نویسنده:محمد علی رضایی اصفهانی
تقسیم بندی آیات مهدویت
آیات مهدویت، از منظرهای مختلف قابل تقسیمبندیاند. میتوان این آیات را از منظر روش شناختی و از منظر موضوعی و از منظر تاریخی و… دسته بندی کرد. در این نوشتار، به روششناسی فهم آیات با توجه به روایات تفسیری میپردازیم؛ یعنی از دیدگاه روشها و قواعد تفسیری به این آیات و روایات توجه میشود.
در مبحث مبانی، قواعد و روشهای فهم و تفسیر قرآن، تقسیمهای مختلفی صورت گرفته است[13] که بر اساس آنها میتوان روایات تفسیری را تقسیمبندی کرد؛ از جمله این که یک دسته از روایات تفسیری، مصادیق آیه را بیان میکند و دسته دیگر، تأویل و بطن، و دسته دیگر، تفسیر آیه را روشن میسازد. این تقسیمبندیها در روایات تفسیری آیات مهدویت نیز جاری است.
الف. تفسیر آیات در مهدویت
برخی احادیث تفسیری که ذیل آیات مهدویت نقل شدهاند، به توضیح مفاهیم و مقاصد آیات میپردازند؛ یعنی به نوعی تفسیر اصطلاحی آیه را بیان میکنند که به برخی از مهمترین این آیات اشاره میکنیم.
1. آیات اظهار (تسلط دین اسلام بر ادیان الهی)
منظور، آیاتی هستند که تسلط نهایی دین اسلام بر ادیان الهی را نوید میدهند؛ ولی هنوز تحقق نیافتهاند و تنها تفسیر آن در باره مهدویت صادق است. این آیات، با تعابیر مشابه در چند سوره تکرار شده است:
(هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَکَفَى بِاللَّهِ شَهِیداً)؛ «او کسى است که فرستادهاش را با هدایت و دین حق فرستاد، تا آن را بر همهى دین)ها (پیروز کند؛ و گواهى خدا کافى است» (فتح، 28).
(هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ)؛ «او کسى است که فرستادهاش را با هدایت و دین حق فرستاد، تا آن را بر همهى دین)ها (پیروز کند، گرچه مشرکان ناخشنود باشند» (صف، 9) و (برائت، 33).
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که در باره آیه فوق فرمود:
«اذا خرج القائم لم یبق مشرک بالله العظیم و لا کافر الاّ کره خروجه. لو کان فی بطن صخره لقالت الصخره: «یا مؤمن فیّ مشرک فاکسرنی واقتله»؛ (کوفی، 1410: ص 184؛ عیاشی، بیتا: ج 2، ص 87، ح 52). هنگامی که امام زمان علیه السلام قیام کنند، هیچ مشرک به خدای بزرگ و کافری نمیماند، مگر آن که از قیام امام زمان علیه السلام ناراحت است. اگر (بر فرض) آنان در دل سنگی مخفی شوند، آن سنگ ندا میدهدای مؤمن! مشرکی این جاست مرا بشکن و او را بکش».
در برخی احادیث دیگر از امام صادق علیه السلام حکایت شده است که در باره آیه فوق فرمود:
«والله ما نزل تأویلها بعد» قلت: «جعلت فداک و متی ینزل تأویلها؟» قال«: حین یقوم القائم ان شاء الله…» (بزار، بیتا: 3 ـ 382)؛ «به خدا سوگند! تفسیر این آیه، هنوز نیامده است». پرسیدم: «فدایت شوم! چه موقع تفسیر آیه تحقق مییابد؟» فرمود: «هنگامی که قائم ما قیام کند، انشاء الله».
واژه «تأویل» در روایت اخیر، به معنای تحقق خارجی عینی است، پس مفاد آیات فوق در باره پیروزی نهایی دین اسلام بر تمام ادیان، از صدر اسلام تا کنون تحقق نیافته است؛ پس مقصود آیه زمان امام عصر علیه السلام است که به دست او دین اسلام بر همه ادیان پیروز میشود. بنابراین تفسیر آیه (نه تأویل اصطلاحی به معنای باطن یا معنای خلاف ظاهر آیه) و مقصود آیه زمان امام عصر علیه السلام است. البته مشابه روایات فوق از اهل سنت نیز حکایت شده است، از این رو برخی مفسران اهل سنت نیز تحقق آیه را هنگام خروج مهدی دانستهاند.[14]
2. آیه رفع فتنه از جهان
(وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَتَکُونَ فِتْنَهٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلّهِ فَإِنِ انتَهَوْا فَإِنَّ اللّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ بَصِیرٌ)؛ «و با آنان(کافران) پیکار کنید، تا آشوبگرى باقى نماند و دین، یکسره از آنِ خدا باشد. اگر آنان (به کفر) پایان دادند، پس در واقع خدا به آنچه انجام مىدهند، بینا است» (انفال، 39).
از امام صادق علیه السلام در باره آیه فوق پرسش شد و حضرت فرمود:
«انّه لم یجیء تاویل هذه الآیه ولو قد قام قائمنا بعده سیری من یدرکه ما یکون من تأویل هذه الآیه و لیبلغن دین محمد صلی الله علیه و آله و سلم ما بلغ اللیل، حتی لایکون شرک علی ظهر الارض کما قال الله» (عیاشی، همان: ج 2، ص 56، ح 48؛ طبرسی، 1395: ج 3، ص 543).
در حقیقت، تأویل این آیه هنوز نیامده است. اگر قائم ما قیام کند، بعد از آن است که هر کس او را درک کند، تأویل این آیه را میبیند و دین محمد صلی الله علیه و آله و سلم به نهایت میرسد، تا این که بر روی زمین شرک نخواهد بود؛ همان طور که خدا فرموده است.
البته در این روایت نیز واژه «تأویل» به معنای محقق عینی خارجی است (نه تأویل اصطلاحی به معنای باطن یا خلاف ظاهر آیه). روشن است از صدر اسلام تاکنون، فتنهها کم و بیش وجود داشته و دارد و دین اسلام بر جهان، مسلط نشده است و این مطلب که تفسیر آیه است، در زمان امام عصر علیه السلام تحقق مییابد.
آلوسی از مفسران بزرگ اهل سنت نیز ذیل آیه فوق اشاره میکند که تأویل این آیه هنوز محقق نشده است و هنگام ظهور مهدی تأویل آن خواهد آمد که بر روی زمین هیچ مشرکی نماند (آلوسی، بیتا: ج 9، ص 174).
3. وعده حکومت بندگان صالح و مؤمنان نیکوکار بر زمین
(وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ)؛
و به یقین، در زَبُور بعد از آگاه کننده (= تورات) نوشتیم که: «بندگان شایستهام، آن زمین را به ارث خواهند برد» (انبیاء، 105).
از امام باقر علیه السلام حکایت شده است که فرمود:
«الکتب کلّها ذکر» و «الارض یرثها عبادی الصالحون» قال: «القائم علیه السلام و اصحابه» (طبرسی، 1395: ج 4، ص 66؛ کاشانی، 1346: ج 6، ص 125؛ صافی، 1419: ص 159؛ مجلسی، همان: ج 9، ص 126)؛
همه کتابهای آسمانی مصداق ذکر هستند و مقصود از آیه فوق، امام عصر علیه السلام و یاران آن حضرت هستند.
آلوسی که از مفسران بزرگ اهل سنت است، پس از ذکر اقوال در باره آیه فوق، به این نتیجه میرسد که وراثت زمین و لوازم آن برای صالحان، در باره مؤمنان است در عصر مهدی و نزول عیسی علیه السلام (آلوسی، همان: ج 17، ص 95). البته این وعده الهی در زبور داود در کتاب مقدس فعلی نیز آمده است: «زیرا که شریران منقطع میشوند و اما متوکلان به خداوند، و ارث زمین خواهند شد (انجمن مقدس ایران، 1987: عهد عتیق، زبور داود، مزمور 37، جمله 9 ـ 10) و جای دیگر آمده است: صالحان وارث زمین خواهند بود… (انجمن مقدس ایران، همان: جمله 29).
(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِکُونَ بیشَیْئاً)؛
خدا به کسانى از شما که ایمان آورده و ) کارهاى( شایسته انجام دادهاند، وعده داده است که قطعاً آنان را در زمین جانشین خواهد کرد؛ همان گونه که کسانى را که پیش از آنان بودند، جانشین کرد و مسلماً، دینشان را که براى آنان پسندیده است، به نفعشان مستقر خواهد کرد؛ و البته بعد از ترسشان (وضعیت) آنان را به آرامش مبدّل مىکند؛ در حالى که مرا مىپرستند )و(هیچ چیز را شریک من نخواهند ساخت» (نور، 55).
از امام صادق علیه السلام حکایت شده که در مورد آیه فوق فرمود: «در باره قائم و یارانش نازل شده است» (نعمانی، همان: ص 247؛ مجلسی، همان: ج 51، ص 58).
البته مقصود از نزول در این گونه احادیث، همان تفسیر آیه است، نه شأن نزول اصطلاحی آیه.
از اهل سنت، ابن کثیر در ذیل آیه فوق، با ذکر روایتی که تعداد سرپرستان امت را دوازده نفر معرفی میکند، یکی از این خلفای عادل را مهدی موعود معرفی مینماید که جهان را پر از عدل خواهد کرد (ابنکثیر، 1412: ج 2، ص 615).
روشن است این وعده الهی که در کتابهای آسمانی پیشین و قرآن آمده است و نیز وعده الهی در باره جانشینی مؤمنان نیکوکار بر کل زمین و برقراری امنیت کامل، هنوز تحقق نیافته است و بر اساس روایات فقط در زمان امام عصر علیه السلام تحقق مییابد.
4. قیام امام مهدی علیه السلام از نشانههای رستاخیز
(فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا السَّاعَهَ أَن تَأْتِیَهُم بَغْتَهً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءَتْهُمْ ذِکْرَاهُمْ)؛
و آیا انتظارى جز (آمدن) ساعت (= رستاخیز) دارند که ناگهان به سراغشان مىآید؟ پس به یقین، نشانههاى آن آمده است؛ هنگامى که (قیامت) به سراغ آنان مىآید، پس کجا یادآورىشان براى آنان (سود) دارد؟ (محمد، 18).
از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حکایت شده است که فرمود:
اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خدا آن روز را طولانی میکند، تا مردی از اهل بیت من را برانگیزد، تا زمین را پر از عدل و داد کند، همان طور که پر از ظلم و جور شده بود. (عروسی حویزی، 1383: ج 3، ص 466).
تشبیه این حدیث از امام علی علیه السلام نیز حکایت شده است (صافی، همان: ص 223).
این آیه در باره علامتهای رستاخیز است. مفسران شیعه و اهل سنت در تفسیر «اشراط الساعه» نشانههای متعددی را ذکر کردهاند؛ از جمله بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، شق القمر، دخان و…؛ (سیوطی، 1403: ج 7، ص 489 ـ 467؛ صادقی تهرانی، 1408: ج 26، ص 110 ـ 109؛ مکارم شیرازی، 1364: ج 21، ص 449). ولی برخی مفسران شیعه و اهل سنت، ظهور حضرت مهدی علیه السلام را یکی از علامتهای رستاخیز برشمرده (صادقی تهرانی، همان: ج 26، ص 110؛ مکارم شیرازی، همان: 21، ص 449). و روایات مهدویت را ذیل آیه فوق آوردهاند؛ سیوطی، همان: ج 7، ص 482 که حدود بیست روایت آورده است). از جمله روایاتی که اهل سنت ذکر کردهاند، احادیثی است که مضمون آن، شبیه روایت فوق الذکر از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است. عن ابن مسعود قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: لاتذهب الدنیا او لاتنقضی الدنیا حتی یملک العرب رجل من اهل بیت یواطئی اسمه اسمی (ابن حنبل، 1475: ج 1، ص 376؛ ترمذی، 1421: ج 4، ح 223، حاکم نیشابوری، بیتا: ج 4، ص 442).
این گونه احادیث در حقیقت، نشانههای رستاخیز را توضیح میدهد. و نوعی تفسیر برای آیه فوق به شمار میآید.
پی نوشت ها :
[13]. ر.ک: منطق تفسیر قرآن (2) مبانی و روشهای تفسیر قرآن، از نگارنده.[14]. قال السدی: و ذلک عند خروج المهدی (رازی، 1411: ج 16، ص 40؛ قرطبی، 1405: ج 8، ص 121؛ ثعلبی، 1427: ج 5، ص 305) و مشابه این روایت از ابی سعید الخدری از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است (میبدی، 1376: ج 4، ص 119).