نویسنده:مهدى پیشوایى
فواید وجود امام مهدی(علیه السلام) در دوران غیبت
یکى از شایعترین پرسشها پیرامون امام زمان(علیه السلام) این است که: فایده وجود امام در عصر غیبت چیست؟ به تعبیر دیگر: زندگى امام در دوران غیبت یک زندگى خصوصى است نه یک زندگى اجتماعى در نقش یک پیشوا. بنابرانى وجود مقدس او چه اثر عمومى براى مردم مىتواند داشته باشد و مردم چه نوع بهرهاى مىتوانند از او ببرند؟
البته باید توجه داشته باشیم که غایب بودن امام هرگز به این معنا نیست که وجود آن حضرت به یک روح نامرئى یا امواج ناپیدا و رؤیایى و امثال اینها تبدیل شده است! بلکه وى یک زندگى طبیعى عینى و خارجى دادر، منتها با عمرى طولانى. آن حضرت در میان مردم و در دل جامعهها رفت و آمد دارد و در نقاط مختلف زندگى مىکند ولى به صورت ناشناس. و فرق بسیار است بین «نامرئى» و «ناشناس». (157) امام صادق – علیه السلام – مىفرمود: مردم امام خود را گم مىکنند. او در موسم حج حاضر مىشود و مردم را مىبیند ولى آنان او را نمىبینند. (158)
خورشید پنهان
در پاسخ سؤال یاد شده یاد آورى کنیم که این سؤال تازگى نداشته و تنها در عصر ما مطرح نشده است، بلکه از روایات اسلامى بر مىآید که حتى پیش از تولد حضرت مهدى – علیه السلام – نیز این سؤال مطرح بوده و هنگامى که پیامبر اسلامى و ائمه پیشین – علیهم السلام – از مهدى و غیبت طولانى آن حضرت سخن به میان مىآوردند، با چنین سؤالى روبرو مىشدند و به آن پاسخ مىگفتند. به عنوان نمونه:
1 – پیامبر اسلام در پاسخ این پرسش که آیا شیعه در زمان غیبت، از وجود قائم فایدهاى مىبرد؟ فرمود: بلى، سوگند به پروردگارى که مرا به پیامبرى بر انگیخت، در دوران غیبتش از او نفع مىبرند و از نو ولایتش بهره مىگیرند، همان گونه که از خورشید به هنگام قرار گرفتن در پشت ابرها استفاده مىکنند. (159)
2 – امام صادق – علیه السلام – فرمود: از روزى که خداوند حضرت آدم را آفریده تا روز رستاخیز، زمین هیچگاه خالى از حجت نبوده و نخواهد بود، یا حجت ظاهر و آشکار و یا غایب و پنهان، و اگر حجت خدا نباشد، خدا ستایش نمىشود.
راوى پرسید: مردم چگونه از امام غایب و پنهان استفاده مىکنند؟ حضرت فرمود: آنچنانکه از خورشید پشت ابر استفاده مىکنند. (160)
3 – خود حضرت مهدى – عجل الله تعالى فرجه – نیز روى این معنا تکیه کرده است. در توقیعى که آن حضرت در پاسخ به سؤالات «اسحاق بن یعقوب» صادر فرمود و توسط محمد بن عثمان تحویل اسحاق گردید، چنین نوشت: اما چگونگى استفاده مردم از من همچون استفاده آنهاست از خورشید، هنگامى که در پشت ابرها پنهان مىشود. (161)
در توضیح این تشبیه باید یاد آورى کنیم که: خورشید داراى دو نوع نور افشانى است:
1 – نور افشانى آشکار و مستقیم،
2 – نور افشانى غیر مستقیم.
در نور افشانى آشکار، اشغه خورشید بخوبى دیده مىشود ولى در تابش غیر مستقیم، ابرها همانند یک شیشه مات، نور مستقیم خورشید را گرفته و پخش مىکند. اما آثار حیات بخش خورشید در رشد و نمو موجودات و…، مخصوص زمانى نیست که نور آن مستقیماً بر پهنه حیات و طبیعت مىتابد، بلکه بسیارى از این آثار – مانند: تولید گرما، رویش و رشد گیاهان، تولید انرژى لازم براى حرکت و حیات، به بار نشستن درختان، خندیدن شکوفهها و شکفتن گلها – در زمان تابش نور مات خورشید از پشت ابرها نیز وجود دارد. اشعه معنوى وجود امام، هنگامى هم که در پشت ابرهاى غیبت پنهان است، داراى آثار گوناگونى است که با وجود متوقف شدن کلاس تعلیم و تربیت و رهبرى مستقیم، فلسفه وجودى او را آشکار مىسازد. اینک برخى از این آثار را به اختصار مورد بررسى قرار مىدهیم.
1 – جان جهان
طبق احادیث فراوانى که در موضوع امامت وارد شده، و بر اساس دلائلى است که دانشمندان ارائه کردهاند، در بینش اسلامى، امام، جان جهان است و جهان به وجود او بستگى دارد. امام قلب عالم وجود، هسته مرکزى جهان هستى و «واسطه فیض» بین عالم و آفریدگار عالم است و از این جهت حضور و غیبت او تفاوتى ندارد. و اگر او – ولو به صورت ناشناس – در جهان نباشد، جهان هستى در هم فرو مىریزد. چنانکه امام صادق – علیه السلام – فرمود: اگر زمین بدون وجود امام بماند، ساکنان خود را در کام خود فرو مىبرد. (162).
امام چهارم فرمود: در پرتو وجودئ ماست که خداوند آسمان را از فرو پاشى – جز به اذان او – نگه مىدارد. در پرتو وجو ماست که خداوند زمین را از لرزش و سلب آرامش ساکنانش، نگه مىدارد. به واسطه ماست که خداوند باران نازل مىکند و رحمت خود را مىگستراند و برکات و نعمتهاى زمین را بیرون مىآورد. و اگر آن کس از ما که در زمین است نبود، زمین اهل خود را فرو مىبرد. (163)
2 – پاسدارى از آیین خدا
امیر مومنان – علیه السلام – در یکى از سخنان خود در مورد لزوم وجود رهبران الهى در هر عصر و زمان مىگوید:
«خدایا چنین است، هرگز روى زمین از قیام کنندهاى با حجت و دلیل، خالى نمىماند، خواه ظاهر و آشکار باشد و خواه بیمناک و پنهان، تا دلالئ و اسناد روشن الهى از بین نرود و به فراموشى نگراید…» (164).
با گذشت زمان و آمیزش سلیقهها و افکار شخصى به مسائل مذهبى و دراز شدن دست مفسده جویان به سوى تعالیم آمسانى، اصالت پارهاى از قوانین الهى از دست مىرود و دین دستخوش تغییرات زیانبخش مىگردد.
براى آنکه اصالت آیین الهى حفظ گردد و جلوى تحریفات و تغییرها و خرافات گرفته شود، باید این رشته به وسیله یک پیشواى معصوم ادامه یابد. در هر مؤسسه مهم، «صندوق آسیب ناپذیرى» وجود دارد که اسناد مهم آن مؤسسه را در آن نگهدارى مىکنند تا از دستبرد دزدان یا خطر آتش سوزى و امثال اینها محفوظ بماند. سینه امام و روح بلندش نیز صندوق آسیبناپذیر حفظ اسناد آیین الهى است تا همه اصالتهاى نخستین و ویژگیهاى آسمانى این تعالیم را در خود نگاهدار کند. (165)
حافظ «ابن حجر عسقلانى» در شرح «صحیح بخارى» پس از نقل احادیث حاکى از نزول حضرت عیسى – علیه السام – به زمین هنگام ظهور حضرت مهدى – عجل الله تعالى فرجه – و اقتداى او به آن حضرت مىنویسد:
اینکه عیسى – علیه السلام – در آخر الزمان و نزدیک قیامت، به مرد از این امّت اقتدا مىکند و پشت سر او نماز مىخواند، دلیل بر نظریه صحیح در میان دانشمندان اسلامى است که: زمین هرگز از وجود حجت که با دلائل وبراهین آشکار، براى خدا قیام مىکند، خالى نمىماند. (166)
3 – امید بخشى
در میدانهاى نبرد، تمام کوشش سربازان زبده وفداکار معطوف این امر است که پرچم سپاه، در برابر حملات دشمن همچنان در اهتزاز باشد، و متقابلاً سربازان دشمن دائماً مىکوشند پرچم آنها را سرنگون سازند، چرا که برقرار بودن پرچم، مایه دلگرمى سربازان و تلاش و کوشش مستمر آنها است.
همچنین وجود فرمانده لشگر در مقرّ فرماندهى – هر چند ظاهراً خاموش و ساکت باشد – خون گرم و پر حرارتى در عروق سربازان به گردش در مىآورد و آنها را به تلاش بیشتر وا مىدارد که فرمانده ما زنده است و پرچممان در اهتزاز!
امّا هرگاه خبر قتل فرمانده در میان سپاه پخش شود، یک لشگر عظیم با کارآیى فوق العاده ،یک مرتبه روحیه خود را مىبازد و متلاشى مىگردد.
رئیس یک جمعیت یا یک لشگر، مادام که زنده است، هر چند مثلاً در سفر یا فرضاً در بستر بیمارى باشد، مایه حیات و حرکت و نظم و آرامش آنهاست، ولى شنیدن خبر از دست رفتن او گرد و غبار یأس و نومیدى را بر سر همه مىپاشد.
جمعیت شیعه طبق عقیدهاى که به وجود امام زنده دارد، هر چند او را در میان خود نمىبیند، اما خود را تنها نمىداند، و اثر روانى این عقیده در روشن نگهداشتن چراغ امید در دلها ووادار ساختن افراد به خود سازى و آمادگى براى آن قیام بزرگ جهانى، کاملاً قابل درک است.
پروفسور «هانرى کربن» استاد فلسفه در دانشگاه سوربن (فرانسه) و مستشرق نامدار فرانسوى مىگوید:
به عقیده من مذهب تشیّع تنها مذهبى است که رابطه هدایت الهى را میان خدا و خلق براى همیشه نگهداشته است و به طور مستمر و پیوسته، ولایت را زنده و پا برجا مىدارد.
مذهب یهود، نبوّت راک ه رابطهاى است واقعى میان خدا و عالم انسانى، در حضرت کلیم ختم کرده و پس از آن به نبوت حضرت مسیح و حضرت محمد(ص)اذعان ننموده و رابطه مزبور را قطع مىکند. همچنین مسیحیان در حضرت مسیح متوقف شدهاند. اهل سنت از مسمانان نیز در حضرت محمد(ص)توقف کرده و با ختم نبوّت در ایشان، دیگر رابطهاى میان خالق و مخلوق، موجود نمىدانند. تنها مذهب تشیّع است که «نبوّت» را با حضرت محمّد(ص)ختم شده مىداند، ولى «ولایت» را که همان رابطه هدایت و تکمیل مىباشد، بعد از آن حضرت و براى همیشه زنده مىداند (167).
پىنوشتها:
157- (آیت الله) مکارم، ناصر، مهدى انقلابى بزرگ، چاپ دوم، قم، مطبوعاتى هدف، ص .250
158- کلینى، اصول کافى، تهران، مکتبه الصدوق، 1381 ه’. ق، ج 1، ص .338
159- مجلسى، بحار الأنوار، تهران، المکتبه الاسلامیه، 1393 ه’. ق، ج 52، ص 93 و ج 36، ص .250
160- مجلسى، همان کتاب، ص .92
161- طوسى، الغیبه، ص 177 – مجلسى، همان کتاب، ص 92 – اربلى، على بن عیسى، کشف الغمه، تبریز، مکتبه بنى هاشمى،، 1381 ه’. ق، ج 3، ص .22
162- لو بقیت الأرض بغیر امام لساخت (کلینى، همان کتاب، ج 1، ص 179 ور. ک به: صدوق، کمال الدین، قم مؤسسه النشر الاسلامى(التابعه) لجماعه المدرسین بقم المشرفه، 1405 ه’. ق، ج 1 ص 201 – .210
163- صدوق، أمالى، قم، مطبعه الحکمه، ص 112، مجلس 35 – صدوق، کمال الدین، ص 207، باب 21، ح 22 – جوینى خراسانى،، فرائد السمطین، ط 1، بیروت، مؤسسه المحمودى للطباعه والنشر، 1400 ه’. ق، ص 45 – .46
164- اللّهمّ بلى لاتخلو الأرض من قائم لله بحجد امّا ظاهراً مشهوراً و خائفاً مغموراً لئلاّ تبطل حجج الله و بیّناته (شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، قاهره، دار احیا الکتب العربیه، 1960 م، ج 18، حکمت 143، ص 347 – المناقب، اخطب خوارزم، نجف، المطبعه الحیدریه، 1385 ه’. ق، ص 264).
165 -(آیت الله) مکارم، ناصر، مهدى انقلابى بزگر، چاپ دوم، قم، مطبوعاتى هدف، ص 258 -.259
166- فتح البارى بشرح صحیح البخارى،، بیروت، دار المعرفه، ج 6، ص .494
167- سالنامه 2 مکتب تشیّع (مصاحبات استاد علامه طباطبایى با پروفسور هانرى کربن درباره شیعه) 1330 ه’. ش، ص .20
منبع: سیره پیشوایان