آیا امکان دارد خدا و اولیای دین خدا – که نماد دیناند – به دین داری مردم عنایت نداشته باشند؟ معاویه بود که پس از تحمیل صلح بر امام حسن (علیه السلام)، برای قدرت نمایی به کوفه آمد و در نخستین سخنرانی به مردم چنین گفت: « هان ای اهل کوفه! می پندارید که من برای پاسداشت نماز و زکات و حج با شما جنگیدم، با اینکه می دانستم شما این همه را به جای می آورید؟ من فقط بدین هدف با شما به جنگ برخاستم که بر شما حکمرانی کنم و زمام امر شما را به دست بگیرم و اکنون خدا مرا به این خواسته نایل آورده، هرچند شما خوش ندارید» (آل یاسین، ۱۳۹۰، ص۱۳۷۸). به هر حال، بهترین راه برای اثبات این مدعا مطالعه رفتار و گفتار امیر مؤمنان (علیه السلام) است.
پیگیری اهداف نبوی در سرلوحه برنامه حکومتی آن حضرت بود و این حتی بر کسی که کمی اطلاعات و قدری انصاف علمی داشته باشد، پوشیده نیست. خود حضرت یکی از حقوق مسلمانان بر حاکم را چنین برمی شمارند (ولکم علینا العمل بکتاب الله تعالى وسیره رسول الله والقیام بحقه والنعش لسنته)؛ و شما بر ما حق دارید که به کتاب خدای متعال و سیره رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم عمل کنیم و برای حق خدا به پا خیزیم و سنت او را به پا داریم» (نهج البلاغه، خطبه 16).
اساس آنچه باعث شد ایشان پس از مرگ خلیفه دوم، در شورای شش نفره از پذیرش پیشنهاد عبدالرحمن بن عوف در رسیدن به خلافت به شرط عمل کردن به شیوه شیخین سر باز زند، در واقع اصرار بر همین سیاست بود؛ اجرای مو به موی کتاب خدا و پیروی محض از سنت رسول خدا. مگر سنت نبوی چیست؟
روشن است که بخش عمده ای از وقت و نیروی پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) برای تربیت انسانها صرف می شد. انبیای الهی و به قدری به دینداری مردم عنایت می ورزیدند که گویی یگانه هدف آنان همین بود: هدایت به سوی خدا. امیر حضرت علی (علیه السلام) بیان در وصف این حالت رسول گرامی (صلّی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: … بلغ عن ربه معذرا ونصح لامته منذرا ودعا الى الجنه مبشرا وخوف من النار محذرا… «پیام خدا را رساند و اتمام حجت کرد و با انذار، امت، خود را نصیحت کرد و با بشارت به بهشت دعوت کرد و از آتش جهنم پرهیز داد» (همان، خطبه ۱۰۹).
قرآن کریم هدف و حکمت اصلی فرستادن پیامبران را هدایت بشر در مسیر دینداری و تقرب به خدا میداند و حتی مسأله عدالت اجتماعی با آنکه در خود قرآن بدان تصریح و تأکید شده، وسیله و مقدمه ای برای رسیدن به این هدف است؛ البته مقدمه ای حیاتی و سرنوشت ساز؛ زیرا که در سایه سار خنک عدالت میوه شیرین ایمان هم رسیده تر می شود. اما با این همه، اصالت با هدایت است و اهداف دیگر فرعی اند.
مروری بر سخنان حضرت على (علیه السلام) به ویژه در نهج البلاغه، کافی است تا مطالب مزبور را تأیید کند. امام علی (علیه السلام) در مقاطع گوناگون بر این راهبرد حکومتی خود تأکید می کنند. در اینجا ابتدا شواهد را در دو بخش نقل و سپس بررسی و تحلیل می کنیم:
الف- وظیفه حاکم اسلامی از زبان امام علی (علیه السلام)؛ فرموده اند: على الأمام أن یعلم اهل ولایته حدود الاسلام والایمان؛ «امام باید به اهل ولایت خود احکام اسلام و ایمان را بیاموزده (آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص۳۱۸.) نیز خطاب به والی مکه نوشته اند: اما بعد فاقم للناس الحج وذکرهم بایام الله واجلس لهم العصرین فأفت المستفتی وعلم الجاهل وذاکر العالم: «اما بعد، حج را در میان مردم به پای دار و آنان را به یاد روزهای خدایی بینداز و شامگاه در یک مجلس عمومی با مردم بنشین. پرسش های آنان را پاسخ ده و نادان را بیاموز و با عالم به گفت و گو بنشین».(نهج البلاغه، نامه ۱۷)
همچنین در نامه ای به محمد بن ابی بکر، وظایف حاکم اسلامی را برشمرده و فرموده اند: فانت محقوق آن تخالف على نفسک وان تنافح عن دینک، ولو لم یکن لک الا ساعه من الدهر، ولا تسخط الله برضى احد من خلقه؛ «بر تو سزاوار است که با خواسته های دل مخالفت و از دین خود دفاع کنی، هرچند ساعتی از عمرت باقی نمانده باشد، خدا را در راضی نگه داشتن مردم به خشم نیاور».
ب- عملکرد حضرت از زبان خودشان؛ دقت در سخنان گلایه آمیز و درد دلهای نخستین امام معصوم – که اغلب در اواخر حکومت پنج ساله ایشان و در کوفه ایراد شده – نه تنها از نامردمیهایی خبر می دهد که بر ایشان رفته و موجبات غربتشان را در میان پیروان فراهم آورده است، بلکه انسان را به سیاستهای اصولی و برگشت ناپذیر آن حضرت آگاه می کند. در خطبه ۱۸۰ آمده است: قد دارستکم الکتاب وفاتحتکم الحجاج وعرفتکم ما انکرتم وسوغتکم ما مججتم… «کتاب خدا را به شما آموختم و راه و رسم استدلال را به شما یاد دادم و آنچه را نمی شناختید به شما شناساندم و آنچه را به کامتان ناگوار بود، جرعه جرعه به شما نوشاندم».
در خطبه ۱۸۲ پس از طرح مباحث فراوان، به گلایه از اصحاب خود در کوفه می پردازند و می گویند: ایها الناس انی قد بثثت لکم المواعظ التی وعظ الانبیاء بها أممهم وادیت الیکم ما آدت الأوصیاء الى من بعدهم؛ «ای مردم! من پند و اندرزهایی را که پیامبران در میان امتهای خود داشتند، در میان شما نشر دادم و وظایفی را که جانشینان پیامبران گذشته در میان مردم خود ادا کردند، تحقق بخشیدم».
منبع: مجموعه مقالات تربیتی، عبد الرضا ضرابی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، قم، ۱۳۸۸