نویسنده: علی محمدی آشنانی
گستره ی جامعه ی آرمانی قرآن، همه ی انسان ها را در بر می گیرد و جهان وطنی است، زیرا مرزهای آن جغرافیایی نیست، بلکه همان گونه که از عنوانش یعنی « امت اسلامی » و از نام شهروندان آن، یعنی « مسلمانان » آشکار است، این جامعه مرزهای جغرافیایی و سیاسی را در نَوردیده و تنها دارای مرزهای عقیدتی است. (1)
بدین سان « هر فردی که به عقیده ی اسلامی معتقد باشد، جزئی از جامعه ی اسلامی محسوب شده و نژاد و زبان و اقامتگاه و سابقه ی تاریخی وی و خاندانش، به هیچ وجه در این زمینه مؤثّر نیست. » (2)
جامعه ی آرمانی قرآن، برخلاف آرمان شهرهای خیالی، نه تنها برای مصون سازی خود از سرایت آلودگی های بیرونی، به جداسازی و حصار کشیدن و ویران کردن راه زمینی و قطع ارتباط با دیگران که نخستین کار اتوپیای توماس مور تلقی می شود، نمی پردازد، بلکه خطّ مشیء تنظیم ارتباطات صحیح میان انسان ها (3) و دادن پناهندگی به دیگر افرادِ حقیقت جو (4) را در پیش می گیرد و با گرفتن جزیه و مالیات توسط دولت اسلامی(5)، حقوق اقلیت ها را نیز ایفا می کند تا آنان نیز در پرتو عدالت الهی جامعه، احساس خرسندی و کامیابی نمایند.
شکل حکومت آرمانی
با عنایت به آن که قرآن کریم و اسلام، شکل خاصی از حکومت را معیّن نساخته اند و قالب خاصی از حکومت همانند پادشاهی و جمهوری را تعیین نفرموده اند، مفسران نیز شکل خاصی از دولت را به قرآن نسبت نداده اند، بلکه اصول و معیارهای دولت اسلام را از آیات قرآن استنباط کرده اند. (6)
به گفته ی برخی تاریخ پژوهان، اساساً نزدِ اندیشمندان مسلمان هم چون فارابی، سازمانِ جامعه، جنبه ی آلی و ابزاری دارد. (7) شاید راز عدم تعیین شکل خاصّ جامعه ی آرمانی قرآن نیز همین باشد. استاد مطهری می فرماید: « اسلام به صوَر و شکل های زندگی توجه ندارد و نمی خواهد شکلی از شکل های زندگی را تثبیت کند، همیشه به روح زندگی توجه دارد و به همین جهت از تصادم با پیشرفت های زندگی پرهیز کرده است. » (8)
به دیگر سخن، قرآن کریم، هدف، محتوا، رویکرد، مکتب و نهادهای سیاسی ویژه ای را مطرح ساخته است که در نظام های گوناگون سیاسی البته با حفظ اختلاف مراتب قابل تحقق است. بر این اساس، هر شکلی از حکومت که بهتر بتواند اهداف، عنوان، ویژگی و نهادهای مورد توجه قرآن کریم را در خود جای داده و تحقق بخشد، می تواند مصداق جامعه ی آرمانی بوده و مورد تأیید باشد.
گفتنی است قرآن کریم هر نوع حاکمیت فرعون گونه و دیکتاتور مآبانه ای که خود را مالک جغرافیای سیاسی (9) و حاکمِ مستقل و مطلق مردم (10) و مسلط بر مرگ و زندگی آنان می پندارد (11) یا به دنبال فساد و هرج و مرج و ولنگاری اجتماعی است (12) به هر شکل که باشند خواه سلطنتی یا ریاست جمهوری های مادام العمر را بر نمی تابد و با حکومت های فردمحور و خودکامه ی فساد و تباهی برانگیز که به قتل فرزندان مردم (13) و عدالت خواهان (14) دست می یازند و در لفظ یا عمل، ندای ( أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَى ) (15) سر می دهند و یا پرچم پیشوایی کفر را بر دوش گرفته اند، (16) به دلیل برآیند آن یعنی فساد انگیزی و به هم زدن نظام جوامع، مخالفت ورزیده است:
( إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَهً أَفْسَدُوهَا وَ جَعَلُوا أَعِزَّهَ أَهْلِهَا أَذِلَّهً وَ کَذلِکَ یَفْعَلُونَ ) (17)
پادشاهان چون به شهرى درآیند، آن را تباه و عزیزانش را خوار مىگردانند، و این گونه مىکنند.
نوشتنی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، کارشناسان و اندیشمندان مسلمان و شیعی، برای تحقق آرمان های اسلامی، شکل « جمهوری اسلامی » را برگزیدند که با ولایت فقیه و در حقیقت با ولایت فقه بر جامعه اداره می شود.
بدون شک جامعه ی آرمانی نهایی که با ولایت تامه ی انسان کامل و امام معصوم (علیه السّلام) بر همه ی شئون و نهادها شکل می گیرد، در حقیقت تجلی اِعمال ولایت احکام و فرمان های خداوند متعال بر جامعه ی انسانی است.
پی نوشت ها :
1. طباطبایی، المیزان، ترجمه ی موسوی، ج4، ص 213.
2. عمید زنجانی، حقوق اقلیت ها، ص 24.
3. آل عمران، آیه ی 200؛ بقره، آیات 83، 180، 215 و نساء، آیه ی 135.
4. توبه، آیه ی 6.
5. همان، آیه ی 29.
6. محمد نوری، اندیشه های سیاسی در تفسیرهای معاصر، ص 191-212.
7. زرین کوب، تاریخ در ترازو، ص 244.
8. مطهری، پانزده گفتار، ص 52.
9. زخرف، آیه ی 51.
10. اعراف، آیه ی 123.
11. بقره، آیه ی 257.
12. نمل، آیه ی 34.
13. اعراف، آیه ی 141.
14. آل عمران، آیه ی 21.
15. نازعات، آیه ی 24.
16. توبه، آیه ی 12.
17. نمل، آیه ی 34.
منبع مقاله :
محمدی آشنانی، علی؛ (1392)، جامعه آرمانی قرآن کریم، قم: مؤسسه بوستان کتاب، ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، چاپ اول