امام امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در وصیت خود به فرزندشان امام حسن مجتبی علیهالسلام میفرمایند: «خیر ما ألقی فیالقلب الیقین»؛ (منلایحضرهالفقیه/4/291) قلب انسان مانند زمینی است که برای شکوفایی نیاز به بذر دارد و امام علیهالسلام ضمن این فرمایش، بهترین بذر را یقین معرفی کردهاند؛ چراکه آنقدر آثار ارزندهای بر یقین مترتب میشود که جداً بهتآور است.
یکی از آثار یقین، شوق به حق متعال است. در نهجالبلاغه خطبه 193 در وصف اهل یقین آمده است: «و لولا الأجل الذی کتب الله علیهم لم تستقرّ ارواحهم فی أجسادهم طرفه عین شوقاً الیالثواب»؛ یعنی متقین کسانی هستند که اگر خداوند مدتی را برای ماندنشان در دنیا تعیین نمیکرد، به خاطر شوق رسیدن به خداوند، روحشان به اندازه یک چشم بههم زدن هم در کالبد بدنشان باقی نمیماند.
اگر علاقهمند به کسب یقین هستیم باید حقیقتاً و به صداقت در مسیر دستورات الهی گام برداریم تا خداوند عنایت و دستگیری نماید و بصیرت نصیب انسان شود.
بنابراین متاعی که این همه ارزش دارد برای خودش موانع هم دارد و انسان را از نیل به آن باز میدارد و اهل یقین را متزلزل و سست میکند.
مانع اول، عروض شک در مسایل اعتقادی و توحید و معاد است. در غررالحکم و دررالکلم آمده که «الشک یُطْفِئُ نورالقلب»، «یسیر الشک یفسدالیقین»، یا در مورد شک به معاد روایت منقول است که «من لم یوقن بالجزاء أفسدالشکّ یقینه» اگر خدای نخواسته در قلب کسی شک به معاد، توحید و دیگر مسایل اعتقادی رخنه کند، و به این مرض نفسانی دچار گردد، باید فوراً در ریشهکن کردن آن بکوشد. به دعا و عبادت و بررسی ادله اعتقادی روی آورد تا انشاءالله از این آفتها در امان بماند.
مانع دیگر رسیدن به یقین، رغبت به دنیاطلبی است. در روایت وارد شده «الرغبه فیالدنیا تفسدالایقان»؛ همچنین رفاقت و مجالست با دنیاطلبان برای انسان مانع میشود. در روایت آمده: «خلطه ابناءالدنیا تشینالدین و تضعّفالیقین»؛ یعنی اگر انسان در دوست گرفتنها و نشست برخاستها مراعات نکند و با کسانی معاشرت کند که چنان غرق دنیا شدهاند که کأنّه فرزند دنیا گشتهاند، طبق روایت هم دینش را زشت و نامقبول میکند و هم یقین به اعتقادات را سست میکند.
خدا را به آبروی محمد و آلمحمد قسم میدهم که عوامل رشد یقین را بیشاز پیش به ما مرحمت بفرماید.
منبع: وبسایت افق حوزه