اعتقاد به مهدی موعود (علیهالسلام) در منابع اسلامی
پیامبر عزیز اسلام (صلی الله علیه و آله) و نیز هر یک از ائمه اطهار (علیهمالسلام) بارها و بارها در مناسبتهای گوناگون از حضرت مهدی (علیهالسلام) و ظهور و قیام وغیبت طولانی و دیگر ویژگیهای آن گرامی خبر دادهاند و بسیاری از یاران و پیروان این اخبار و احادیث را نقل کردهاند.
بسیار اتفاق میافتاد که از ائمه اطهار(علیهمالسلام) میپرسیدند آیا «قائم آل محمد» و «مهدی منتظر» شمائید؟ و ائمه گرامی اسلام در پاسخ به مناسبت موقعیت به معرفی امام قائم (علیهالسلام) میپرداختند.
و نیز بواسطهی شهرت همین اخبار واحادیث بود که حتی پیش از تولد آن حضرت عدهای به دورغ ادعای مهدویت کردند, یا به آنان چنین ادعایی بستند و از این راه سوء استفاده نمودند؛ بعنوان مثال «فرقهی کیسانیه» حدود دو قرن پیش از تولد امام زمان (علیهالسلام) «محمد حنفیه» را امام و «مهدی منتظر» میپنداشتند و معتقد بودند که او از نظر پنهان شده و روزی ظهور خواهد کرد, و در مورد ادعای خود به اخباری که از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه قبل (علیهمالسلام) در مورد غیبت قائم (علیهالسلام) نقل شده بود تمسک میجستند. و یا مهدی عباسی خود را «مهدی» نامید تا از انتظار مردم به نفع خویش بهرهبرداری نماید.
بسیاری از علمای اهل تسنن وعلمای شیعه احادیث و اخبار مربوط به حضرت مهدی (علیهالسلام) را در کتابهای خود ذکر کردهاند. «مسند احمد بن حنبل» متوفای 241 هجری و «صحیح بخاری» متوفای 256 هجری, از جلمه کتب معتبر اهل تسنن است که قبل از تولد امام قائم (علیهالسلام) نوشته شدهاند و احادیث مربوط به امام قائم (علیهالسلام) را نقل کردهاند.
کتاب «مشیخه»تألیف «حسن بن محبوب» نیز از جمله مؤلفات شیعه است که به گفتهی مرحوم طبرسی, متجاوز از یکصد سال قبل از غیبت کبرای امام زمان (علیهالسلام) تألیف شده و در آن اخبار مربوط به غیبت امام عصر (علیهالسلام) ذکر شده است. و نیز مرحوم طبرسی تصریح میکند که محدثین شیعه در زمان امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) اخبار غیبت را در مؤلفات خویش ذکر کردهاند.
بر این اساس, مسلمین از همان اول تاریخ اسلام با وعدهی قیام «مهدی موعود» آشنا بودند و بویژه شیعیان و پرورش یافتگان مکتب اهل بیت بر این حقیقت, اعتقادی استوار داشتند و در تمام مدت زندگانی امامان (علیهمالسلام) تولد او را انتظار میبردند.
در احادیث وارد شده در مورد حضرت مهدی (علیهالسلام) تصریح شده است که آن گرامی از بنی هاشم و اولاد فاطمه و سلالهی سیدالشهداء امام حسین است, و نام پدرش «حسن» و خودش همنام و هم کنیهی پیامبر (صلی الله علیه و آله) میباشد، پنهان متولد میشود و پنهان زندگی میکند و دو غیبت دارد که یکی کوتاهتر و دیگری طولانی است و تا هنگامی که خدا بخواهد پنهان میماند و سرانجام بفرمان خدا ظهور و قیام خواهد کرد, و دین اسلام را بر سراسر جهان حکمفرما خواهد ساخت و جهان را پس از ظلم و جور فراگیر از عدل و داد پر میسازد.
در این روایت حتی خصوصیات شخصی و جسمی امام دوازدهم و دیگر مطالب مربوط به او بیان شده و ما برای نمونه چند حدیث را ذکر میکنیم.
نمونهای از احادیث سنیان
1ـ پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در بیان حتمیت ظهور حضرت مهدی (علیهالسلام) فرمودند: اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند,خدا مردی از ما را میفرستند که دنیا را پر از عدل و داد نماید, همانطور که پر از ظلم و جور شده باشد.
2ـ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: قیامت بر پا نمیشود تا آنکه مردی از اهل بیت من امور را در دست گیرد که اسم او اسم من است.
3ـ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: شما را به مهدی بشارت میدهم, او در امت من مبعوث میشود در حالیکه امت در اختلاف و لغزشهاست, پس زمین را پر عدل و داد نماید همانطور که پر از ظلم و جور شده باشد, اهل آسمان و اهل زمین از او راضی و خشنود میشوند… .
4ـ امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) فرمودند: خدا گروهی را میآورد که خدا را دوست دارند و خداوند نیز آنان را دوست دارد, و به سلطنت الهی میرسد کسی که میان آنان غریب و (مستور) است, او همان مهدی موعود است… زمین را پر از عدل و داد میسازد. بدون آنکه برای او مشکلی پیش آید در کودکی از مادر و پدرش دور میگردد… و بلاد مسلمانان را با امان فتح میکند, زمان برای او آماده و صاف می شود, کلام او مسموع خواهد بود و پیر و جوان از او اطاعت میکنند و زمین را پر از عدل و داد میسازد چنانکه از ظلم و جور پر شده باشد, در این هنگام است که امامت او به حد کمال میرسد و خلافت او مستقر میگردد, و خدا کسانی را که در قبرها هستند مبعوث میگرداند, آنان صبح میکنند در حالیکه در قبرهای خویش نیستند, و زمین به وجود مهدی آباد و خرم شده نهرها جاری میگردد و فتنهها و آشوبها و غارتها از بین میرود و خیر و برکات فزونی مییابد، و نیازی به آنچه در مورد بعد آن بگویم ندارم، و از من بر دنیای آنروز سلام باد.
چند نمونه از احادیث شیعیان
1ـ امام صادق (علیهالسلام) فرمود: مردم امامشان را گم میکنند ولی او در موسم حج حاضر میشود و مردم را میبیند اما مردم او را نمیبینند.
2ـ «اصبغ بن نباته» میگوید خدمت امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) شرفیاب شدم, آن حضرت را دیدم که در فکر فرو رفته است و با انگشت مبارک زمین را میکاود؛ عرض کردم: چرا شما را در فکر میبینم آیا به زمین میل و رغبتی دارید؟
فرمودند:«نه به خدا سوگند,هرگز رغبتی به زمین و به دنیا نداشتهام,در مورد مولودی فکر میکنم که از نسل من و یازدهمین نفر از فرزندان من است و او «مهدی» است همانکه زمین را از عدل و قسط پر میسازد. همچنانکه از ظلم و جور پر شده باشد؛ برای او غیبت و حیرتی است که گروههایی در آن گمراه میشوند و گروههایی دیگر, به هدایت میرسند… .
3ـ امام صادق (علیهالسلام) میفرمود: اگر به شما خبر رسید که صاحب این امر(یعنی امام وقت) غایب شده است غیبت او را انکار نکنید.
4ـ و نیز فرمود: برای قائم دو غیبت است, یکی کوتاه و دیگری طولانی, در غیبت اول کسی جز خواص شیعه جای او را نمیداند ,و در غیبت دوم جز دوستان خاص کسی از جای او آگاهی ندارند.
5ـ و نیز فرمود: قائم قیام میکند در حالیکه هیچ کس بر او عهد و پیمان و بیعتی ندارد.
6ـ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند:« قائم از اولاد من, و اسم او اسم من و کنیهی او کنیهی من و شمایل او شمایل من, و سنت و روش او سنت و روش من است, مردم را بر شریعت و دین من وامیدارد و به کتاب پروردگارم دعوت میکند,هر کس از او اطاعت کند از من اطاعت کرده و هر کس با او مخالفت ورزد با من خالفت ورزیده, و هر کس غیبت او را انکار نماید مرا انکار نموده است.
7ـ چهارمین امام زین العابدین (علیهالسلام) فرمود: در قائم ما شباهتهایی با پیامران خدا وجود دارد؛ شباهتی با نوح, شباهتی با ابراهیم, شباهتی با موسی, شباهتی با عیسی, شباهتی با ایوب, و شباهتی با محمد (صلی الله علیهم اجمعین), با نوح در عمر شبیه است, و با ابراهیم در پنهان بودن تولدش و دوری و کنارهگیری از مردم, با موسی در خوف و غیبت, و با عیسی در اختلاف مردم دربارهی او و با ایوب در رسیدن فرج پس از بلا و گرفتاری, و با محمد (صلی الله علیه و آله) در قیام با شمشیر.
8ـ امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: همانا برای صاحب این امر (قائم) غیبتی است که بندهی خدا باید (در آن هنگام) تقوی بورزد و به دین خدا چنگ بزند.
9ـ و نیز فرمود: بر مردم زمانی میرسد که امامشان از آنان غایب میشود.
«زراره» میگوید عرض کردم: تکلیف مردم در آن زمان چیست؟
فرمود: باید بر همان امری که بر آن هستند (از تکالیف و اعتقادات دینی) تمسک بجویند تا امام بر آنان ظاهر شود.
10ـ و نیز فرمود: این امر (ظهور امام و قیام او) روی نخواهد داد تا هیچ صنفی از مردم باقی نماند مگر آنکه بر مردم حکومت کرده باشد, تا گویندهای نگوید اگر ما حکومت میکردیم به عدالت رفتار مینمودیم؛ سپس قائم (علیهالسلام) به حق وعدل قیام میفرماید.
غیبت صغری و کبری
پس از شهادت امام یازدهم (علیهالسلام) از سال 260 قمری تا سال 329 یعنی حدود 69 سال دورهی «غیبت صغری» بود, و از آن پس تاکنون و تا آنگاه که امام قائم (علیهالسلام) ظهور فرماید دورهی «غیبت کبری» است.
درغیبت صغری, رابطهی مردم با امام (علیهالسلام) بکلی قطع نشد اما محدود بود, و هر فردی از شیعه میتوانست بوسیلهی «نواب خواص» که از بزرگان شیعه بودند مشکلات و مسائل خود را بعرض امام برساند و توسط آنان پاسخ دریافت دارد و احیاناً به حضور امام شرفیاب شود. این دوره را میتوان آمادگی برای غیبت کبری دانست که در آن ارتباط قطع شد و مردم موظف شدند در امور خود به نواب عام یعنی فقها و آگاهان به احکام شرع مراجعه کنند.
نواب اربعه
در زمان غیبت صغری, چهارتن از بزرگان شیعه وکیل و سفیر و نائب خاص امام زمان (علیهالسلام) بودند که خدمت آن حضرت میرسیدند و وکالتشان به خصوص مورد تأیید بود, و پاسخهای امام در حاشیهی نامههای سؤالی, توسط آنان بدست مردم میرسید.
نواب اربعه به ترتیب عبارتند از:
1ـ جناب ابوعمرو عثمان بن سعید عَمری(به فتح عین و سکون میم)
2ـ جناب ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عَمری
3ـ جناب ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی
4ـ جناب ابوالحسن علی بن محمد سَمَری(بفتح سین و میم)
«ابوعمرو عثمان بن سعید» مورد اعتماد مردم و جلیل القدر و وکیل حضرت هادی و حضرت عسکری (علیهماالسلام) بود.
آثار مثبت غیبت
ایمان به حضرت مهدی (علیهالسلام) سبب رشد فکر و امید است, ایمان به مهدی موعود و احتمال آنکه هر ساعتی ممکن است آن حضرت ظهور فرماید در پاکدلان و شایستگان اثری ژرف و سازنده دارد؛ آنان خود را آماده میسازند و از ظلمها و تجاوزها دوری میجویند و به عدالت و برادری عشق میورزند تا توفیق یاری امام (علیهالسلام) و درک محضرش را بیابند و از دیدار و زیارتش محروم نشوند و به آتش دوری و ناخشنودی آن گرامی نسوزند.
این پندار که ایمان به ظهور مهدی (علیهالسلام) موجب سستی و مسامحه و فتور میگردد باطل است, مگر امامان معصوم و شاگردان پر تلاش و پایدار آنان به ظهور قائم (علیهالسلام) ایمان نداشتند, مگر علماء بزرگ اسلام به آن گرامی معتقد نبودند, در عین حال از کوشش باز نمیایستادند و برای اعلای کلمهی اسلام از هیچ فداکاری و تلاشی خودداری نمیکردند,و هرگز از مسؤلیتهای خویش طفره نمیرفتند و به وظایف سنگین خود میپرداختند و نقش سازندهی خویش را با کمال امید پیاده میکردند.
امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) از پیامبر عزیز اسلام (صلی الله علیه و آله) نقل فرموده است: «افضل العباده انتظار الفرج؛ انتظار فرج حضرت بقیه الله (علیهالسلام) برترین عبادت است.»
و نیز چهارمین امام زین العابدین (علیهالسلام) فرمودند: غیبت امام دوازدهم طولانی میشود, و مردم زمان غیبت او که معتقد به امامت او و منتظر ظهور او باشد برتر از مردم همهی زمانها خواهند بود, زیرا خدای متعال از عقل و فهم و معرفت به آنان بحدی عطا کرده که زمان غیبت نزد آنان مثل زمان حضور امام (علیهالسلام) است, و خدا آنان را در آن زمان بمنزلهی مجاهدین در رکاب رسول خدا قرار داده است, آنان براستی مخلصند و واقعاً شیعه ما هستند, و آنانند که در سرّ و پنهان مردم را به سوی خدا میخوانند.
انتظار موجب آسانی مصیبتها و مشکلات بر انسان میشود, زیرا میداند در معرض جبران و برطرف شدن هستند, و چقدر تفاوت است میان مصیتبی که انسان بداند تدارک و جبران میشود و مصیبتی که تدارک و جبران آن معلوم نیست, بویژه آنکه احتمال تدارک و جبران نزدیک باشد؛ حضرت مهدی (علیهالسلام) با ظهور خود زمین را پر از قسط و عدل میسازد(و همهی مصیبتها را برطرف مینماید).
لازمهی انتظار آنست که انسان شوق و علاقه پیدا میکند که از اصحاب امام عصر (علیهالسلام) و شیعهی او بلکه از انصار و یاوران او شود, و لازمهی این علاقه سعی و تلاش در اصلاح نفس و تهذیب اخلاق است تا شایستگی مصاحبت با آن گرامی و جهاد درحضور او را پیدا کند؛ آری این نیازمند به اخلاق اسلامی است که امروز در جامعهی ما کمیاب است.
بدین ترتیب بدیهی است که شیعه در زمان غیبت نیز در امتحان و آزمایش بزرگی قرار میگیرد, و باید از سویی دین خود را حفظ کند واز سوی دیگر زمینهسازی نماید تا در رکاب آن گرامی به نصرت اسلام بپردازد, و بسیاری از مردم در این امتحان و آزمایش موفق نخواهند بود.
و نیز از جمله آثار مهم غیبت این است که بشریت در این دوران توان خود را بکار میگیرد و به تجربه درمییابد که بدون وحی و الهام و امدادهای غیبی نمیتوان کاروان بشریت را به مقصد اصلی و نهایی که قرب به خداست رساند و عاقبت باید در مقابل وحی و تعلیمات الهی و آسمانی سر تسلیم فرود آورد.
فوائد وجود امام در غیبت
برخی از مردم که از فلسفهی وجودی امام معصوم به خوبی اطلاع ندارند میپرسند پس فایدهی امام در عصر غیبت چیست؟ اینان نمیدانند که غرض از آفرینش جهان هستی آنگاه کامل است که حجت معصوم الهی وجود داشته باشد تا به معرفت کامل خویش به عبادت در پیشگاه قرب ربوبی بپردازد تا مصداق آیه « و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» ظاهر گردد. و گرنه عبادات ناقص و بی محتوای ما معادل غرض از خلقت آسمانها و زمین نمیتواند باشد.
فرشتگان به اصل خلقت انسان اعتراض داشتند,و فسادهای او را با اطاعتهای او مقایسه میکردند و ترجیحی برای آفرینش انسان نمیدیدند, و میگفتند:« أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ » خداوند با نشان دادن علم و آگاهی آدم (علیهالسلام) نسبت به حقایق جهان و ملکوت آن ـ که در نهایت موجب معرفت کامل خدای متعال و بندگی و عبادت او میگردد. ـ آنان را اقناع و ساکت ساخت.
وقتی آدم (علیهالسلام) به فرمان خدا علم خود را برای فرشتگان آشکار ساخت و آنان به حقیقت وجودی حجتهای الهی و منزلت عظیم آنان نزد خدا آشنا شدند دریافتند تسبیح و تقدیس فرشتگان قابل قیاس با تسبیح و تقدیس اولیاء وحجج الهی نیست, و چون این برجستگان از نوع بشرند آفرینش نوع بشر بجا و شایسته است و ترجیح دارد.
پس وجود این برجستگان است که فلسفهی آفرینش را قانع کننده میسازد و همهی فرشتگان سر تسلیم فرود میآورند زیرا عبادت برجستگان بی مانند است و عبادتی جای عبادت آنان را نمیتواند بگیرد؛ و همانطور که وجود حجتهای الهی برای آغاز و آفرینش و پیدایش نوع بشر مقنع بود در ادامهی حیات و استمرار سلسلهی بشریت نیز مقنع است و باید حجت الهی همیشه در جامعهی انسانی وجود داشته باشد؛ اگر نعمت هستی شامل حال ماست به برکت وجود ایشان است و اگر این بزرگواران نبودند ما بوجود نمیآمدیم و هم اکنون که لباس هستی بر تن داریم اگر کسی از آنان نباشد باز به عدم و نیستی خواهیم پیوست؛ بنابراین حجج الهی نه تنها در معارف و علوم ولی نعمت ابناء بشرند بلکه در نعمت هستی و وجود نیز ولی نعمتند و بر ما منت دارند.
در زیارت جامعه میخوانیم: «موالی لا احصی ثنائکم و لا ابلغ من المدح کنهکم و من الوصف قدرکم و انتم نورالاخیار و هداه الابرار و حجج الجبار و بکم فتح الله و بکم یختم و بکم ینزل الغیث و بکم یمسک السماء ان تقع علی الارض الا باذنه و بکم ینفس الهم و یکشف الضر…»
«ای ولی نعمتهای من, ثنایتان را نمیتوانم شماره کنم و کنه حقیقت شما را نمیتوانم مدح نمایم و از توصیف قدر و منزلتتان ناتوانم, شما نور خوبان و هادی نیکان و حجتهای خدای جبارید, خداوند بخاطر شما آفرینش را آغاز کرد و به خاطر شما به جهان پایان میدهد, و بخاطر شما باران فرو میفرستد و به خاطر شما آسمان را از فروریختن بر زمین نگهمیدارد و به خاطر شما گرفتاری را رفع و سختی و ناراحتی را برطرف میسازد.»
مسأله دیگر هدایت معنوی امام (علیهالسلام) است؛ امام معصوم (علیهالسلام) همانطور که در مرحلهی اعمال ظاهری هادی و راهنماست در مرحلهی حیات معنوی نیز هدایتگر است و حقایق اعمال با هدایت او سیر میکنند. خدا در قرآن میفرماید:« وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ ؛ آنان را امامانی قرار دادیم که بوسیلهی امر ما مردم را هدایت کنند و انجام کارهای نیک را به آنان وحی کردیم.
و نیز در جای دیگر میفرماید:« و جعلنا منهم ائمه یهدون بامرنا لمّا صبروا؛ ما برخی از آنان را امامانی قرار دادیم که بوسیلهی امر ما هدایت کنند. چون صبر کردند.
علامه طباطبایی مینویسد:« از این گونه آیات استفاده میشود که امام علاوه بر ارشاد و هدایت ظاهری دارای یک نوع هدایت و جذبه معنوی است که از سنخ عالم امر و تجرد میباشد و به وسیلهی حقیقت و نورانیت و باطن ذاتش در قلوب شایسته مردم تأثیر و تصرف مینماید و آنها را به سوی مرتبه کمال و غایت ایجاد جذب میکند.» «و کسانی که اعتراض می کنند که شیعه وجود امام را برای بیان احکام دین و حقایق آیین و راهنمایی مردم لازم میدانند وغیبت امام ناقض این غرض است زیرا امامی که بواسطهی غیبتش مردم هیچگونه دسترسی به وی ندارند فایدهای بر وجودش مترتب نیست… به حقیقت معنی امامت پی نبردهاند زیرا در بحث امامت روشن شد که وظیفهی امام تنها بیان صوری معارف و راهنمایی ظاهری مردم نیست و امام چنانکه وظیفهی راهنمایی صوری مردم را به عهده دارد همچنانکه ولایت و رهبری باطنی اعمال را به عهده دارد و اوست که حیات معنوی مردم را تنظیم میکند و حقایق اعمال را به سوی خدا سوق میدهد, بدیهی است که حضور و غیبت جسمانی امام در این باب تأثیری ندارد و امام از راه باطن به نفوس و ارواح مردم اشراف و اتصال دارد اگر چه از چشم جسمانی ایشان مستور است, و وجودش پیوسته لازم است اگر چه موقع ظهور و اصلاح جهانیش تاکنون نرسیده است.»
«جابر بن عبدالله انصاری»از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) سؤال کرد: آیا شیعیان در زمان غیبت از امام غائب نفعی میبرند؟
فرمودند: آری سوگند به آنکه مرا به نبوت مبعوث ساخته است آنان به نور او روشنی میگیرند و به ولایت او نفع میبرند مانند نفع بردن از خورشید هرچند ابرها آنرا پوشانده باشد.
علاوه بر این, امام عصر ارواحنا فداه هر سال در مراسم حج شرکت میفرمایند, و در مجالس و محافل رفت و آمد دارند, چه بسا مشکلات برخی از مؤمنین را بیواسطه یا باواسطه حل نماید, و حتی ممکن است مردم او را ببینند ولی او را نشناسند و امام (علیهالسلام) آنان را میبیند و میشناسد, و برخی صالحان و شایستگان را مورد لطف خویش قرار میدهد, وبسیاری از مردم درغیبت صغری و کبری به دیدار آن بزرگوار نائل شدهاند و معجزات و کراماتی از آن گرامی دیدهاند و مشکلاتشان حل شده است.
مرحوم آیت الله سید صدرالدین صدر مینویسد: « کتب اخبار به ما خبر میدهد که جماعتی در زمان غیبت او را مشاهده کردند و خدمتش مشرف شدند,و این با آنچه وارد شده که مدعی رؤیت را تکذیب کنید منافات ندارد, زیرا مقصود از آن روایت به قرینهی صدر همان روایت, تکذیب مدّعی نیابت خاصه است.
چه سؤالها که امام در غیبت کبری پاسخ داده,و چقدر مشکلات دینی و دنیوی که مردم را از آنها نجات بخشیده, و چه بیمارانی که شفا داده و بیچارگان و درماندگانی که نجات داده, و چه بسیار در راه مانده که هدایت فرموده و تشنه که سیراب ساخته و ناتوان که دستگیری کرده است.
این کتابها و دفترهایی است که در زمانهای مختلف و نقاط گوناگون بدست افراد موثقی که یکدیگر را نمیشناختند تألیف شده و در آنها آنقدر حکایاتی که شاهد گفتار ماست ذکر شده که قابل احصا نیست, چه بسا انسان از دیدن آنها و احاطه به خصوصیات و شواهدی که همراه آنهاست به پارهای از آنها یقین حاصل نماید.»
ادامه دارد ……