و ألبِسْنِی زِینَهَ المُتّقینَ فی… خَفضِ الجَناح. صحبت در تبیین این فراز نورانی از دعای مکارم الاخلاق بود. گفتیم بهترین نمونههای تواضع در دولتمردان و رهبران جامعه در زندگی رسول گرامی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مشاهده میشود. نکات برجستهای در زندگی ایشان، در زمینه این خصلت ملاحظه میشود: یکی از آنها ـ که در جلسه قبل مورد اشاره قرار گرفت ـ نپذیرفتن پادشاهی و انتخاب عبودیت و رسالت بود که موجب میشد ایشان از تشبّه به پادشاهان در زمینههای مختلف کراهت داشته باشند. ویژگی دیگر ایشان، این بود که هرگز مایل نبودند کسی از ایشان تعریف کند.
و ألبِسْنِی زِینَهَ المُتّقینَ فی… خَفضِ الجَناح.[۱]
صحبت در تبیین این فراز نورانی از دعای مکارم الاخلاق بود. گفتیم بهترین نمونههای تواضع در دولتمردان و رهبران جامعه در زندگی رسول گرامی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مشاهده میشود. نکات برجستهای در زندگی ایشان، در زمینه این خصلت ملاحظه میشود:
یکی از آنها ـ که در جلسه قبل مورد اشاره قرار گرفت ـ نپذیرفتن پادشاهی و انتخاب عبودیت و رسالت بود که موجب میشد ایشان از تشبّه به پادشاهان در زمینههای مختلف کراهت داشته باشند.
ویژگی دیگر ایشان، این بود که هرگز مایل نبودند کسی از ایشان تعریف کند. در روایتی چنین آمده که شخصی آمد خدمت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و گفت:
یا مُحَمَّدُ، یا سَیِّدَنا وَ ابنَ سَیِّدِنا، و خَیرَنا وَ ابنَ خَیرِنا!
ای محمد! ای سرور و فرزند سرور ما! بهترین ما و فرزند بهترین ما!
اما حضرت از این تعبیر خوششان نیامد و فرمود:
یا أیُّهَا النّاسُ! عَلَیکُم بِتَقواکُم و لا یَستَهوِیَنَّکُمُ الشَّیطانُ، أنا مُحَمَّدُ بنُ عَبدِاللهِ، عَبدُ اللهِ و رَسولُهُ، وَ اللهِ ما أُحِبُّ أن تَرفَعونی فَوقَ مَنزِلَتِیَ الَّتی أنزَلَنِیَ اللهُ عزّ و جلّ.[۲]
ای مردم! پرهیزگار باشید و شیطان فریبتان ندهد، من محمد فرزند عبد الله هستم، بنده خدا و فرستاده اویم، به خدا سوگند که دوست ندارم مرا بالاتر از آن جایگاهم که خداوند عز و جل مرا در آن جا نشانده است، بنشانید.
حتی اگر قرار بود فضیلتی را برای خود بیان کنند ـ چون راهی برای اطلاع از این فضائل نبود، جز این که خود ایشان که با وحی ارتباط داشتند، آنها را بیان کنند ـ آنها را بیان میکرد؛ ولیکن بلافاصله میفرمود: البته این افتخاری نیست. به عنوان نمونه در روایتی آمده که چنین فرمود:
إنَّ أوّلَ لِواءٍ یَقرَعُ بابَ الجَنَّهِ لِوائِی، وَ إنَّ أوَّلَ مَن یُؤذَنُ لَهُ فِی الشَّفاعَهِ أنا، و لا فَخرَ.[۳]
نخستین پرچمی که [به بهشت میرسد و] درِ بهشت را میکوبد، پرچم من است، و نخستین کسی که اجازه شفاعت به او داده میشود و فخری نیست.
همچنین در روایتی از ایشان نقل شده که فرمود:
إنَّ اللّهَ أوحى إلَیَّ أن تَواضَعوا؛ حَتَّى لا یَفخَرَ أحَدٌ على أحَدٍ، و لا یَبغیَ أحَدٌ عَلى أحَدٍ.[۴]
خداوند متعال، به من وحى فرمود که: «فروتن باشید، تا هیچ کس به دیگرى فخر نفروشد و کسى به کسى تعدّى نکند».
از دیگر ویژگیهای پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) که در سیره ایشان آمده، این بود که اگر تهیدستان و بردگان هم ایشان را دعوت میکردند، میپذیرفت و این گونه نبود که فقط خانه اغنیا برود، یا اینکه به هر کس میرسید سلام میکرد، حتی به کودکان هم سلام میکرد.
ایشان در راه رفتن هم تواضع داشت و در واقع به این آیه عمل مینمود که: ﴿عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً﴾[۵] «و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمىدارند».
در روایتی چنین آمده که روزى پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به طرف بقیع رهسپار شد. اصحاب نیز در پىِ او، به راه افتادند. پیامبر ایستاد و به آنها دستور داد جلو بروند و آن گاه، خود در پىِ آنها حرکت کرد. علّت را پرسیدند، فرمود:
إنِّی سَمِعتُ خَفقَ نِعالِکُم، فَأشفَقتُ أن یَقَعَ فی نَفسِی شَیءٌ مِن الکِبرِ.[۶]
من صداى کفشهاى شما را شنیدم و ترسیدم چیزى از تکبّر، در وجودم راه یابد.
اینها همه از آثار فروتنی و تواضع است که باید برای همه ما الگو و شاخص باشد.
[۱]الصحیفه السجّادیّه، الدعاء ۲۰.
[۲]مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۲۰، ص۲۳.
[۳] المصنف لابن أبی شیبه، ج۸، ص۳۳۸، ح۱۱۳.
[۴]صحیح مسلم: ج۴ ص۲۱۹۸ ح۶۴.
[۵]فرقان/سوره۲۵، آیه۶۳.
[۶] کنز العمّال، متقی هندی، ج۳، ص۸۳۰ ح۸۸۷۸.
وبسایت : آیت الله محمدی ری شهری