نویسنده: سید مسعود مدنی، جامعه شناس وجیهه گمینیان، کارشناس ارشد مدیریت آموزشی
بحث آموزش مهارت های زندگی و شیوه های آن که به عنوان عاملی در راه ارتقای سلامت و سعادت روانی اجتماعی همگان و بالاخص جوانان و نوجوانان تلقی شده است، از جمله مباحث جذاب و شیرین و تلویحا (اگر بخواهیم با طرح چنین مباحثی صرفا کاسبی کنیم) فریبنده ای است که در بسیاری از محافل و مراکز جامعه شناسی و روان شناسی دنیا و از جمله ایران مورد توجه قرار گرفته است. (اینکه چرا چنین مباحث و دیدگاه هایی در بعضی جوامع با شدت وحدت بیشتری مورد استقبال قرار می گیرد خود نیازمند کالبدشکافی جدی تر و عمیق تری است که به نوشتاری دیگر موکول می شود و فعلا به همین مسأله اکتفا می کنیم که استقبال همه جانبه و همه گیر از چنین مباحثی خود گویای وجود معضلات و مشکلات جدی در سطوح فردی و اجتماعی است). منظور از مهارت های زندگی همه آن چیزهایی است که زندگی اجتماعی و فردی انسان ها را در برگرفته و بر شیوه، نحوه و نگرش آنها تأثیر جدی و همه جانبه می گذارد، و بنابراین آموزش چنین مهارت هایی طبعا توانایی و دانایی اجتماعی و فردی را فزونی داده و منجر به اتخاذ تصمیمات و برخوردهای مناسب تر از جانب افراد با یکدیگر، اجتماع با فرد و فرد با اجتماع شده و در راستای حل مشکلات و ارتقا و بالندگی زندگی کمک های مؤثری نموده و مانع بروز و شکل گیری بیماری های اجتماعی روانی شده و در نتیجه با پیشگیری های علمی و توصیه ای خود هر چه بیشتر هزینه های درمان چنین معضلاتی را کاهش داده و به حداقل می رساند. بحث آموزش مهارت های زندگی، بحثی موردی و مقطعی نیست بلکه همانند مباحث توسعه پایدار و متوازن، امری فرآیند و مستمر است و به همین لحاظ آموزشی مادام العمر و از جمله ی برنامه های بلند مدت و نیازمند جدیت و پشتکار تلقی می گردد، زیرا مباحث اجتماعی فردی به هیچ عنوان و در هیچ کجای جهان با حرکت های باری به هر جهت و کوتاه مدت و چند روزه، نه حل شده اند و نه حل می شوند، پس ارتقای سطوح بهداشتی روانی و اجتماعی جامعه که مهارت های زندگی جزئی از آنهاست بدون برنامه ریزی همه جانبه نگر و دراز مدت حل نشده و برگزاری دوره و سمینار و سخنرانی صرفا از جمله ابزارهای بسترساز بهبود مورد نظر است و نه هدف کلی آن.
در این راستا و به عنوان نمونه و مثال اینکه، یکی از مهم ترین و پایه ای ترین مهارت های زندگی که لازم است همگان از آن برخوردار شوند همانا توان «نه» گفتن (مهارت در قاطعیت) و همچنین قدرت و شهامت ابراز وجود (اعتماد به نفس) است، زیرا بدون برخورداری از این دو مهارت پایه ای که حتما و قطعا از ریشه های عمیق اجتماعی فردی برخوردارند صحبت از مهارت ها و باورهای دیگر گمراه کننده است، زیرا انسان بدون توان در گفتن «نه»، انسان بدون شهامت در بیان آراء، انسان بدون اعتماد به خود؛ چگونه می تواند مانع پایمال شدن حقوق اجتماعی خود و جامعه شود؟ و چگونه می تواند به نادرستی ها، نامردمی ها و ناراستی ها «نه» بگوید؟ و دست رد بر سینه آنچه که غیر انسانی و نامعقول است، بزند؟
آنگاه که فرد راحت تر «نه» گفت و راحت تر از آن خواسته های خود را مطرح نمود، از ارتباط و تعامل بیشتری برخوردار شده (ارتباطاتی معنادار، با مفهوم و راضی کننده) و جایگاهی در شأن انسان را به خود اختصاص می دهد، و اینجاست که او مهارت زندگی را آموزش دیده و آموزش خود را به کار بسته است. بنابراین از آنجایی که «مهارت زندگی» خود مجموعه ای درهم تنیده از دانایی و توانایی و تعهدی است که توان تعامل و انطباق و کارآمدی فرد و جامعه را افزایش می دهد، پس به لحاظ اهمیت و در خور توجه بودن و مهم تر از آن اخلاقی و انسانی بودن چنین موضوعی بایستی به همان سنگینی و با همان ظرافت نیز به آموزش مهارت های زندگی نگریسته شود، زیرا که نگاه متعهدانه به موضوعات انسانی بسیار پربار و سودآور است.
در انتها در راستای حرکت بر مبنای اعتماد به نفس و قاطعیت محترمانه، پیشنهاد ما این است که: 1- نترسید؛ 2- مستقیم و دقیق نگاه کنید (از اعمال قاطعیت و نگاه مستقیم نترسید، تمرین کنید، عادت می کنید و مسلط می شوید)؛ 3- بدون جهت و دلیل جدی، به کسی لطف نکنید؛ 4- به خودتان احترام بگذارید؛ 5- آنگونه که مایلید زندگی کنید؛ 6- واقع گرا باشید؛ 7- موارد آزاردهنده را فراموش کنید؛ 8- افراد با اعتماد در پی جلب رضایت همگان نیستند؛ 9- از قناعت پیشگی و انزواطلبی دست بردارید ولی در عین حال صبور، مؤدب و متواضع باشید؛ 10- از اتفاق نترسید؛ 11- غیرمترقبه باشید؛ 12- مثل دیگران زندگی کنید؛ 13- متمایز از دیگران کار کنید؛ 14- همه خوبند و شما از همه خوبترید؛ 15- به خودتان، زندگیتان، کارتان و دیگران عشق بروزید؛ 16- «نه» گفتن را تمرین کنید؛ 17- شما بزرگتر از آن هستید که فکر می کنید؛ 18- شادی زندگی را هیچگاه فراموش نکنید؛ 19- دیگران نیز به اندازه شما حق دارند ولی شما اندکی بیشتر؛ 20- هیچگاه خودتان را تحقیر نکنید؛ 21- همیشه زیبا، جذاب و شیک پوش باشید؛ 22- با صراحت و شفافیت صحبت کنید، از متهم شدن به وقاحت نترسید؛ 23- نگفتن و بیان ننمودن بعضی چیزها ضروری است، نیازی نیست که همه چیز را برای همه کس توضیح دهید؛ 24- صراحت را با کله شقی بدون جهت و سرسختی بدون دلیل یکسان نگیرید؛ 25- تا حد امکان مهارت های شنیداری خود را تقویت کنید؛ 26- سکوت، سکوت و باز هم سکوت؛ سکوت را بیاموزید زیرا افراد مطمئن و با اعتماد به راحتی سکوت می کنند؛ 27- از حریم شخصی خود به طور جدی دفاع کنید و به حریم دیگران احترام بگذارید؛ 28- همیشه مثبت و کاملا منطقی و واقع گرایانه فکر کنید؛ 29- سؤالات خود را با احترام بیان کنید؛ 30- زیاد تعارف نکنید؛ 31- همیشه (به جز در مواقعی که با جدیت صحبت می کنید) لبخند بزنید زیرا خنده نشانی از عزت نفس است؛ 32- خیلی راحت به اصل موضوع بپردازید و از انتقادهای نامفهوم و گوشه زننده خودداری کنید؛ 33- معمولا خشم خود را کنترل کنید و فقط در مواردی خاص و کمیاب بروز دهید. ولی آنگاه که خشمگین می شوید قاطعانه خشمگین شوید و به هیچ عنوان به عواقب آن نیاندیشید؛ 34- اگر دیگران برخورد خشمگینانه با شما نمودند خیلی جدی تر و در همان لحظه پاسخگو باشید، چه در غیر این صورت هیچگاه امکان پاسخ نخواهید یافت؛ 35- اشتباهات خود را بپذیرید ولی حتی المقدور کمتر عذرخواهی کنید؛ 36- روحی بلند، دست نایافتنی و دیدگانی باعظمت داشته باشید؛ 37- همیشه و در همه حال انسان باشید؛ 38- به زندگی تان بیش از هر چیز عشق بورزید.
منبع: برگرفته از مجله دنیای سلامت شماره 27