5-پیراهن پیامبر ، بر قامت او
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در راه مبارزه با شرک و نشر اسلام و احیاء توحید از آغاز بعثت تا پایان عمر گران قدرش زحمات و صدمات زیادی دید اما شکیب ورزید ، در جنگ ها جان فشانی ها کرد، زخم ها و جراحات بسیاری بر پیکر شریفش وارد شد ، در کوچه و بازار تمسخرها شنید و آزارها دید ولی در راه خدا صبر کرد تا توانست مردم عصر جاهلیت و بت پرستی را به یکتا پرستی و آداب اسلامی سوق دهد .
یکی از حوادث رنج آور وقتی بود که دندان مبارکش را شکستند ، آن روز بر اثر ضربه ای که به صورت حضرتش وارد گردید و دندانش شکست خونی از بن آن دندان جاری شد که دهان مطهرش را گرفت و آستین پیراهنش را رنگین ساخت .
پیراهنی که از آسیب آن دهان و دندان خونین گردید برای قائم آل محمد حضرت مهدی علیه السلام ذخیره شد تا روز ظهورش بپوشد و هدف بعثت جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله را زنده کند.
( روزی یعقوب بن شعیب خدمت امام صادق علیه السلام شرفیاب گردید . حضرت به او فرمودند : آیا پیراهن قائم علیه السلام را که هنگام قیامش بر تن دارد نشانت ندهم؟
گفت: چرا .
آنگاه امام ششم دستور دادند صندوقچه ای آوردند، حضرت آن را گشودند ، داخلش پیراهنی از کرباس بود، امام پیراهن را بیرون آوردند و آن را باز کردند، وقتی پیراهن باز شد ، دید آستین چپش آغشته به خون است .
یعقوب بن شعیب از مشاهده ی آن پیراهن کرباسی و آثار خون بر آستینش شگفت زده شد و با تعجب و حیرت بر آن نگریست .
امام صادق علیه السلام فرمودند : این پیراهن رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد همان پیراهنی که روزی که دندانش مضروب شد بر تن داشت .
سپس فرمودند : در همین پیراهن ، حضرت قائم علیه السلام قیام می کند.
یعقوب بن شعیب از دیدن پیراهن خونین پیامبر صلی الله علیه و آله منقلب شد ، برخاست جلو رفت و لب هایش را بر آن خون مقدس که از وجود مبارک رسول الله صلی الله علیه وآله بر جای مانده بود نهاد و از روی شوق و محبت و اخلاص آن را بوسید و بر صورت کشید .
آنگاه امام صادق علیه السلام پیراهن را تا کردند و در صندوقچه گذاردند و بردند . )(1)
آیا ذخیره شدن پیراهن کرباسی پیامبر صلی الله علیه و آله که آغشته به خون دندان و دهان مبارکش می باشد برای حضرت مهدی علیه السلام چه معنا و مفهومی دارد ؟ ! چه سری در آن نهته و چه آثاری بر آن مترتب است ؟ !
شاید یکی از اسرارش این باشد که امام زمان علیه السلام احیاء کننده ی آرمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و زنده کننده ی هدف رسالت آن بزرگوار است، از این رو هنگام ظهورش ، پیراهن جدش را به تن دارد تا نشانه ی مکتب او و راه و هدف بعثت او باشد و در آن غوغایی که جهان به ظلم و ستم درهم ریخته و همگان از جنگ و طغیان به ستوه آمده و از همه ی حکومت های بشری منزجر گشته اند ، حاکی از قیام برای احیاء انسانیت و ارزش های معنوی و گسترش عدل و شرافت باشد ، چنانکه همین هدف در دعوت رسول خدا بود .
شاید یکی دیگر از اسرارش این باشد که پیش از ظهورش چنان مردم از بنی هاشم رنج کشیده و خون دل خورده اند و چنان از دودمانش بلا و مصیبت دیده اند که تا پرچم حق افراشته گردد به خیال ظلمی دیگر در پوشش نهضت اصلاح گری دیگر و به گمان اینکه تضییع حقوق و تبعیض و جاه طلبی و ثروت اندوزی و خون ریزی دگرباره در نوایی تازه رخ نموده ، به لعن و نفرین او می پردازند و از وی اظهار انزجار و تنفر می نمایند ، (2)از این رو موقع قیامش پیراهن جدش را می پوشد تا شرق و غرب جهان بدانند که حساب او از دیگر مدعیان اصلاح و عدالت جدا است و حضرتش جانشین راستین پیام آور اخلاق ، تزکیه ، راستی ، درستی ، امانت ، صداقت ، رأفت ، محبت ، فضیلت و عدالت می باشد.
شاید یکی دیگر از اسرارش این باشد که چون امام عصر علیه السلام برای ریشه کن ساختن ظلم و بت پرستی قیام می کند و عدل و یکتا پرستی را در جهان گسترش می دهد هنگام ظهورش همان پیراهن را بر اندام دارد که به خون دندان جدش رنگین است همان دندانی که از بن آن ندای لا اله الا الله و شعار اسلام و مبارزه با شرک در دنیا منتشر گردید .
شاید یکی دیگر از اسرارش این باشد که حضرت مهدی علیه السلام منتقم خون اجداد بزرگوارش می باشد و دست انتقام الهی از آستین قدرتمند او بیرون می آید تا دشمنان خدا را نابود سازد ، چنان که خود فرمود:
( انا بقیه الله فی ارضه و المنتقم من اعدائه . ) (3)
( من هستم بقیه الله در زمین خدا و انتقام گیرنده از دشمنانش . )
از این رو در پیراهن خون رنگ جد مظلومش قیام می کند تا به شرق و غرب جهان اعلام کند که روز انتقام فرا رسیده و او برای انتقام خون همه ی مظلومان تاریخ به ویژه پیامبر و اهلبیتش علیهم السلام بپا خاسته است .
شاید یکی دیگر از اسرارش این باشد که موقع ظهورش ، با تأویل قرآن ، علیه او می جنگند و به اسم اسلام و دفاع از کتاب خدا، آیاتی را به ناحق تأویل نموده و همان تأویل و توجیه های باطل را وسیله ی سرکوبی او قرار داده به نبرد با حضرتش برمی خیزند (4)و او در حالی چهره می گشاید و قیام می کند که پیراهن جدش را بر قامت انداخته تا بگوید او همان زنده کننده ی کلام خدا و وصی حقیقی آورنده ی قرآن می باشد که برای به ثمر رساندن هدف پیامبر صلی الله علیه و آله قیام کرده و وی خود ، عدل و همسنگ قرآن و فرزند معصوم و جانشین رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد که بارها به ظهورش نوید داده و همنام و هم کنیه ی خویشش خوانده است.
و شاید یکی دیگر از اسرارش این حقیقت قطعی و مسلم باشد که همان رنج ها و سختی ها و اذیت هایی که بر رسول اکرم صلی الله علیه و آله وارد شد بر فرزندش حجه بن الحسن علیه السلام نیز فرود می آید و حتی بیشتر از آن آزارها و شدیدتر از آن محنت ها بر این آخرین جانشینش فرو می بارد ، چنانکه ابوحمزه ی ثمالی گفت : از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمودند :
( ان صاحب هذا الأمر لوقد ظهر لقی من الناس مثل ما لقی رسول الله صلی الله علیه و آله و اکثر. ) (5)
قطعا هنگامی که صاحب الامر علیه السلام ظهور کند از مردم ( رنج ها و بلاهایی ) خواهد دید مثل همان ( دشواری ها و آزارهایی ) که به رسول خدا صلی الله علیه وآله رسید، بلکه شدیدتر و بیشترش بر آن حضرت وارد آید .
این پیراهن با همان خونی که بر آستینش چکیده برای قائم آل محمد علیه السلام ذخیره شده و بر قامت ملکوتی اش به همگان نمایانده می شود تا نشان راه او و علامت سختی ها و مشکلات کار او باشد .
ممکن است اصلا ما اسرار آن پیراهن را ندانیم و ان شاء الله روز ظهورش از زبان خدایی خودشکه لسان الله است بشنویم . ما فقط می توانیم بگوییم قطعا در آن جامه رمز و رازی وجود دارد که در آن صندوقچه به وسیله ی امامان معصوم علیهم السلام دست به دست گشته تا به امام عصر علیه السلام رسیده و تنها برای او ذخیره شده تا در وقت قیامش بر اندام نورانی اش قرار گیرد و این خود بیانگر پرتوی از مقام آن بزرگوار و جلوه ای از عظمتش می باشد .
6- معرفت به حضرت حجت علیه السلام و نجات از مرگ جاهلیت
چنانکه مرگ ها از نظر ظاهر با یکدیگر فرق دارند از نظر باطن نیز متفاوتند ، مثلا برخی در بستر می میرند ، بعضی در حوادث آتش سوزی و انفجار از پا در می آیند ، جمعی بر اثر تصادف اتومبیل از دنیا می روند ، گروهی در جنگ ها کشته می شوند ، عده ای را سیل و زلزله نابود می سازد، پاره ای به دست آدم کشان و جنایت کاران به قتل می رسند و خلاصه هر دسته ای از مردم در هر عصری به گونه ای متفاوت جان می دهند . در باطن نیز مرگ ها یکسان نیستند ، حتی آنان که از نظر ظاهر شبیه یکدیگر مرده اند مثلا از کوه سقوط کرده یا همگی در دریا غرق شده اند امکان دارد مرگشان از جهت باطن به گونه ای متفاوت باشد تا آنجا که ممکن است دو نفر در یک اطاق بیمارستان کنار هم به یک مرض مرده باشند اما از جنبه ی معنی با یکدیگر فرق کنند .
یکی از عواملی که شکل باطن مرگ ها را متفاوت می سازد معرفت به حضرت حجت علیه السلام است. آنان که امام عصر خویش را بشناسند و در مسیر اطاعت و ولایت او قرار گیرند مؤمن از دنیا می روند و بهشتی جان می دهند ، اما کسانی که ولی امر و پیشوای معصومشان را نشناسند به مرگ جاهلی ، یعنی کافر می میرند و سزاوار دوزخ می گردند گرچه ممکن است عمری در سرزمین اسلامی زندگی کرده ، به نام ، مسلمان و حتی حافظ قرآن باشند ، نماز و حج بجا آورده و بانگ الله اکبر و شعار محمد رسول الله صلی الله علیه و آله سر داده باشند .
یزید هم نماز می خواند ، معاویه هم حج می گزارد، عمر سعد و شمر و قاتلان امام حسین علیه السلام نیز عصر عاشورا که حجت خدا را کشتند و سر مطهرش را از پیکر پاکش جدا ساخته بر فراز نیزه قرار دادند تکبیر گفتند !! و با شعار الله اکبر ، کشته شدن امام معصوم و فرزندان پیامبر و یاران خدا را جشن گرفتند !!
اذان و نماز و روزه و حج و مسلمان زاده بودن به تنهایی انسان را از مرگ جاهلی نمی رهاند و از جهنم نجات نمی دهد بلکه آنچه عامل اصلی سعادت و باعث رهایی از مرگ جاهلیت است معرفت به امام زمان علیه السلام و اعتراف به ولایت و مفروض الطاعه بودن آن حضرت می باشد .
کسی که حجت خدا را به عنوان امام معصوم و واجب الاطاعه نشناسد و او را ولی امر و اولی به نفس خویش نداند، گرچه در دنیا همردیف مسلمانان بوده و با مسجد و محراب پیوند داشته اما در آخرت در زمره ی کفار قرار می گیرد و محکوم به عذاب دوزخ می گردد .
این مطلب نه ادعایی بی برهان ، بلکه حقیقتی روشن می باشد که اخبار و احادیث بسیاری بر آن دلالت دارد.
بزرگان شیعه و نیز حدیث نگاران اهل خلاف همگی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله روایت نموده اند که هر کس بمیرد در حالی که امام زمان و حجت عصرش را نشناخته باشد به مرگ جاهلیت مرده است . (6)
یکی از آن احادیث را احمد ابن ادریس با سه واسطه از حارث بن مغیره نقل کرده که گفت :
از امام صادق علیه السلام پرسیدم : آیا پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرموده اند :
( من مات لا یعرف امامه مات میته جاهلیه ؟ )
( هر که بمیرد در حالیکه امام خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است ؟ )
حضرت فرمودند : ( آری ) .
عرض کردم : ( منظور از جاهلیت چیست ؟ جاهلیت صد درصد یا جاهلیت به نشناختن پیشوا و امامش ؟ )
حضرت فرمودند : ( جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی ) . (7)
روایت دیگر حدیثی است که مرحوم کلینی با چند واسطه از فضیل بن یسار گزارش نموده که وی گفت : روزی حضرت صادق علیه السلام برای ما شروع به سخن نمودند و ( پیش از آنکه چیزی بپرسیم ) خود فرمودند :
( قال رسول الله صلی الله علیه و آله : من مات و لیس علیه امام فمیتته میته جاهلیه . )
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : هر که بمیرد و امامی نداشته باشد میته اش میته ی جاهلیت است .)
من پرسیدم : آیا این سخن را پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده اند ؟
حضرت پاسخ دادند : ( آری به خدا ، او فرموده است .)
عرضه داشتم : پس هر که از دنیا برود حال آنکه امامی نداشته باشد میته ی او میته ی جاهلیت است ؟
امام صادق علیه السلام فرمودند : ( آری . ) (8)
بنابراین یکی از شؤون عظمت حضرت بقیه الله علیه السلام این است که معرفت و اعتقاد به ولایت و امامتشان راه نجات و رمز خوشبختی ابدی و نیل به بهشت الهی می باشد .
پی نوشت:
1-غیبت نعمانی ، صفحه ی 243 ، حدیث 42 .
2- بحار الانوار ، جلد 52 ، صفحه ی 363 ، حدیث 134 و 135 .
3- روح هستی ، صفحه ی 197 .
4- بحارالانوار ، جلد 52 ، صفحه ی 362 و 363 ، حدیث 131 و 133 .
5-غیبت نعمانی ، صفحه ی 297 ، حدیث 2 .
6-معجم احادیث الامام المهدی علیه السلام ، جلد دوم ، صفحه ی 247 تا 254 .
7-اصول کافی ، جلد اول ، صفحه ی 377 ، حدیث 3 .
8-اصول کافی ، جلد اول ، صفحه ی 376 ، حدیث 1 .
منبع: کتاب پیرامون مقام امام زمان علیه السلام