گفتگو با دکتر حسین ابراهیمی مقدم
توصیههایی برای جلوگیری از تیره شدن روابط بین همسران
رابطه زناشویی مانند سکه، دو رو دارد. از یکسو میتواند مایه شادی و آرامش باشد اما برخی مواقع نیز این رابطه گرم قدری شکرآب میشود. در این مواقع همسران شروع به انتقاد کردن و غر زدن میکنند. این مشکلات اگر پیشرفتهتر شود به خشم و پرخاشگری تبدیل میشود. در این مقاله به دیدار دکتر حسین ابراهیمیمقدم، روانشناس، رفتیم تا با چند توصیه کاربردی در این خصوص آشنا شویم.
اصولا چرا روابط همسران دچار تیرگی میشود؟
رابطه زناشویی همیشه با دنیایی از عشق و امید و انتظار شروع میشود. امید به اینکه احساساتمان درک و پذیرفته شود و امید به اینکه به جایگاه امنی برسیم که احساس کنیم توسط نزدیکترین فرد زندگیمان حمایت میشویم اما گاهی این امید در برخورد با واقعیت رنگ میبازد، نیازها برآورده نمیشود و برداشتهای اشتباه به تدریج روابط همسران را تیره میسازد. در نتیجه خشم در روابط آنها رشد میکند تا جایی که تمام امیدها و آرزوها نقش بر آب میشود و به جای آن تصاویر زیبا، صحنههای زشت و ملالآور در روابط حاکم میشود و هریک از زوجین احساس تنهایی شدید میکند و با این احساس هر لحظه از هم دورتر میشوند و حتی کارشان به پرخاشگری و خشم نیز میرسد.
چه عواملی را در خشمگین شدن همسران موثر میدانید؟
شناخت ناکافی نسبت به خلق و خو و ویژگیهای همسر که متاسفانه عدم آگاهی از تفاوتهای جنسیتی نیز باعث دامن زدن به این موضوع میشود و همچنین عدم مهارت در فن گفتگو و ایجاد ارتباطی موفق و نیز عدم آگاهی از روشهای صحیح برخورد با مسایل متفرقه و روزمرهای که شاید بسیار تکرار شود زمینهساز ناراحتی و رفتارهای پرخاشگرانه میشود.
میتوانید مثال بزنید؟
به طور مثال سکوت همسر، دیر آمدن شوهر به منزل، کمک نکردن مرد در امور خانه، عدم تعادل در برقراری ارتباط همسران با خانواده و یا حتی مسایل تربیتی فرزندان از این جملهاند.
و چهطور میتوانیم خشم خودمان و همسرمان را کنترل کنیم؟
به خاطر داشته باشید شناخت افرادی که با آنها در ارتباط هستید همواره به نفع شماست. وقتی همسر خود را درست بشناسید این شناخت به میزان زیادی در روابط زناشوییتان تاثیر میگذارد و بنابراین به عنوان نخستین و مهمترین پیشنهاد توصیه میشود، سعی کنید با شناخت و آگاهی بیشتر و دقیقتر از روحیات، احساسها، ویژگیها، مهارتها، نقاط مثبت و منفی همسر خود بزرگترین گام را به سوی روابطی بهتر و صمیمانهتر بردارید.
تربیت خانوادگی هم در این خصوص موثر است؛ نیست؟
به نکته مهمی اشاره کردید! زن و شوهر علاوه بر آنکه از دو خانواده، با فرهنگ و تربیت متفاوت هستند از دو جنس متفاوت نیز هستند که هرچه آگاهی شما نسبت به این موضوع و این تفاوتها بیشتر باشد زمینه بسیاری از ناراحتیها از بین میرود.
میتوانید مصداقهایی از این تفاوتها را نام ببرید؟
مثلا نحوه برخورد زن و مرد در برابر مسایل و مشکلات یکی از این مصداقهاست. بهطور مثال زنان زمانی که اوضاع بر وفق مرادشان نیست معمولا سریع تذکر میدهند ولی مردان معمولا آن را در خود نگه میدارند یا بعد از فشار عصبی و روانی، مردها معمولا گوشهگیر میشوند و در خود فرو میروند ولی زنها به هیجان میآیند و مسایل را مطرح میکنند و برای رسیدن به آرامش نیاز به همدردی دارند اما مرد نیاز به زمان دارد که به تنهایی و بدون حضور کسی موضوع را با خودش موشکافی کند تا از لاک خود بیرون بیاید، پس بهتر است زنان باهوش متوجه باشند به هر دلیلی که همسرشان عصبی و خشمگین شده به جای بحث و گفتگو از همسر خود دور شوند و اجازه دهند او با خودش کنار بیاید.
فکر نمیکنید بعضیها حتی همین کار همسرشان را هم نوعی بیاحترامی تلقی کنند؟
این دور شدن نباید به نحوی باشد که بیاحترامی به شمار رود بلکه با اینکار به همسر خود زمانی برای خلوت کردن با خویش و آرام شدن دادهاید در ضمن خود شما میتوانید از این لحظهها بهترین استفاده را جهت اندیشیدن برای رفع مشکل و رسیدن به راهحلها داشته باشید. یک نکته دیگر را هم اضافه کنم که همیشه در حین خشم و ناراحتی بر ذهن خود و افکارتان مسلط شوید تا با دقت و توجه بیشتری بتوانید در زمان و مکان مناسب با همسرتان گفتگو کنید. ببینید؛ مردان علاقه دارند مسایلشان را به تنهایی حل کنند لذا سعی میکنند مشکلاتشان را برای کسی بازگو نکنند اما زنها دوست دارند با کسی حرف بزنند و مشکلاتشان را مطرح کنند تا حس حمایتی آنها تقویت شود.
پس به همین دلیل است که هر وقت با همسرم دچار مشکل میشوم بلافاصله با مادرش تلفنی صحبت میکند؟
(با خنده) احتمالا همینطور است.
اگر اجازه بدهید یک سوال خصوصی از شما بپرسم: من هنگامی که در خانه هستم علاقه عجیبی به خواندن روزنامه و گوش کردن اخبار دارم اما همسرم همیشه از این کار ناراحت میشود. به نظر شما باید چه کارکنم؟
خواندن روزنامه و گوش دادن به اخبار نشان بیاعتنایی شما نسبت به همسر و خانوادهتان نیست بلکه روشی است که معمولا مردان برای فراموش کردن مشکلات زندگی پیش میگیرند.
از تفاوتهای مردان و زنان نکته دیگری باقی مانده است که بخواهید اشاره کنید؟
بله. خانمها وقایع را با جزییات و صحنه به صحنه تعریف میکنند ولی آقایان به کلیات بسنده میکنند و خیلی زود حوصلهشان سر میرود. همچنین اغلب خانمها آنچه در ذهن و فکرشان میگذرد را با صدای بلند با خود بیان میکنند که گاه شوهران فکر میکنند همسر از قصد به در میگوید تا دیوار بشنود. یک نکته دیگر هم اینکه به علت جزیینگری زنان در مسایل مختلف و حساسیت بیش از حد به جزییات معمولا حافظه زنان مانند بایگانی، پروندهای قطور و بسیار گسترده دارد. آقایان از یاد نبرند زنان گاهی فقط نیازمند گوش شنوا هستند. با گفتن و گله کردن و گاهی از چیزی شکایت کردن روحشان سبک میشود. مرد خوب همواره این فرصت را به همسرش میدهد. به حرفهای او گوش میدهد و با او همدلی میکند. این عمل را نه بهصورت مکانیکی بلکه از روی رغبت و با تمام وجود به خاطر دل او انجام میدهد زیرا که مطمئن است ثمره این نوع رفتار او با همسرش اول از همه به خود او و به زندگیشان برمیگردد. بهیاد داشته باشید بیشتر زنها از طریق محبت و عشقورزی بهتر و راحتتر با شما کنار میآیند تا با اهدای قطعهای جواهر. به عواطف و گریه همسر اهمیت دهید و هنگام بروز خشم او را در آغوش بگیرید و به او اظهار محبت کنید. یک نکته دیگر اینکه صداقت داشتن با بیگذشت بودن و خردهگیری فرق دارد، در بیان انتقادها کمی ملاحظهکارانه عمل کنید.
و خانمها برای کنترل خشمشان چه کار کنند؟
اگر مردی در لحظات عصبانیت یا بعد از آن گفت: «مرا تنها بگذار» منظور اصلی او این است که در آن لحظات به سکوت احتیاج دارم تا به همسرم. اگر از شوهرتان میخواهید تا کاری برایتان انجام دهد و او مخالف است غرغر کردن و شاکی بودن از شرایط هیچ کمکی به حل مشکل نمیکند و باعث سردی روابط میشود. همچنین زمان عنوان کردن هر مطلب را متناسب با روحیه، ظرافت و شرایط شوهرتان بشناسید و در مواقعی که شوهر ناراحت و مضطرب است نقش تشدیدکننده ناراحتی را بازی نکنید. در زمان ناراحتی همسر، همزمان با غصههای شوهر، درد و دل خود را با او مطرح نکنید و با به زبان آوردن و تکرار خاطرههای تلخ گذشته، لحظههای خوشایند را خراب نکنید و نکته مهمتر اینکه هرگز به گونهای رفتار نکنید که همسر شما احساس کند بدون حضور او زندگی شما به راحتی و آسانی طی میشود.