به تازگی عکسی از یک جهیزیه مجلل در فضای مجازی منتشر شد. لوازم خانگی مختلف از برندهای گوناگون خارجی و با تعداد فراوان اولین چیزی بود که از تصویر به چشم میخورد. شاید کمتر مغازه سمساری یا فروشگاه لوازم خانگی این مقدار از اثاثیه را در یک زمان درون خود جای داده باشد! بخواهیم یا نخواهیم این عکس، مشت نمونه خروار جامعه ماست و از این قبیل خانوادهها کم نیستند.
متاسفانه مشکل به همین جا ختم نمیشود و بسیاری از این خانوادههای تجملگرا، بعد از خرید جهیزیههای آنچنانی، آن را به این و آن هم نشان میدهند. البته این مشکل فقط مشکل آنها نیست؛ رسم غلط بیشتر ما ایرانیهاست که بعد از تکمیل جهیزیه دختر و قبل از فرستادنش به خانه شوهر، عمه و خاله و همسایه را دعوت میکنیم تا بیایند درباره کیفیت اجناس، تعداد و کاراییشان صحبت کنند! ناگفته پیداست اگر جهیزیه محدود و توام با قناعتپیشگی باشد ناظران و ارزیابانِ مدعو! پچپچکنان، عروس و خانوادهاش را به بخل و خساست متهم میکنند و اگر مفصل و تجملگرایانه خریداری شده باشد آه از نهاد آنها که نمیتوانند تهیه کنند برمیآورند.
زشتی این رفتارها زمانی دوچندان میشود که انجامدهندگانش همزمان خود را، مسلمان، شیعه و پیروِ سبک زندگی حضرت فاطمه سلام الله علیها میدانند. اما آیا به راستی حضرت فاطمه این گونه میزیست؟ آیا ایشان هم چون برخی خانوادههای این دوره و زمانه، تهیه جهیزیه و وسایل زندگی را چون گِلی میدانست که میتواند دهان خاندان شوهر را بپوشاند؟ نکند سبک زندگی برترین بانوی اسلام، غیر از این بود که ما برگزیدهایم؟ اکنون نگاهی گذرا میاندازیم به درس قناعتورزی در مدرسه فاطمی و نکاتی که باید در این زمینه مورد توجه قرار گیرد:
1. وقتی ازدواج حضرت امیر و صدیقه طاهره علیهما السلام قطعی شد، امیرمومنان به دستور پیامبر، زرهاش را فروخت و پولش را تقدیم پیامبر کرد. ایشان هم به کمک برخی صحابه چند قلم وسیله زندگی را برای این زوج جوان تهیه کردند تا بتوانند زندگیشان را آغاز کنند. کوزه، کاسه، پیراهن، لیف خرما، پرده و دو بالش از جمله مواردی بود که پیامبر برای دخترش تهیه کرد. طبق برخی نقلها این وسایل از هفده قلم تجاوز نمیکرد.(1) وقتی چشم رسول خدا به وسایل افتاد سر به آسمان بلند کرد و فرمود: «خداوندا این را برای اهل بیت مبارک گردان» (2)
2. مقصود از نقل این روایت آن نیست که دختران این دوره و زمانه هم وسایل زندگیشان را مانند حضرت زهرا سلام الله علیها تهیه کنند. در این هزار و چهارصد سال زمانه عوض شده و رفاه بشر رشد کرده است. اما درسی که میتوان از سیره ایشان برداشت کرد ضرورت سادهزیستی به خصوص در اوایل زندگی است. نگاهی دوباره به لیست جهیزیه دختر پیامبر نشان میدهد پدر ایشان به ضروریات اکتفاء کرده است. یعنی تنها وسایلی را برای ایشان خریده است که آغاز یک زندگی متوقف بر داشتن آنهاست. آیا ما هم این گونه زندگی میکنیم؟ آیا برای خرید جهیزیه، توجه میکنیم که دو انسان به چه میزان وسایل و امکانات نیاز دارند یا تمام پسانداز پدر بیچاره را صرف خرید چیزهایی میکنیم که گاه تا آخر زندگی مشترک آن زوج به کارشان نمیآید؟
3. در میان اقوام، مادری را میشناسم که دو سال پیش، دخترش را به خانه بخت فرستاد. وقتی میخواست جهیزیهاش را تکمیل کند سرویس ظرفی به او داد که پدرش موقع ازدواج خودش به او هدیه داده بود و او هم دست نخورده زیر کابینتی پنهان کرده بود تا زمان عروسی دخترش فرا برسد. احتمالا دختر هم تا زمان عروس شدن نوه این مادربزرگِ آیندهنگر! آن را در گوشهای پنهان خواهد کرد! جالب این جاست که ادعای دینداری و مسلمانی هم در میان برخی از این خانوادهها فوران میکند.
4. سلمان فارسی میگوید روزی دختر رسول خدا را دیدم که چادری ساده به سر داشت. با تعجب به ایشان عرض کردم: ای دختر رسول خدا! دختران پادشاهان ایران و روم لباسهای آنچنانی میپوشند. شما دختر رسول خدایید و از آنها بالاترید ولی چادری به این سادگی به سر کردهاید! ایشان جواب داد: «یَا سَلْمَانُ! اِنَّ اللَّهَ ذَخَّرَ لَنَا الثِّیَابَ وَ الْکَرَاسِیَّ لِیَوْمٍ آخِرٍ؛ ای سلمان! خداوند، لباسهای (زینتی) و تختهای (طلایی) را برای روز قیامت ما ذخیره کرده است.» (3) این را بگذارید کنار رفتار برخی دختران جامعه ما که اگر هدیه شبچلهشان یا کادوی عقدشان یا جهیزیهشان کمی از همکلاسی، همسایه، دخترخاله و بلکه فلان شخصیت اینستاگرامی پایینتر باشد زمین و زمان را به هم میریزند و عاقبت، پدر یا شوهر بیپناه را مجبور میکنند تن به خواستهشان بدهد. حتی اگر اجابت این خواسته، منجر به زیر قرض رفتن و پرداخت قسط برای مدت طولانی بشود؛ امری که در نهایت به ضرر خودشان تمام میشود و از رفاهشان در زندگی میکاهد.
5. در تاریخ آوردهاند که روزی امیرمومنان وارد خانه خود شد و غذا خواست. اما بعد از گذشت چندی فهمید که چیزی در خانه ندارند. خطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود فاطمه جان! چرا به من زودتر نگفتی تا غذا بخرم؟ ایشان جواب داد: «کان رَسولُ اللهِ نَهانی اَن اَسئَلَکَ شَیئاً؛ پیامبر مرا نهی کرد که از شما چیزی درخواست کنم»(4) واقعا این حرفها برای جامعه ما چیزی شبیه تخیل است! مردی را میشناسم که دو شیفت پیاپی کار میکند. با آن که واقعا نیاز مالی ندارد و با یک شیفت هم میتواند یک زندگی جمع و جور را اداره کند. زیر چهل سال سن دارد اما پنجاه ساله به نظر میرسد. پوستش چروکیده و موهای سرش در آستانه سفیدی یکدست است. علت را که جویا میشوید میبینید همسرش او را تحت فشار گذاشته که باید من هم مانند خواهرم زندگی کنم. چرا او فلان چیز را دارد و من ندارم؟ جالب این جاست که این عزیزان هر گاه در زندگی به مشکلی برمیخورند سفره حضرت زهرا میاندازند و به دامان ایشان متوسل میشوند. گویا حضرت زهرا را فقط باید برطرف کننده حاجات دید و ایشان هیچ درسی برای زندگی امروز ما ندارد!
جمعبندی:
از آن چه گذشت نباید و نمیتوان نتیجه گرفت که زندگی امروز پیروان حضرت فاطمه – سلام خدا بر او باد – باید دقیقا مثل ایشان باشد. بلکه اسوه بودن ایشان برای ما به این معناست که اصول حاکم بر زندگیشان را شناسایی کنیم و در زیست خود به کار گیریم. اصل قناعت یکی از جلوهگرترین اصول حیات فاطمی است. معنای دقیق این اصل آن است که در زندگی به ضروریات اکتفاء کنیم، دائما خود را با دیگران نسنجیم و توقعات تخیلی از یکدیگر نداشته باشیم.
پینوشتها:
(1) امالی شیخ طوسی، ص40 و 41
(2) همان
(3) بحار الانوار ج 8 ص 303 به نقل از وبسایت حوزه نت، مقاله «سیره و سنت حضرت زهرا»
(4) تفسیر عیاشی، ج1، ص171