همه میدانیم زعیم ما در این زمان غیبت، دست بسته و زندانى است و حق ندارد در میان جمعیت، خود را معرفى کند و نشان دهد. اگر ما او را نمیشناسیم، او همه ما را میشناسد و میداند و میبیند.
بالاخره، در این عصر بین ما و زعیم ما فاصله افتاده و او گرفتار است، خدا میداند اگر نواب اربعه زیادتر بودند، چه بلاهایى بر سر آنها میآوردند! اگر چه علماى بزرگى هم چون شیخ مفید(ره) بودهاند، ولى نواب اربعه از جهاتى راجح بودهاند.
آیا با وجود این میشود در این زمان غیبت کارى کرد؟! آیا مقاتله و جهاد، بر ضرر مسلمانان تمام نمیشود؟! حال اگر مقاتله نشد و یا نکردیم، آیا راهى براى اصلاح خود و اصلاح دیگران و جامعه داریم یا نه؟ آیا راهى جهت حفظ خود از فساد و اصلاح فاسدهاى قابل اصلاح در جامعه وجود دارد یا خیر؟
به گمان بنده، این یک راهى است که هیچ کس نمیتواند انکار کند (و بگوید) که نشدنى است، و یا این که پیش نمیرود و بىنتیجه و بىفایده است. (شدنی است) و در عین حال، اشکالاتى و معذوراتى را که راههاى دیگر دارند، ندارد.
آن راه این است که هر شخصى باید برنامه اصلاحیهاى براى خود تهیه کند؛ به این صورت که مشخص کند اینها اصول اعتقاداتى است که من به آنها یقین دارم، در زمینه توحید و نبوت و امامت و… و اینها معتقدات بنده است و از روى دلیل بدان عقیده دارم، خواه اظهار بکنم یا نکنم، و خواه چیزى اتفاق بیفتد، یا نیفتد؛ حتى اگر حکومت، دست سفیانى بیفتد و من مجبور شوم که از روى تقیه به او بگویم: «ألحق معک»؛ (حق با تو است) ـ چون اگر نگویم کشته میشوم، و یا نزدیکان و دوستانم کشته میشوند ـ اشکالى نداشته باشد.
پساز آنکه انسان برنامه خود را درست کرد، باید اول خودش به آن التزام عملى داشته و به آن متعهد شود تا از ناحیه آخرتى خاطر جمع گردد و پساز آنکه خود را با این برنامه اصلاحى اصلاح کرد، میتواند دیگران را، هرچند افراد منصف را، با خود همعقیده کند و تدریجاً به افراد بگوید که این عقیده من است و این هم دلیل من.
به این ترتیب، هر کس میتواند کم و بیش دیگران را در برنامه صحیح خود داخل کند. آن افرادى که به این برنامه عمل میکنند، اول خود را اصلاح میکنند و بعد به نوبه خود با فرد سومی مطرح میکنند، و مانند شخص اول او را به طریقه صحیح خود دعوت میکنند.
بدین ترتیب، هر طالب اصلاحى از روى برنامه و ادله صحیحه وقتى خود را اصلاح کرد، دومی و سومی و چهارمی و… را اصلاح میکند، و کار به جایى میرسد که محیط و افراد جامعه همه صالح میشوند. آیا این مطلب قابل تشکیک است؟!
با این راه، اهل ایمان و عقلاً و اهل انصاف صالح میشوند، و لازم نیست شمشیر به دست بگیریم و با اهل باطل محاربه کنیم و یا با اهل حق محاربه کنیم؛ زیرا در جنگ، شروط محاربه لازم است که براى همه و همیشه میسر نیست؛ ولى ما با این راه میتوانیم شرایطى را فراهم نماییم که گروههاى بسیار و جامعه را اصلاح کنیم و شرط آن چیزى جز اصلاح خود و اصلاح غیر، نیست.
اگر کسى در این کار جدى باشد، گمان نمیکنم پشیمان شود؛ و اگر این برنامه به دست افراد منصف افتاد، دیگرى را اصلاح میکند و آن دیگرى هم همینطور، و در نتیجه، برخلاف امراض مسرى، اصلاحات مسرى تحقق پیدا میکند. خداوند متعال میفرماید:
«و من أحیاها فکأنّما أحیا الناس جمیعًا» هر کس یکى را احیا کند، گویا همه مردم را احیا کرده است.
منظور از حیات در این آیه شریفه، نجات دادن از ضلالت و گمراهى در دین است.
این راه اصلاح را نباید کالعدم و نشدنى حساب کنیم، وگرنه پشیمان میشویم از اینکه میتوانستیم عادل و صالح فراهم کنیم و نکردیم، و در وسع ما بود و قدرت داشتیم که دنیا را به امن و امان و عدالت وادار کنیم و نکردیم.
منبع: وبسایت افق حوزه