ستم مَدیَن و تحدی آنان با رسالت آسمانی شعیب (ع)

ستم مَدیَن و تحدی آنان با رسالت آسمانی شعیب (ع)

تألیف: زاهیه راغب الدجانی
ترجمه: دکتر حبیب الله عباسی

ستم و ظلم در مدین ویژگی و صبغه ی اجتماعی داشت، اما از زوایه ی دیگر یعنی عدم رعایت میزان و ترازو. جامعه ای که افرادش متأثر از مادی گرایی باشند و یکسره، بی توجه به روح و جان، به دنیا بپردازند؛ عمدتاً به این معضل دچار می شوند. بدون تردید، چیرگی و سیطره ی بعد مادیت بر جان هر انسانی، موجب چیرگی مطلق حرص و طمع بر او می شود. یعنی این که دوستی مال دنیا در جان فرد لانه می کند و به گردآوری و شمارش اموال مشغول می شود. از آن رو که حرص و طمع با مبادی و اصول دین که به قناعت فرا می خواند، سازگار نیست، پس صاحب خود را عمدتاً به سوی تکاثر و راه های مختلف گردآوری اموال می کشاند، تا آن جا که از آیین های معنوی و روحانی در امر امانت و صدق خارج می شود.
وقتی چنین شد، می توان توقع داشت که انسان حریص پنهانی و از طریق اختلاس یا سرقت علنی به حقوق دیگران تجاوز کند. اختلاس احساس گناه را از بین می برد و گناه باعث از بین رفتن شرم و آزرم می شود انسان بی شرم به هر کاری دست می زند، بی آنکه چیزی جلودارش باشد. اگر با علم به این امور به مدین و قوم شعیب (علیه السلام) بنگریم، به ناچار آن چه را در قرآن در باره ی آنان آمده است، درمی یابیم.
ایشان نمونه ی اقوامی هستند که حرص و طمع چنان بر آنان چیره شد به طوری که برخی از آنان، برخی دیگر را در آشکار و نهان می خورند. طبیعی است وقتی چنین احوال و رفتارهای اجتماعی در مکانی به این صورت پدید آید، به ناگزیر گروه هایی که بیش ار همه متضرر می شوند، گروه های مستضعف خواهند بود. در چنین احوالی، اغنیا غنی تر و فقرا فقیرتر می شوند. این ستم به پدید آمدن نزاع و چالش اجتماعی می انجامد، و این دقیقاً همان چیزی است که در جامعه ی مدین اتفاق افتاد. پس خدا شعیب (علیه السلام) را برای هدایت این قوم از طریق رعایت امانت در معاملات برگزید و هم چنین راه هایی برای اصلاح روحی و اخلاقی آنان قرار داد و سرانجام بد عدم رعایت حق و حقوق گروه های ضعیف را به ایشان نشان داد و آنان را از این امور سوء بر حذر داشت:
« وَ إِلَى مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْباً قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ وَ لاَ تَنْقُصُوا الْمِکْیَالَ وَ الْمِیزَانَ إِنِّی أَرَاکُمْ بِخَیْرٍ وَ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ مُحِیطٍ .وَ یَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِکْیَالَ وَ الْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ وَ لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَ لاَ تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ‌ . بَقِیَّهُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ وَ مَا أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ »(1) [هود: 84- 86] واکنش گنهکاران قوم شعیب به رسالت آسمانی که ایشان را به امانت قرین با ایمان خالص و به دور از شرک به خدا و ترس از روز قیامت فرامی خواند چگونه بود؟ واکنششان روی برتافتن کامل از شعیب و به سخره گرفتن او و متهم کردن وی به نهی آنان از چیزی که خودش می خواهد و سپس تهدید او به کشته شدن با پرتاب سنگ بود. شعیب (علیه السلام) به باور آنان، فردی ضعیف بود که هیچ منزلت و احترامی نداشت. بدیهی است که این قوم به دلیل بی بصیرتی و حرص و میل به تباهکاری نتوانستند اهمیت نبوت شعیب (علیه السلام) را دریابند، لذا با هم عهد کردند که دور از چشم خانواده اش او را با پرتاب سنگ بکشند درحالی که از حمایت آسمانی از وی غافل بودند. هم چنین نمی دانستند که او تحت حمایت و عنایت خداست و خداوند آنان را در گمراهی و ستم و تباه کاری شان رها نمی سازد، بلکه آنان را به دلیل رعایت نکردن عدالت در وزن و ترازو و مسخره کرده رسالت آسمانی شعیب (علیه السلام) و به تحدی برخاستن با خدا و پیامبرش با عذاب خود خوار می کند. در نهایت خداوند این ستمگران را نابود ساخت، چنان که در قرآن کریم بدین امر تصریح شده است:
«وَ لَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّیْنَا شُعَیْباً وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَهٍ مِنَّا وَ أَخَذَتِ الَّذِینَ ظَلَمُوا الصَّیْحَهُ فَأَصْبَحُوا فِی دِیَارِهِمْ جَاثِمِینَ‌. کَأَنْ لَمْ یَغْنَوْا فِیهَا أَلاَ بُعْداً لِمَدْیَنَ کَمَا بَعِدَتْ ثَمُودُ »[هود: 94- 95].
بدین گونه به امر و فرمان الهی، که برگشت ناپذیر است، نابودی این ستم بشری تمام شد، و ستمگران گرفتار ترس و وحشت شدند و همگان در سرزمینشان زمین گیر شدند بدون آن که مالی که گرد آورده بودند، بدان ها سودی برساند. مالشان بدان ها سودی نرساند و نه تنها از آنان در برابر مرگ حمایت نکرد، باعث پایان حیاتشان و شرمساری دنیوی و اخروی ایشان نیز شد. اسم مدین مانند اسم ثمود، با خذلان مرتبط است به جهت تجاوز به حدود الهی با خذلان گره خورده است. و اسم این دو قوم ستمگر، مثل سایرین، باید عبرت دیگران باشد.

پی‌نوشت‌ها:

1. و بر مَدیَن برادرشان شعیب را فرستادیم. گفت: ای قوم من، خدای یکتا را بپرستید شما را هیچ خدایی جز او نیست. و در پیمانه و ترازو نقصان مکنید. اینک شما را در نعمت می بینیم. و از روزی که عذابش شما را فرو گیرد، بیمناکم. ای قوم من، پیمانه و ترازو را از روی عدل، کامل ادا کنید و به مردم چیزهایشان را کم مدهید و چون تبه کاران در زمین فساد مکنید. اگر ایمان آورده اید، آن چه خدا باقی می گذارد برایتان بهتر است. و من نگهبان شما نیستم.
2. چون امر ما فراز آمد، شعیب و کسانی را که به او ایمان آورده بودند به رحمت خویش رهانیدیم. و ستمکاران را صیحه ای فرو گرفت و در خانه های خویش بر جای مُردند. چنان که گویی هرگز در آن دیار نبوده اند. هان لعنت بر مردم مدین باد، هم چنان که لعنت بر قوم ثمود.
منبع مقاله :
راغب الدجانی، زاهیه، (1393)، مفهوم قرآنی و توراتی موسی(ع) و فرعون، ترجمه: حبیب الله عباسی، تهران: نشر سخن، چاپ اول .

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید