چرا مهدی؟ چرا قائم؟ چرا…

چرا مهدی؟ چرا قائم؟ چرا…

نویسنده : رحیم کارگر

در این مقاله قصد داریم به این پرسش پاسخ دهیم که چرا به امام زمان(عج)، قائم، اباصالح، بقیه اللَّه، صاحب الزمان، حجه اللَّه، مهدی و… گفته می شود و چرا موقع شنیدن بعضی از این نام ها (مثلاً قائم)، بلند شده و دست خود را بر سرمان می گذاریم؟!
اصولاً اشخاص والا مرتبه و مشهور، دارای اسامی، القاب و کنیه های مختلفی هستند که هر یک اشاره به بعدی از ابعاد شخصیتی و وجودی آنان دارد. در اینجا به تبیین و توضیح بعضی از این عناوین می پردازیم.

الف. قائم
یکی از مهم ترین و مشهورترین القاب حضرت مهدی(عج) «قائم» (قیام کننده و به پا خیزنده) است. این عنوان رسا و گویا، در بعضی از روایات مربوط به آن حضرت آمده و اشاره به قیام، مبارزه و جهاد بزرگ او و آمادگی استقامت وی دارد. روایات متعددی راجع به این لقب وارد شده است ؛ از جمله :
امام صادق علیه السلام فرمود : «اذا توالت ثلاثه اسماء : محمد و علی و الحسن، فالرابع القائم»(1) «هنگامی که سه اسم محمد و علی و حسن دنبال هم آمدند، پس چهارمین آنان قائم است».
امام جوادعلیه السلام نیز می فرماید : «اِنّ القائم منّا هو المهدی الّذی یجب ان ینتظر فی غیبته و یطاع فی ظهوره»(2) ؛ «به راستی که قائم از ما، مهدی است که در ایام غیبت، انتظار او و در دوران ظهور، اطاعت او واجب است».
از آن جهت که امام مهدی در برابر وضعیت اسفناک سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به وجود آمده برای مردم قیام کرده، علیه ظالمان و مفسدان و زرمداران وارد عمل خواهد شد ؛ به آن حضرت قائم گفته می شود. از طرفی در این مدت طولانی، آن حضرت آماده انقلاب جهانی و مبارزه مسلّحانه (قیام به شمشیر) بوده و همیشه در حال انتظار برای قیام به سر می برد.
امام صادق علیه السلام فرموده است :
«سمّی القائم لقیامه بالحق»(3) ؛ «قائم نامیده شده، به جهت اینکه قیام به حق خواهد کرد».
امام رضاعلیه السلام نیز فرموده است :
«تمام الامر بقائم آل محمد»(4) ؛ «تمام امر به دست قائم آل محمدصلی الله علیه وآله است».
از امام جوادعلیه السلام نیز سؤال شد : چرا او را قائم می نامند؟ امام فرمود :
«لأنّه یقوم بعد موتِ ذکرِه و ارتدادِ اکثرِ القائلین بأمامته»(5) ؛ «چون پس از آن قیام می کند که از یادها رفته است و بیشتر معتقدان به امامتش برگشته اند».
اما اینکه موقع سلام به امام زمان(عج) و رسیدن به نام مبارک «قائم» می ایستیم ؛ به جهت ابراز احترام و بزرگداشت نام و یاد آن حضرت و اظهار پیوند و انتظار ظهور او است ؛ یعنی، این کار در زمان امام صادق علیه السلام در میان شیعیان معمول بوده ؛ حتی نقل شده است : در حضور امام رضاعلیه السلام کلمه قائم ذکر شد، آن حضرت برخاست و دست بر سر نهاد و فرمود : «اللهم عجّل فرجه و سهّل مخرجه»(6).
امام صادق علیه السلام نیز فرموده است : «سزاوار است که وقت برده شدن نام قائم (برای احترام)، به پاخیزند و از خداوند تعجیل در فرجش را بخواهند»(7).

ب. مهدی
یکی از القاب مشهور امام زمان – که مسلمانان، منجی موعود را به این عنوان می شناسند – «مهدی» است. مهدی به معنای هدایت یافته و هدایت گر است ؛ در واقع او تجلّی واقعی «هدایت و راهنمایی» انسان ها در مهم ترین برهه از تاریخ بشری است. آن حضرت، همه انسان ها را به اوج کمال و تعالی رسانده و از غرقاب ضلالت و فساد نجات خواهد داد.
در روایتی آمده است : «انّما سمّی القائِمُ مَهدِیاً لأنّه یهدی الی اَمر مضلول عنه…»(8) ؛ «… قائم را بدان جهت مهدی گویند که مردم را به امری که گم کرده اند، هدایت می کند».
امام صادق علیه السلام نیز فرموده است : «لأنّه یهدی الی کُلِّ امر خَفی»(9) ؛ «به جهت اینکه به تمامی امور پنهان هدایت می شود».
بر این اساس مهدی «من هداه الله» است ؛ کسی که خدا او را هدایت کرده است. مهدی همان راه مستقیم الهی و کمال معنویت و انسانیت است. او در اوج هدایت و راهیابی قرار دارد ؛ بنابراین می تواند همگان را به قله رستگاری و ایمان رهنمون شود ؛ چنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به حضرت علی علیه السلام فرمود : «لقب مهدی بر او گذاشته شده ؛ چون او مردم را به سوی خداوند هدایت می کند»(10).

ج. اباصالح
در منابع و مصادر روایی، چنین کنیه ای برای امام زمان ذکر نشده است ؛ گویا آن را خود مردم، ابداع کرده و در گرفتاری ها و مشکلات خود با آن امام زمان را به کمک طلبیده اند. در بعضی از کتاب ها، اباصالح، به عنوان یکی از کنیه های حضرت مهدی(عج) ذکر شده است ؛ شاید به خاطر این روایت باشد که امام صادق علیه السلام فرمود : «هرگاه همراه خود را در سفر گم کردی، بانگ برآور : «ای اباصالح» یا «ای صالح» ؛ خداوند رحمتش را بر تو فرود آورد ؛ راه را به ما نشان ده»(11). باید به این حقیقت توجه کرد که در جهان هستی، همه عوامل دست اندر کار، در خدمت حضرت مهدی(عج) هستند و اگر انسان گرفتار – به خصوص در بیابان – از او یاری بطلبد ؛ به یقین خود آن حضرت یا کسانی که در خدمت او هستند، به کمکش شتافته و دستگیری اش خواهند کرد. البته بر اساس بعضی از روایات، موکّل بیابان ها «صالح» نام دارد که می تواند طبق دستور امام زمان عمل کند(12).
در بعضی از نوشته ها دو وجه درباره «اباصالح» ذکر شده است :
1. در آیه 72 سوره انبیا (و کُلّاً جَعَلنا صالحین)، عنوان صالح به «نبی» اطلاق شده و کنیه «اباصالح» یعنی، پدر نبی و این بیانگر مقام والای حضرت مهدی(عج) است و چون آن حضرت از هر پیغمبری، خصوصیتی دارد و ویژگی های انبیا در او جمع است ؛ لذا او را پدر انبیا می گویند.
2. در آیه «الحقنا بالصالحین»، مراد از صالح حضرت یوسف است. کنیه اباصالح یعنی «پدر یوسف» و این نشانگر زیبایی و نیکی فوق العاده امام مهدی است، یعنی، پدر زیبایی ها(13).
علامه مجلسی(ره) پس از بیان داستان نجات یافتن شخصی به نام شیخ قاسم – که با عبارت «یا اباصالح» به ساحت امام زمان متوسل شده و نجات یافته بود – می نویسد : «از علما و مؤمنان، کسانی را که با ما رفاقت و مصاحبت دارند، ایمان و تأکید دارند که نجات دادن درماندگان و گمشدگان در دشت و صحرا و نیز تحقّق این گونه معجزات و کرامات در عالم امکان در عصر حاضر، جز از خلیفه اللَّه، امام زمان(عج)، از شخص دیگری ساخته نیست ؛ چرا که یکی از مقامات معنوی امام عصر(عج)، علم و آگاهی به احوال مردم و نجات دادن گرفتاران و گمشدگان است…
مسئله دیگر این است که از قدیم الایّام در میان عرب ها کنیه مبارک «اباصالح»، از کنیه های معروف ومشهور امام زمان بوده است. به همین دلیل، شاعران و خطیبان عرب، در میان سروده ها، اشعار و روضه های خود، آن حضرت را با این عنوان، یاد کرده و به کمک و یاری می طلبند. گمان می رود که ایشان، این اعتقاد را از حدیث «اربعمائه» (اصول چهارصدگانه) امیرمؤمنان علیه السلام به دست آورده باشد(14).

د. بقیه اللَّه
«بقیه اللَّه» به معنای باقی ماندن چیزی یا کسی، از ناحیه خداوند برای مردم است. به تعبیر دیگر، هر موجود نافع که از طرف خداوند برای بشر باقی مانده و مایه خیر و سعادت او گردد، «بقیه اللَّه» محسوب می شود و از آنجا که مهدی موعود(عج)، آخرین پیشوا و بزرگ ترین رهبر انقلابی پس از قیام پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است، یکی از روشن ترین مصادیق «بقیه اللَّه» می باشد و از همه به این لقب شایسته تر است(15). به ویژه آن که امام مهدی(عج) تنها باقی مانده پس از پیامبران و امامان است ؛ از این رو در روایات متعددی به آن حضرت، لقب «بقیه اللَّه» داده شده است.
از جمله در روایتی آمده است : «چون مهدی خروج کند، پشت به کعبه می ایستد. با او 313 مرد جمع می شود و نخستین چیزی که تکلم می فرماید، این آیه است : «بقیه الله خیرلکم ان کنتم مؤمنین». پس می گوید : «منم بقیه اللَّه و حجت و خلیفه او در میان شما». سپس هیچ کس بر او سلام نمی کند، مگر اینکه می گوید : «السلام علیکم یا بقیه اللَّه فی ارضه»(16).
بقیه اللَّه ؛ یعنی کسی که در وجود او، همه مواریث انبیا و ائمه علیهم السلام هست. در واقع وجه اختصاصی حضرت ولی عصر(عج) به این است که «بقیه اللَّه» می باشد. مطابق روایتی که از خود ائمه علیهم السلام رسیده، در وجود مبارک امام زمان(عج) تمام مظاهر علم، قدرت و حکمت الهی یک جا جمع شده است. ظهور ایشان و غلبه بر سراسر جهان، بزرگ ترین مظهر قدرت الهی است که به دست هیچ یک از ائمه علیهم السلام واقع نشده است.
روایت شده است : وقتی احمد بن اسحاق بن سعد اشعری به محضر امام حسن عسکری علیه السلام شرفیاب شد، درباره جانشین آن حضرت سؤال کرد. امام کودکی خردسال را به او نشان داد. احمد بن اسحاق پرسید : آیا نشانه ای هست تا قلبم اطمینان یابد؟ آن کودک زبان گشود و به زبان عربی فصیح فرمود : «انا بقیه الله فی ارضه و المنتقم من اعدائه فلا تطلب اثراً بعد عین یا احمد بن اسحاق» ؛ «من بقیه اللَّه بر روی زمین و منتقم از دشمنان او هستم، ای احمد اسحاق! بعد از دیدن این (کرامت) نشانه ای طلب نکن»(17).
سلام مخصوص به آن حضرت نیز چنین است: «السلام علیک یا بقیه اللّه فی ارضه»(18).

ه. حجّه اللَّه
حضرت مهدی(عج) آخرین حجّت الهی است ؛ از این رو به آن حضرت حجه اللَّه و حجه بن الحسن العسکری گفته می شود. البته پیامبران و اوصیای آنان، همگی «حجّت»اند ؛ زیرا خداوند به وجود ایشان بر بندگان خود احتجاج می کند. بر اساس روایات فراوانی، هرگز زمین خالی از حجت نیست : «لو بقیت بغیر امام لساخت»(19) ؛ «اگر زمین خالی از حجت باشد، اهلش را فرو می برد».
حجّت همچنین به معنای پیروزی و سلطنت خدا بر خلق است و آن حضرت بر عالم مسلّط و پیروز می شود و حکم خدا را اجرا می کند. نقش نگین امام مهدی(عج) نیز «انا حجه اللَّه» است(20).
داوود بن قاسم می گوید : از امام دهم شنیدم که می فرمود : جانشین من پسرم حسن است ؛ شما نسبت به جانشین پس از جانشین من چه حالی خواهید داشت؟ عرض کردم : خداوند مرا فدایت کند، چرا؟ فرمود : برای آنکه شخص او را نمی تواند ببیند و ذکر او به نام مخصوصش روا نیست. عرض کردم : پس چطور او را یاد کنیم؟ فرمود : بگویید : «الحجّه من آل محمد»(21).

و. صاحب الزمان
حضرت ولی اللَّه الاعظم، صاحب الزمان(عج) است ؛ به این معنا که امام زمان خویش است. از آنجا که هیچ گاه زمین از حجت خالی نیست. در هر زمان یک نفر از اولیای الهی، امام زمان خود و حجّت الهی و خلیفه الهی در روی زمین است.
بنابراین «صاحب الزمان» به معنای امام زمان و حجت خدا در روی زمین است و این امام، صاحب الامر به معنای پیشوایی است که اطاعتش بر همگان واجب است و اولوالامری است که در قرآن، اطاعتش همانند اطاعت خدا و رسول خدا واجب شده است : «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرسول وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»(22) ؛ «ای اهل ایمان، از خدا و از پیامبر و صاحبان امرتان اطاعت نمایید» طبیعی است که امام زمان و صاحب زمان و صاحب امر – به این معنا که حجت خدا بر روی زمین است – بر زمان و مکان و تمام موجودات امکانی احاطه دارد و این احاطه و تسلّط، به اذن و اجازه الهی است.
بر این اساس، از خصایص و مختصات حضرت ولی عصر(عج)، لقب مبارک «صاحب الزمان»، به معنای صاحب اختیار و مدبر این زمان است. از بعضی روایات استفاده می شود که آن حضرت، از آغاز زندگی بدین لقب، خوانده می شد. حسین بن حسن علوی می گوید : «دَخلتُ علی ابن محمد بسرَّ من رأی فهنّیه سیّدنا صاحب الزمان(عج) لما ولد»(23) ؛ «در سامرا وارد بر حضرت عسکری شدم و او را در ولادت آقایمان، صاحب الزمان تهنیت و شادباش گفتم».
در روایت اسماعیل نوبختی آمده است : حضرت عسکری خطاب به فرزند خود فرمود : «بشارت باد تو را که تو صاحب الزمانی…».

ز. خاتم الاوصیاء
از خصایص حضرت مهدی(عج)، لقب زیبا و پر افتخار «خاتم الاوصیاء» است که او خاتم همه اولیا و اوصیای الهی است ؛ زیرا او آخرین امام و پیشوای بعد از پیامبر اکرم است و به تعبیری، آخرین وصی از اوصیای همه پیامبران الهی است.
این لقب مبارک، به لسان پدر بزرگوارش جاری شده و او را بدین لقب خوانده است ؛ چنان که در روایت اسماعیل نوبختی آمده است : بر حضرت عسکری وارد شدم (در همان کسالت و ناراحتی که از دنیا رفت)… پس فرزند حضرت، او را وضو داد ؛ امام عسکری به وی فرمود : «البشر یا بنیّ فانت صاحب الزمان و انت المهدی و انت حجّه الله فی ارضه و انت ولدی و وصیی… و انت خاتم الاوصیاء الائمه الطاهرین…»(24) ؛ «بشارت باد تو را ای فرزند عزیزم ؛ زیرا تو صاحب الزمانی و تویی مهدی و تویی حجت خدا در زمین و تویی فرزند و وصی من و تویی خاتم اوصیاء (یعنی)، ائمه طاهرین…».
ابونصر ظریف (خادم دودمان رسالت) می گوید : من روزهای اول ولادت حضرت مهدی(عج)، به خدمتشان رسیدم. به من نگاهی کرد و فرمود : آیا مرا می شناسی؟ گفتم : تو آقای من و فرزند آقا و مولای منی. فرمود : نه این مقدار نخواستم ؛ عرض کردم : پس چه؟ فرمود : «انا خاتم الاوصیاء بی یدفع الله البلاء عن اهلی و شیعتی»(25) ؛ «من خاتم اوصیا هستم ؛ به وجود من، بلا از شیعیان و خاندان من دفع می شود».
ابن عربی در فتوحات مکیه می گوید : از آنجا که احکام شریعت محمدی صلی الله علیه وآله با احکام دیگر شرایع و انبیا فرق دارد… و با آمدن او شریعت ختم شده است، آن حضرت این استحقاق را دارد که ولایت خاصّه اش نیز ختم داشته باشد که این (خاتم اوصیا)، نامش مطابق نام حضرت (محمدصلی الله علیه وآله) و اخلاقش در بر گیرنده اخلاق آن حضرت باشد. او همان کسی است که مهدی نام دارد. معروف و منتظر است و از عترت و سلاله پیامبر است…»(26).

پی نوشت :

1) کمال الدین، ج 2، ص 333، ص 334.
2) همان، ص 377.
3) ارشاد، شیخ مفید، ص 364.
4) توحید، صدوق، ص 232، ج 1.
5) کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 378، ح 3.
6) بحار الانوار، ج 51، ص 30.
7) الزام الناصب، ج 1، ص 271.
8) بحار الانوار، ج 51، ص 30.
9) کتاب الغیبه، ص 471 ؛ الغیبه النعمانی، ص 237.
10) بحار الانوار، ج 51، ص 165.
11) من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 298 ؛ محاسن برقی، ج 2، ص 110.
12) ر.ک : وسائل الشیعه، ج 8، 325 ؛ بحار الانوار، ج 73، ص 253.
13) سؤال از امام مهدی(عج) در روایات، ص 47 و 48.
14) بحار الانوار، ج 53، ص 300.
15) تفسیر نمونه، ج 9، ص 204.
16) منتهی الآمال، ج 2، ص 757.
17) کمال الدین، ج 2، ص 384، ح 1.
18) همان، ص 653.
19) علل الشرایع، ج 1، ص 198.
20) منتهی الآمال، ج 2، ص 287.
21) کافی، ج 1، ص 328، ح 13 ؛ کتاب الغیبه، ص 202، ح 169.
22) نساء (4)، آیه 59.
23) بحار الانوار، ج 53، ص 324 (به نقل از : شمس ولایت، ص 56.
24) اثبات الهداه، ج‌3، ص 509 .‌‌‌‌
25) کتاب الغیبه، ص 246.
26) فتوحات مکیه، ج 12، ص 127 و 128.
منبع:http://qa.nahad.ir

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید