حقوق و وظایف متقابل همسران از دیدگاه قرآن کریم (قسمت اول)

حقوق و وظایف متقابل همسران از دیدگاه قرآن کریم (قسمت اول)

نویسنده:دکتر علی نصیری
آنچه در این مبحث مورد نظر است، بررسی روابط خانوادگی در مفهوم نخست یا آیین همسرداری است. ما در این فصل به حقوق و وظایف زن و شوهر نسبت به یکدیگر و آسیب‌شناسی روابط خانوادگی از منظر قرآن خواهیم پرداخت.

1. مهرورزی:
بی‌تردید مهم ترین وظیفه‌ی زن و شوهر و به ویژه شوهران مهرورزی با قلب، زبان و عمل است. اساساً کانون خانواده براساس حس مهرورزی شکل می گیرد و چنان که در مبحث ازدواج آوردیم، خداوند برای تأمین نیاز فطری انسان به همدم، برای او همسر قرار داد تا به سکون و آرامش رسد.(وَ مِنْ ءایاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِنْ انفسکم أزواجاً لِتَسکنوا أُلَیها.)1
به یقین تأمین نیازهای غریزی در برابر نیازهای عاطفی- برای کسب آرامش و سکون- نقشی به مراتب ضعیفتر دارد. بهترین شاهد آن پیوند و دلبستگی عمیقی است که در میان همسران موفق از دوران میانسالی به بعد- با وجود فروخوابیدن محسوس نیازهای غریزی- وجود دارد.
شهید مطهری در این باره چنین می‌گوید:
«رابطه‌ی جنسی یک امر حیوانی و طبیعی است… ولی مسئله زوجین و کانون خانوادگی و فلسفه خانوادگی و روح خانوادگی عبارت است از روح مافوق غریزه‌ی جنسی که میان دو نفر پیدا می‌شود؛
یعنی شخصیت یکدیگر را دوست دارند و تا سنین پیری که دیگر مسئله‌ی غریزه‌ی جنسی به کلی ضعیف یا نابود می شود، حلقه‌ی خانوادگی و محبت میانشان هست و روز به روز شدیدتر می‌شود.»2
بر این اساس، بنیاد خانواده که براساس مهر و عشق ورزی است، بقا و ماندگاری آن نیز مرهون استمرار آن است. بی شک اگر عشق و مهر پیش از ازدواج براساس ارزش‌های روحی و معنوی شکل گرفته باشد، پس از ازدواج نیز ماندگار است؛ زیرا زیبایی معنوی هرگز پایان پذیر نیست. در برابر، هرچه مهرورزی همسران پیش و در آستانه ازدواج مبتنی بر امور زودگذار مادی- نظیر زیبایی‌های ظاهری، ثروت، نسب خانوادگی و موقعیت اجتماعی- شکل گرفته باشد، شکننده‌تر خواهد بود؛ چه آنکه دیر یا زود کاخ زیبایی ظاهری زن یا مرد فرو می‌ریزد و بر چهره باطراوت بهاری آنان چین و شکن می‌نشیند و ثروت و حسب و نسب نیز با فراز و نشیب مستمر روزگار درهم می شکند.باری، خوش گفته‌اند که«آنچه نپاید، دلبستگی نشاید.». از این جا می‌توان به راز ماندگاری عشق و مهر متقابل همسران صالح نسبت به یکدیگر تا استانه مرگ پی برد و در برابر دریافت که چرا عموم ازدواج‌های مبتنی بر مهرورزی‌های ظاهری با گذشت زمانی نه چندان طولانی به دادگاه‌های خانواده و گاه به جدایی می‌کشد.
درکنار اهتمام به اصل گزینش همسران براساس ارزش‌ها و زیبایی های معنوی(درکنار زیبایی های ظاهری) برای حفظ و ماندگاری مهرورزی متقابل همسران باید این نکته را نیز بدانیم که نوع رفتار گفتاری و کرداری همسران در برخورد با یکدیگر، در تعمیق یا تضعیف مهرورزی بسیار مؤثر است. زن باید بداند که مرد او را کانون مهر و عطوفت می‌شناسدو از همین روست که تمام رازها و رمزهای ناگشوده‌ی خود را با او در میان می‌گذارد. او آیینه‌ی وجودش را که گاه در بیرون خانه- در برخورد با تلخی‌ها و درشتی‌ها- مکدر می شود، با روح لطیف همسرش صیقل می دهد. آیا چنین نقش سنگینی که مرد برای همسر خود قائل است، جز با مهر و عشق تحقق می‌یابد؟
در برابر، زن نیز مرد خود را بهترین و کاملترین مرد می‌داند، یا دست کم دوست دارد که چنین نگرشی نسبت به او داشته باشد. زن بخش اصلی هویت خود را در گرو عشقی می‌داند که به خاطر زیبایی‌های ظاهری و باطنی در دل همسرش ایجاد کرده و دوست می‌دارد که در تاریک خانه‌ی دل همسرش جز مهر و عشق به او چیزی یافت نشود. او همواره به عشق و دلدادگی همسرش به خود می‌بالد و همین باور است که هرگز او را به سوی عشق یا مهر به دیگران نمی‌کشاند. پیداست هر زنی که احساس کند در قلب همسرش محبوبیت و جایگاه چندانی ندارد، این امر را بزرگ‌ترین شکست زندگی خود می‌داند. این دست از همسران اگر راهی معقول و منطقی را برای بازگرداندن عشق پیشین همسر خود پی نگیرند، ممکن است در دام عشق دروغین دیگران اسیر گردند. راز آنکه در روایات تأکید شده که مردان عشق و علاقه‌ی خود را به همسر خویش اعلام کنند، همین نکته است پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
«قولُ الرّجُلِ للْمَرْأَهِ أِنّی أُحِبّکِ لا یَذهبُ مِنْ قَلبها أَبَداً.3
گفتار مرد به همسرش که من تو را دوست دارم، هرگز از دل او محو نمی‌شود.»
امام سجاد علیه‌السلام درباره‌ی ضرورت مهرورزی به همسران چنین آورده است:
«حق همسرت آن است که بدانی خداوند عزوجل او را مایه‌ی سکون و همنشینی تو قرار داده است و باید بدانی که او نعمت خداوند بر توست. پس او را گرامی بدار و با او با رفق و مدارا برخورد نما و هرچند حق تو بر او بیشتر است، اما حق او بر تو این است که با او مهربانی کنی.»4
ضرورت مهرورزی مردان به زنان و گرامی داشتن آنان- به عنوان اساسی‌ترین حق زنان بر مردان که در گفتار امام سجاد علیه‌السلام آمده- گویای اهمیت و جایگاه مهرورزی در حفظ بنیاد خانواده است.

2. همدلی و همراهی:
برخی جاهلانه یا مغرضانه به استناد اعلام قرآن مبنی بر قیومیت مردان بر زنان،5 از خانواده‌ای که در قرآن ترسیم شده، خانواده‌ای مردسالار را ترسیم می‌کنند که تنها آرا و خواست‌های مرد در آن حاکم است و زن چاره‌ای جز تسلیم و رضا ندارد. درواقع در چنین خانواده‌ای از همدلی و همراهی خبری نیست. اینان نمی‌دانند- یا خود را به تجاهل می‌زنند-که سپردن زمام کارخانواده به مردان بی آنکه لزوماً امتیازی برای آنان باشد، تنها بار مسئولیتشان را سنگین‌تر می‌کند. در عین حال قیومیت مردان به هیچ رو به معنای استبدادگرایی و خودمحوری نیست؛ زیرا اساساً قرآن با استبداد و تحکم رأی مخالف است. برای مثال، قرآن عیسی علیه‌السلام را به دلیل جبار نبودن ستوده است:«وَلَمْ یَجْعَلنی جبّاراً شَقیّاً:6 و زورگو و نافرمانم نگردانیده است.»
جبار کسی است که ضعف و کاستی تشخیص خود را با ادعا کردن مرتبه‌ای که شایسته‌ی آن نیست، جبران کرده،7 دیدگاه خود را بر دیگران تحمیل می‌کند.8 با اینکه پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله معصوم است و مسلمانان باید به دستورها و خواسته‌های او بی‌چون و چرا عمل کنند،9 با این حال با اختصاص سوره‌ای به نام«شوری» ضمن ستایش مؤمنان به مشورت در کارها(وَأَمْرُهُمْ شُوری بَیْنَهُمْ)10 از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز خواسته شده که با مسلمانان درکارها به مشورت بپردازد:
«فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِر لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فی الْأَمْرِ.11
پس، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه، و در کار[ها] با آنان مشورت کن.»
پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله چنانچه در سیره‌ی ایشان آمده، هماره در کارهای جاری با مسلمانان مشورت می‌کرد و حتی در ماجرای جنگ احد نظر جوانان را مبنی بر خروج از شهر برای رودررو شدن با مشرکان، بر نظر شخصی خود و شماری دیگر- به دلیل بیشتر بودن و احترام به آنان- ترجیح داد.12 در مواردی آن حضرت در کارهای خود یا امور جاری مسلمانان با همسران خود نیز مشورت می‌نمود؛ چنان که نقل شده ایشان در ماجرای صلح حدیبیه و نیز در ماجرای افک13 چنین کرد.14 قرآن پس از اینکه توصیه کرده مادران به فرزندانشان طی دو سال شیر دهند، افزوده است که اگر زن و شوهر هر دو پس از مشورت به پایان دادن دوران شیرخوارگی فرزند خود رضایت دهند، می‌توانند آن را قطع کنند:
«فَأُنْ أَرادا فِصالاً عن تراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَیْهما.15
پس اگر[پدر و مادر] بخواهند با رضایت و صوابدید یکدیگر، کودک را[زودتر] از شیر بازگیرند، گناهی بر آن دو نیست.»
مراغی در همین باره می‌نویسد:
«بسیار جالب است که قرآن برای اعمالی خرد همچون تربیت فرزندان به مشورت توصیه کرده و استبداد و خودمحوری هریک از والدین بدون مشورت با دیگری در این کار را جایز ندانسته است.»16
این امر از ضرورت همدلی و همراهی همسران با یکدیگر حکایت دارد. باری، خانواده از این جهت به قایقی می‌ماند که در سایه همراهی به سوی کمال و هدف نهایی رهسپار است. این قایق هنگامی مسیر خود را به درستی و در زمانی مناسب طی می‌کند که سرنشینان هم‌زمان و هماهنگ و در یک جهت پارو زنند. از این رو می‌باید مرد و زن هر دو در زندگی زناشویی به اصل همدلی و همراهی با یکدیگر اهتمام بورزند. چنین همدلی و همراهی می‌تواند در عرصه‌های مختلف زندگی همچون مسائل فرهنگی، تربیتی، اقتصادی و … نیز تبلور یابد.
قرآن با مخاطب ساختن همسران پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله از آنان می‌خواهد که با پیامبر همدل و همراه باشند:
«یا أَیُها النّبیُ قُل لِأَزْواجِکَ أِن کُنْتُنّ تُرِدْنَ الْحیاهَ الدُنیا وَ زینَتَها فتَعالَیْنَ أُمتِّعْکُنّ وَ أَسَرّحْکُنّ سَراحاً جَمیلاً* وَأِنْ کُنْتُنّ تُرِدْنَ اللهَ وَ رَسولَهُ وَالدّارَ الْآخِرَهَ فَأِنّ اللهَ أَعَدّ لِلْمُحسِناتِ مِنکُنّ أَجْراً عَظیماً.17
ای پیامبر، به همسرانت بگو: اگر خواهان زندگی دنیا و زینت آنید، بیایید تا مهرتان را بدهم و[خوش و] خرم شما را رها کنم. و اگر خواستار خدا و فرستاده‌ی وی و سرای آخرتید، پس به راستی خدا برای نیکوکاران شما پاداش بزرگی آماده گردانیده است.»
در داستان لوط پیامبر علیه‌السلام نیز بارها بر این نکته تأکید شده که همسر لوط به دلیل همراهی نکردن با آن حضرت در کیش و آیین حق، مستوجب عذاب دنیوی و اخروی شد و حتی همسری با پیامبر خدا به حال او سودی نبخشید؛ مانند این آیه:
«فَأَنجَیْناهُ وَ أَهلَهُ أِلّا امْرَأَتهُ قَدّرناها مِنَ الغابِرینَ.18
پس او و خانواده‌اش را نجات دادیم، جز زنش را که مقدر کردیم از باقی‌ماندگان[در خاکستر‌آتش] باشد.»
سوره‌ی تحریم نیز همسر نوح و لوط را درس عبرتی برای کافران می‌داند که- با وجود همسری با پیامبران- به کفر گراییدند و نگونسار شدند:
«ضربَ اللهُ لِلّذینَ کَفَروا امْرِأَتَ نوحٍ وَ امْرِأَتَ لوطٍ کانتا تَحْتَ عَبْدینِ مِن عِبادِنا صالحینِ فَخانتا هُمافَلَمْ یَغْنیا عَنْهُما مِنَ اللهِ شَیْئاً وَ قیلَ ادْخُلا النّارَ مَعَ الدّاخلینَ.19
خدا برای کسانی که کفر ورزیده‌اند، زن نوح و لوط را مثل آورده[که] هر دو در نکاح دو بنده از بندگان شایسته‌ی ما بودند و به آنها خیانت کردند، و کاری از دست[شوهران] آنها در برابر خدا ساخته نبود، و گفته شد:«با داخل شوندگان داخل آتش شوید.»

پی‌نوشت‌ها:

1. روم(30):221.
2. تعلیم و تربیت در اسلام،ص248.
3. میزان‌الحکه ی،ج2،ص1185.
4. همان.
5. «الّرِجالُ قوّامُونَ علی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللهُ بَعْضُهم علی بَعضٍ وَ بما أَنفَقُوا مِن أمْوالِهِمْ: مردان، سرپرست زنانند، به دلیل آنکه خدا برخی از ایشان را بر برخی برتری داده و[نیز] به دلیل آنکه از اموالشان خرج می‌کنند.» (نساء(4): 34.)
6. مریم(19):32.
7. مفردات الفاظ القرآن، ص184.
8. المیزان، ج13، ص47.
9. نظیر آیه‌ی«وَ أطعُیوا الّرِسولَ وَاحْذَرُوا: و اطاعت خدا و اطاعت پیامبر کنیدو[از گناهان] برحذر باشید.»(مائده(5):92).
10. «و کارشان در میانشان مشورت است.»(شوری(42): 38).
11. آل عمران(3):159. علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می‌نویسد:«این آیه بیانگر امضای سیره‌ی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله از سوی خداوند است؛ زیرا پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله سیده عملی‌شان چنین بود که در کارها با مسلمانان مشورت می‌کرد؛ چنان که پیش از جنگ احد با آنان مشورت نمود.»(المیزان، ج4، ص56).
12. فروغ ابدیت، ج2، ص450- 451.
13. بنگرید به:نور(24):11.
14. بحارالانوار، ج20،ص312؛ نیز: صحیح بخاری، ج5، ص58.
15. بقره(2): 233.
16. تفسیر المراغی، ج2، ص188. برای آگاهی بیشتر درباره‌ی اصل مشورت در خانواده بنگرید به: اخلاق در قرآن، ج3، ص77- 79.
17. احزاب(33):28-29.
18. نمل(27):57.
19. تحریم(66):10.
منبع:کتاب تفسیر موضوعی قرآن کریم

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید