انقلاب اسلامی ایران نهضتی مبارک و انفجار نوری است که در شبستان دیجور گمراهیها وسرگردانیها رخ داده است. و رعدی بوده است که بر تارک طاغوتیان فرود آمده است که از آن تولد دوباره یک ملت پدیدار گشته است و آرزوی دیرینه همه انبیاء و اوصیاء الهی به وسیله آن نهضت برآورده گشته است و چقدر زیباست که بیان شود این انقلاب ظهور صغرا است و زمینه ساز ظهور کبری حضرت صاحب الزمان (عج) است. و به فرموده آن سلاله پیامبر، رهبر و ناخدای این انقلاب که فرمود: «انقلاب ما نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام، به پرچمداری حضرت حجت ارواحنا فداه است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور فرجش را در عصر حاضر قرار دهد».[1]
و این که این انقلاب از جمله مقدمات ظهور و زمینهساز حکومت جهانی حضرت ولی عصر (عج) میباشد. ریشه در معانی روایی ما دارد که اجمالاً به برخی از آنها اشاره میگردد.
1. پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: «خداوند متعال در شب معراج به من فرمودند: یا محمد از جمله عطاهایی که به تو مرحمت فرمودهایم آن است که یازده مهدی از نسل تو میباشند و آخر آنها کسی است که عیسی بن مریم پشت سر او نماز میخواند و به وسیله او زمین پر از عدل و داد میگردد. عرض کردم اینها چه وقت ظاهر میشود، پروردگار متعال علایمی را فرمود، از جمله: و خروج رجلٍ من ولد الحسین ابن علی مردی از اولاد حسین پیش از ظهور حضرت مهدی قیام و انقلاب خواهد نمود.[2] قابل توجه است که در این روایت خبر دهنده خالق هستی و مخاطب و شنونده پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ . معلوم است وقتی که خداوند متعال خبر از انقلاب کسی بدهد او فرد عادی نیست و انقلاب او هم باید انقلاب عظیمی بوده باشد و در تاریخ حداقل تاکنون مانند این انقلاب چنین به وقوع نپیوسته است. و از قرائن دیگری که دراینجا اشاره میشود میتوان این خبر را مصدق انقلاب اسلامی ایران دانست.
2. امام باقر میفرمایند: در یکی از روزها عمر و ابابکر و زبیر و ابن عوام و عبدالرحمن بن عوف در منزل رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ جمع شدند. رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در جمع آنان نشست، در حالی که نعلین حضرت پاره شده بود. به علی ـ علیه السلام ـ داد تا اصلاحش نماید، در این حالت حضرت فرمود گروهی از ما در طرف راست عرش خدا بر منبرهایی از نور قرار دارند که صورتهایشان نورانی و لباسهایش نیز نورانی است و نور صورتشان چشم بینندگان را خیره میکند. ابوبکر و زبیر وعبدالرحمن سؤال کردند آنها چه کسانی هستند، پیامبر سکوت کرد، علی ـ علیه السلام ـ پرسید پیامبر فرمودند: آنها کسانی هستند که به واسطه روح الله دوست هم میگردند و متحد میشوند بدون آن که اغراض مادی یا خویشاوندی داشته باشند و آنان شیعیان تو هستند یا علی و تو امام آنها میباشی».[3] پس از پیروزی انقلاب اسلامی آیت الله صدوقی در ملاقاتی خدمت امام عرض کرده بودند. آقا این روح الله که در حدیث (تحابوا بروح الله) شما هستید؟ زیرا امروز تمام اقشار مردم به واسطه رهبری دوستی شما متحد شدند، امام با لبخندی گذشت.[4]
3. پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: مردم از مشرق قیام میکنند و زمینه را برای انقلاب جهانی مهدی (عج) فراهم میسازند.
4. امام صادق ـ علیه السلام ـ : خداوند سبحان قم و اهلش را برای رساندن پیام اسلام قائم مقام حضرت ولی عصر میگرداند و دانش از این شهر به شرق و غرب عالم منتشر میگردد و آن گاه قائم ظهور میکند.[5]
5. امام باقر ـ علیه السلام ـ : میبینم گروهی از مشرق زمین قیام میکنند و طالب حق میباشند امّا آنان را اجابت نمیکنند، مجدداً بر خواستههایشان پافشاری میکنند امّا مخالفان نمیپذیرند وقتی چنین وضعی را مشاهده میکنند، شمشیرها را به دوش کشیده و در مقابل دشمن میایستند. این جاست که پاسخ مثبت میگیرند امّا این بار هم نمیپذیرند تا این که همگی با هم قیام میکنند و آن چه به دست میآورند (انقلاب) جز به دست توانای صاحب شما (حضرت مهدی (عج)) به کس دیگری نمیسپرند. کشتههای آنان شهید محسوب میگردد، اگر من آن زمان را درک میکردم خویشتن را برای صاحب این امر نگه میداشتم.[6]
این روایت معجزه آسا فرازهای انقلاب اسلامی را بیان میکند. و مژده اتصال این انقلاب را به انقلاب جهانی حضرت ولی عصر (عج) میدهد.
در روایات ذکر شده است که هنگام ظهور امام زمان،جنگ و خونریزی و فساد فراوان روی میدهد، و از طرفی گفته میشود که باید زمینه را برای ظهور ایشان فراهم کرد با اعمال نیک، این تناقض چگونه حل میشود
از جمله نشانههای غیر حتمی ظهور، گسترش فساد و تباهی است و نباید این فساد و تباهیها را جزو زمینهها و عوامل ظهور دانست. ما در مقابل این سؤال پاسخهایی ارایه میدهیم و قضاوت را به عهده خود شما میگذاریم.
الف. برای شکل گرفتن و تحقق هر پدیده، چه طبیعی و چه اجتماعی، عوامل وشرایط چندی لازم است و معمولاً این پدیدهها با یک سری نشانهها و علایم همراه است. از این رو، عوامل و نشانههای پدیده را باید شناخت و تفاوت میان آن دو را باید دانست تا در هنگام بیان عوامل و نشانهها، دچار سردرگمی و اشتباه نشویم.
عوامل و شرایط ایجاد هر پدیده، یک سری چیزهاست که با پدیده، ارتباط استلزامی و انفکاک ناپذیر دارند و باید آنها تحقق پیدا کنند تا پدیده محقق شود. اینها در شکل گرفتن پدیده نقش دارند و بدون اینها، پدیده تحقق نخواهد یافت.
امّا نشانههای یک پدیده، علامتهایی است که از وقوع پدیده یا نزدیکی وقوع آن، مردم را آگاه میکند و فایده آن، علم پیدا کردن به وقوع پدیده یا نزدیکی وقوع آن است؛ نه این که نقشی در ایجاد پدیده داشته باشند. یعنی با آشکار نشدن نشانه و اتفاق نیفتادن آن نیز پدیده میتواند شکل بگیرد.
بنابراین، نسبت میان شرایط یک پدیده مشروط با پدیده، نسبت استلزامی و انفکاک ناپذیر است، در حالی که نسبت میان نشانه با پدیده نشاندار، نسبت غیر استلزامی و انفکاک پذیر است.
پدیده ظهور و تشکیل حکومت جهانی حضرت حجت ـ علیه السلام ـ نیز از این قاعده مستثنی نیست. و شرایط و عوامل و نشانههایی دارد. شرایط و عواملی مانند وجود قانون جامع و کامل (قرآن وسنت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ)، مجری قانون (حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ )، آماده بودن عدهای از اهل ایمان برای یاری آن حضرت و جانبازی در راه اهداف او، و…. و نشانههایی مانند خروج سفیانی، ندای آسمانی، فرو رفتن زمین در منطقه بیداء، خروج یمانی، قتل نفس زکیّه، و زیاد شدن فساد و تباهی در این عصر و….
[1] . صحیفه نور، ج 21، ص 180.
[2] . کمال الدین و اتمام النعمه، شیخ صدوق، با تحقیق علی اکبر غفاری، چ اسلامی، ج 1، ص 283.
[3] . بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، ج 68، ص 139، چاپ اسلامی.
[4] . آینده سازان، محمد دشتی، ص 70.
[5] . سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1368، حدیث 4088؛ و عقد الدرر، ص 125.
[6] . بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، ج 52، ص 243، چ اسلامیه.