اهمیت شکر
نکته: شکر نعمتِ خدا بر همه واجب است به اندازه ای که خداوند دستور داده است، نه به میزان حقّی که او بر ما دارد؛ زیرا اگر آدمی سراپا شکر و سپاس شود، باز نمی تواند حق شکر یک جزء از هزاران جزء نعمت های او را به جا آورد. (1)
نکته: خدای را عزّ و جل بر تو نعمت های بسیار است، و شکر آن بر تو واجب است و هر که نعمت خدای عزّ و جلّ را شکر نکند، نعمت وی به زوال آید، و شرم و خجالتِ کم کاری در قیامت بماند. و هر نعمت که به مرگ پایان یابد، آن نعمت را به نزدیک خردمندان چندان ارزش ندارد؛ که عمر اگر چه دراز بود، چون سپری شد درازای آن سود ندارد. (2)
آدمی سوی حق همی پوید
آن نکوتر که شکر او گوید
موضع کفر نیست جز درِ رنج
مرجع شکر نیست جز سرگنج(3)
انواع شکر
حکایت: یکی ابوحازم را پرسید: چیست شکر دو چشم؟ گفت: آن است که اگر نیکی بینی نگاه داری و اگر بدی بینی بپوشانی. پرسید: چیست شکر دو گوش؟ گفت: اگر نیکو شنوی نگاه داری و اگر بد شنوی فراموش کنی. پرسید: چیست شکر دودست؟
گفت: نگیری آنچه ناشایست باشد و باز نداری حقّ خدای را. پرسید: چیست شکر زبان؟ گفت: به مسجد روی و به جایی نروی که نباید رفت. اگر این به جای آری، شاکر باشی چنان که سزای شکر است. امّا آن که به زبان شکر کند و به دیگر اندام ها نکند، مَثَل وی چون کسی باشد که جامه بر گیرد و نپوشد.(4)
مراتب شکر
حدیث و نکته: امام صادق علیه السلام فرمود: «درهر نَفَس از نَفَس های تو، شُکری بر تو واجب است، بلکه هزار شُکر یا حتِ بیشتر».
پایین ترین مرتبه شکر، آن است که نعمت را از جانب خدا ببینی بدون اینکه به علتی غیر خدا که قلب به آن تعلّق دارد توجه کنی؛ و همچنین شکر در راضی بودن به چیزی است که خدا اعطا کرده، و این که به وسیله نعمت های خدادادی، معصیت خدا و مخالفت با دستورات او در چیزی صورت نگیرد. (5)
شکردر همه حال
جمله نغز برای خدا در همه حال بنده ای شاکر باش تا خدا را در هر حال پروردگار بخشاینده یابی.(6)
شکرِ توفیق شکر
گیرم ار موی ها زبان گردد
هر زبان صد هزار جان گردد
تا بدان شکر او فزون گویند
شکرِ توفیق شکر، چون گویند؟
شاکر لطف و رحمتش دیندار
شاکی قهر (7) و غیرتش (8) کفّار(9)
شکر در بلا و مصیبت
نکته و توصیه: بر هر بلایی پنج گونه شکرواجب است:
یکی مصیبتی که در تن بود ودر کار دنیا بود، و در کار دین نبود، پس آن مصیبت را شکر باید… . دوم آن که بیماری و بلایی که تو را رسیده از آن گونه بلاها نیست که از آن بدتر نتواند باشد، شکر باید کرد که بدتر از آن وقوع نیافت.. سوم آن که هیچ عقوبت نیست که اگر به آخرت می افتادی سخت تر نبودی، شکر باید کرد که عقوبت تو در دنیا بود….. چهارم آن که این مصیبت بر تو نبشته بود در لوح محفوظ و در را ه بود. چون از راه برخاست و پس پشت افکنده شد جای شکربود…پنجم آنکه مصیبت دنیا ثواب آخرت باشد از دو وجه: یکی آنکه ثواب بزرگ بود؛ چنان که در روایات آمده است. و دیگر آن که سرچشمه همه گناهان، الفت گرفتن است با دنیا؛ چنان که دنیا بهشت تو شود و رفتن با حضرت الهیت زندان تو شود. هر که را در دنیا به بلاها مبتلا بکردند دل وی از دنیا متنفر شود و دنیا زندان وی شود و مرگ خلاصی وی بود. هیچ بلا نیست که نه تأدیبی است از حق تعالی. و اگر کودک عاقل بود چون پدر وی را ادب کند شکر کند، که فایده آن بسیار بود.(10)
پی نوشت ها :
1ـ پند پدر (بازنویسی قابوس نامه)، ص15
2ـ نصیحه الملوک، صص1و2
3ـ خلاصه حدیقه ( برگزیده حدیقه الحقیقه)، ص32
4ـ گزیده در اخلاق و تصوف ص161
5ـ چراغ راه دینداری (بازنویسی مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)، ص43
6ـ همان .
7ـ قهر: چیرگی
8ـ غیرت: پاسبانی از عزت و شرف، اهانت ناپذیری.
9ـ خلاصه حدیقه (برگزیده حدیقه الحقیقه) ص33.
10ـ کیمیای سعادت، ج2، صص381و382
منبع:گنجینه ش 81