نویسنده: علی محمدی آشنانی
اغلب بلکه همه جوامع آرمانی بشری، هدف کلی خود را تحقق عدالت و تأمین کمال و سعادت آدمی، معرفی کرده اند، ولی به دلیل آن که سعادت، کمال و عدالت، در دیدگاه هر یک، تعریف و مصداق خاصی دارد، اهداف جزئی و تفصیلی آنان بسیار دیگرگون می گردد، زیرا پیش فرض های اصولی هم چون: نحوه ی نگرش به انسان، غایت را دنیا یا آخرت پنداشتن، مادی نگری یا وحی مداری، تعاریف ما را از سعادت، کمال و عدالت به طور اساسی تغییر می دهد.
شاید بتوان گفت هدف کلی جامعه اسلامی نیز دست یابی به سعادت، کمال و عدالت حقیقی است اما در تعریف قرآن کریم، این امور تنها در پرتو معرفت و قرب به خدا قابل دست یابی است و بس. علامه طباطبایی می فرماید:
« هدف اجتماعی اسلامی، سعادت حقیقی مبتنی بر عقل است به این معنا که می کوشد انسان، تعادلی در مقتضیات غرایز و نیروهای خود برقرار کرده تا آن اندازه در اقناع غرایز قدم بردارد که او را از عبادت که وسیله ی عرفان حق است باز ندارد. » (1)
« مقصد نهایی که اسلام می خواهد جامعه ی بشری را بر اساس آن بسازد و به وحدت برساند، دین توحید ( یگانه پرستی ) است، لذا اسلام قوانین را هم بر اساس توحید وضع کرده است، اما در وضع قوانین فقط به تعدیل اراده ها و کارها اکتفا نکرده است، بلکه این قوانین را با امور عبادی تکمیل کرده و به علاوه، معارف حقیقی و اخلاق فاضله را نیز به آن افزوده است. » (2)
تأمّل و عمق نگری در قرآن، نشان از آن دارد که چهار هدف هر چند ممکن است به ظاهر متفاوت به نظر برسند، هدفی واحد و یگانه هستند؛ هدف آفرینش، هدف برانگیختن پیامبران (علیه السّلام)، هدف زندگی انسان و هدف تشکیل جامعه ی آرمانی، (3) زیرا هدف از تشکیل جامعه ی آرمانی قرآن، زمینه، فضا و بسترسازی بلکه تحقق هدف خلقت، هدف بعثت و هدف بایسته ی زندگی انسان است.
بدین سان هدف از تشکیل جامعه ی آرمانی قرآن، همان هدف آفرینش انسان در نظام هستی یعنی رساندن انسان به مقام خلیفه اللّهی (4) از طریق کسب معرفت خداوند (5) و برگزیدن بندگی و پرستش او در مقام عمل است. (6) همان گونه که هدف جامعه ی آرمانی، همان هدف بعثت انبیای الهی یعنی خداشناسی و یکتاپرستی، (7) از طریق تعلیم و تربیت (8) و برپا ساختن عدالت توسط مردم است. (9) هم چنان که هدف زندگی هر انسان مؤمن نیز همین است (10) و بایسته است که در همه ی شئون و اعمالش، بندگی خالصانه خداوند را هدف خود قرار دهد:
( قُلْ إِنَّ صَلاَتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیَایَ وَ مَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ) (11)
بگو: « در حقیقت، نماز من و سایر عبادات من و زندگى و مرگ من، براى خدا، پروردگار جهانیان است.
مودودی نیز با تأکید بر یگانگی اهداف پیش گفته، می گوید:
« در اسلام هدف زندگی انسان و هدف اجتماع، یک سان است و این هدف، اِعمال و اجرای قانون الهی و کسب خشنودی خداوند است. » (12)
برخی، از آیات مربوط به رسالت انبیا در دعوت به توحید و بندگی خداوند (13) از یک سو و آیات مربوط به اقامه ی عدالت توسط انبیا (14) از سوی دیگر، چنین پنداشته اند که گویا توحید و عدالت، دو هدف جداگانه ی پیامبران هستند، ولی باید بدانیم که هرگز آفرینش، انبیا و جامعه ی آرمانی قرآن، از نظر هدف، دچار ثنویت ( دوگانگی ) نیستند و دو هدف جداگانه را به طور مستقل و جدا از یکدیگر دنبال نمی کنند، بلکه تأکید بر اقامه ی عدالت در جامعه ی آرمانی (15) نه بدان معناست که اقامه ی عدالت، هدفی مستقل از معرفت و بندگی خداوند است، بلکه اقامه ی عدالت نیز برای فراهم ساختن معرفت و بندگی خداوند صورت می پذیرد و خود جلوه ای از توحیدِ اجتماعی و عملی است.
استاد مطهری با اشاره به این که دعوت به خدا و شناختن او، دعوت به توحید نظری و فردی است و دعوت به اقامه ی عدل و قسط در جامعه، برقرار ساختن توحید عملی و اجتماعی است، چنین نتیجه گیری می کند:
« هدف اصلی، دعوت به توحید نظری و عملی است و اخلاق عالی انسانی که تخلق به اخلاق الهی است، در حقیقت، درجه و مرتبه ای از خداشناسی و خدا پرستی است. » (16)
استاد مطهری، این حقیقت را به نیکویی چنین توضیح داده است:
شک نیست که پیامبران (علیهم السّلام) برای هدایت مردم به راه راست و برای سعادت و نجات مردم مبعوث شده اند. در قرآن برای بعثت، دو هدف ذکر شده است؛ شناخت خدا و نزدیک شدن به او و برقراری عدالت و قسط در جامعه ی بشری، ولی از آن جا که هدف اصلی پیامبران (علیهم السّلام)، شناخت خدا و قرب اوست، باید دانست که توحیدِ اجتماعی در پرتو اقامه ی عدل، وسیله ای برای وصول به آن هدف عالی است. آری، اگر بر جامعه، نظام عادلانه و معتدلی حکم فرما نباشد و ارزش هایی هم چون اقامه ی عدل و نفی ظلم و تبعیض محقّق نگردد، حرکت خدا جویانه ی انسان، امکان پذیر نیست. پس تحقق عدالت و آزادی، مساوات و دیگر ارزش های اجتماعی هم چون مقدمه ای برای معرفت خدا و قرب به اوست ولی باید بدانیم که اقامه ی عدل صرفاً جنبه مقدمی ندارد، بلکه این مقدمه، خود مرتبه ی ضعیفی از آن هدف است. به تعبیر دیگر چنین نیست که اگر انسان به معرفت و پرستش کامل حق رسید، وجود و عدم ارزش های اخلاقی اجتماعی برای او یکسان باشد. (17)
حقیقت مزبور را با تعابیر گوناگونی اندیشمندان دیگری نیز بیان کرده اند؛ به عنوان نمونه استاد مصباح یزدی می فرماید:
« هدف اصلی و نهایی جامعه ی آرمانی اسلامی، استکمال حقیقی انسان هاست که جز از راه خداشناسی، خداپرستی، اطاعت کامل و دقیق از اوامر و نواهی الهی، کسب رضای خدای متعال و تقرب به درگاه او حاصل شدنی نیست. » (18)
« حکومت، استقرار دین، و نظم و امنیت و آرامش، همه مقدمه است برای توسعه و تعمیق کمّی و کیفی خداپرستی و ایمان و توحید. » (19)
بدین سان آرمان نهایی قرآن کریم برای جامعه ی انسانی آن است که افراد جامعه از لحاظ ایمان و معرفت دینی و نیز عمل صالح و پرهیزکاری به حدّ نصاب خاصی دست یابند و سازمان و نظام ویژه ای را برای سامان بخشی به روابط اجتماعی و نهادهای مربوط، بر اساس آموزه های اسلامی شکل دهند.
برخی مفسران به استناد آیات قرآن، از اهداف به ظاهر دیگری سخن گفته اند؛ مثلاً پرستش خداوند و اقامه ی نماز، ادای زکات و امر به معروف و اجرای عدالت اجتماعی یا مبارزه با مفاسد اجتماعی را از اهداف تشکیل حکومت اسلامی دانسته اند، (20) ولی بدون شک، این امور از اهداف فرعی و به عبارت دقیق تر شکل و قالب و مصداق های اجرایی آن هدف کلی هستند.
پی نوشت ها :
1. طباطبایی، المیزان، ترجمه ی موسوی، ج4، ص 172.
2. همان، ص 109.
3. اقتباس از: مطهری، تکامل اجتماعی انسان، بخش هدف زندگی و بعثت انبیا، ص 69-84.
4. ( وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً )؛ بقره، آیه ی 30.
5. ( اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْماً )؛ طلاق، آیه ی 12. از امام حسین (علیه السّلام) نقل شده است: « إنَّ الله عزّوجل ما خلق العباد إلّا لیعرفوه فإذا عرفوه عبدوه »؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج18، ص 390.
6. ( وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ )؛ ذاریات، آیه ی56.
7. ( أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاتَّقُونِ )؛ نحل، آیه ی 2.
8. ( یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ یُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ )؛ بقره، آیه ی 151؛ آل عمران آیه ی 164 و جمعه، آیه ی 2
9. حدید آیه ی 25.
10. ( وَ مَا أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا إِلهاً وَاحِداً لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ )؛ توبه، آیه ی 31 و بیّنه، آیه ی 5 .
11. انعام، آیه ی 162.
12. مودودی، تئوری سیاسی اسلام، ترجمه ی محمد مهدی حیدرپور، ص 45.
13. اعراف، آیات 59، 65، 73، 85؛ هود، آیات 50، 61، 81، و… .
14. حدید، آیه ی 25.
15. ( لِیَقُومَ النَّاسُ بِالقِسطِ)، همان.
16. مطهری، وحی و نبوت، 33-38.
17. همان، ص 31-37.
18. مصباح یزدی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن و سنّت، ص 414.
19. همان، ص 316.
20. ناصر مکارم شیرازی و همکاران، پیام قرآن، ج10، ص 36 .
منبع مقاله :
محمدی آشنانی، علی؛ (1392)، جامعه آرمانی قرآن کریم، قم: مؤسسه بوستان کتاب، ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، چاپ اول