نویسندگان: سید محمد طباطبائی(1)
محمد حسن حسین پور (2)
چکیده
مقاله ی حاضر، بررسی تاثیر گسترش مبانی هستی قرآنی بر میزان افزایش مولفه های سلامت روان بوده است، فرضیه های مورد ارزیابی در این پژوهش عبارتند از: 1. گسترش هستی شناسی قرآنی در افزایش سلامت روان موثر است. 2 . گسترش هستی شناسی قرآنی در کاهش علائم مولفه های اختلال روان موثر است.
ابزاری که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته، عبارت است از پرسشنامه ی سلامت عمومی (GHQ). روش مورد استفاده در این پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است.
جامعه ی پژوهش حاضر، مراجعان به کلینیک های ترک اعتیاد در شهرستان بروجرد بوده که این مراجعان، داوطلب شرکت در برنامه ی گروهی درمانی بوده اند. از بین داوطلبان 20 نفر برای شرکت در این برنامه در نظر گرفته شدند که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (n=10) و کنترل (n=10) جایگزین شدند.
داده ها توسط تحلیل واریانس چند متغیره ی یک راهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتیجه ی پژوهش نشان داد که گسترش مبانی هستی شناسی قرآنی بر افزایش سلامت روان و کاهش علائم مولفه های سلامت موثر است.
مقدمه
انسان که همواره با مسائل آزار دهنده به تعبیر منفی و موانع پژوهش دهنده به تعبیر مثبت روبرو بوده است، جویای طریقی است که بتواند در رویارویی با این موانع، سلامت و نشاط خود را حفظ کند. یکی از عوامل موثر شناخته شده برای فائق آمدن بر مسائل، نوع نگاهی است که انسان به هستی دارد. آیا هستی معنایی دارد؟ آیا هستی هدفی را دنبال می کند؟ و به طور کلی آیا هستی شناسی مبتنی بر فلسفه ای مادی و یا الهی می تواند بر زندگی انسان اثر بگذارد؟
الزنتابی در سال 1993 دیدگاه اسلام پیرامون هستی را با استناد به آیات قرآن کریم چنین مطرح می کند: تاثیر متقابل انسان و جهان، انسان برترین موجود جهان، قانونمندی و غایتمندی در جهان، موازنه ی میان روح و ماده در موجودیت آدمی، حرکت و تغییر در جهان و اجرای آن، مخلوق بودن جهان و دلالت جهان بر خالقش. (باقری، 1380)
اکلیانی در چارچوب همین طرح به بحث از گونه های مطلوب رابطه ی انسان با خدا، انسان های دیگر، دنیا و آخرت پرداخته است. بر این اساس، رابطه ی انسان با خدا را عبودیت، رابطه ی انسان با جهان را بر تسخیر و تصرف، رابطه ی انسان با انسان را بر عدل و احسان، رابطه ی انسان و دنیا را بر ابتلا و رابطه ی انسان با آخرت را بر مسئولیت و جزای اعمال مبتنی ساخته است.
(همو، 1380)
با توجه به این که امروزه در تمام دنیا، دست اندرکاران مسائل روانشناختی به بررسی علمی چگونگی تاثیر روش های معنوی بر مشکلات روانی و جسمانی انسان پرداخته اند و مطالعات تجربی در این زمینه نشانگر روابط معناداری میان مذهب و معنویت با سلامت روان (هیل (3) و پارگامنت (4)، 2006) و نقش تعیین کننده ی معنویت در تحمل عوارض بیماری های می باشد (فاوازا (5)، 1982) این سوال مطرح است که آیا افزایش شناخت درباره ی هستی و چگونگی آن با محوریت مفاهیم قرآنی، بر افزایش سلامت روانی افراد موثراست؟
اکستین (6) و کرون (7) (2004) درباره ی آموزه های معنوی چنین می گویند: آموزه های معنوی به مشابه آگاهی از هستی یا نیرویی فراتر از جنبه های مادی زندگی هستند که احساس عمیقی از وحدت و پیوند با کائنات را به وجود می آورند. افکار مثبت و ظرفیت مقاومت در مقابل سختی ها مولفه هایی هستند که با سلامت و مقاومت در برابر احساس فشار ارتباط دارند و در حقیقت تکیه گاه معنوی هستند که می توانند مانند سدی مقابل احساس فشار عمل کرده و سلامت روانی، جسمانی و رضایت از زندگی و نشاط را به وجود آورند.
تحقیقات تجربی نشان می دهد که ایمان معنوی و مذهبی با مولفه های سلامت روان ارتباط مستقیم دارد، چنان که لارسن (8) و شریل (1992) با مروری بر تحقیقات اظهار نمودند: ایمان مذهبی در ارتباط مستقیم با سلامت روان قرار دارد و مکانیسم های سازگاری را افزایش می دهد و بهبود ناراحتی های ناشی از رویدادهای آسیب زا تسریع می نماید.
لارسن و شریل (1992) در مطالعات متعددی دریافته اند افرادی که دچار سوختگی شده اند و تحت درمان مذهبی قرار گرفته اند، در مقایسه با افرادی که تحت این نوع درمان قرار نگرفته اند، به طور چشمگیری سریع تر بهبود یافته اند.
گریفث (9) (1983) و همکارانش در پژوهش هایی گسترده، دست آوردهای درمان مذهبی را برای کسانی که مدت ها از پرخاش، اضطراب، افسردگی و دردهای مزمن جسمانی رنج برده اند، چشمگیر گزارش کرده اند.
گریفث (1983) در یک پژوهش تجربی دریافت درمان مذهبی به نحو بارزی بر اختلالات شخصیتی و روانی جنسی موثر است. در پژوهش دیگر پتیسون و پتیسون (10) (1980) نشان داده اند که درمان مذهبی می تواند در احساس بهبودی، آرامش، افزایش عزت نفس، افزایش قدرت تصمیم گیری و از میان رفتن دردهای مزمن بدنی موثر باشد.
در ایران، اسماعیلی (1386) در نمونه ای 18 نفری از مراجعه کنندگان 35-30 در ایران، ساله ی زن به مرکز مشاوره، با استفاده از پرسشنامه ی مقیاس سلامت روان تجدید نظر شده است (SCL-90-R )، به بررسی تاثیر هستی شناسی اسلامی بر افزایش سلامت روان پرداخت و گزارش کرد که آشنایی بیشتر با آموزه های هستی شناسی بر افزایش سلامت روان موثر است.
پژوهش حاضر در راستای مطالعات فوق، به بررسی تعیین اثر بخشی مداخلات مبتنی بر مبانی هستی شناسی قرآن بر افزایش سلامت روان و کاهش علائم مولفه های سلامت روان می پردازد.
فرضیه
مبانی هستی شناسی قرآنی بر افزایش سلامت روان موثر است.
مبانی هستی شناسی قرانی بر کاهش علائم مؤلفه های سلامت روان موثر است.
روش پژوهش
جامعه ی آماری، حجم نمونه و روش نمونه گیری
جامعه ی آماری این پژوهش را مراجعه کنندگان 50-20 ساله ی مرد به 5 کلینیک ترک اعتیاد در شهرستان بروجرد تشکیل می دهند. برای انتخاب نمونه ابتدا از طریق فراخوان، 34 نفر با تحصیلات دیپلم و بالاتر در یک مصاحبه توسط محقق شرکت کرده اند و پس از بررسی شرایط مورد نظر (سن، تمایل به شرکت در یک گروه درمانی، تعهد شرکت مستمر در تمام جلسات و عدم مصرف مواد مخدر) 20 نفر را به صورت تصادفی انتخاب نموده و آن ها را در دو گروه کنترل (n=10) و آزمایش (n= 10) قرار داده اند. گفتنی است هر دو گروه قبل از اجرای برنامه ی مداخله، در پیش آزمون شرکت نموده.
ابزار اندازه گیری
برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی سلامت عمومی (11) (GHQ) استفاده شد. پرسشنامه ی سلامت عمومی توسط گلدبرگ و هیلر (12) (1979) به منظور تشخیص اختلال های روانی شناخته شده است. در حال حاضر، شکل های 12، 28، 30 و 60 ماده این پرسشنامه وجود دارد (چونگ (13) واسپیرز (14) ، 1994) که در این پژوهش از شکل 28 ماده ای آن استفاده شده است.
تعداد ماده های این پرسشنامه به چهار مقیاس «نشانه های جسمانی»، «اضطراب و اختلال خواب» ، «بدکنشی اجتماعی» و «افسردگی» تقسیم شده است. از 28 عبارت پرسشنامه موارد 1 تا 7 مربوط به مقیاس علائم جسمانی است، موارد 8 تا 14 علائم اضطرابی و اختلال خواب را بررسی کرده و موارد 15 الی 21 مربوط به ارزیابی علائم کارکرد اجتماعی است و نهایتاً موارد 22 علائم افسردگی را می سنجد.
بیشتر ماده ها به صورت گزینه های «خیر»، «کمی»، «زیاد»، «خیلی زیاد»، درجه بندی شده است. در این پژوهش به منظور نمره گذاری آزمون از روش «لیکرت» استفاده شده و به گزینه های الف تا د، به ترتیب نمره ی صفر تا3 تعلق گرفته است.
در مجموع، نمره ی برش 23 برای تفکیک افراد سالم از افراد مشکوک به اختلال، مناسب تشخیص داده شد. (یعقوبی و همکاران، 1374) در جمع چهار مقیاس پرسشنامه یا برای نمره ی کلی، همان نمره ی برش 23 در نظر گرفته شده است. بدین ترتیب کسانی که نمره ی 23 یا بالاتر داشته اند، افراد مشکوک به اختلال روانی به شمار رفته اند و آن هایی که نمره ی پایین تر از 23 کسب کرده اند، اشخاص سالم به شمار می آیند. پرسشنامه ی سلامت عمومی از اعتبار و پایانی برخوردار است که پایایی این پرسشنامه 0/86 می باشد. (علوی، 1382)چن(15) (1995) ضرایب آن را در مقیاس نشانه های جسمانی 0/67، اضطراب 0/71، بدکنشی اجتماعی 0/59 و افسردگی 0/75 گزارش کرد.
پی نوشت ها :
1- دانشجوی دکتری قرآن و علوم تربیتی
نشانی الکترونیکی:Taba1352@yahoo.com
2-کاشناس ارشد مشاوره و مدرس دانشگاه غیر انتفاعی شاهرود
نشانی الکترونیکی:hoseinpourmohammadhasan@yahoo.com
*تاریخ دریافت مقاله: 88/9/10
*تاریخ پذیرش مقاله:88/10/2
3-Hill
4-Pargament
5-Favazza
6-Eckstein
7-Kern
8-Larson
9-Griffith
10-Pattison &Pattison
11-General Heath Questionnaire
12-Goldberg and Hiller
13-Cheung
14- Spears
15-Chan
منبع: علوم و معارف قرآن کریم شماره 4