واذکروااللّه کثیرا لعلکم تفلحون، جمعه/10 مسئله مورد بحث، ذکر و یاد خدا بودن است. طبق آیات و روایات، انسان باید طورى آمادگى و معرفت داشته باشد که همیشه به یاد خدا باشد. در روایتى از امام جعفر صادق علیهالسلام آمده که حضرت فرمودند: اینکه مىگویند یاد خدا خیلى مشکل است، منظور “سبحاناللّه و الحمدللّه و لااله الا اللّه و اللّهاکبر” گفتن نیست، چرا که ذکر اگر فقط لفظى باشد، انسان را نجات نمىدهد، بلکه ذکرى انسان را نجات مىدهد که قلبى بوده و یاد خدا را در خود داشته باشد و خودش را گم نکند. باید بداند بندهاى است از بندگان خدا و یک موجودى است از موجودات عالم. او در چنین مواقعى منحرف نمىشود.
هنگامى که حرام و حلال پیش مىآید، باید آنجا یادش باشد که اطاعت و عصیان چیست؟ لذا این مسئله بسیار حساس و مهم است. کسى نمىتواند بگوید ما از برخورد با حلال و حرام رها هستیم! این مواجهه براى همه پیش مىآید، چه جوان چه میانسال و چه پیر. همیشه انسان با حلال و حرام مواجه است و همیشه با اطاعت و عصیان درگیر است. آن دلى که با خدا پیوند داشته باشد، مواقع حساس راه حلال و راه اطاعت را مىرود.
در اعمال حج که انسان از عرفات به مشعر مىآید، آنجا هم خداوند دستور داده تا او را یاد کنیم؛ معلوم مىشود یاد خدا بودن به صورت قلبى و همیشگى، مسئلهاى بسیار مهم و از بدیهیات است؛ چرا که یاد الهى نقش بزرگى در اطاعت و بندگى دارد. وقتى یاد الهى باشد دیگر معصیت از انسان صادر نمىشود.
علت صدور معصیت، غفلت از خداست و این آیات قرآن نیز براى این است که همیشه مىخواهد ما را به یاد خدا انداخته و این یاد را در ما ملکه کند. کسى که ملکه یاد خدا در او پیدا شود، براى این ملکه نفسانى نمىشود بهایى قرار داد، خیلى با ارزش است. بنابراین منشأ همه خوبىها یاد خداست و روایات متعددى به این مهم اشاره کردهاند.
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: من بر سر دو راهىها نگاه مىکنم که کدام طرف راه خدا و کدام طرف راه غیرخداست، و آنگاه راه خدا را انتخاب مىکنم. این دو راهىها براى همه ما هست و متأسفانه غفلت مىآید و وقتى غفلت به سراغ انسان آید، اولین خسارت را به خودش مىزند و خودش به خودش ظلم مىکند و در این حالت عامل به تکامل نرسیدن، خود ما هستیم و ما هستیم که به مراحل عالیه نرسیدهایم و نگذاشتیم این سرمایه وجودى شکوفا شده و ارتقاء پیدا کند. بیشتر حواسمان مشغول چیزهایى است که بود و نبودش خیلى مهم نیست، نگران خیلى چیزها هستیم، اما نگران خودمان که تنزل پیدا کردیم نیستیم!
روایتى از ابىعبداللّه علیهالسلام منقول است که مىفرمایند: من اشد ما فرضاللّه على خلقه ذکراللّه کثیرا؛ از مهمترین واجباتى که خدا بر خلق قرار داده، ذکر خداى متعال است. ثم قال: لا اعنى سبحاناللّه و الحمدللّه و لااله الا اللّه و اللّهاکبر و ان کان منه؛ سپس امام صادق علیهالسلام فرمودند: منظورم از یاد خدا، ذکر تسبیحات اربعه نیست، گر چه این هم ذکر است. و لکن ذکر اللّه عند ما احل و حرم فان کان طاعه عمل بها و ان کان معصیه ترکها، بحارالانوار 68/204؛ حضرت معناى واقعى ذکر را بیان مىدارند: انسان خدا را به هنگام حلال و حرام که در زندگىاش با آنها مواجه مىشود به یاد داشته باشد، اگر طاعت است به آن عمل کند و اگر معصیت است از آن دست بردارد.
روایتى دیگر از امام صادق علیهالسلام که مىفرمایند: سید الاعمال ثلاثه: انصاف الناس من نفسک حتى لاترضى بش، الا رضیت لهم مثله و مواساتک الاخ فى المال و ذکراللّه على کل حال. امام صادق علیهالسلام اینجا هم مىفرمایند: برگزیده اعمال سه چیز است؛ اول، انصاف با مردم که انسان در مواجهه با دیگران خودش را جاى دیگران قرار دهد و آنچه را که براى خودش راضى است، همان را براى دیگران راضى باشد.
دوم، اینکه اگر مالى در اختیار دارد مراعات دیگران بنماید. اگر مردم را همانند خانواده خودش فرض کند، سخاوتش زیاد مىشود. مانند اینکه اگر در کوچه محل زندگىاش خانوادهاى یتیم و بىسرپرست است، اگر بتواند به آنها رسیدگى کند و آنها را متکفل شود همانند فرزندان خود، که این کار ثروت و فضیلت بزرگى است که نامش مواسات است.
و سوم، ذکر اللّه على کل حال لیس سبحاناللّه و الحمدللّه و لا اله اللّه و اللّه اکبر فقط و لکن اذا ورد علیک شى امر اللّه عزوجل به اخذت به او اذا ورد علیک شى نهى اللّه عزوجل عنه ترکته، کافى 2/144؛ ذکرخدا فقط گفتن سبحان اللّه …. نیست بلکه، هر گاه امر خداى عزوجل به تورو آورد عمل کنى و چون نهى خدا به تو رسد ترک کنى.
البته نه اینکه همین اذکار را ترک کنیم، خیر، بلکه مراد این است که توجه قلبى را نباید از دست بدهیم و فقط به ذکر لفظى بپردازیم، باید طورى بود که دائماً به یاد خدا و در طاعت خدا باشیم، همیشه و على الدوام.
والسلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته