وفات یا شهادت امام عصر علیه السلام

وفات یا شهادت امام عصر علیه السلام

نویسنده : ابراهیم شفیعی سروستانی

 

در برخورد با بسیاری از اقشار مردم، یکی از نخستین پرسش هایی که مطرح می شود، این است که آیا سرانجام، امام مهدی علیه السلام نیز همچون پدران بزرگوار خویش به شهادت می رسد یا این که به مرگ طبیعی از دنیا می رود؟
در پاسخ این پرسش باید گفت هر یک از این دو احتمال، مؤیداتی در روایات دارد که در این جا به بررسی آنها می پردازیم.

1. دسته اول روایات
از دسته ای روایات استفاده می شود که آن حضرت به مرگ طبیعی از دنیا می رود. روایات زیر از آن جمله اند:
الف) امّ سلمه از پیامبر خدا صلی الله و علیه و آله و سلم چنین نقل می کند:
مهدی از خاندان من و از فرزندان فاطمه است … و او در میان مردم به سنّت پیامبرشان عمل می کند. پس هفت سال درنگ می کند و آن گاه از دنیا می رود و مسلمانان بر او نماز می گزارند.(1)
ب) در روایتی که در تفسیر آیه شریفه :« ثُمَّ ردَدنا لَکُمُ الکَرَّهَ عَلَیهِم؛ پس [از چندی] دوباره شما را بر آنان چیره می کنیم.» (2) از امام صادق علیه السلام نقل شده، در این زمینه چنین آمده است:
[منظور] خروج [امام] حسین علیه السلام با هفتاد تن از یارانش [در زمان رجعل است،] در حالی که کلاه خود های زرّینی که دو رو دارد، بر سر دارند و اعلام کنندگانی به مردم می رسانند: این حسین است که خارج شده است تا آن جا که مؤمنان هیچ شکّ و تردید درباره او نکنند و بدانند که او دجّال و شیطان نیست و اوست حجّت قائم [به حق] در میان آنها و چون معرفت به این که آن حضرت، همان حسین علیه السلام است، در دل های شیعیان استقرار یافت، حضرت حجّت را مرگ فرا می رسد و کسی که آن جناب را غسل می دهد و کفن و حنوط می کند و به خاک می سپارد، همان حسین [بن علی] علیه السلام خواهد بود و جزو وصی و امام، هیچ کس متصدّی [کار کفن و دفن] وصی نشود.(3)
ج) در روایت دیگری نیز امام صادق علیه السلام در پاسخ به این پرسش که اوّلین کسی که به دنیا رجعت خواهد کرد، چه کسی است، می فرماید:
[امام] حسین علیه السلام در پی قائم علیه السلام خروج می کند … حسین علیه السلام به همراه آن گروه از یارانش که با او به شهادت رسیدند، به پیش می آید، در حالی که هفتاد پیامبر، او را همراهی می کنند، آن گونه که به همراهی موسی بن عمران فرستاده شدند. قائم علیه السلام، انگشتر خود را به او واگذار می کند. پس حسین علیه السلام، نخستین کسی است که عهده دارد غسل و کفن و حنوط آن حضرت می شود و ایشان را در قبر خود قرار می دهد.(4)

2. دسته دوم روایات
از دسته دیگری از روایات که به طور عام بر به شهادت رسیدن همه ائمه امامان معصوم علیهم السلام دلالت می کنند، شاید بتوان استفاده کرد که امام مهدی علیه السلام نیز چون پدران بزرگوار خویش به شهادت می رسد. از این دسته روایات نیز به نمونه هایی اشاره می کنیم:
الف) از امام حسن مجتبی علیه السلام در این زمینه چنین روایت شده است:
به خدا سوگند، پیامبر خدا با ما پیمان بسته است که این امر [امامت] را دوازده تن امام از فرزندان علی و فاطمه به دست خواهند گرفت و هیچ کدام از ما نیست، مگر این که مسموم یا کشته می شود.(5)
ب) امام صادق علیه السلام نیز در این باره می فرماید:
به خدا سوگند، هیچ یک از ما نیست، مگر این که کشته می شود و به شهادت می رسد.(6)
ج) مشابه همین تعبیر از امام رضا علیه السلام نیز روایت شده است.(7)
گفتنی است این دسته روایات معمولاً برای پاسخ گویی به شبهه هایی به کار می رود که در مورد شیوه از دنیا رفتن برخی امامان مطرح می شود. علّامه مجلسی نیز در کتاب خود، بابی را به عنوان «باب شدّت سختی های امامان معصوم و اینکه مصیبت های آنها از همه مردم بزرگ تر بود و اینکه آنها نمی میرند، مگر با شهادت»(8) به بررسی این روایات اختصاص داده است.
د) نویسنده کتاب إلزام النّاصب به نقل از «برخی از علما»، عبارتی را نقل کرده است که بر شهادت امام مهدی علیه السلام دلالت می کند. او می نویسد:
هنگامی که هفتاد سال [حکومت حضرت] حجّت به پایان رسید، مرگ به سراغ او می آید. زنی از بنی تمیم به نام سعیده که به سان مردان، مو بر چهره دارد، از بالای پشت بام هاونی سنگی به سوی آن حضرت که در حال گذشتن از آن مسیر است، پرتاب می کند و او را می کشد. پس از درگذشت آن حضرت، امام حسین علیه السلام عهده دار خاک سپاری او می شود.(9)
گفتنی است عبارت یاد شده از سوی برخی صاحب نظران نقد و بررسی شده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
شهید سید محمّد صدر در این زمینه می نویسد:
این متن اساساً قابلیت اثبات موضوع [شهادت حضرت] را ندارد؛ زیرا روایت نقل شده، از یکی از معصومان نیست. حتّی اگر این متن – چنان که از ظاهر آن بر می آید – اشاره به مضامین برخی روایات داشته باشد، تبدیل به روایت مرسلی می شود که نه سند آن مشخّص است و نه امامی که از او روایت شده است. افزون بر این که سند روایات یاد شده معمولاً ضعیف و مضامین آنها دور از ذهن است، به گونه ای که نمی توان با آنها چیزی را ثابت کرد.(10)
نام برده نقدهای دیگری نیز به متن و محتوای این عبارت وارد کرده است که به همین مقدار بسنده می کنیم.(11)
سید محمّد کاظم قزوینی رحمه الله نیز پس از نقل عبارت إلزام النّاصب می نویسد:
کاش این عالم بزرگوار روایاتی را که این مطلب از آنها برداشت شده است، می آورد تا چگونگی شهادت آن پیشوای جهانی بر ما روشن می گشت و کاش نگارنده این کتاب، نام این دانشمندی را که فشرده سخن او را آورده است، ذکر می کرد … به هر حال، به نظر ما این مطلب سربسته و نارسا و بدون دلیل است. از این رو ، پذیرفتن شهادت آن حضرت بدین صورت مشکل است. شهادت او به وسیله سم نیز در روایت تصریح نشده است. بنابراین، چگونگی رحلت آن گرامی را تنها خدا می داند و بس.(12)
در هر حال، با توجّه به این دو دسته روایات، اظهار نظر صریح و قطعی در مورد چگونگی وفات امام مهدی علیه السلام مشکل به نظر می رسد به ویژه با توجّه به این مطلب که درباره شیوه شهادت آن حضرت فقط یک روایت در بعضی منابع شیعی نقل شده است که آن هم چندان اعتباری ندارد.

پی نوشت ها :

1- بحارالانوار، ج 51، ص 104، ح39.
2- سوره اسراء (17)، آیه 6.
3- سیمای حضرت مهدی (ع) در قرآن، صص 214 و215. همچنین ر. ک : بحارالانوار، ج 53، ص 94، ح 103.
4- بحارالانوار، ج 53، ص 103، ح 130.
5- همان، ج 27، ص 217، ح 19.
6- همان، ص 209، ح 7.
7- همان، ص 214، ح 16.
8- همان، صص 207- 217.
9- علی یزدی حائری، الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب، چاپ دوم: قم، مکتبه الرضی، 1404 ه. ق، ج2، ص 167.
10- سید محمد صدر، تاریخ ما بعد ظهور، چاپ اول: بیروت، دارالتعارف، 1392هـ. ق، ص 881.
11-ر. ک : همان، ص 883.
12- امام مهدی (ع) از ولادت تا ظهور، ص 785.
منبع: شفیعی سروستانی، ابراهیم( 1343 )، پرسش از موعود، تهران: موعود عصر، چاپ اول 1390.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید