سیر و سلوک داراى چند مانع است :
1. سالک در هیچ لحظه اى از لحظات حرکت خود نبایداحساس وصول یا امتیاز برترى کند، اگر چنین آفتى گریبان سالک را بگیرد، نه تنها از حرکت به مراحل بعدز باز خواهد ماند، بلکه نفس کمال جوى او به قهقرا خواهد رفت .
2. اشتغالات و علایق دنیوى مانند ثروت اندوزى ، مقام جویى ، شهرت طلبى و محبوبیت خواهى میان مردم ، از امور تباه کننده سیر و سلوک اند، البته اگر ثروت و مقام وسیله اى جهت تنظیم حیات خود و دیگران باشد، نه تنها مانع ره کمال نمهواهد بود، بلکه به خاطر مشقتهایى که سالک در این مسیر تحمل مى کند، عبادت تلقى خواهد شد.
3. اشباع حس خودخواهى – به هر شکل و با هر وسیله – مانع نیرومندى براى سیر و سلوک است . ادعاى تزکیه نیز سد راه کمال است . بر خى ادعاى تزکیه را به عنوان بیان واقعیت ، ناشى از خودخواهى نمى دانند، اما عرفاى بزرگ این مطلب را نمى پذیرند، زیرا همه عظمتها و امتیازات سالک ، از الطاف الهى است و استناد آنها به خود نوعى شرک محسوب مى شود.
4. شکوفاییها و روشناییهاى خیره کننده که در حالات عرفانى براى سالک حاصل مى شود، از دیگر موانع سیر و سلوک است . برخى از اهل سلوک با بروز این حالات لذتبار خود را گم مى کنند و این حالات را آخرین منزلگاه کمال تلقى مى کنند، در حالى که این حالات فقط براى تشویق و تحریک سالک جهت ادامه راه است .
5. به فعلیت رسیدن قدرتهاى شگفت انگیز، نظیر اطلاع از دلها، امور مخفى ، اخبار گذشته و اینده ، تصرف در امور مادى و نفوس ، گاه سالک را از کمال باز مى دارد. سالک باید بداند که هدف وى وصول به حق است ، نه تحقق کرامات ، وصول به لقاى الهى برتر و با عظمتر از کشف و کرامات است .
6. حالت آرامش و ازادى مطلق و اشراف بر عالم هستى از عظمتهاى شگفت انگیز روح است ، که اگر سالک آ نرا از خود بداند، ممکن است از عظمت روح خود غفلت کرده ، ادعاى انا الحق کند.
7. احساس شکوفایى و ابتهاج روح نشانه ورود به جاذبه الهى و تجلى صفات حق تعالى بر دل سالک است . سالک باید مراقب باشد که این احساس سد راه کمال او نشود.
منبع : کتاب در محضر عارفان،واصف بادکوبه ای