر آن چه را مانده است، ولی در تفاسیر روایی و ولایی مقصود از « بقیّه الله » را خلاصه عالم کون یعنی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) معرفی کرده اند.
در تفسیر ابوالقاسم فرات بن ابراهیم بن فرات کوفی، از علمای عصر غیبت صغری، آمده است که مردی خدمت امام صادق (علیه السلام) رسید، عرض کرد: ما به قائم آل محمد (عجل الله تعالی فرجه الشریف) درود می فرستیم و او را به نام حاکم اسلامی « امیر المؤمنین » یاد می کنیم. حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: « نه، این عمل را انجام ندهید، این عنوان، مخصوص امیرمؤمنان، علی بن ابی طالب (علیه السلام) است. هیچ کس پیش از آن و بعد از آن کسی را « امیرالمؤمنین » نمی خواند مگر این که منکر ولایت ما باشد. آن مرد پرسید: پس چگونه بر قائم آل محمد (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سلام کنیم و درود بفرستیم؟ حضرت پاسخ داد: بگویید « السلام علیک یا بقیّه الله ». سپس آیه را قرائت کرد و فرمود: (بَقِیَّهُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ)؛ بقیّه الله برای شما خیر محض است و همه ی خوبی ها و زیبایی ها را تأمین می کند چنان چه ایمان آورده باشید. (22)
چه بسا جمله ی (وَمَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ)، می خواهد بگوید ما همه چیز را بر محور وجود او قرار دادیم. با محوریت او همه ی نعمت ها به شما داده خواهد شد. این جمله بیان دیگری از جملات دعای عدیله است که فرمود: با دست پربرکت او، روزی خلق را می دهیم و به آنان می رسانیم و با وجود پرفیض او به زمین و آسمان ها ثبات می بخشیم.
روایات زیادی وجود دارد که مقصود از (بَقِیَّهُ اللّهِ) در آیه شریفه، وجود حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که یکی از آن ها را می آوریم:
محمد بن مسلم (رحمه الله) از امام محمد باقر (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود:
أَوَّلُ ما یَنطِقُ بِهِ القائِمُ (علیه السلام) حینَ خَرجَ هذه الآیهُ: (بَقِیَّهُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ) ثُمُّ یَقولُ: أنا بَقِیِّهُ اللهِ وَ حُجّتُه وَ خَلیفَتُه عَلیکم، فَلا یُسَلِّمُ عَلیه مُسَلِّمُ إلّا قال السَّلامُ عَلیکَ یا بَقیّهَ اللهِ فی أَرضِه؛
نخستین سخنی که مهدی (علیه السلام) پس از ظهور خود بر زبان جاری می کند این آیه ی شریفه است: (بَقِیَّهُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ) سپس می گوید: منم بقیّه الله، حجّت الله و خلیفه الله در میان شما. آن گاه هیچ کس بر او سلام نکند مگر این که بر او بگوید: السلام علیک یا بقیّه الله فی ارضه؛ درود بر تو ای ذخیره الهی در زمین. (23)
امام مهدی (عج) خود را « بقیّهالله » معرفی می کند. آن گاه که احمد بن احساق قمی به خانه امام حسن عسکری (علیه السلام) داخل شد، او از امام زمان خود درخواست دیدار با فرزندش، مهدی موعود را نمود تا اطمینان بیشتری حاصل کند و از آن زیارت بهره ها گیرد. امام عسکری (علیه السلام) موافقت نمود و فرزندش، مهدی (علیه السلام) را آوردند. آن گاه فرمود: یَا أحمَدَ بنَ إسحَاق لَولا کَرَامَتُکَ عَلَی الله وَ عَلَی حُجَجِهِ مَا عَرَضتُ عَلَیکُ ابنِی هَذَا، إِنَّهُ سَمِیُّ رَسُولِ الله (صلی الله علیه و آله و سلم) وَ کَنِیُّهُ الّذِی یَملَأُ الأَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَمَا مُلِئَت جَوراً وَ ظُلماً. یَا أَحمَدَ بنَ إِسحَاق مَثَلُهُ فِی هَذِهِ الأُمَّهِ مَثَلُ الخَضِرِ (علیه السلام) وَ مَثَلُهُ مَثَلُ ذِی القَرنَینِ وَاللهِ لَیَغِیبَنُّ غَیبَهً لایَنجُو مِنَ الهَلَکَهِ فِیهَا إِلّا مَن ثّبَّتُهُ اللهُ عَلَی القَولِ بِإِمَامَتِهِم وَ وَفَّقَهُ لِلدُّعَاءِ بِتَعجِیلِ الفَرَجِ.
قَالَ أَحمَدُ بنُ إِسحَاق فَقُلتُ لَهُ: یَا مَولایَ فَهَل مِن عَلامَهٍ یَطمَئِنُّ إِلَیهَا قَلبِی؟ فَنَطَقَ الغُلامُ بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ فَصِیحٍ فَقَالَ « أَنَا بَقِیَّهُ اللهِ فِی أَرضِهِ وَ المُنتَقِمُ مِن أَعدَائِهِ فَلا تَطلُب أَثَراً بَعدَ عَینٍ یَا أَحمَدَ بنَ إِسحَاق »؛ ای احمد بن اسحاق! اگر نبود آبرومندی و عزّتت در نزد خداوند و پیشوایان و حجّت های معصومش، این فرزندم را به تو نشان نمی دادم. همانا او هم نام پیامبر خدا و هم کنیه اوست؛ آن کس که زمین را از داد و عدل پر کند همان گونه که از تجاوز و ستم پر شده باشد.
ای احمد بن اسحاق! او در میان امت همانند خضر و همانند ذوالقرنین خواهد بود. سوگند به خدا او را غیبتی طولانی در پیش است. نجات پیدا نمی کند مگر کسی که اعتقاد به امامت معصومان داشته باشد و ثابت قدم بماند و توفیق دعا برای تعجیل فرج امام زمان پیدا کند.
در آن هنگام احمد بن اسحاق رو به امام عسکری (علیه السلام) عرض کرد: مولای من! آیا علامتی در او وجود دارد تا قلبم اطمینان بیشتری پیدا کند؟ در آن هنگام فرزند خردسال امام به زبان عربی فصیح چنین سخن گفت: من باقی مانده خداوند در روی زمین هستم و من انتقام گیرنده از دشمنان خدایم. بعد فرمود: ای احمد بن اسحاق! بعد از آن که با چشم خود دیدی، دیگر نشانه ی شناختن امام را طلب نکن! (24)
پس « بقیه الله » از نام های زیبا و مشهور مبتنی بر آیه ی کریمه است که بر حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اطلاق شده است و به این استشهاد نیز دیگر ائمه معصومین (علیهم السلام) بر خود نام « بقیّه الله » گذاشته اند.
در تفسیر کریمه (بَقِیَّهُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ) نیز آمده است:
امام محمد باقر (علیه السلام) به همراه فرزندش، امام صادق (علیه السلام) از دمشق خارج شدند. چون به مردم « مدین » رسیدند اجتماع عظیمی را یافتند که در دامنه کوه گرداگرد یک دیگر جمع شده و به سخنان بزرگ خود گوش می دادند. حضرت باقر (علیه السلام) پس از پرسش و پاسخی با بزرگ مسیحیان بر روی قلّه رفت و با صدای بلند فرمود: یَا أَهلَ المَدِینَهِ الظَّالِمِ أَهلُها، أَنَا بَقِیَّهُ اللهِ ؛ ای مردمی که بر خویش ستم روا داشته اید، من بقیّه الله هستم. سپس استدلال به آیه ی شریفه ی سوره هود نمود و گفت: خداوند می فرماید: (بَقِیَّهُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ) ؛ باقی مانده ی خدا برای شما بهتر است اگر شما ایمان آورید و من نگاه بان شما نخواهم بود.
حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: پیرمردی که بزرگ تر آنان محسوب می شد بپاخاست و گفت: ای مردم! سوگند به خدا این دعوت، دعوت شعیب پیامبر است. سوگند به خداوند! چنان چه به سوی او حرکت نکنید و دعوت او را پاسخ نگویید عذاب الهی از بالای سر شما و زیر پای شما به سراغتان خواهد آمد. (25)
ی) إبراهیم
15. (وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِّکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ)؛ (26)
ما موسی را با نشانه های خودمان (تورات، معجزه و خروج نور خاص) فرستادیم تا تو قومت را از تاریکی بیرون آوری و به وادی نور، هدایت فرمایی. (ای پیامبر!) روزهای منسوب به خدا را برای مردم خویش یادآور شو. در این یادآوری نشانه هایی است که به هر صبر کننده و شکرگزاری فایده خواهد بخشید.
درذیل آیه فوق روایتی را مثنی حنّاط از امام باقر و امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است که فرمودند: أَیَّامُ الله (عزّ و جلّ) ثَلاثهٌ یَومُ القَائِمِ وَ یَومُ الکَرَّهِ وَ یَومُ القِیَامَهِ؛ (27) روزهای منسوب به خداوند بزرگ سه روز می باشد:
1. روز قیام و ظهور قائم آل محمد، حضرت مهدی – عجل الله تعالی فرجه الشریف -.
2. روز رجعت که بعد از پایان ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یک دوره ای می گذرد که امامان معصوم (علیهم السلام) بار دیگر زنده می شوند و حکومت همه جانبه و قدرت مندانه را خداوند به آنان عنایت می کند و انسان های مؤمن در خدمت آنان با عزّت تمام خواهند بود.
در زیارت های مختلف امامان معصوم به این مطلب با عبارت های گوناگون اشاره شده است:
مُؤمِنٌ بِإیَابِکُم مُصَدِّقٌ بِرَجعَتِکُم مُنتَظِرٌ لِأَمرِکُم مُرتَقِبٌ لِدَولَتِکُم؛ (28) اعتقاد به بازگشت شما دارم و رجوع شما را بار دیگر به دنیا گواهی می نمایم. در انتظار فرج شما به سر می برم و آمدن حکومت قدرت مندانه شما را آرزو می کنم.
در زیارت حضرت بقیه الله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در روز نیمه شعبان می خوانیم:
فَإِن أَدرَکَنِیَ المَوتُ قَبلَ ظُهُورِکَ فَإِنِّی أَتَوَسَّلُ بِکَ وَ بِآبَائِکَ الطَّاهِرِینَ إِلَی اللهِ تَعَالَی وَ أَسأَلُهُ أَن یُصَلِّیَ عَلَی مُحَمد وَ آلِ مُحمد وَ أَن یَجعَلَ لِی کَرَّهً فِی ظُهُورِکَ وَ رَجعَهً فِی أَیَّامِکَ لأَبلُغَ مِن طَاعَتِکَ مُرَادِی وَ أُشفِیَ مِن أَعدَائِکَ فُؤَادِی؛
اگر پیش از ظهور تو، مرا مرگ دریابد به وسیله ی تو و پدران بزرگوارت به خداوند تعالی متوسّل می شوم و از او می خواهم به محمد و آل محمد صلوات فرستد و برای من بازگشتی در ظهور تو و رجعتی در روزگار تو قرار دهد تا به مقصود خود که اطاعت توست نائل گردم و دلم را از دشمنان تو خنک کنم.
درباره ی رجعت ده ها آیه ی قرآن دلالت دارد و نمونه های آن در امت های پیشین واقع شده است. مرحوم شیخ حرّ عاملی، 520 حدیث و نزدیک به هفتاد مورد از موارد رجعت را ذکر کرده است. (29)
3. روز قیامت؛ مقصود از روز، زمانی است که منسوب به حضرت حق – جلّ و علا – است. در آن هنگام اعمال بندگان محاسبه می گردد و هر روزش پنجاه هزار سال خواهد بود. (30)
پینوشتها:
1. انعام، آیه 158.
2. بحارالانوار، ج 51، ص 51، ح 25، ب 5؛ البرهان، ج 2، ص 500 و نورالثقلین، ج 1، ص 780، ح 356.
3. تفسیر صافی، ج 2، ص 173 و بحارالانوار، ج 67، ص 32، ب 1.
4. أعراف، آیه 128.
5. اصول کافی، ج 1، ص 407، ح 1؛ ج 5، ص 279، ح 5؛ تهذیب الاحکام، ج 7، ص 152، ح 23؛ استبصار، ج 3، ص 108، ح 5، ب 72 و بحارالانوار، ج 100، ص 58، ح 2، ب 9. (حدیث فوق با اختلاف بسیار جزئی نقل شده که شروعش چنین است: وجدنا فی کتاب علیّ – صلوات الله علیه – ).
6. أعراف، آیه 159.
7. غایه المرام و حجه الخصام، ص 730.
8. أنفال، آیه 38.
9. بحارالانوار، ج 52، ص 378، ح 18.
10. نور، آیه 55.
11. مجمع البیان، ج 10، ص 218.
12. توبه، آیه 33.
13. تفسیر اثنی عشری، ج 5، ص 70
14. مجمع البیان، ج 3، ص 24.
15. همان.
16. توبه، آیه 36.
17. علامه ی طبرسی، مجمع البیان، ج 3، ص 27 و علامه طبرسی، جوامع الجامع، ج 2، ص 52.
18. بحارالانوار، ج 51، ص 139، ح 13، ب 5.
19. برهان، ج 2، ص 772؛ گر چه آن را ابراهیم النعمانی نقل کرده است و روایت مرسل است لکن بدین مضمون روایات زیاد دیگر نقل شده است که به سند فوق اضافه می گردد.
20. نعمانی، کتاب الغیبه، ص 87، ح 17.
21. هود، آیه 86.
22. تفسیر فرات الکوفی، ج 1، ص 193.
23. ملامحسن فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج 2، ص 468 و کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 603، ح 16.
24. طبرسی، اعلام الوری، ص 439؛ اربلی، کشف الغمّه، ج 2، ص 526، فصل سوم و کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 384.
25. ملا محسن فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج 2، ص 468 و تفسیر اثنی عشری، ج 6، ص 121.
26. ابراهیم، آیه 5.
27. تفسیر اثنی عشری، ج 7،ص 16؛ البرهان، ج 13، ص 305 و شیخ صدوق، خصال، ص 108، ح 75.
28. بحارالانوار، ج 102، ص 131، ح 4؛ تهذیب الاحکام، ج 6، ص 99، ح 1 و من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 614، ح 3213، ب 2.
29. شیخ حرّ عاملی، الایقاظ، ص 188- 231.
30. معارج آیه 4.
منبع مقاله:
زمانی، احمد؛ (1393)، اندیشه انتظار (شناخت امام عصر(عج) و چگونگی حکومت جهانی صالحان)، قم: بوستان کتاب، چاپ پنجم.