امام امیر مؤمنان علیه السلام دروازه علم و دانش پیامبر و پدر گرانمایه امامان راستین و سالار خاندان پیامبر است. بیان آن حضرت میان همه ی مسلمانان شهرت یافته است که می فرمود:
«علمنی رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم ألف باب من العلم، یفتح لی من کل باب ألف باب.» [1]
یعنی: پیامبر خدا یک هزار باب از علم و دانش را به من آموخت که از هر باب آن هزار باب گشوده می شود.
آن حضرت از رخدادهای فراوان و قضایای بسیاری پیش از رخ دادن آنها، بطور شگفت انگیزی خبر داد: از استیلاء سردسته پلید اموی معاویه بر کشورهای اسلامی، [2] از شهادت امام حسین علیه السلام در کربلا بیست سال پیش از فاجعه غمبار عاشورا، [3] از سردمداران خودکامه رژیم تبهکار عباسی، از بنای بغداد و از انقراض
سلسله عباسی بدست مغول و… خبر داد.
برای نمونه:
1- از آن حضرت آورده اند که فرمود: «بغداد! و تو چه می دانی که بغداد چیست؟ سرزمینی است با درختان گز، در آنجا بناها و ساختمانهای پرشکوهی بنیاد می گردد و زرداران و زورمندان در آنجا جای می گیرند.
فرزندان «عباس» آنجا را به عنوان پایگاه قدرت و وطن خویش برمی گزینند و مرکز زر و زیور و زینت وتجملات خود قرار می دهند.
پایگاه عیاشی و بدمستی و بازی بنی عباس، مرکز بیداد بیدادگران، پایتخت حکومت ترور و وحشت، قرارگاه رهبران و زمامداران فاسق و فاجر و وزیران خیانتکار می گردد.
و فرزندان «ایران» و «روم» به این تبهکاران و رژیم بیدادگر آنان خدمت می کنند. آنان مردم را به هیچ کار شایسته ای فرا نمی خوانند و خود نیز اگر بدان دعوت شوند عمل نمی کنند ونه از هیچ عمل زشت ناپسندی، اجتناب می ورزند و نه دیگری را از آن باز می دارند. فساد و تباهی در میان آنان به گونه ای رواج می دارد که همجنس بازی رایج می گردد و مردان به مردان وزنان به زنان بسنده می کنند و در این شرایط فاجعه بار رژیم عباسی است که آن اندوه فراگیر و آن گریه و حزن طولانی فرا می رسد….
وای به حال «بغداد» و مردم آن از تسلط نژاد ترک، آنان مردمی چشم تنگ هستند و چهره هایشان گرد و کوچک است. لباسهایشان حریر و چهره کوسه و بی مو هستند. اینان از همان جا بسوی رژیم عباسی می تازند که حکومتشان سرچشمه گرفته، رهبر این گروه مهاجم، صدایش رسا و شجاعت و شهامتش بسیار وهمتش بلند است به هیچ شهری روی نمی آورد جز اینکه آن را فتح می کند. و پرچمی بر ضد او برافراشته نمی گردد، جز این که آن را سرنگون می سازد.
وای بر کسی که با او دشمنی ورزد… و همین گونه خواهد بود تا بر همه ی قلمرو رژیم «عباسی»سیطره یابد.» [4] . من نیازی به شرح این خطبه نمی بینم بویژه که خود آن، مورد نظر نیست بلکه به عنوان نمونه آمده است، اما در خطبه، نکته ظریفی است که بدان اشاره می رود و آن این است که امیرمؤمنان خبر داد که حکومت فرزندان عباس از خراسان طلوع می کند و از همانجا هم افول و غروب می نماید.
و شگفت این است که بعدها روشن شد که رژیم بنی عباس از خراسان و به دست «ابومسلم خراسانی» آغاز گردید و اساس آن، از آنجا تأسیس شد و هجوم و حمله مغول نیز از همانجا شروع شد و همه چیز را با خاک یکسان کرد وخاکستر آن را به باد داد. امیرمؤمنان علیه السلام ده سال پیش از وقوع، در این مورد، فرمود:
«یأتی من حیث بدأ ملکهم.» یعنی: آفت و عامل انحطاط و سقوط بنی عباس، از همان نقطه طلوعشان خواهد آمد.
و تاریخ گواه است که همه ی پیش بینی ها و پیشگویی های دقیق آن حضرت همانگونه که فرموده بود به تحقق پیوست. بغداد همانگونه بنیاد گردید و همانگونه شد که به وصف آمده بود. و مغول نیز از سوی خراسان آمدند و در بلاد اسلامی همانگونه که گفته شد عمل کردند که «ابن ابی الحدید» شرح آن را آورده است.
کوتاه سخن اینکه: امیرمؤمنان علیه السلام از رویدادهای بسیار و فاجعه های متعددی خبر داده است که بیشتر آنها به وقوع پیوسته است. [5] .
از جمله اخبار آن حضرت از آینده جهان و انسان، خبر از امام مهدی علیه السلام است که در بخش تفسیر آیات پیرامون وجود گرانمایه حضرت مهدی علیه السلام آوردیم. و اینک به برخی دیگر از روایات از آن حضرت توجه کنید:
1- حضرت جواد علیه السلام از پدران گرانقدرش علیه السلام آورده است که امیر مؤمنان فرمود: «للقائم منا غیبه أمدها طویل کأنی بالشیعه یجولون جولان النعم فی غیبته یطلبون المرعی فلا یجدونه. ألا، فمن ثبت منهم علی دینه و لم یقس قلبه لطول أمد امامه فهو معی فی درجتی یوم القیامه.»
«… أن القائم منا اذا قام لم یکن لأحد فی عنقه بیعه فلذلک تخفی ولادته و یغیب شخصه.» [6] .
یعنی: برای «قائم» ما غیبتی بسیار طولانی است ومن شیعیان را می نگرم که در غیبت او بسان گله بدون شبان سرگردانند، دنبال چراگاهند و نمی یابند. آگاه باشید که هر کس از اینان بر دین خویشتن استوار باشد و قلبش بخاطر غیبت طولانی آن حضرت سخت نگردد چنین کسی با من است و در قیامت در درجه ی من.
آنگاه فرمود: قائم از ماست! هنگامی که ظهور می کند بیعت هیچ کس را بر عهده ندارد و به همین جهت، هم ولادت او در نهان انجام گرفت و از نظرها غایب گردید.
2- و نیز حضرت رضا علیه السلام از پدرانش آورده است که امیرمؤمنان علیه السلام به امام حسین علیه السلام فرمود: «التاسع من ولدک یا حسین! هو القائم بالحق، المظهر للدین، الباسط للعدل.»
قال الحسین علیه السلام: «فقلت: یا امیرالمؤمنین! وان ذلک لکائن؟»
فقال: «ای والذی بعث محمد بالنبوه و اصطفاه علی جمیع البریه و لکن بعد غیبه و حیره، لا یثبت فیها علی دینه الا المخلصون المباشرون لروح الیقین، الذین اخذ الله میثاقهم بولایتنا و کتب فی قلوبهم الایمان و أیدهم بروح منه.»
یعنی: حسین جان! نهمین فرزند تو قائم بحق است و آشکار کننده دین و گسترش دهنده عدالت. امام حسین علیه السلام می فرماید: گفتم: یا امیرالمؤمنین! این خبر براستی تحقق یافتنی است؟»
فرمود: «آری! بخدایی که محمد را فرمان رسالت داد و او را بر همه انسانیت برگزید، این کار شدنی است، اما پس از غیبت طولانی وسرگردانی و نابسامانی بسیار، مردمی که در آن شرایط زندگی می کنند، جز خالصانی که در اوج یقین هستند و خدا از آنان به ولایت ما پیمان گرفته و در دلهایشان ایمان را مرقوم داشته و به روحی از جانب خویش آنان را تأیید فرموده است، جز اینان، کسی بر دین خویش استوار نمی ماند.»
3- و نیز می فرماید: «فانظروا أهل بیت نبیکم فلئن لبدوا فالبدوا! و ان استنصروکم فانصروهم! فلیفرجن الله الفتنه برجل منا أهل البیت. بأبی ابن خیره الاماء، لایعطیهم الا السیف هرجا هرجا، موضوعا علی عاتقه ثمانیه اشهر، حتی تقول قریش: لو کان هذا من ولد فاطمه لرحمنا.
یغریه الله ببنی امیه – ای یسلطه الله علیهم – حتی یجعلهم حطاما و رفاتا «ملعونین اینما ثقفوا اخذوا و قتلوا تقتیلا، سنه الله فی الذین خلوا من قبل و لن تجد لسنه الله تبدیلا. [7] [8] .
یعنی: به خاندان پیامبرتان بنگرید، اگر بپا خاستند، شما نیز بپا خیزید و اگر یاری طلبیدند آنان را با همه وجود یاری کنید. خداوند بوسیله مردی گرانمایه از ما اهل بیت پیامبر، فتنه ها و تباهیها را برطرف می سازد. پدرم، فدای پسر بهترین کنیزان که به سران فتنه ها و تاریکیها و بیدادگریها، جز شمشیر، حق را به ارمغان نخواهد آورد و شمشیر عدالتش هشت ماه بر دوش اوست و پیکار می کند تا عوامل فتنه وتباهی را برکند… تا آنجایی که قریش می گویند: «اگر این مصلح از فرزندان فاطمه علیه السلام بودبه ما ترحم می کرد. خداوند او را بر رهروان راه بنی امیه و بقایای فکری آنان اقتدار خواهد بخشید تا آنان را به خاک و خاشاک تبدیل سازد، اینان لعنت شدگانند. به هر جا که یافته شوند باید دستگیر گردند وبه سختی کشته شوند.
«این سنت خداست که در میان پیشینیان نیز بوده است و در سنت خدا تغییری نخواهد یافت.»
3- و نیز «قندوزی حنفی» از آن حضرت آورده است که: پس از پایان پیکار «نهروان» سخنرانی کرد و ضمن پیش بینی از رخدادهای آینده از جمله قیام حضرت مهدی علیه السلام فرمود:
«… ذاک امر الله وهو کائن وقتا مریحا. فیا ابن خیره الاماء! متی تنتظر؟ أبشر بنصر قریب من رب رحیم. فبأبی و امی عده قلیله أسماؤهم فی الأرض مجهوله…» [9] .
یعنی: این فرمان خداست و در هنگامه ی مناسب خود بطور قطع روی خواهد داد.
هان: ای فرزند بهترین بانوان! تا کی برای دریافت فرمان ظهور از جانب خدا، انتظار خواهی کشید؟
به پیروزی بزرگ و نزدیکی از پروردگار بخشایش مژده ده. پدر و مادرم فدای آن گروه که از نظر شمار اندک اند و در شکوه و عظمت بسیار و نامشان در روی زمین ناشناخته.
4- و نیز آورده است که آن حضرت فرمود: «سیأتی الله بقوم یحبهم الله و یحبونه و یملک من هو بینهم غریب، فهو المهدی أحمر الوجه، بشعره صهوبه، یملأ الأرض عدلا بلا صعوبه،…» [10] .
یعنی: بزودی خداوند مردمی را می آورد که آنان را دوست دارد و آنان نیز خدا را دوست می دارند وبزرگمردی که میان آنان غریب و ناشناخته است فرمانروا و زمامدار امور می گردد. آن وجود گرانمایه مهدی علیه السلام است که چهره اش درخشان و گندمگون وموهایش بور است. جهان را به آسانی لبریز از عدل و داد می کند. او در خردسالی و کودکی از مادر و پدر جدا می گردد و در رویشگاه وجایگاه تربیت خویش گرامی است.
کشورهای مسلمان نشین را با امن و امان فرمانروا می شود و از پی آنان زمین و زمان در قلمرو قدرت او قرار می گیرد.
سخن او را می شنوند و نسل جوان و سالخورده اطاعتش می کنند و او زمین را لبریز از عدالت می کند همانسان که از جور و بیداد لبریز گشته است.
آنگاه است که امامت کامل وخلافتش استوار می شود. خداوند مردگان را برمی انگیزد. زمین با ظهور او آباد می گردد و به برکت «مهدی» خویش، خالص و پاک و شکوفا و پرطراوت می شود و نهرهای آن جریان می یابد. فتنه ها وتجاوزگریها ریشه کن می شود و خیر و برکتها بسیار می گردد.
5- و نیز آورده اند که آن حضرت ضمن خطبه ای در ستایش پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم و امامان نور علیه السلام فرمود:
«فنحن أنوار السماوات والارض وسفن النجاه و فینا مکنون العلم و الینا مصیر الامور و بمهدینا تقطع الحجج، فهو خاتم الأئمه و منقذ الامه و منتهی النور و غامض السر، فلیهنا من استمسک بعروتنا و حشر علی محبتنا.» [11]. یعنی: ما پرتو آسمانها و زمین و کشتیهای نجات هستیم. دانش، در ما نهان است و ما گنجینه آنیم و فرجام کارها بسوی ماست و به مهدی ما، حجتها تمام می گردد. او آخرین امام معصوم، نجات بخش امتها، آخرین نور رسالت و امامت و معمای پیچیده ی آفرینش است. از این رو کسانی که به رشته ی محبت ولایت ما چنگ زده و با عشق ما محشور می گردند، باید شادمان باشند.
6- و نیز آورده اند که فرمود: «… یظهر صاحب الرایه المحمدیه و الدوله الاحمدیه، القائم بالسیف و الحال الصادق فی المقال، یمهد الأرض و یحیی السنه والفرض.» [12] .
یعنی: (هان ای مردم بهوش باشید که:) پرچمدار پرچم محمدی و فرمانروای دولت احمدی و قیامگر به شمشیر عدالت و راست گفتار وشایسته کردار، خواهد آمد و زمین و زمان را برای برقراری عدالت و شکوفایی ارزشهای اسلامی آماده نموده و سنتهای واجب و مستحب را زنده خواهد ساخت.
7- و نیز آورده اند که فرمود:
«اذ نادی مناد من السماء: ان الحق فی آل محمد. فعند ذلک یظهر المهدی علی افواه الناس، یشربون ذکره، فلا یکون لهم ذکر غیره.» [13] .
یعنی: آنگاه که منادی از آسمانها ندا دهد که حق با آل محمد است و در راه و رسم آنان، همان وقت نام مقدس مهدی علیه السلام بر سر زبانها افتاده و نقل محافل و مجالس خواهد شد. مردم جام مهر او را می نوشند و جز او دیگری را نمی جویند.
8- و نیز امام باقر علیه السلام از پدران گرانقدرش علیه السلام آورده است که: امیرمؤمنان بر فراز منبر فرمود: «مردم در واپسین حرکت تاریخ و آخرالزمان گرانمردی از فرزندان من ظهور خواهد کرد. او چهره اش سفید و آمیخته به سرخی است. شکمش اندک برآمده، پاهایش قوی و نیرومند و قامتش چهارشانه است و بر پشت، دو نشانه دارد: یکی بر روی پوست و به رنگ آن و دیگری بسان نشانه ی پیامبر در چهره. او دو نام دارد «احمد» و «محمد» که نخستین نام مخفی می گردد و دومین نام آشکار و علنی. هنگامی که پرچمش به اهتزاز درآید شرق و غرب جهان را روشن می سازد و دست مبارکش را بر سر بندگان خدا می نهد و به برکت آن قلبهای ایمان آورندگان از قطعه های آهنی سخت تر و مقاوم تر می گردد و خدا به هرکدام از آنان قدرت و توان چهل قهرمان میدان پیکار را ارزانی می دارد.
با ظهور او موجی از شادی و شور عالم گستر می گردد به گونه ای که هیچ مرده ای از مؤمنان نمی ماند جز اینکه موج شادی و شور در آرامگاهش قلب او را شادمان می سازد و مردگان در عالم برزخ به نشان شادمانی به دیدار یکدیگر می شتابند و قیام مهدی علیه السلام را به هم نوید می دهند. [14] .
9- «قندوزی» این اشعار را هم از امیرمؤمنان در این مورد آورده است که می فرماید:
حسین! اذا کنت فی بلده غریبا فعاشر بآدابها
یعنی: حسین جان! به هنگامی که در شهر و دیار بیگانه ای درآمدی با مردمش بر اساس راه و رسم صحیح آن، معاشرت کن….
تا این که می گوید: سقی الله قائمنا صاحب القیامه والناس فی دابهاهو المدرک الثار لی یا حسین بل لک، فاصبر لأتعابها [15] .
… خداوند «قائم» ما، پیشوای آن قیام بی نظیر، در واپسین حرکت تاریخ را، پاداش نیکویی ارزانی دارد، مردم بر شیوه ی عادلانه و راه و رسم افتخارآفرین او می گرایند و او نه تنها خونخواه من که دادخواه مظلومیت تو نیز خواهد بود. از این رو بررنج وفشار روزگار، در راه حق و عدالت شکیبایی پیشه ساز!.
10- و نیز در آخرین لحظات زندگی سراسر نور و افتخار و به هنگام وصیت به فرزندش امام حسن علیه السلام از جمله فرمود: «… حسن جان! آنگاه پیش بیا و بر پیکر من نماز بگذار و هفت تکبیر در نماز من بگو! و بدان که چنین نمازی به هیچ کس جز من و بزرگمردی که نام بلند آوازه اش «قائم» و «مهدی» است و از نسل برادرت حسین است و در واپسین حرکت تاریخ و آخر الزمان قیام خواهد کرد، روا نیست. [16] .
اوست که با ظهور خویش انحرافات و کحیها، را از دامان حق زدوده و حق را آنگونه که مورد رضای خداست برپا خواهد داشت.» [17] .
لازم به یادآوری است که روایات رسیده از امیر مؤمنان علیه السلام در مورد حضرت مهدی علیه السلام بسیار است، امید که در بخشهای آینده این کتاب نیز، برخی از آنها را بیاوریم.
پی نوشتها:
[1] بحارالانوار، ج 26، ص 29 و ج 40، ص 151 ، 131 ، 128.[2] نهج البلاغه، خطبه 56، ص 105 و بحارالانوار، ج 41، ص 317.
[3] به کتاب بحارالانوار، ج 41 ص 313 ،286، و 337 مراجعه شود.
[4] سفینه البحار، ج 1، ص 568.
[5] مرحوم مجلسی در بحارالانوار، ج 41، ص 360 – 283 بابی در این مورد باز کرده و 64 روایت از حضرت درباره خبر دادن از آینده آورده است.
[6] اکمال الدین صدوق، ص 303.
[7] سوره احزاب، آیه ی 60 و 61.
[8] نهج البلاغه، خطبه 100.
[9] ینابیع الموده، ص 512.
[10] ینابیع الموده، ص 467 و معجم احادیث المهدی، ج 5، ص 91.
[11] منتخب الاثر، ص 147، بحارالانوار، ج 57، ص 212 و معجم احادیث المهدی علیه السلام، ج 3، ص
54.
[12] منتخب الاثر و ینابیع الموده به نقل از مروج الذهب، ج 1،ص 32 و تذکره الخواص، ص 128.
[13] عقد الدرر، ص 52 و معجم احادیث المهدی علیه السلام، ج 3،ص 35 از منابع متعدد خاصه و عامه.
[14] اکمال الدین، ص 653.
[15] بحارالانوار، ج 44، ص 267، منتخب الاثر،ص 157 به نقل از ینابیع الموده، ص 438.
[16] نماز میت پنج تکبیر دارد و اضافه بر آن برای کسی جز افراد مخصوصی جایز نیست که حضرت در این روایات، بدان اشاره فرموده است. «مؤلف رحمه الله».
[17] اثبات الهداه، ج 3، ص 560 و بحارالانوار، ج 42، ص 215.
منبع: www.shamim.valiasr-aj.net