میوه ها و گیاهانی که نامشان در قرآن تکرار شده است

میوه ها و گیاهانی که نامشان در قرآن تکرار شده است

نویسنده: زهره فریدونی

تکرار نام و تفضیل برخی گیاهان در قرآن
علاوه بر آیات متعددی که درباره گیاهان وجود دارد و در آن ها به طور کلی به گیاهان، درختان و میوه ها و نقش آن ها در زندگی انسان اشاره شده است نام برخی از گیاهان به طور خاص و گاه در مواردی با تکرارهای متعدد و گاه با تکریم، در قرآن به چشم می خورد.
تکرار نام و تفضیل برخی گیاهان در قرآن:
در قرآن نام بسیاری از گیاهان یا بخش های مختلف گیاهی و انواع آن ها آمده است (1) و نام برخی از این گیاهان در آیات تکرار شده است ( جدول 1). در مورد اینکه دلیل این تکرار چیست نظر قطعی وجود ندارد ولی « ممکن است به سه دلیل باشد:
1- ارزش غذایی و خواص تغذیه ای فراوان این گیاهان.
2- کاربرد این گیاهان در درمان بعضی بیماری ها و خواص دارویی آن ها.
3- « کثرت کاربرد آن ها در صنعت ». (2)
می توان اهمیت استراتژیک یا اقتصادی را نیز به موارد فوق اضافه نمود که البته همه این موارد تنها دلایل مادی هستند و ممکن است دلایل غیرمادی نیز وجود داشته باشد.
از آیاتی که بر تفضیل و برتری برخی گیاهان نسبت به بقیه اشاره دارد می توان به آیه زیر اشاره نمود:
وَ فِی الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنَابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِیلٌ صِنْوَانٌ وَ غَیْرُ صِنْوَانٍ یُسْقَى بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِی الْأُکُلِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ‌ (رعد /4 )
و در زمین پاره هایی است نزدیک یکدیگر، و بوستان هایی از تاک ها و کشت ها و خرمابن هایی روییده، از یک ریشه، و نه از یک ریشه که با یک آب سیراب می شوند. و برخی از آن ها را در میوه بر برخی دیگر برتری می نهیم. هر آینه در این [ امور ] برای گروهی که خرد را کار بندند نشانه هاست.
اغلب مفسرین این تفضیل را از جهت شکل و رنگ و عطر و طعم (3) و نیز اندازه (4) دانسته اند و عده ای هم خاصیت و منفعت را نیز به این موارد اضافه کرده اند. (5) طنطاوی در تفسیر الجواهر ذیل این آیه می گوید:
« منظور از عبارت « یسقی بماء واحد » این است که با یک آب سیراب می شوند و گفته نشده به وسیله یک غذا تغذیه می شوند و این اشاره ای است دقیق که مسلمانان را به شناخت علوم دعوت می کند. » (6)
وی در ادامه، گیاهان را از نظر نوع تغذیه به سه دسته تقسیم کرده و به تفضیل به بررسی آن ها و مکانیسم زندگی این گیاهان می پردازد:
الف. گیاهانی که با مواد موجود در زمین که با آب و هوا آمیخته اند تغذیه می کنند.
ب. گیاهان انگل که نه از طریق ریشه های خودشان و از زمین، بلکه با متصل شدن به گیاهان دیگر تغذیه می کنند مثل پیچک ها که به دور ساقه و ریشه یا برگ گیاهان دیگر می پیچند.
ج. گیاهان گوشتخوار ( حشره خوار ). (7)

نام گیاه

عین لفظ به کار رفته

تکرار

نام سوره و شماره ی آیه

خرما

النخله
النخل
نخل
نخلا
النخیل
نخیل
رطبا (8)

20

مریم / 23 و 25
انعام / 141 و 99، طه / 71، ق / 10، الرحمن/ 11
کهف / 32؛ شعرا/ 148؛ قمر/ 20؛ الرحمن/ 68؛ حاقه/7
عبس/ 29
نحل/ 11 و 67
بقره/ 266، اسراء/ 91، مؤمنون/ 19، یس/ 34
مریم/ 25

انگور

عنب
عنباً
اعناب
الاعناب

11

اسراء/ 91
عبس/ 29
بقره/ 266، انعام/ 99، رعد/4، کهف/32، مؤمنون/ 19، یس/ 34، نحل/ 11 و 67
نبأ/ 32

زیتون

الزیتون
زیتونا
زیتون
شجره تخرج من طور سینا (9)

7

*انعام/ 141 و 99، نحل/ 11، تین/ 1
عبس/ 29
نور/ 35
مؤمنون/ 20

سدر

سدر
السدره
سدره

4

سبأ/ 16، واقعه/ 28
نجم/ 16
نجم/ 14

انار

الرمان

3

انعام/ 141 و 99، الرحمن/ 68

ترنجبین

المنّ

3

بقره/ 57، اعراف/ 160، طه/ 80

زقوم

الزقوم – زقوم

3

صافات/ 62، دخان/ 43، واقعه/ 52

ریحان

الریحان

2

الرحمن/ 12، واقعه / 89

خردل

خردل

2

انبیاء/ 37، لقمان/ 16

خرما و انگور
با توجه به جدول 1 مشاهده می شود گیاهانی که بیشترین تکرار را در قرآن دارند، خرما و انگور هستند و جالب اینکه نام این دو میوه در آیات متعددی ( بقره/ 266، انعام / 99، اسراء/91، نحل/11 و 67، یس /34 ) با هم آورده شده است.
فَأَنْشَأْنَا لَکُمْ بِهِ جَنَّاتٍ مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنَابٍ لَکُمْ فِیهَا فَوَاکِهُ کَثِیرَهٌ وَ مِنْهَا تَأْکُلُونَ‌ ( مومنون /19 ).
پس برای شما بدان آب بوستان هایی از درختان خرما و انگور بیافریدیم. شما را در آن بوستان ها میوه های بسیار است و از آن میوه ها می خورید.
بعضی مفسرین گفته اند ذکر نام این دو میوه دو دلیل دارد: اول اینکه میوه هستند و خوردن آن ها به انسان لذت می بخشد و دلیل دوم هم جنبه غذایی این دو میوه است که تازه و خشک آن ها به عنوان غذا استفاده می شود. (10) و در واقع دلیل تکرار نام آن ها، فواید فراوانی است که این دو میوه دارند. (11) تنوع آن ها می تواند دلیل دیگری برای انتخاب خرما و انگور باشد. (12) محصول این باغ های پربرکت فقط میوه آن ها نیست بلکه در تهیه فرش و لباس به کار می رود و از چوب آن ها برای ساختن خانه و سوخت و نیز از سایر بخش ها مثل ریشه و برگ برای ساختن مواد دارویی استفاده می شود. (13) برخی مفسرین می گویند به این دلیل که خرما و انگور میوه هایی شناخته شده برای اهل حجاز و محصول عمده آن منطقه بوده اند از آن ها یاد شده است (14) و آیات با توجه به مردم آن منطقه و آن زمان نازل شده و به همین دلیل است که از خرما و انگور یاد شده و نه از سیب و پرتغال که در عربستان نمی رویند. (15)
وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَ غَیْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُکُلُهُ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشَابِهاً وَ غَیْرَ مُتَشَابِهٍ کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصَادِهِ وَ لاَ تُسْرِفُوا إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ‌ ( انعام/141)
و اوست که بوستان هایی چفته بسته و چفته نابسته و خرمابن و کشت با خوردنی های گوناگون، و زیتون و انار، مانند و نامانند، بیافرید. از میوه آن چون میوه دهد بخورید و حق آن را روز چیدن و درو کردنش بدهید و اسرافکاری مکنید، که او اسرافکاران را دوست ندارد.
در این آیه، اغلب مفسرین عبارت « جنات معروشات » را به معنی تاکستان ( باغ های انگور ) گرفته اند. (16) علامه طباطبایی (رحمه الله علیه) در این مورد می نویسند: « معروشه به درختی می گویند که شاخه های آن از روی یکدیگر و به وسیله داربست بالا روند، مثل درخت مو و عرش در لغت به معنای بلندی است، بنابراین « جنات معروشات یعنی تاکستان های انگور و امثالهم ». (17) همچنین گفته شده معروشات به باغ هایی گفته می شود که انسان درختان آن ها را غرس کرده و اهلی است و غیرمعروشات نباتاتی را می گویند که به صورت خودرو در کوه و صحرا و … می رویند. معروش درختی است که سرپا ایستاده ولی غیرمعروش درختی است که روی زمین می خوابد. (18)
وَ مِنْ ثَمَرَاتِ النَّخِیلِ وَ الْأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً وَ رِزْقاً حَسَناً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَهً لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ‌ ( نحل /67 )
و نیز از میوه های خرما بن ها و تاک ها که از آن ها شراب مست کننده و روزی نیکو برمی گیرید. همانا در آن نشانه ای است برای گروهی که خرد را به کار برند.
در این آیه از خرما و انگور با تعبیر شیرینی یاد شده است که حسن آن ها دراین است که ماده غذایی هیدروکربنه با منشأ گیاهی اند و در همه مراحل زندگی و شرایط مختلف برای انسان مناسب بوده و انرژی زا هستند. (19) در ذیل این آیه طنطاوی به بررسی و تقسیم بندی گیاهان براساس یک ساله و دو ساله و چند ساله بودن و شرح آن ها می پردازد. (20)

تقدم خرما بر انگور
در آیات متعددی که انگور و خرما در کنار هم ذکر شده اند، نام خرما قبل از انگور ذکر شده است ( بقره/ 265 )؛ انعام /99؛ اسراء/ 90؛ مومنون /19؛ نحل/11 و 67؛ یس/34 ) به عنوان مثال:
یُنْبِتُ لَکُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّیْتُونَ وَ النَّخِیلَ وَ الْأَعْنَابَ وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَهً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ‌ (نحل/11)
[ و ] با آن برای شما کشت- گندم و جو و حبوبات- و زیتون و خرمابن ها و تاک ها و از همه میوه ها برویاند. همانا در آن نشانه ای است برای مردمی که می اندیشند.
درباره تقدم ذکر خرما بر انگور می توان گفت: خرما یک محصول استراتژیک برای اعراب به شمار می رفته و می توان گفت به خاطر کاربردهای فراوان نخل ( علاوه بر تغذیه از میوه )، زندگی مردم در آن زمان، تا حد زیادی به آن وابسته بوده است. امام جعفر صادق (علیه السلام) به مفضل بن عمر فرمودند:
فکر یا مفضّل فی النخل فإنه لما صار فیه إناث تحتاج الی التلقیح، جعلت فیه ذکوره للقاح من غیر غراس فصار الذکر من النخل بمنزله الذکر من الحیوان الذی یلقح الإناث لتحمل و هو لا یحمل. تأمل خلقه الجذع کیف هو فإنک تراه کالمنسوج نسجا من خیوط ممدوده کالسدی و أخری معه معترضه کاللحمه کنحوما ینسج بالأیدی و ذلک لیشتد و یصلب و لایتقصف من حمل القنوات الثقیله و هزالریاح العواصف إذا صار. نخله و لیتهیا للسقوف و الجسور و غیرذلک مما یتخذ منه إذا صار جذعا و کذلک تری الخشب مثل النسج فإنک تری بعضه مداخلا بعضه بعضا طولا و عرضا کتداخل أجزاء اللحم و فیه مع ذلک متانه لیصلح لما یتخذ منه من الآلات فإنه لو کان مستحصفا کالحجاره لم یکن أن یستعمل فی السقوف و غیرذلک مما یستعمل فیه الخشبه کالأبواب و الأسره و التوابیت و ما أشبه ذلک و من جسیم المصالح فی الخشب أنه یطفوا علی الماء فکل الناس یعرف هذا منه ولیس کلهم یعرف جلاله الأمر فیه فلولا هذه الخله کیف کانت هذه السفن و الأظراف تحمل أمثال الجبال من الحموله و أنی کان ینال الناس هذا الرفق و خفه المومنه فی حمل التجارات من بلد إلی بلد و کانت تعظم المئونه علیهم فی حملها حتی یلقی کثیر مما یحتاج إلیه فی بعض البلدان مفقودا أصلا أو عسر وجوده. (21)
تفکر کن ای مفضل در درخت خرما، چون ماده دارد که محتاج است نر را بر آن بجهانند، برای آن نری آفریده مانند مردان که از برای آبستن کردن زنان خلق شده اند. تأمل کن درخت خرما را که چگونه از تاروپود بافته شده، مانند جامه ها که به دست می بافند؛ برای آنکه صلب و محکم شود و از برداشتن خوشه های گران که نشکند، و از بادهای تند کسری بر آن راه نیابد، و برای بناهای سقف ها و پل ها و غیر آن به کار توان برد. و همچنین سایر چوب ها را که ملاحظه می کنی بافته شده و اجزایش در طول و عرض در میان یکدیگر داخل شده اند مانند تداخل تاروپود، مع ذلک استحکامی دارد با نرمی، که از آن آلات و ادوات و درها و پنجره ها به عمل توان آورد زیرا اگر مانند سنگ، محکم و سنگین بود،در سقف ها به کار نمی توانست برد، و درها و کرسی ها و صندوق ها و امثال آن از آن می توانست ساخت. و از مصالح عظیمه که در چوب و تخته است، آن است که بر روی آب می ایستد و از آن کشتی ها به عمل می آید که مانند کوه از بارهای گران در آنجا می دهند و از شهر به شهر می کنند با نهایت خفت مؤونه و آسانی، و اگر این نمی بود، کار بر مردم دشوار می شد در حمل و نقل بسیاری از کالاها که بدون کشتی نقل آن ها میسر نیست یا بسیار دشوار است. (22)

از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که فرمودند:
المومِنُ کَمثل شجرَهٍ لایتحاتُّ ورقها فی شتاءٍ و لاصَیفٍ قالوا یا رسول اللهٍ و ما هِیُ قالَ النخلهُ. (23)
مؤمن مانند درختی است که در زمستان و تابستان برگ آن نمی ریزد. سئوال شد آن چیست؟ فرمودند: نخل.
و با مضمونی مشابه در مزامیر حضرت داوود (علیه السلام) آمده است: « خداشناس همچون درخت خرما ثمر می دهد ». (24)
دو پایه بودن این درخت نیز سبب می شد که حساسیت بیشتری نسبت به آن وجود داشته باشد زیرا در صورت فقدان پایه نر، کل نخلستان بدون ثمر می ماند و به همین جهت قطع آن را فساد فی الارض می دانستند. (25) از سوی دیگر از نظر موقعیت حیاتی، یعنی در حلقه ارتباطی موجودات زنده نزدیک ترین گیاه به حیوان بوده و به دلیل ویژگی هایی که دارد در بالای رده گیاهان تکامل یافته قرار گرفته است. این ویژگی ها عبارتند از:
الف- اینکه درخت خرما « دل » دارد که در بخش میانی قسمت انتهای ساقه واقع شده است به طوری که اگر میخ یا جسم نوک تیزی رادر این منطقه از نخل فرو کنند این درخت می خشکد.
ب- اگر در نخلستان دود زیادی ایجاد شود یا هوا را به اندازه ای که تنفس مشکل گردد آلوده کنند، نخل خفه می شود.
ج- عمل لقاح نیز در نخل برتر از گیاهان پست بوده و به حیوانات نزدیک تر است. (26)
د- نخل با انسان هورمون های مشترک دارد، مثلاً از خرما ماده ای به نام Diostulence استخراج نموده اند که یک هورمون گیاهی است و آن را کورتیزون گیاهی نامیده اند، زیرا عملکرد آن شبیه هورمون کورتیزون انسانی است که خاصیت ضد حساسیت و آلرژی دارد. (27)
ه- اگر سر نخل را قطع کنند جوانه نمی زند و می میرد. (28)
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمودند:
إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَّما خَلَقَ آدَمَ مِن طینَتِهِ فَضَلَت مِن تِلکَ الطینَه فضلَهٌ فَخَلَق اللهُ مِنها النخلَهَ فَمِن أَجلِ ذَلِکَ إذا قُطِعَت رأسُهَا لم تَنبُت و هِیَ تَحتاجُ إِلَی اللَِّقاحِ. (29)
خداوند هنگامی که انسان را از گل آفرید مقداری از آن اضافه آمد و خداوند با آن نخل را خلق کرد و به همین دلیل هنگامی که سر آن را قطع کنند دیگر نمی روید و به لقاح نیاز دارد.
می توان گفت درخت خرما موهبتی الهی است که ارتباط نزدیک و چند سویه ای با انسان دارد و شاید دلیل تکرار نام، تقدم و تکرار آن نسبت به سایر گیاهان در قرآن همین امر باشد.

سوگند به گیاهان
غیر از تکرار نام برخی گیاهان، تکریم و بزرگداشت بعضی از آن ها نیز موجب می شود به طور خاص مورد توجه واقع شوند. در سوره تین خداوند به دو گیاه انجیر وزیتون قسم یاد می کند:
وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ‌ ( تین/ 1 ).
سوگند به انجیر و زیتون.
قسم خوردن، یکی از مصادیق تکریم محسوب می شود.
زیرا سوگند برای تأکید خبر به کار می رود و چه از ناحیه ذات باری تعالی صادر شود و چه از طرف انسان به چیزی قسم خورده می شود که یا دارای ارزش معنوی و مقدس باشد و یا باعث نعمت و آسایش برای مردم و یا وسیله هدایت بشر. مثلا سوگندهای خداوند به الله، رب، قرآن و پیامبر و یا آثار طبیعت که برای بشر وسیله نعمت و آسایش و زندگی است و یا آنچه باعث هدایت انسان است. (30)
گفته شده منظور از تین و زیتون دو میوه معروف است (31) وخداوند به خاطر منافع و فواید فراوانی که دارند به آن ها قسم خورده (32) و بدین وسیله از انجیری که خورده می شود و زیتونی که از آن روغن می گیرند یاد کرده است(33)، قسم به انجیر خورده شده که میوه ای پاک است و همه آن جذب بدن انسان می شود و دراین امر عبرت زندگی است. (34) همچنین گفته اند منظور از تین کوهستانی است که شهر دمشق بر روی آن قرار دارد و مراد از زیتون هم کوهستانی است که بیت المقدس در آن واقع است. (35)ذکر این دو میوه در قرآن و اینکه خداوند به آن ها قسم خورده است، نشانگر فواید آن و ترغیب خداوند به بهره بردن از این دو گیاه است، همان طور که علم هم از این خواص پرده برداشته و هنوز هم در حال کشف حقایق جدیدی است که عقل ها را به تحیر وامی دارد. (36) خداوند در این سوره ابتدا به انجیر و زیتون که دو ماده غذایی مفید و غذای جسم انسان هستند سوگند یاد کرده و بعد به دو مکان معنوی ارزشمند که غذای روح انسان هستند؛ به عبارتی یک قسم به دو غذای جسم، و قسم دیگری به دو غذای روح بشر، تا او را به این نکته متوجه سازد که هم باید به غذای جسم خویش بیندیشد و هم به تغذیه روح خود توجه نماید. (37) زیتون یک محصول گیاهی است که ضمن اینکه خداوند به آن سوگند یاد کرده است، نام آن در آیات متعدد ( انعام /199 و 141؛ تین/ 1؛ عبس/29؛ نور/35؛ نحل/11 ) تکرار شده است.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
الزَّیتُ دُهنُ الابرارِ و طعامُ الأخیار. (38)
روغن و زیتون، غذا و روغن نیکان و نیکوکاران است.
همچنین از ابوذر نقل شده است:
أُهدِیَ إلی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله و سلم) طَبَقٌ عَلَیه تینٌ فقال لأَصحابِهِ کُلُوا فَلَو قُلتُ فاکههٌ نَزَلَت مِنَ الجَنَّهِ لَقُلتُ هَذه. (39)
طبقی از انجیر به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هدیه شد. ایشان به اصحاب خود فرمودند: بخورید که اگر بخواهم میوه ای را که از بهشت آمده نام ببرم می گویم همین میوه است.

پی‌نوشت‌ها:

1- بالغ بر 140 آیه ( طبق آمار نگارنده )
2- مرتضی اکبر زاده، موسوعه الاعشاب و النباتات فی القرآن و السنه،ص 92.
3-فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج6، ص 424، ملافتح الله کاشانی، منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج5، ص 90؛ محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج11، ص 294.
4- محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج10، ص 281؛ ملامحسن فیض کاشانی، الصافی، ج3، ص 57؛ محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج7، ص 99، بانوی اصفهانی، مخزن العرفان در تفسیر القرآن، ج7، ص 9.
5- حسین بن احمد حسینی شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثنی عشری، ج6، ص 332.
6- طنطاوی جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن، ج7، ص 99.
7- همان، ج7، ص 15-100.
8- به طور غیر مستقیم در قرآن اشاره شده است.
9- در کتاب موسوعه الاعشاب و النباتات تعداد تکرار نخل و هم خانواده های آن نوزده بار ذکر شده است.
10-محمود زمخشری، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل، ج3، ص 180؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج23، ص 269، فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج3، ص 68؛ حسین بن احمد حسینی شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثنی عشری، ج9، ص 121.
11- بانوی اصفهانی، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج9، ص 15.
12- هادی صمصام شریعت، گیاهان دارویی از دیدگاه قرآن و ادیان مختلف، ص 27.
13- علی اکبر قرشی، / احسن الحدیث، ج7، ص 113؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج14، ص 220.
14- ابوجعفر محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج18، ص 10؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج7، ص 357؛ حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل، ج34، ص 363؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج14، ص 14؛ جلال الدین سیوطی، تفسیر جلالین، ج1، ص 346؛ ملافتح الله کاشانی، منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج6، ص 207؛ اسماعیل حقی بروسوی، روح البیان، ج6، ص 57؛ حسین بن احمد حسینی شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثنی عشری، ج6، ص 332؛ بانوی اصفهانی، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج9، ص 15.
15- محمد تقی صباح یزدی، معارف قرآن، ص 269.
16- ابوجعفر محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج8، ص 39؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج4، ص 295؛ محمود زمخشری، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل، ج2، ص 72؛ اسماعیل حقی بروسوی، روح البیان، ج3، ص 113؛ محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن، ج4، ص 281؛ سید قطب، فی ظلال القرآن، ج3، ص 1223؛ بانوی اصفهانی، مخزن العرفان در تفسیر القرآن، ج5، ص 143؛ محمد حسین حسینی همدانی، انوار درخشان، ج6، ص 271؛ علی اکبر قرشی، احسن الحدیث، ج3، ص 328؛ عبدالحسین طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ص 223؛ طنطاوی جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن، ج4، ص 112.
17- محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج7، ص 363.
18- فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج13، ص 163؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج4، ص 578؛ ملافتح الله کاشانی، منهج الصادقین، ج3، ص 479؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج6، ص 3.
19- محمد رضا نوری، بهداشت در قرآن، ص 612.
20- طنطاوی جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن، ج4، ص 112-113.
21- مفضل بن عمر جعفی، توحید مفضل، ص 162-163.
22- محمد باقر مجلسی، ترجمه توحید مفضل، ص 202-203.
23- کلینی، الکافی، ج2، ص 235؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج64، ص 69.
24- کتاب مقدس، مزامیر، 12:92
25-محمد اقتدار حسین فاروقی، گیاهان در قرآن، ص 31.
26- محمد رضا نوری، بهداشت در قرآن، ص 138؛ رضا پاک نژاد، اولین دانشگاه آخرین پیامبر، ج7، ص 39.
27- رضا پاک نژاد، اولین دانشگاه آخرین پیامبر، ج7، ص 277.
28- حسین بن احمد حسینی شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثنی عشری، ج12، ص 218.
29- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج63، ص 127.
30- عبدالله شکری، سوگندهای قرآن، ص 21.
31- ابواسحاق احمد بن ابراهیم ثعلبی نیشابوری، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج10، ص 238، محمود زمخشری، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل، ج4، ص 773؛ عبدالرحمان بن محمد ثعالبی، جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ج5، ص 606؛ سید قطب، فی ظلال القرآن، ج6، ص 3932؛ طنطاوی جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن، ج25، ص 209.
32- فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج32، ص 210؛ رشیدالدین میبدی، کشف الاسرار و عده الابرار، ج10، ص 542؛ محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج20، ص 319؛ محمد حسین حسینی همدانی، انوار درخشان، ج18، ص 200؛ محمد جواد نجفی خمینی، تفسیر آسان، ج18، ص 318؛ محمد حسین حسینی همدانی، انوار درخشان، ج18، ص 200؛ محمد جوادی نجفی خمینی، تفسیر آسان، ج18، ص 318؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج27، ص139.
33- محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص 375؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج10ص 775؛ عبدالحسین طیب، اطیب فی تفسیر القرآن، ج14، ص 158.
34- فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص 775.
35- محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص 375؛ رشیدالدین میبدی، کشف الاسرار و عده الابرار، ج10، ص 542؛ عبدالرحمان بن محمد ثعالبی، جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ج5، ص 606؛ محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج20، ص 319؛ سید قطب، فی ظلال القرآن، ج6، ص 3932؛ طنطاوی جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن، ج25، ص 209؛ محمد حسین حسینی همدانی، انوار درخشان، ج18، ص 200.
36- مرتضی اکبرزاده، موسوعه الاعشاب و النباتات فی القرآن و السنه، ص 92.
37- ابوالقاسم علیان نژادی، سوگندهای پربار قرآن، ص 211.
38- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج63، ص 183.
39- همان، ص 186؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج16، ص 403.
منبع مقاله :
فریدونی، زهره (1390)، نقش گیاهان در زندگی انسان از دیدگاه قرآن، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر، چاپ اول

 

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید