تألیف: زاهیه راغب الدجانی
ترجمه ی دکتر حبیب الله عباسی
در باب نبوّت باید متذکر شویم که پیامبر در درجه ی نخست همان انسان برگزیده از سوی خدا برای ابلاغ رسالت آسمانی به بشر است. بنابراین پیامبران همان نیکان برگزیده از سوی خدا برای هدایت مردم با رسالت های آسمانی هستند. بدین گونه پیامبران برترین گروه از انسان ها هستند که به صدق کامل و طهارت روحانی و نفسانی و امانت داری کامل در انتقال رسالت های آسمانی شان به مردم و آراستگی به صبر و ثبات در برابر آزار مستکبران متمایز هستند. ستمگرانی که مردم را از دین برای حفظ منافع خویش بازمی دارند و از هر گونه تحول تاریخی جلوگیری می کنند. با این همه پیامبران بیشتر از همه ی انسان ها از خداوند اطاعت می کنند. اگر خطایی از هر کدام آن ها سر بزند – زیرا کمال فقط از آن خداست – هر آیینه از خداوند طلب مغفرت می کنند و دیدیم چگونه موسی (علیه السلام) پس از گذشتن غیر عمدی قبطی از خدای خود طلب مغفرت کرد و خدا نیز او را بخشید.
« قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ. قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیراً لِلْمُجْرِمِینَ »(1) [القصص: 16- 17]
موسی (علیه السلام) به خدا توسل می جوید درحالی که کاملاً آگاه است که در کشتن غیر عمدی قبطی خطا کرده است و از او می خواهد که او را ببخشد. عبارت « ظَلَمْتُ نَفْسِی » این معنا را می رساند و نیز ابراز پشیمانی او را برای طلب مغفرت از خدا نشان می دهد. او بشری است که در برابر خدا به خطایش از روی نفس انسانی معترف است. در همان زمان از خدا می خواهد که نه تنها او را ببخشد بلکه یاری اش کند تا هرگز یار ستمگران نباشد. بافت قرآن، موسی (علیه السلام) را انسانی سخت مطیع خدا نشان می دهد که از خدا می ترسد و بدو پناه می برد و طلب مغفرت می کند و در همه ی کارهایش متعهد به حق و عدل می شود، چنان که قرآن تصریح می کند: « فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیراً لِلْمُجْرِمِینَ »
اگر این مطالب را در ذهن خود حفظ کنیم و به این عبارت تورات توجه نماییم: « آنگاه موسی نزد خداوند برگشته، گفت: « خداوندا چرا بدین قوم بدی کردی؟ و برای چه مرا فرستادی؟ زیرا از وقتی که نزد فرعون آمدم تا به نام تو سخن گویم، بدین قوم بدی کرده است و قوم خود را هرگز خلاصی ندادی. » [خروج، اصحاح پنجم: 22- 23]
تفاوت فاحشی در اسلوب سخن گفتن موسی (علیه السلام) با خدا در تورات و در مضامین سخن وی در قرآن می یابیم. از نصّ قرآن چنین برمی آید که موسی (علیه السلام) در نهایت ادب و احترام پیامبران، با خدا سخن می گوید و به کاستی و ضعف خود اقرار می کند که در لغزش وی در کشتن غیر عمد قبطی متبلور است و احساس ناتوانی و درماندگی می کند، ولی عبارت توراتی چنین موسی (علیه السلام) را نشان می دهد. از این سخن، چنین برمی آید که در درجه ی اول شرّ را به خدا نسبت می دهد، در حالی که قرآن خدا را به طور کلی از هر شرّ و ستمی منزه می داند جمله ی « چرا به این مردم بدی کردی » شرّ را به خدا نسبت می دهد و در همان زمان جمله ی توراتی « چرا به این مردم بدی کردی » شرّ را به خدا نسبت می دهد و در همان زمان جمله ی توراتی « چرا مرا رسول کرد » در منطق خود نشان از شکایت موسی (علیه السلام) از مأموریتش برای بیرون بردن بنی اسرائیل از مصر دارد. هم چنین جمله ی « از وقتی که نزد فرعون آمدم تا به نام تو سخن گویم، بدین قوم بدی کرده است و قوم خود را خلاصی نداری. » [خروج، اصحاح پنجم: 23] تردید موسی (علیه السلام) نسبت به خدا را آشکار می کند برای قرار دادن بنی اسرائیل درجای خود، گویی این مقام و مرتبه ی بنی اسرائیل ویژه ی آنان است و برتر از همه ی انسان ها هستند. درحالی که همه ی این مطالب با اصول قرآنی در بزرگداشت خداوند مخالف است. خدا مصدر خیر مطلق است و به حق و داد میان همه ی انسان ها رفتار می کند. با توجه به آن چه در قرآن آمده، در تحریف تورات تردیدی نیست. هم چنین این عبارت منقول از تورات با دیگر نصوص توراتی در تناقض است. در آن جا به اطاعت محض موسی (علیه السلام) و هارون از خدا تصریح شده است و این که خدا بر انجام کارهایی قادر است که انسان از انجام آن ناتوان است.
پی نوشت ها :
1. گفت: ای پروردگار من، من به خود ستم کردم، مرا بیامرز. و خدایش بیامرزید. زیرا آمرزنده و مهربان است. گفت: ای پروردگار من، به پاس نعمتی که بر من عطا کردی هرگز پشتیبان گنهکاران نخواهم شد.
منبع مقاله :
راغب الدجانی، زاهیه، (1393)، مفهوم قرآنی و توراتی موسی(ع) و فرعون، ترجمه: حبیب الله عباسی، تهران: نشر سخن، چاپ اول