وَ أَکْمِلْ ذَلِکَ لِی بِدَوَامِ الطَّاعَهِ و لُزومِ الجَماعَه.[۱]
چنانکه گذشت، این فراز در پایان مقعطی از دعای نورانی مکارم الاخلاق آمده است که در آن به هجده ویژگی از ویژگیهای متقین و صالحین اشاره شده است. در این فراز و فراز بعد از آن، سه شرط برای کامل شدن آن ارزشهای اخلاقی آمده است. شرط اول «دوام طاعت الهی» است که توضیح آن گذشت. در تبیین شرط دوم یعنی «جدا نشدن از جماعت و تکروی نکردن» نیز به این نکته اشاره شد که مقصود از «جماعت» اکثریت مردم نیست؛ بلکه طبق روایات، اکثریتی است که اهل حق هستند، هرچند تعدادشان کم باشد و اهل حق، همان گروهی است که در هر زمان، محورشان امام حق است، یعنی در زمان حضور، خود ائمه (علیهم السّلام) و در زمان غیبت نائب ایشان که ولی فقیه است.
دومین نکته در این رابطه، خطر جدا شدن از جماعت است. خطر جدایی از جماعت در فرمایش امیر مؤمنان (علیه السّلام) این گونه بیان شده است:
الزَموا السَّوادَ الأَعظَمَ؛ فَإِنَ یَدَ اللهُ مَعَ الجَماعَهِ، و إیّاکُم و الفُرقَهَ! فَإِنَّ الشّاذَّ مِنَ النّاسِ لِلشَّیطانِ، کَما أنَّ الشّاذَّ مِنَ الغَنَمِ لِلذِّئبِ. [۲]
با جماعت بزرگتر جامعه همراه شوید؛ زیرا دست خدا با جماعت است. و از پراکندگى بپرهیزید که جدا شده از مردم، طعمه شیطان است، چنان که گوسفند جدامانده [از گلّه]، طعمه گرگ است.
روشن است که مراد از «سواد اعظم» همان جماعتی است که گِرد امیر المؤمنین (علیه السّلام) جمعاند، زیرا ایشان این مطلب را خطاب به خوارج و در زمان حکومت خویش بیان فرمودهاند نه در زمان خلفای قبلی. البته در آن زمان نیز خطر تفرقه وجود داشت، لذا حضرت سکوت اختیار کردند و از تفرقه جلوگیری نمودند؛ ولی خطر جدایی در زمان حکومت ایشان به گونهای دیگر است.
بنا بر این، هر فرد یا گروهی که تکروی کند و از اکثریت جامعه در زمانی که امامت و رهبری مشروعی وجود دارد، جدا شود، زمینه هلاکت خویش را فراهم کرده است. نمونه روشن آن در زمان ما، کسانی هستند که راه و مسیرشان را از امام و رهبری جدا کردند و بازیگر نقشهای شوم آمریکا و اسرائیل شدند.
[۱] الصحیفه السجّادیّه، الدعاء ۲۰.
[۲] نهج البلاغه، خطبه ۱۲۷.