وَ ألبِسْنِی زِینَهَ المُتّقینَ فی… القَولِ بِالحَقِّ وَ إن عَزّ.[۱]
صحبت در تبیین این فراز نورانی به معیارهای تشخیص حق رسید. تا کنون سه معیار از معیارهای مطرح شده در روایات، مورد اشاره قرار گرفت. معیار اول که ریشه همه معیارهاست، عقل بود، دوم عدل و سوم قرآن.
چهار: پیامبر یاامام معصوم
روشنترین معیارهای تشخیص حق که عقل به انسان معرفی میکند،پیامبر یا امام معصوم است. اگر انسان به این معیار دسترسی داشته باشد، از همه معیارها روشنتر است، چون در معنا و تفسیر قرآن احتمالات مختلفی ممکن است داده شود، چه اینکه در تشخیص عدل و عاقلانه بودن چیزی نیز انسان دچار تشکیک میشود؛ ولیکن از آنجا که امام، معصوم از خطا است، اگر مطلبی را بیان نماید، قطعاً روشنترین مصداق حق است.
این دعای پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) برای امیر المؤمنین (علیه السّلام) که شیعه و سنی آن را نقل کردهاند، اشاره به همین معیار است که میفرماید:
اللّهُمَّ أدِرِ الحَقَ مَعَ عَلِیٍ حَیثُما دارَ.[۲]
خدایا! حق را بر مدار او بگردان، هر جا که او میگردد.
این سخن که بر عصمت امیر المؤمنین (علیه السّلام) هم دلالت دارد، نشان میدهد که او هر گونه عمل کند، هر حرفی که بزند، حق نیز بر مدار او میگردد.
فخر رازی از مفسران بزرگ اهل سنت در تفسیرش با استفاده از این دعای پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) جملهای مهم و حساس درباره امیر مؤمنان (علیه السّلام) بیان کرده است، وی مینویسد:
مَنِ اقتَدى فی دِینِهِ بِعَلىّ بنِ أَبى طالِبٍ فَقَدِ اهتَدى، وَ الدَّلیلُ عَلَیهِ قوله علیه السلام: أللَّهُمَّ أدِرِ الحَقَّ مَعَ عَلىٍّ حَیْثُ دَارَ.[۳]
هر کس در دینش به على بن ابى طالب، اقتدا کند، بى گمان، هدایت شده است. دلیل آن هم، سخن پیامبر علیه السلام است که فرموده: خدایا! حق را همیشه بر مدار او بگردان، هر جا که او میگردد.
معیار بودن امام معصوم در این روایت نیز که از امام حسین (علیه السّلام) نقل شده، آمده است:
إنّا أهلُ بَیتِ رَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله، وَ الحَقُ فینا، و بِالحَقِّ تَنطِقُ ألسِنَتُنا. [۴]
ما خاندان پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هستیم. حق، در میان ماست و زبان ما به حق گویاست.
بنا بر این، حقمداری اختصاص به امیر المؤمنین (علیه السّلام) ندارد؛ بلکه اهل بیت همه این گونه هستند که جز حق نمیگویند و جز حق انجام نمیدهند.
[۱] الصحیفه السجّادیّه، الدعاء ۲۰.
[۲] الجمل، شیخ مفید، ص۸۱؛ سنن الترمذى، ج۵ ص، ۶۳۳.
[۳] مفاتیح الغیب، الفخر الرازى، ج۱، ص۲۱۰.
[۴] الفتوح، ابن اعثم، ج۵ ص۱۷.
منبع : پایگاه آیت الله ری شهری