(علی (ع) در خطبه ی اول نهج البلاغه می فرماید : کمال توحیده الاخلاص له؛ بالاترین درجه ی خداشناسی، اخلاص برای خداست. و خداوند می فرماید: و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین (1) ؛ ما جز به این امر نشدیم که فقط خدا را عبادت کنیم و اعمالمان تماما برای خدا باشد و در دین اخلاص بورزیم؛ زیرا از یک سو سرنوشت انسان بر محور مسئله ی توحید است و از سوی دیگر فطرتش او را دعوت به شکرگزاری منعم حقیقی می کند و به طرف معرفت الهی رهنمون می شود؛ هم چنین از سویی دیگر، روح اجتماعی و مدنیت انسان، او را به سوی کمک به محرومان که از شاخه های مهم اخلاق انسانی است فرا می خواند. و این مسائل در متن تعلیمات همه ی انبیای پیشین و پیامبر گرامی اسلام قرار گرفته است. (2)
اخلص العمل فان الناقد بصیر بصیر؛ عملت را خالص کن، نقد کننده ی آن خبره ی خبره است .
حدیث نبوی می فرماید: من اخلص لله اربعین صباحا جرت ینابیع الحکمه من قلبه الی لسانه؛ (3) هر کس چهل شبانه روز خود را برای خدا خالص کند و هر کاری که انجام می دهد رضای او را در نظر بگیرد، خداوند چشمه های حکمت را از قلب او به زبانش جاری می کند. و این مطلب به علم نظری ربطی ندارد؛ زیرا چه بسا افرادی که چندان سوادی ندارند، اما کلمات حکمت آمیز از گفتار و اعمالشان ریزش می کند. از این حدیث شریف استفاده می شود که اصل در همه ی امور، نیت و عمل خالص برای خداست وگرنه برای خوشایند و اکراه دیگران کار کردن، نه تنها پذیرفته نمی شود، بلکه بعضی وقت ها شرک نیز محسوب شده و اعمال نیک انسان را حبط می کند؛ زیرا مشرک فقط کسی نیست که بت بپرستد، بلکه هر کس غیر خدا را مستقلا در زندگی خود موثر بداند و در اعمالش جلب نظر دیگران را منظور داشته باشد، هم چنین هم خدا و هم دیگران را در زندگی خود مؤثر بداند، مشرک است.
حضرت رسول (ص) فرمود: دبیب الشرک فی امتی کدبیب النمله السوداء علی الصخره الصماء فی اللیله الظلماء؛ نفوذ شرک در امت من مانند حرکت مورچه ی سیاه بر روی سنگ سیاه در شب تاریک و ظلمانی است.
خداوند می فرماید: قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالا؟ الذین ضل سعیهم فی الحیوه الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا؛ (4) بگو آیا می خواهید زیان کارترین مردم را به شما معرفی کنم؟ آنان کسانی هستند که گمان می کنند در زندگی، کارهای خوب انجام می دهند؛ در حالی که عمر خود را ضایع کرده اند. بلی کارها فقط و فقط باید برای خدا باشد وگرنه چنان چه برای کسب نام نیک، شهرت و … باشد، در پیشگاه خدا قرب و منزلتی ندارد.
چگونگی به دست آوردن خلوص
برای به دست آوردن خلوص، و ارتباط و نزدیک شدن با خدا، باید نخست اندوه و گرایش به مادیات را از درون، بیرون کرد؛ یعنی باید روی کرد یا پشت کرد دنیا در نظر انسان مهم نباشد. علی (ع) می فرماید: کسی که وقتی دنیا به او روی می آورد، خوش حال، و هنگامی که دنیا به او پشت می کند، غمگین می گردد و اسیر نفع و ضرر است، چگونه به توحید می رسد و اخلاص پیدا می کند؟
آن بزرگوار فرمود:
الهی کفی بی عزأ ان اکون لک عبدا
و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا
خدایا این عزت برای من بس است که بنده ی همچو تو خدایی باشم، و این افتخار برای من بس است که پروردگار من تو باشی.
عامل و علت کلی و اساسی ای که می تواند اخلاص در نیت را در رفتار انسان به ثمر برساند، پالایش درون و باطن از هر گونه آلایش هاست؛ یعنی باید انسان، باطن خویش را از توجه به غیر خدا از طریق عبادت و بندگی او پاک سازی نماید. خداوند متعال در این باره می فرماید: فاعبدالله مخلصا له الدین الا لله الدین الخالص (5) ؛ پس خدای را با خلوص نیت بندگی کن. هان ای انسان دین خالص و پاکیزه از آن خداوند متعال است. انسان ها صرفا مأمور و موظف اند که خدا را با آمیزه ای از اخلاص در دین داری و درونی پالایش یافته پرستش نمایند .
قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی ثم تتفکروا (6) ؛ فقط من یک پند به شما می دهم و آن این که هر قدمی برمی دارید فقط و فقط برای رضای خدا باشد؛ خوب فکر کنید.
علت توجه به خوشایند یا بدآیند مردم، نداشتن ایمان کامل به عالم بعد، و بقای روح است و بس.
دلت را خانه ی ما کن مصفا کردنش با من
به ما درد دل افشا کن، مداوا کردنش با من
اگر گم کرده ای ای دل کلید استجابت را
بیا یک لحظه با ما باش، پیدا کردنش با من
بیفشان قطره ی اشکی که من هستم خریدارش
بیاور قطره ای اخلاص، دریا کردنش با من
اگر درها به رویت بسته شد، دل بد مکن باز آ
تو دق الباب کن خانه، دلا وا کردنش با من)
پی نوشت :
1. سوره ی بینه؛ آیه ی 5.
2. تفسیر نمونه، ج 27؛ ص 205.
3. بحارالانوار؛ ج 67؛ ص 242.
4. سوره ی کهف؛ آیه های 103 و 104.
5. سوره ی زمر؛ آیه های 2 و 3.
6. سوره ی سبا؛ آیه ی 46.