معجزات امام علیهالسلام در «غیبت صغری»
کرامات و معجزاتی که در دوران غیبت صغری, از ناحیهی امام مشاهده میشد موجب استواری ایمان شیعیان در نقاط دور و نزدیک بود, بسیار اتفاق میافتاد که پیروان از راههای دور و نزدیک به سامراء و بغداد میآمدند و توسط نائبان خاص با امام (علیهالسلام) تماس میگرفتند و کراماتی مشاهده میکردند. معجزات امام در این دوره به قدری زیاد است که ذکر همهی آنها به کتابی جداگانه نیاز دارد. مرحوم شیخ طوسی رحمه الله میگوید: معجزاتی که از آن حضرت در زمان غیبت بوقوع پیوسته است بیش از حد احصاست.
در اینجا به عنوان نمونه چند مورد را نقل میکنیم :
1ـ «علی بن محمد» میگوید: از ناحیهی امام فرمانی رسید که شیعیان را از زیارت قبور ائمه در «کاظمین و کربلا» نهی فرمود, چند ماه نگذشته بود که وزیر خلیفه «باقطانی» را خواست و به او گفت:« بنی فرات» (که وابستگان وزیر بودند) و اهالی «برس» (مکانی بین حله و کوفه) را ملاقات کند و به آنان بگوید مقابر قریش در کاظمین را زیارت نکنند زیرا خلیفه دستور داده است مأمورین مراقب باشند هر کس به زیارت ائمه (علیهمالسلام) برود دستگیر نمایند.
2ـ «محمد بن سوره قمی» رحمه الله از مشایخ و بزرگان اهل قم نقل میکند:« علی بن حسین بابویه» با دختر عموی خود(دختر محمد بن موسی بابویه) ازدواج کرد اما از او فرزندی نیافت, نامهیی به جناب حسین بن روح ـ سومین نایب خاص امام غایب علیهالسلام ـ نوشت, و به وسیلهی او از امام (علیهاسلام) تقاضا کرد که دعا بفرماید خدا فرزندانی فقیه به او عنایت کند.
از ناحیهی امام (علیهالسلام) پاسخ آمد که از همسر فعلی خود فرزندی نخواهی داشت ولی به زودی کنیزی دیلمی را مالک میشوی و دو پسر فقیه از او نصیب تو خواهد شد. ابن بابویه سه پسر پیدا کرد (محمد ,حسین و حسن) و محمد و حسین دو فقیه خوش حافظهاند و مطالبی را حفظند که هیچکس از اهل قم آن را حفظ نیست, و برادرشان « حسن» که فرزند دوم است به عبادت و زهد مشغول است و با مردم الفتی ندارد و از فقه هم بیبهره است.
مردم از حافظهی ابوجعفر(محمد) و ابوعبدالله (حسین) دو فرزند علی بن حسین بن بابویه در نقل روایات و احادیث تعجب میکنند و میگویند این مقام به دعای امام زمان (علیهالسلام) نصیب شما شده است, و این موضوع در میان مردم قم مشهور است.
تعیین وقت ظهور
چنانچه گفتیم: پس از وفات جناب ابوالحسن سمری چهارمین نائب خاص امام زمان (علیهالسلام) دورهی غبیت کبری آغاز شد و تا هم اکنون هم ادامه دارد, ظهور و قیام امام (علیهالسلام) در پایان این دوره و به فرمان خدای متعال خواهد بود. پیشوایان معصوم ما در روایات بسیار تصریح فرمودهاند که برای ظهور تعیین وقت نمیشود, و خدا میداند و ناگهان و به فرمان خدا واقع خواهد شد، و هر کس تعیین وقت کند دروغگوست.
«فضیل» از امام باقر (علیهالسلام) پرسید: آیا برای این امر وقتی تعیین میشود؟
اما سه بار فرمودند:«کذب الوقّّاتون» تعیین کنندگان وقت دروغگویند.
«اسحق بن یعقوب» توسط جناب محمد بن عثمان عمری نامهای خدمت امام زمان (علیهالسلام) فرستاد, و سؤالاتی نمود و امام در فرازی از پاسخ, در مورد وقت ظهور فرمودند: « و اما ظهور الفرج فانه الی الله تعالی ذکره و کذب الوقّاتون», و اما ظهور فرج به فرمان خدای متعال وابسته است, و تعیین وقت کنندگان دروغگویند.
البته منظور از تعیین وقت, تعیین دقیق وقت ظهور است, و این گونه تعیین وقت را پیشوایان معصوم (علیهمالسلام) بهیچ وجه جایز نشمردهاند و آن را از اسرار الهی دانستهاند؛ ولی علاماتی را ذکر فرمودهاند که چون آنها واقع شوند نزدیک بودن ظهور را نوید میدهند.
علائم ظهور
روایاتی که در مورد حوادث قبل از ظهور و علائم ظهور رسیده بسیار و متنوع است؛ برخی از این روایات جو اجتماعات و بویژه وضع جوامع اسلامی را پیش ازظهور تشریح میکند, و برخی دیگر حوادثی را که نزدیک به ظهور واقع میشوند شرح میدهد, و برخی هم بروز اموری عجیب را بیان مینماید.
بررسی همهی روایات با پیچیدگیها و رمزهایی که در برخی وجود دارد بعهدهی کتابهای مفصل است, و علاقهمندان میتوانند به کتابها و برخی متونی که این روایات را نقل کردهاند مراجعه نمایند؛ ما در این مقال چند علامت را که روشنتر و به درک نزدیکترند ذکر میکنیم:
الف) روایاتی که جو قبل از ظهور را مشخص میسازد.
1ـ شیوع ظلم و جور و فسق و گناه و بیدینی در سراسر جهان و در جوامع اسلامی:
در بسیاری از روایات که پیشوایان, قیام مبارک امام زمان (علیهالسلام) را نوید دادهاند,به این که «قیام آن گرامی در وقتی است که ظلم و جور جهان را فرا گرفته باشد» نیز تصریح فرمودهاند. و در پارهای از روایات هم یادآوری کردهاند که پیش از ظهور امام قائم (علیهالسلام) و بویژه نزدیک به ظهور او, حتی در جوامع اسلامی فسق و فجور و انواع گناهان و زشتیها رواج کامل خواهد یافت,و از آن جمله به این فجایع اشاره فرمودهاند:
شراب خواری و خرید و فروش مسکرات آشکارا انجام میشود, رباخواری رواج مییابد, زنا و اعمال شنیع دیگر متداول و شایع و آشکار میگردد, قساوت, تقلب, نفاق, رشوه خواری, ریاکاری, بدعت, غیبت و سخن چینی بسیار است؛ بی عفتی و بی حیایی و ظلم و ستم عمومی خواهد بود, و زنان بیحجاب و با لباسهای زننده در اجتماع آشکار میشوند, مردان به زنان و زنان به مردان در لباس و آرایش شبیه میشوند, امر به معروف و نهی از منکر ترک میگردد, و مؤمنان خوار و بیمقدار و محزون بوده و توانائی جلوگیری از گناهان و زشتیها را نخواهند داشت. کفر و الحاد و بیدینی رواج یافته و به اسلام و قرآن عمل نمیشود, فرزندان نسبت به پدران و مادران آزار و بیحرمتی روا داشته و کوچکتر احترام بزرگتر را رعایت نمیکند و بزرگتر به کوچکتر ترحم نمینماید و صلهی رحم مراعات نمیشود. خمس و زکات پرداخت نمیشود و یا به مصرف صحیح خود نمیرسد,بیگانگان و کافران و اهل باطل بر مسلمانان چیره میشوند و مسلمانان با خود باختگی در همهی امور در لباس و گفتار و کردار از آنان تقلید و پیروی میکنند و حدود الهی تعطیل میشود و … .
و بسیاری فجایع دیگر که با عبارات گوناگون در روایات پیشوایان ما ذکر شده است.
ب) حوادث پیش از ظهور.
2و3ـ «خروج سفیانی» و «فرو رفتن سپاه سفیانی به زمین»
از علاماتی که پیشوایان معصوم ما بر آن تأکید کرده و صریح و روشن بیان فرمودهاند, خروج سفیانی است؛ «سفیانی» طبق پارهای از روایات مردی اموی و از نسل یزید بن معاویهبن ابی سفیان و از پلیدترین مردم است, نامش «عثمان بن عنبسه» است و با خاندان نبوت و امامت و شیعیان دشمنی ویژهای دارد, سرخ چهره و کبود چشم و آبله رو و بد منظر و ستمگر و خیانتکار است, در شام (سابق که مشتمل بر دمشق و فلسطین و اردن و حمص و قنسرین است) قیام و به سرعت پنج شهر را تصرف میکند, و با سپاهی بزرگ به سوی کوفه در عراق میآید و در شهرهای عراق و بویژه در نجف و کوفه جنایات بزرگی مرتکب میشود, و سپاهی دیگر به سوی مدینه در عربستان میفرستد, سپاه سفیانی در مدینه به قتل و غارت میپردازند و از آنجا به سوی مکه میروند و سپاه سفیانی در بیابانی میان مدینه و مکه به فرمان خدای متعال به زمین فرو میروند؛ آنگاه امام قائم (علیهالسلام) پس از جریاناتی از مکه به مدینه و از مدینه به سوی عراق و کوفه میآید و سفیانی از عراق به شام و دمشق فرار میکند, و امام سپاهی را به تعقیب او روانه میفرماید که سرانجام او را در بیتالمقدس هلاک کرده و سرش را جدا میسازند.
4ـ «خروج سید حسنی»
بنابر روایات ا ئمه (علیهم السلام)، سید حسنی مردی از بزرگان شیعیان است که در ایران و از ناحیه «دیلم و قزوین» (کوهستانهای شمالی قزوین که یک قسمت آن دیلمان نام دارد) خروج و قیام می کند. مردی خداجو و بزرگوار است که ادّعای امامت و مهدویت نمیکند‚ و فقط مردم را به اسلام و روش ائمه معصومین (علیهم السلام) دعوت مینماید، و کارش بالا میگیرد و پیروان بسیار پیدا میکند،و از محل خود تا کوفه را از ظلم و جور فسق و فجور پاک میسازد. و مطاع و رئیس است و مانند سلطان عادلی حکومت میکند, و هنگامی که با سپاهیان و یاران خود در کوفه است به او خبر میدهند که امام قائم (علیهالسلام) با یاران و پیروان خود به نواحی کوفه آمده است, سید حسنی با لشکریان خود با امام (علیهالسلام) ملاقات میکند؛ امام صادق (علیهالسلام) فرمودهاند که سید حسنی امام را میشناسد اما برای آنکه به یاران و پیروان خود امامت و فضایل امام را ثابت کند آشنایی خود را آشکار نمیسازد, و از امام میخواهد که دلائل امامت و مواریثی که از پیامبران نزد اوست ارائه دهد, و امام (علیهالسلام) ارائه میفرماید و معجزاتی آشکار میفرماید, و سید حسنی با امام بیعت میکند و پیروان اون نیز با امام بیعت میکنند, بجز گروهی حدود چهار هزار نفر که نمیپذیرند و به امام (علیهالسلام) نسبت سحر و جادوگری میدهند, و امام (علیهالسلام) پس از سه روز موعظه و نصیحت, چون نمیپذیرند و ایمان نمیآورند, دستور قتل آنها را صادر میفرمایند و همهی آنان به فرمان امام کشته میشوند.
5ـ ندای آسمانی
یکی دیگر از علامات مشهور, ندای آسمانی است و آن چنان است که پس از ظهور امام غائب در مکه, بانگی بسیار مهیب و رسا از آسمان شنیده میشود که امام را با اسم و نسب به همگان معرفی میکند, و این ندا از آیات الهی است؛ در این ندا به مردم توصیه میشود که با امام بیعت کنید تا هدایت یابید و مخالفت حکم او را ننمایید که گمراه میشوید.
و ندای دیگری قبل از ظهور صورت میگیرد که برای تثبیت حقانیت حضرت علی (علیه السلام) و شیعیان او خواهد بود.
6ـ نزول عیسی مسیح (علیهالسلام) و اقتدای او به حضرت مهدی (علیهالسلام):
در پارهای از روایات نزول عیسی مسیح (علیهالسلام) از آسمان و اقتدای او در نماز به حضرت مهدی (علیهالسلام) جزو اموری که همراه ظهور آن حضرت صورت میگیرد ذکر شده است. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) به دختر خویش فاطمهی زهرا (علیهاالسلام) فرمودند:« و منا و الله الذی لا اله الا هو مهدی هذه الامه الذی یصلی خلفه عیسی بن مریم؛ و به خدایی که پروردگاری جز او نیست سوگند که مهدی این امت از ما است همانکه عیسی بن مریم پشت سر او نماز میخواند.»
علائم و نشانههای دیگری نیز در کتابها جمعآوری شده است؛ اما آیا این علائم همه واقع میشوند یا ممکن است در آنها تغییراتی بوجود آید موضوعی است که در جای خود بررسی و مقرر شده و فرمودهاند علائم بر دو قسم است: حتمی و غیر حتمی,و آنچه حتمی است واقع میشود.
در پارهای روایات فرمودهاند حتی حتمیات هم ممکن است تغییر یابد, و آنچه تغییر پذیر نیست چیزهایی است که خدای متعال وعده فرموده و خداوند خلف وعده نمیفرماید:« ان الله لا یخلف المیعاد»
بدیهی است روایاتی که محتومات را نیز قابل تغییر میداند حالت انتظار را در جامعه شیعه قویتر میسازد تا همیشه منتظر باشند و خود را آماده سازند زیرا ممکن است علائم واقع نشده باشد و در عین حال آن حضرت ظهور نماید.
قیام امام علیهالسلام
از مجموعهی روایاتی که پیشوایان معصوم (علیهمالسلام) دربارهی وقایع قیام حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمودهاند چنین برمیآید که : آن گرامی پس از غیبتی طولانی, به فرمان خدا در مکه و کنار کعبه (میان رکن و مقام) ظهور میفرماید,پرچم و شمشیر و عمامه و پیراهن پیامبر با اوست, و بوسیلهی فرشتگان یاری میشود؛ خشمگین و خونخواه قیام میکند, و به قتل بیامان دشمنان خدا و اسلام میپردازد و از ستمگران انتقام میگیرد.
یاران ویژهی او سیصد و سیزده نفرند که در مکه با او بیعت میکنند, و امام مدتی در مکه میماند و بعد به سوی مدینه میآید. یاران او مردانی جنگجو و سلحشور و صالح و با ایمان و راهبان شب وشیران روزند, دلهاشان چون آهن محکم است, و در اطاعت از آن حضرت بسیار کوشا هستند, و به هر سو رو آورند پیروز میشوند.
امام (علیهالسلام) پس از مبارزاتی در مدینه با سپاه خود به سوی عراق و کوفه میآید, در کوفه با سید حسنی ملاقات میکند و سید حسنی و سپاهیانش با امام بیعت میکنند, و عیسای مسیح (علیهالسلام) نیز از آسمان فرود آمده امام را یاری میکند و در نماز به امام اقتدا مینماید.
مرکز حکومت امام کوفه است و امام شرق و غرب جهان را فتح کرده است و اسلام را بر سراسر جهان حکمفرما میسازد, و دین را تجدید میکند و از چهرهی اسلام راستین غبار نادرستیها را میزداید؛ طبق کتاب خدا و سنت پیامبر رفتار و حکومت میفرماید و مانند امیرمؤمنان غذایش ساده و لباس خشن است.
در حکومت امام, برکات زمین آشکار و ثروت و نعمت و میوه و محصولات بسیار میشود, فقر از بین میرود و همگان چنان در رفاه و نعمت خواهند بود که کسی برای پرداخت زکات و صدقه فقیری نمییابد و بهر کس رجوع کند کسی از او نمیپذیرد. و به شوق مجاورت با امام (علیهالسلام) آنقدر از مؤمنان و پیروان در کوفه ساکن میشوند که برای گنجایش نمازگزارانی که به امام اقتدا میکنند مسجدی بسیار وسیع بنا میکنند که هزار در دارد.
در حکومت امام (علیهالسلام) عدل و امنیت چنان در همه جا سایه گستر میشود که اگر پیرزنی طبقی طلا و جواهر برسر گیرد و به تنهایی و پیاده از شهری به شهری برود کسی مزاحم او نمیگردد و در ثروت او طمع نمیکند.
زمین گنجینهها و دفینههای خود را برای امام (علیهالسلام) ظاهر میسازد و امام تمام ویرانیهای ستمدیدگان را آباد میکند, وقتی آن گرامی قیام کند خداوند به دیدگان و گوشهای پیروان او مدد میبخشد تا حائلی میان آنان و امامشان نباشد و او با آنان سخن میگوید و آنان سخن او را میشنوند و به او مینگرند در حالیکه امام در جای خود قرار دارد؛ هنگام ظهور آن حضرت خدا دست لطف و رحمت خود را بر سر بندگان خویش میگذارد و عقلهای آنان کامل میشود؛ آن گرامی میان مردم بروش حضرت داود و حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) داوری میکند و هر چه را رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) انجام داد انجام میدهد و همانند رسول خدا سنتهای جاهلی را از بین میبرد و اسلام را دوباره حیات میبخشد.
اللهم صل علیه و علی آبائه الطاهرین و عجل فرجه الشریف و سهل مخرجه واقض جمیع حوائجه برحمتک یا ارحم الراحمین و آخر دعوانا
ان الحمد لله رب العالمین.
مدت حکومت امام عصر (عج) چند سال است؟
با توجه به اختلافهایی که در زمینه مدت حکومت امام عصر(علیه السّلام) در روایات وجود دارد، عدهای از عالمان و محدثان شیعه و سنی به توجیه این اختلافها و جمع میان روایات پرداختهاند، که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم: علامه مجلسی(ره) در این زمینه مینویسد:
«اخبار متفاوتی که در زمینه مدت حکومت امام مهدی(علیه السّلام) وارد شده است، برخی بر همه مدت فرمانروایی آن حضرت، برخی بر زمان استقرار دولت او، برخی بر سالها و ماههایی که در نزد ما وجود دارد و برخی هم بر سالها و ماههای طولانی زمان ایشان حمل میشود».[4]
نویسنده کتاب «الشیعه و الرجعه» پس از نقل روایات مختلفی که در زمینه مدت حکومت امام مهدی(علیه السّلام) وارد شده است، مینویسد:
«این اقوال در ظاهر متناقض هستند و به هیچیک از آنها نمیتوان اعتماد کرد. بله، روایت هفت سال در احادیث سنیان و اخبار ما (شیعیان) تکرار شده است و چهبسا این روایت بر دیگر روایات ترجیح داشته باشد؛ زیرا این روایت مطابق با برخی اخبار ماست که میگویند مراد از هفت سال، هفتاد سال است و آن حضرت با قدرت خدای تعالی پس از ظهور، این مدت زندگی میکند. یعنی هر یک سال [از مدت زندگی ایشان] برابر با ده سال از سالهای ما خواهد بود. این موضوع در اخبار ما که ائمه حدیث و حافظان علم درایه و حدیث آنها را نقل کردهاند، تبیین شده است».[5]
سید صدرالدین صدر(ره) درکتاب خود پس از اشاره به اختلاف روایات وارد شده در زمینه مدت حکومت امام مهدی(علیه السّلام) به ویژه در روایاتی که از طریق اهل سنت نقل شده است، ابتدا سخنی را از اسعاف الراغبین (ص 155) در ترجیح روایات هفت سال ـ به شرح زیر ـ نقل میکند:
«بیشتر روایات بر این موضوع اتفاق دارند که مدت حکومت او هفت سال است و تردید در زیادتر از این مقدار تا تمام شدن نه سال است. در مورد روایت شش سال هم همین موضوع مطرح است. ابنحجر گفته است: آنچه احادیث بر آن اتفاق دارند این است که او بیتردید هفت سال حکومت میکند. و از ابن الحسین ابری هم نقل شده است که اخبار مستفیض و متواتر دلالت دارند که او هفت سال حکومت میکند».[6] و در ادامه مینویسد:
«این قول ظاهرتر و مشهورتر است و این خود فضیلتی بزرگ برای مهدی است که قیام او برای اصلاح دینی و دنیایی وعده داده شده، در این مدت کوتاه رخ میدهد. چنان که قیام جد بزرگوار او ـ درود و سلام خدا بر او و خاندانش باد ـ نیز در مدت هشت سال؛ یعنی از سال دوم هجری به بعد، به ثمر نشست».[7]
ایشان در پایان بحث، دیدگاه خود را در زمینه جمع بین روایات این گونه بیان میکند:
«ممکن است گفته شود دلیل اختلاف روایات این است که اساساً نمیخواستهاند حقیقت را در مورد مدت زمان زندگی مهدی بیان کنند ـ چنانکه وقت ظهور او را نیز پوشیده نگه داشتهاند ـ تا شنونده خود هر یک از اقوال را که مایل بود برگزیند و طولانیترین زمان را برای بقای مهدی آرزو کند. اگر چه ترجیح
ـ چنانکه دانستی ـ با قول هفت سال است و همین هم اقواست».[8]
حضرت آیتالله مکارم شیرازی نیز در این باره مینویسد: «گرچه درباره مدت حکومت او احادیث مختلفی در منابع ا سلامی دیده میشود که از پنج یا هفت سال تا 309 سال (مقدار توقف اصحاب کهف در آن غار تاریخی) ذکر شده است که در واقع ممکن است اشاره به مراحل و دورانهای آن حکومت باشد (آغاز شکل گرفتن و پیاده شدنش پنج یا هفت سال و دوران تکاملش چهل سال و دوران نهاییاش بیش از سیصد سال! دقت کنید)، ولی قطع نظر از روایات اسلامی، مسلم است که این آوازهها و مقدمات برای یک دوران کوتاه مدت نیست بلکه قطعاً برای مدتی است طولانی که ارزش این همه تحمل زحمت و تلاش و کوشش را داشته باشد».[9]
ابن حجر عسقلانی از علمای اهل سنت نیز درباره جمع روایات مدت حکومت مهدی موعود، چنین مینویسد:
«در نشانههای مهدی منتظر روایتهای هفتسال بیشتر و مشهورتر هستند. بر فرض درستی همه روایتهای [وارد شده در این موضوع] میتوان آنها را اینگونه جمع کرد: حکومت او از نظر ظهور در قدرت متفاوت است. پس چهل سال ـ به عنوان مثال ـ به اعتبار همه مدت حکومت اوست. هفت سال و مانند آن به اعتبار نهایت ظهور و قدرت حکومت او و بیست سال و مانند آن نیز به اعتبار حد میانه [ظهور و مدّت حکومت او] است».[10]
با توجه به مطالب یاد شده شاید بتوان گفت که دوران زمامداری امام مهدی(علیه السّلام) به طور خاص، یا کلّ مدت استمرار حکومت عادلانهای که پس از ظهور تشکیل میشود 309 سال است و سایر سالهایی که در روایت ذکر شده است ـ بر فرض صحت روایات ـ ناظر به دورانهای مختلف استقرار حکومت مهدوی از ظهور امام مهدی(علیه السّلام) تا تشکیل حکومت است. توجه به نکات زیر در تأیید این برداشت مؤثر است:
1. استقرار حکومت عادلانه در سراسر زمین پس از قرنها حاکمیت کفر و ظلم نیازمند مجاهدتی طولانی و گسترده است و قطعاً حضرت مهدی(علیه السّلام) باید سالها در جهان حضور داشته باشد تا بتواند به همه اهداف خود جامه عمل بپوشاند.
2. پذیرش این مطلب که مردم قرنها برای تحقق عدل مهدوی در انتظار باشند و سختیها و مشکلات بسیاری را در این راه تحمل کنند، ولی این حکومت چند سالی بیشتر به طول نینجامد بسیار دور از ذهن است.
3. پس از ظهور امام مهدی(علیه السّلام) عصر رجعت آغاز میشود. پیشوایان معصوم(علیه السّلام) یکی پس از دیگری به دنیا باز میگردند و پس از وفات یا شهادت آن حضرت راه او را ادامه میدهند.[11]
پی نوشت :
[4]- بحارالآنوار، ج 52، ص 280[5]- محمدرضا طبسی نجفی، الشیعه و الرجعه، ج 1، ص 225.
[6]- سید صدرالدین صدر، المهدی(علیه السّلام)، ص 241
[7]- سید صدرالدین صدر، المهدی(علیه السّلام)، ص 242.
[8]- سید صدرالدین صدر، المهدی(علیه السّلام)، ص 242.
[9]- ناصر مکارم شیرازی، حکومت جهانی موعود(عج)، ص 281.
[10]- به نقل از: المهدی، ص 242.
[11]- بر اساس روایات: پس از ظهور امام مهدی(علیه السّلام)، ابتدا امام حسین(علیه السّلام) به عنوان نخستین رجعت کننده به دنیا برمیگردد. پس از او امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) و پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیز به دنیا رجعت میکنند و سالیان سال به زندگی خود ادامه میدهند.
ادامه دارد ……