روزی رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) در مسجد مدینه ، نماز ظهر می خواند، علی (ص) نیز حاضر بود، فقیری وارد مسجد شد، و از مردم خواست که به او کمک کنند، هیچ کس به او چیزی نداد. دل فقیر شکست و عرض کرد: خدایا گواه باش که من در مسجد رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) درخواست کمک کردم ولی هیچ کس به من کمک نکرد. در این هنگام علی (ص) که در رکوع نماز بود، با انگشت کوچکش اشاره کرد، فقیر به جلو آمد و با اشاره علی (ع)، انگشتر را از انگشت علی (ص) بیرون آورد و رفت . رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) پس از نماز به خدا متوجه شد و عرض کرد: پروردگارا برادرم موسی از تو تقاضا کرد: رب اشرح لی صدری – و یسرلی امری – واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی واجعل لی وزیرا من اهلی – هارون اخی اشدد به ازری – و اشرکه فی امری (سوره طه آیه 25 تا 32). یعنی : سینه مرا گشاده دار، کار مرا آسان کن ، و گره از زبانم بگشا، تا سخنان مرا بفهمند، و وزیری از خاندانم برای من قرار بده ، برادرم هارون را، به وسیله او پشتم را محکم گردان ، و او را در کار من شریک کن . پس از این پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله) عرض کرد: الهم اشرح لی صدری ، و یسرلی امری ، واجعل لی وزیرا من اهلی ، علیا، اشدد به ظهری . ترجمه :
پروردگارا سینه مرا گشاده دار – کار مرا بر من آسان گردان ، و وزیری از خاندانم برایم قرار بده که علی (ع) باشد، بوسیله او پشتم را محکم کن . هنوز سخن پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) به پایان نرسیده بود که جبرئیل نازل شد و این آیه (55 سوره مائده) را نازل کرد: انما ولیکم اللّه و رسوله والذین امنوا الذین یقیمون الصلوه و یؤ تون الزکاه و هم راکعون . ترجمه : سرپرست و رهبر شما، تنها خدا است و پیامبر او، و آنها که ایمان آورده اند و نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع ، زکات می پردازند. به این ترتیب ، ولایت و رهبری علی (ص) پس از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) از سوی خدا اعلام گردید.
داستان دوستان / محمد محمدی اشتهاردی